سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مدیر وبلاگ
 
آمار واطلاعات
بازدید امروز : 37
بازدید دیروز : 9
کل بازدید : 31981
کل یادداشتها ها : 154
خبر مایه


8 ) مرتبط با چند و چون بر پا شدن رستاخیز که هیچ تردیدی در آن نیست و البته دانش ساعت وقوع آن فقط نزد خداوند است؛ و اینکه همه ی مردم در آن روز نامه ی اعمالشان به دستشان داده خواهد شد تا بخوانند و بدانند که همه ی اعمال آنان از کوچک و بزرگ در آن نوشته شده است: « وَعُرِضُوا عَلَى رَبِّکَ صَفًّا لَقَدْ جِئْتُمُونَا کَمَا خَلَقْنَاکُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ بَلْ زَعَمْتُمْ أَلَّنْ نَجْعَلَ لَکُمْ مَوْعِدًا (48) وَوُضِعَ الْکِتَابُ فَتَرَى الْمُجْرِمِینَ مُشْفِقِینَ مِمَّا فِیهِ وَیَقُولُونَ یَا وَیْلَتَنَا مَالِ هَذَا الْکِتَابِ لا یُغَادِرُ صَغِیرَةً وَلا کَبِیرَةً إِلا أَحْصَاهَا وَوَجَدُوا مَا عَمِلُوا حَاضِرًا وَلا یَظْلِمُ رَبُّکَ أَحَدًا (49 کهف) ».  

9 ) اینکه " ابلیس" از گروه جن است و چون از امر پروردگارش که پروردگار جهانیان است، در سجده بر آدم سر باز زد و نافرمانی کرد؛ پس از فاسقین و دشمن آشکار آدمی شد. بنابراین کسی نباید او و ذریه اش را از غیر خدا، ولی و سرپرست خود بگیرد، چرا که آنگاه از همان فاسقین و ستمکاران خواهد بود. زیرا که چنین کسی از بنی آدم، بد بدلی را در دوست گرفتن از غیر خدا برگزیده است و مورد دیگر اینکه خداوند یکتا هیچ یک از آنان از فرشتگان و اجنه را که آفرینششان پیش از انسان بوده را ، نه تنها در آفرینش آسمانها و زمین گواه نگرفت؛ بلکه در آفرینش خودشان هم گواه نگرفته و از کسی هم در این راه کمک نگرفته است: « وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلائِکَةِ اسْجُدُوا لآدَمَ فَسَجَدُوا إِلا إِبْلِیسَ کَانَ مِنَ الْجِنِّ فَفَسَقَ عَنْ أَمْرِ رَبِّهِ أَفَتَتَّخِذُونَهُ وَذُرِّیَّتَهُ أَوْلِیَاءَ مِنْ دُونِی وَهُمْ لَکُمْ عَدُوٌّ بِئْسَ لِلظَّالِمِینَ بَدَلا (50) مَا أَشْهَدْتُهُمْ خَلْقَ السَّمَاوَاتِ وَالأرْضِ وَلا خَلْقَ أَنْفُسِهِمْ وَمَا کُنْتُ مُتَّخِذَ الْمُضِلِّینَ عَضُدًا (51) وَیَوْمَ یَقُولُ نَادُوا شُرَکَائِیَ الَّذِینَ زَعَمْتُمْ فَدَعَوْهُمْ فَلَمْ یَسْتَجِیبُوا لَهُمْ وَجَعَلْنَا بَیْنَهُمْ مَوْبِقًا (52 کهف) ».با توجه به آیه ی 53 .

   و این بدان معناست که آفرینش زمین و آسمانها پیش از آفرینش این گروهها؛ و آفرینش انسان پس از آنها که فرشتگان و نیز ابلیس گواه آن بوده اند و به امر خداوند مامور به سجده بر آدم شده اند می باشد و لذا شریک قرار دادن هر کس و هر چیز برای خداوند و کسی را جز او " ولی " و سرپرست خود گرفتن؛ با توجه به " کلام حق " که بدان ایمان داریم؛ بایسته نیست و عاقبت خوبی در دو گیتی برای کسی که اینگونه باشد ندارد.

10 ) اینکه خداوند یکتا در قرآن کریم از هر مثلی برای مردم آورده؛ اما انسان اکثرا در حال جدال است: «وَلَقَدْ صَرَّفْنَا فِی هَذَا الْقُرْآنِ لِلنَّاسِ مِنْ کُلِّ مَثَلٍ وَکَانَ الإنْسَانُ أَکْثَرَ شَیْءٍ جَدَلا (54 کهف) ».  

11 ) اینکه خداوند یگانه، مردم را از اینکه وقتی هدایت برایشان آمد تا ایمان بیاورند و از او آمرزش بخواهند منع نکرده است: «وَمَا مَنَعَ النَّاسَ أَنْ یُؤْمِنُوا إِذْ جَاءَهُمُ الْهُدَى وَیَسْتَغْفِرُوا رَبَّهُمْ إِلا أَنْ تَأْتِیَهُمْ سُنَّةُ الأوَّلِینَ أَوْ یَأْتِیَهُمُ الْعَذَابُ قُبُلا (55 کهف) » .

   پس روشن می شود که خدای یکتا راضی به کفر بندگانش و در گمراهی و ستمکاری و تباهکاری بودن آنان نیست بلکه هدایت و رستگاریشان را با شنیدن و فرمان بردن آیاتش ضمن خردورزی روی آنها توسط بنی آدم می خواهد.

12 ) اینکه خداوند یکتا؛ رسولانش را " بشارت دهنده " و " انذار کننده" برای مردم و به سوی آنان فرستاده است: « وَمَا نُرْسِلُ الْمُرْسَلِینَ إِلا مُبَشِّرِینَ وَمُنْذِرِینَ وَیُجَادِلُ الَّذِینَ کَفَرُوا بِالْبَاطِلِ لِیُدْحِضُوا بِهِ الْحَقَّ وَاتَّخَذُوا آیَاتِی وَمَا أُنْذِرُوا هُزُوًا (56 کهف)» .  

13 ) اینکه ستمکارتر از کسی که به آیات پروردگارش تذکر داده شود، اما از یک سو از آن آیات و آن تذکر اعراض نماید و از سوی دیگر آنچه از بدیها را که پیش فرستاده فراموش نماید؛ نیست. چه آنکه پس از این اتمام حجت ، نتیجه ی کارش دست کم در این دنیا این است که خداوند یکتا بر دلهای چنین کسانی پرده ای می افکند تا نتوانند تفقه در آیاتش نمایند و بر گوشهایشان یک سنیگینی قرار میدهد تا نتوانند آیات خدا را بشنوند « وَمَا نُرْسِلُ الْمُرْسَلِینَ إِلا مُبَشِّرِینَ وَمُنْذِرِینَ وَیُجَادِلُ الَّذِینَ کَفَرُوا بِالْبَاطِلِ لِیُدْحِضُوا بِهِ الْحَقَّ وَاتَّخَذُوا آیَاتِی وَمَا أُنْذِرُوا هُزُوًا (56 کهف)».  

   پس روشن می شود که برخورداری از نعمت گوش برای "شنیدن سخن حق" و دل یا قلب برای "تفقه" در آیات الاهی؛ در گرو پیروی از تذکر به آیاتش و فراموش نکردن بدیهای انجام و پیش فرستاده شده است. والله اعلم.

14 ) اینکه پروردگار یکتا؛ " غفور ذوالرحمة" است و تا وقت معین آن، در عذاب خلق به خاطر گناهانشان شتاب نمی کند که همانا پناهی جز او برای در امان ماندن از عذابش به خاطر ستمکاری بندگانش بر خودشان نیست: « وَرَبُّکَ الْغَفُورُ ذُو الرَّحْمَةِ لَوْ یُؤَاخِذُهُمْ بِمَا کَسَبُوا لَعَجَّلَ لَهُمُ الْعَذَابَ بَلْ لَهُمْ مَوْعِدٌ لَنْ یَجِدُوا مِنْ دُونِهِ مَوْئِلا (58) وَتِلْکَ الْقُرَى أَهْلَکْنَاهُمْ لَمَّا ظَلَمُوا وَجَعَلْنَا لِمَهْلِکِهِمْ مَوْعِدًا (59 کهف)». 

 پس باید از گناهان پیش از هلاکت و آمدن خشم الاهی؛ از خداوند یکتای بسیار آمرزنده؛ آمرزش و رحمت بیکرانش را خواست. که همانا در آثار و سرانجام و حکایت گذشتگان که بر خود ستم کردند و به سخنان ناشی از وحی و رسالت رسولان الاهی فرستاده شده به سویشان از بین و هم نوع خودشان گوش نکردند و نابود شدند؛ پند و عبرتهاست تا دانسته شود که آنچه در دنیا از قدرت و نعمت و ... است همه و همه زینت و دادنش به هر کس تا وقتی معین میباشد و ...؛ بنابراین باید در اندیشه ی آخرت بود.

15 ) اینکه خداوند یکتا از "زیانکارترین مردم" خبر داده است تا همه بدانند که این مهم چه کسانی را در بر می گیرد؛ پس تا هستند و هستیم در پی آمرزش از او و توبه به درگاهش و اصلاح امر باشیم و امیدمان فقط به رحمت بی پایان او باشد: « قُلْ هَلْ نُنَبِّئُکُمْ بِالأخْسَرِینَ أَعْمَالا (103) الَّذِینَ ضَلَّ سَعْیُهُمْ فِی الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَهُمْ یَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ یُحْسِنُونَ صُنْعًا (104) أُولَئِکَ الَّذِینَ کَفَرُوا بِآیَاتِ رَبِّهِمْ وَلِقَائِهِ فَحَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ فَلا نُقِیمُ لَهُمْ یَوْمَ الْقِیَامَةِ وَزْنًا (105) ذَلِکَ جَزَاؤُهُمْ جَهَنَّمُ بِمَا کَفَرُوا وَاتَّخَذُوا آیَاتِی وَرُسُلِی هُزُوًا (106) إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ کَانَتْ لَهُمْ جَنَّاتُ الْفِرْدَوْسِ نُزُلا (107) خَالِدِینَ فِیهَا لا یَبْغُونَ عَنْهَا حِوَلا (108کهف)».

16 ) اینکه برای سخنان و کلمات مقدس الاهی که همه در قرآن کریم است؛ حتا اگر همه ی ابزار مادی آن در اخیتار باشد؛ پایانی نیست: «قُلْ لَوْ کَانَ الْبَحْرُ مِدَادًا لِکَلِمَاتِ رَبِّی لَنَفِدَ الْبَحْرُ قَبْلَ أَنْ تَنْفَدَ کَلِمَاتُ رَبِّی وَلَوْ جِئْنَا بِمِثْلِهِ مَدَدًا (109 کهف) » .  

17 ) اینکه حضرت محمد ص هم مثل همه از نوع بشر بوده است با این تفاوت که به او از جانب خداوند، " وحی " می شده است و بنابراین اگر کسی امیداور لقای پروردگارش که پروردگار جهانیان می باشد؛ باید: الف ) کارهای شایسته کند و ب ) اینکه در پرستش پروردگار، کسی را برای او انباز قرار ندهد. البته باید افزوده شود که خداوند یکتا در این آیه پیامبر عظیم الشان اسلام را مخاطب قرار داده تا به همگنانش این امر را بگوید که او هم بشری مثل همه ی آنهاست با این تفاوت که به او از جانب خداوند وحی می شود. و شاید این بدان خاطر بوده تا به کسانی که از آن حضرت خواسته بودند تا در باره ی سه داستان مذکور در سوره ی کهف برایشان خبری بیاورد؛ بگوید و بفهماند که اگر رحمت خداوندی مبنی بر "وحی" این آیات به او که بیان کننده ی این سه حکایت است نبود؛ همانا پیامبر نیز از آن خبری نداشته که برایشان بازگو کند و ...لذا بدین خاطر است که راه امیدواری به لقای الاهی را به آنان به شرح فوق و بر اساس آیه ی کریمه اش یادآور شده است. والله اعلم. : « قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِثْلُکُمْ یُوحَى إِلَیَّ أَنَّمَا إِلَهُکُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ فَمَنْ کَانَ یَرْجُو لِقَاءَ رَبِّهِ فَلْیَعْمَلْ عَمَلا صَالِحًا وَلا یُشْرِکْ بِعِبَادَةِ رَبِّهِ أَحَدًا (110 کهف)» .






طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ