سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مدیر وبلاگ
 
آمار واطلاعات
بازدید امروز : 1
بازدید دیروز : 4
کل بازدید : 30956
کل یادداشتها ها : 154
خبر مایه


گفتار هفتم ) نتیجه گیری این بخش 

1 ) اینکه حضرت ابراهیم ع دومین پیامبر اولوا العزم الاهی پس از حضرت نوح ع و همچون وی دارای شریعت الاهی در دین اسلام می باشد.[1]

2 ) اینکه این حضرت همانند حضرت نوح ع ، نه تنها بت پرستان را از این کار نهی و به سوی پرستش " الله " و تقوای او دعوت و امر می کرد؛ بلکه در این راه که راه خدای یگانه باشد با استدلالات و احتجاجات بسیار و حتا در هم شکستن و فرو ریختن بت های بتکده ی مورد پرستش پدرش و قومش ، بدانان نشان داد که به خاطر بت پرستی در گمراهی روشنند. پس رسالت این دو رسول گرامی و بزرگ خدا مبارزه با بت پرستی و خواندن به سوی یکتا پرستی بوده است. و این بدان معناست که هر چند با آن استدلالات که در متن این بخش آمد، بت پرستی؛ " گمراهی روشن " است؛ اما آنقدر بنی آدم با اندیشه نکردن با خود و خرد نورزیدن ، به خاطر این کار گمراه شده اند که خدای یکتا برای آنان پیامبران بزرگ فرستاده تا آیاتش را برای آنان بخوانند بلکه مسلمان برای خدا و مومن به او شوند و راه تقوای الاهی و اطاعت از او و رسولش را در پیش گیرند؛ که در نهایت بسیاری از آنان باز همان گمراهی روشن را به هدایت الاهی برتری دادند و بنابراین مورد خشم او واقع شدند. زیرا که با آنان اتمام حجت شده بود. آخرت افراد را که تنها خدای یکتا می داند.

3 ) اینکه حضرت ابراهیم ع نه تنها با احتجاجات و استدلال های " نظری " خود؛ پدر و قومش را پند و اندرز می داد که خدا در بت پرستی هیچ حجتی قرار نداده است، بلکه در " عمل " هم که همانا شکستن بت ها باشد بدانان این امر یعنی قرار داده نشدن هیچ حجتی در بت و بت پرستی را نشان داد، تا شاید دست از شرک به خدا بردارند و یکتا پرست شوند؛ اما امان از دل غافل. به هر جهت خدای یکتا آن قوم بت پرست را خوار و زبون ساخت.

4 ) اینکه مبارزه با باطل و گام برداشتن در راه حق و بیان آن؛ نسبت نمی شناسد، حتا اگر آن کس نزدیکترین فرد به آدمی یعنی پدر یا مادر باشد. و این درسی است که حضرت ابراهیم ع به هنگام نهیِ نخست پدرش و سپس قومش از بت پرستی و امر و دعوت به یکتاپرستی به همگان داده است که چون آنان ایمان نیاوردند راهنمایی و آمرزیده نشدند. همانطور که همسر و فرزند نوح ع و همسر لوط ع به خاطر پیروی نکردن از آن رسولان الاهی، مورد خشم خدا واقع شدند و کسی را یارای شفاعت و نصرت آنان نبود؛ هر چند که با این رسولان خدا هم نسبت خونی و یا سببی داشتند. به عبارت دیگر اینکه دین اسلام که تنها دین نزد خداست و مردم بر آن سرشته شده اند؛ ارتباط نسبی و سببی و غیر آن همانند هم خونی، همنوعی، همشهری، هم میهنی، هم فامیلی، هم محلی و ... نمی شناسد و لازم است که حق شناخته، بکار بسته و بیان شود تا از نتایج خوب آن هم بهره مندی به دست آید.

5 ) اینکه باید به ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و اسباطش و تمام رسولان الاهی و نیز آنچه که بر آنها نازل شده بدون هیچ فرق گذاشتنی میان آنان ایمان آورد و از مسلمانان برای خداوند بود[2] و برابر کلام مقدس الاهی، همانگونه که او به رسول خاتم ص دستور داده است، پیروی کیش و ملت ابراهیم ع را که بر مبنای یکتاپرستی و دوری از هر گونه شرکی است نمود، چرا که او یعنی حضرت ابراهیم ع از مشرکین نبوده است. [3] همانطور که او یهودی یا نصرانی نبوده بلکه مسلمانی حقگرا بوده است.[4]  و لذا خدای یکتا او را به خاطر مسلمانی برای خودش که منبای دین اسلام و برخاسته از آن است و نیز کارهای نیکو کردن، دوست خود قرار داد[5]. و بدینگونه است در این رابطه آیه ی 161 انعام : « قُلْ إِنَّنِی هَدَانِی رَبِّی إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِیمٍ دِینًا قِیَمًا مِلَّةَ إِبْرَاهِیمَ حَنِیفًا وَمَا کَانَ مِنَ الْمُشْرِکِینَ . »

 پس نتیجه اینکه یک مومن باید در عین حال علاوه بر ایمان به خدا و ایمان به آنچه که او بدانها دستور داده است؛ تسلیم امر او و از نیکوکاران و پیروان کیش ابراهیم باشد. انشاءالله.

6 ) اینکه خداوند یگانه، نزدیکترین و دوستدارترین مردم به حضرت ابراهیم ع را کسانی می داند که نه تنها پیروی آن حضرت بلکه پیروی خاتم النبیین ص و مومنین را بنماید؛ چرا که او یعنی خدای یکتا؛ ولی و سرپرستِ مومنین است[6]. « إِنَّ أَوْلَى النَّاسِ بِإِبْرَاهِیمَ لَلَّذِینَ اتَّبَعُوهُ وَهَذَا النَّبِیُّ وَالَّذِینَ آمَنُوا وَاللَّهُ وَلِیُّ الْمُؤْمِنِینَ ?68?آل عمران .

7 ) اینکه خدای یکتا ، حضرت آدم، نوح، آل ابراهیم و آل عمران را بر جهانیان برگزید: « إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَى آدَمَ وَنُوحًا وَآلَ إِبْرَاهِیمَ وَآلَ عِمْرَانَ عَلَى الْعَالَمِینَ ?33? ذُرِّیَّةً بَعْضُهَا مِنْ بَعْضٍ وَاللَّهُ سَمِی عٌ عَلِیمٌ ?34?» . آل عمران .

8 ) اینکه خدای یکتا علاوه بر این برگزیدن؛ به آل ابراهیم، کتاب و حکمت و پادشاهی بزرگ داد.[7]     آن هم با بخشیدن اسحاق و یعقوب به او [8] و قرار دادن نبوت و کتاب در فرزندانش، به نحوی که آن حضرت در این گیتی پاداشش توسط خدا داده شد و در سرای دیگر از شایستگان است[9]. آن هم البته به خاطر مجاهده ی آن حضرت یعنی ابراهیم ع در راه خدا و مبارزه با شرک و بت پرستی و ترک سرزمین بت پرستان از پدرش و قومش؛ لذا اسحاق و یعقوب به او مژده داده و عطا شد و آنان هم از پیامبران قرار داده شدند: « فَلَمَّا اعْتَزَلَهُمْ وَمَا یَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَهَبْنَا لَهُ إِسْحَاقَ وَیَعْقُوبَ وَکُلا جَعَلْنَا نَبِیًّا ?49? مریم  .

9 ) اینکه خدای یکتا؛ حضرت نوح ع و حضرت ابراهیم ع را به رسالت فرستاد و در فرزندان آنان نیز پیامبری و کتاب را قرار داد که برخی از آنان هدایت شدند و بسیاری شان هم راه فسق و تباهکاری را در پیش گرفتند: « وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا نُوحًا وَإِبْرَاهِیمَ وَجَعَلْنَا فِی ذُرِّیَّتِهِمَا النُّبُوَّةَ وَالْکِتَابَ فَمِنْهُمْ مُهْتَدٍ وَکَثِیرٌ مِنْهُمْ فَاسِقُونَ ?26?. » حدید .

 .   پس روشن می شود که به واسطه ی پیامبران و کتب الاهی که همه ی آیات خدا در آن یعنی قرآن کریم است، باید راه هدایت را برگزید تا به لطف حضرتش رستگار شد که همانا خدای یکتا، راه رشد را از غی بیان فرموده است.

10 ) اینکه باید دانست که هر کس بار اعمال خود را بر خواهد داشت و نتیجه ی کوشش های خود را خواهد دید و در نهایت به سوی پروردگار جهانیان خواهد رفت. و این امری است که در کتابها و صحف ابراهیم و موسی هم آمده است :  « أَمْ لَمْ یُنَبَّأْ بِمَا فِی صُحُفِ مُوسَى ?36? وَإِبْرَاهِیمَ الَّذِی وَفَّى ?37? أَلا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى ?38? وَأَنْ لَیْسَ لِلإنْسَانِ إِلا مَا سَعَى ?39? وَأَنَّ سَعْیَهُ سَوْفَ یُرَى ?40? ثُمَّ یُجْزَاهُ الْجَزَاءَ الأوْفَى ?41? وَأَنَّ إِلَى رَبِّکَ الْمُنْتَهَى ?42? . » نجم .

    پس باز روشن می شود که هر کس باید به فکر خود باشد و آنچه از اعمال که خوب است را به عنوان مومن و مسلمان برای خدا انجام دهد و پیروی آیات خدا و رسولانش را بنماید اگر در پی برخورداری از پاداش خوب الاهی در دو گیتی است.

11 ) اینکه ابراهیم، اسحاق و یعقوب ع از صاحبان بصیرت و از برگزیدگان خوب نزد خدا بودند؛ همانگونه که اسماعیل و یسع و ذالکفل ع از نیکان بودند. امری که خدای یکتا به پیامبر خاتم ص می فرمایدتا یادآور آن باشد : «  « وَاذْکُرْ عِبَادَنَا إبْرَاهِیمَ وَإِسْحَاقَ وَیَعْقُوبَ أُولِی الأیْدِی وَالأبْصَارِ ?45? إِنَّا أَخْلَصْنَاهُمْ بِخَالِصَةٍ ذِکْرَى الدَّارِ ?46? وَإِنَّهُمْ عِنْدَنَا لَمِنَ الْمُصْطَفَیْنَ الأخْیَارِ ?47? وَاذْکُرْ إِسْمَاعِیلَ وَالْیَسَعَ وَذَا الْکِفْلِ وَکُلٌّ مِنَ الأخْیَارِ ?48? . » صاد .

12 ) اینکه هدایت یافتن در ایمان به آنچه است که خداوند بدان دستور داده است و نیز به مسلمان بودن برای او می باشد . به عبارت دیگر راهنمایی و هدایت شدن به راه راست از سوی خدا؛ به ادعای یهود و نصارا بر نمی گردد بلکه به کیش ابراهیم و حق گرا بودن او و اینکه از مشرکان نبوده است، بر می گردد. یعنی اینکه در پرستش خدا و مسلمانی برای او باید یک رنگ و یک دل بود و دانست که خدا به اعمال همه آگاه و اعمال هر کس و هر قومی برای خودش می باشد: « وَقَالُوا کُونُوا هُودًا أَوْ نَصَارَى تَهْتَدُوا قُلْ بَلْ مِلَّةَ إِبْرَاهِیمَ حَنِیفًا وَمَا کَانَ مِنَ الْمُشْرِکِینَ ?135? قُولُوا آمَنَّا بِاللَّهِ وَمَا أُنْزِلَ إِلَیْنَا وَمَا أُنْزِلَ إِلَى إِبْرَاهِیمَ وَإِسْمَاعِیلَ وَإِسْحَاقَ وَیَعْقُوبَ وَالأسْبَاطِ وَمَا أُوتِیَ مُوسَى وَعِیسَى وَمَا أُوتِیَ النَّبِیُّونَ مِنْ رَبِّهِمْ لا نُفَرِّقُ بَیْنَ أَحَدٍ مِنْهُمْ وَنَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ ?136? فَإِنْ آمَنُوا بِمِثْلِ مَا آمَنْتُمْ بِهِ فَقَدِ اهْتَدَوْا وَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّمَا هُمْ فِی شِقَاقٍ فَسَیَکْفِیکَهُمُ اللَّهُ وَهُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ ?137? صِبْغَةَ اللَّهِ وَمَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ صِبْغَةً وَنَحْنُ لَهُ عَابِدُونَ ?138? قُلْ أَتُحَاجُّونَنَا فِی اللَّهِ وَهُوَ رَبُّنَا وَرَبُّکُمْ وَلَنَا أَعْمَالُنَا وَلَکُمْ أَعْمَالُکُمْ وَنَحْنُ لَهُ مُخْلِصُونَ ?139? » . ( سوره بقره ).

13 ) اینکه حضرت ابراهیم ع و اصحابش باید برای مومنین اسوه باشند، آن هم از این جهت که یکتا پرست بود و پدر و قومش را به یکتا پرستی فرا می خواند و از مشرکین نبود، ضمن اینکه از شرک به خدا هم باز می داشت و علاوه بر این ها برای پدرش و قومش از خدا آمرزش می خواست و از او اینگونه طلب می کرد که آنان مایه ی آزمایش کفار و ناسپاسان قرار نگیرند و از سوی دیگر آمرزیده شوند، و باز اینکه الگوی نیکو برای مومنین قرار گیرند از آن جهت که امیدوار خدا و روز آخرت بودند. پس روشن می شود که آنان از این منظر الگو و اسوه ی مومنیند که هم یکتا پرست بودند و هم از شرک به خدا می پرهیزیدند و هم اینکه امیدوار خدا و سرای دیگر بودند؛ و این بدان معناست که نباید از امید به خدا و روز قیامت غافل شد که آن حضرت و یارانش اینگونه نبودند، چرا که هر کاری تبعات و نتایج خود را دارد: « قَدْ کَانَتْ لَکُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ فِی إِبْرَاهِیمَ وَالَّذِینَ مَعَهُ إِذْ قَالُوا لِقَوْمِهِمْ إِنَّا بُرَآءُ مِنْکُمْ وَمِمَّا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ کَفَرْنَا بِکُمْ وَبَدَا بَیْنَنَا وَبَیْنَکُمُ الْعَدَاوَةُ وَالْبَغْضَاءُ أَبَدًا حَتَّى تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ وَحْدَهُ إِلا قَوْلَ إِبْرَاهِیمَ لأبِیهِ لأسْتَغْفِرَنَّ لَکَ وَمَا أَمْلِکُ لَکَ مِنَ اللَّهِ مِنْ شَیْءٍ رَبَّنَا عَلَیْکَ تَوَکَّلْنَا وَإِلَیْکَ أَنَبْنَا وَإِلَیْکَ الْمَصِیرُ ?4? رَبَّنَا لا تَجْعَلْنَا فِتْنَةً لِلَّذِینَ کَفَرُوا وَاغْفِرْ لَنَا رَبَّنَا إِنَّکَ أَنْتَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ ?5? لَقَدْ کَانَ لَکُمْ فِیهِمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ کَانَ یَرْجُو اللَّهَ وَالْیَوْمَ الآخِرَ وَمَنْ یَتَوَلَّ فَإِنَّ اللَّهَ هُوَ الْغَنِیُّ الْحَمِیدُ ?6? عَسَى اللَّهُ أَنْ یَجْعَلَ بَیْنَکُمْ وَبَیْنَ الَّذِینَ عَادَیْتُمْ مِنْهُمْ مَوَدَّةً وَاللَّهُ قَدِیرٌ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ ?7?. »ممتحنه .

14 ) بالاخره اینکه باید دانست که آخرت بسی بهتر و پاینده تر است و این امری است که در صحف ابراهیم و موسی نیز آمده است. و این باز بدان معناست که برخورداری از آخرت که بهتر و پاینده تر از دنیای نابود شدنی است؛ در گرو الگو قرار دادن ابراهیم ع که همانا یکتاپرستی و دوری از شرک به خداوند و نیز امیدوار خدا و سرای دیگر بودن ضمن ایمان به خدا و همه ی رسولان و آیاتش و مسلمان بودن برای او و ... انجام اعمال صالح است؛ می باشد و نه جز آن : « بَلْ تُؤْثِرُونَ الْحَیَاةَ الدُّنْیَا ?16? وَالآخِرَةُ خَیْرٌ وَأَبْقَى ?17? إِنَّ هَذَا لَفِی الصُّحُفِ الأولَى ?18? صُحُفِ إِبْرَاهِیمَ وَمُوسَى ?19?. »اعلی .

با سپاس بی کران خدای یکتا را به خاطر این منت و نعمت های بی شمارش که برایم ارزانی داشته و به من بخشیده است و خواستار فزونی آن از جانب حضرتش جل عظمته می باشم. 28/دی/1396



[1] - آیه ی 13 سوره ی شورا .

[2] - قُلْ آمَنَّا بِاللَّهِ وَمَا أُنْزِلَ عَلَیْنَا وَمَا أُنْزِلَ عَلَى إِبْرَاهِیمَ وَإِسْمَاعِیلَ وَإِسْحَاقَ وَیَعْقُوبَ وَالأسْبَاطِ وَمَا أُوتِیَ مُوسَى وَعِیسَى وَالنَّبِیُّونَ مِنْ رَبِّهِمْ لا نُفَرِّقُ بَیْنَ أَحَدٍ مِنْهُمْ وَنَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ ?84 آل عمران?.

[3] - قُلْ صَدَقَ اللَّهُ فَاتَّبِعُوا مِلَّةَ إِبْرَاهِیمَ حَنِیفًا وَمَا کَانَ مِنَ الْمُشْرِکِینَ ?95?آل عمران .

[4] - فِیهِ آیَاتٌ بَیِّنَاتٌ مَقَامُ إِبْرَاهِیمَ وَمَنْ دَخَلَهُ کَانَ آمِنًا وَلِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَیْتِ مَنِ اسْتَطَاعَ إِلَیْهِ سَبِیلًا وَمَنْ کَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِیٌّ عَنِ الْعَالَمِینَ ?97? . آل عمران .

[5] - مَنْ أَحْسَنُ دِینًا مِمَّنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلَّهِ وَهُوَ مُحْسِنٌ وَاتَّبَعَ مِلَّةَ إِبْرَاهِیمَ حَنِیفًا وَاتَّخَذَ اللَّهُ إِبْرَاهِیمَ خَلِیلا ?125?نساء

[6]- نتیجه برابر سخن پاکیزه ی خداوندی روشن است که وقتی او ولی مومنین باشد بنابراین آنان را از تاریکی ها به سوی روشنایی بیرون می برد. ( آیه ی 257 بقره ). که اسباب آن نیز کتاب قرآن برابر آیه ی شماره یک سوره ی ابراهیم است.

[7] - أَمْ یَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلَى مَا آتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ فَقَدْ آتَیْنَا آلَ إِبْرَاهِیمَ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَةَ وَآتَیْنَاهُمْ مُلْکًا عَظِیمًا ?54? فَمِنْهُمْ مَنْ آمَنَ بِهِ وَمِنْهُمْ مَنْ صَدَّ عَنْهُ وَکَفَى بِجَهَنَّمَ سَعِیرًا ?55?نساء .

[8] - و البته پیش از آن اسماعیل ع را که شرحش در متن همین بخش بر اساس آیات خداوندی آمده در قرآن کریم گذشت.

[9] - وَوَهَبْنَا لَهُ إِسْحَاقَ وَیَعْقُوبَ وَجَعَلْنَا فِی ذُرِّیَّتِهِ النُّبُوَّةَ وَالْکِتَابَ وَآتَیْنَاهُ أَجْرَهُ فِی الدُّنْیَا وَإِنَّهُ فِی الْآخِرَةِ لَمِنَ الصَّالِحِینَ ?27? .عنکبوت .

 






طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ