سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مدیر وبلاگ
 
آمار واطلاعات
بازدید امروز : 12
بازدید دیروز : 1
کل بازدید : 30782
کل یادداشتها ها : 154
خبر مایه


گفتار دوم : آیات الاهی پیرامون ولایت

   از آغاز بحث تا کنون یعنی در شانزده بخش پیشین؛ مبنا و اساس کار در مقوله ی « برگزیدگان و فرستادگان خداوند یکتا » ، آیات الاهی مسطور در قرآن کریم یعنی کلام مقدس خداوندی بود که بدان بدون تردید ایمان داریم. هم اکنون نیز برای رسیدن به پاسخ پرسشِ اخیر؛ روشن است که ان شاءالله این رویه یعنی تمسک به آیات خداوند و استناد به آنها در این بخش نیز به لطف و عنایت خداوندی برای رسیدن به یک نتیجه گیری مطلوب مبنا قرار خواهد گرفت.

1 ) چنانچه به آیات 55-56 سوره ی مائده نگاهی داشته باشیم می بینیم که سخن از " ولی " است، مبنی بر اینکه روشن می سازد که " ولی امر مومنین "؛ همانا خداوند یکتا ، فرستاده اش یعنی حضرت محمد ص و مومنین هستند: إِنَّمَا وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلاةَ وَیُؤْتُونَ الزَّکَاةَ وَهُمْ رَاکِعُونَ (55) وَمَنْ یَتَوَلَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَالَّذِینَ آمَنُوا فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغَالِبُونَ (56) .

   بدون تردید، مسلمانان در اینکه خداوند یگانه و رسولش حضرت محمد ص " ولی " آنان هستند اتفاق نظر و ایمان قلبی که البته خداوند به تمام امور داناتر است؛ دارند، اما آنچه که مورد بحث این مقال است که البته بسیار هم تاریخی است و به بعد از رحلت خاتم النبیین ص نیز بر می گردد؛ این می باشد که با عنایت خداوندی و فضل گسترده ی او و البته همانطور که گذشت بر اساس آیات کریمه اش؛ روشن شود که منظور از " مومنین " که در طول ولایت خدا و رسول خاتمش ص آمده، چه کسانی هستند؟ آیا منظور هر کسی است که بگوید من مومنم [1]؟؛ یا آنکه خداوند یکتا تعریفی از چنین مومنینی دارد و آن را طی آیاتش بیان فرموده است؟ و ...

   پیش از ادامه ی بحث و پرداختن به این پرسش، لازم است گفته شود که برابر این دو آیه ی کریمه از سوره ی مائده، تا اینجا چند نتیجه عاید و روشن گردید:  نخست موضوع ولایت است و دوم موضوع " ولی " بودن خداوند و آخرین نبی اش و مومنین. یعنی اینکه مومنین دارای " ولی " و سرپرست به شرح مذکور که بدان آیات ایمان داریم می باشند. و سوم اینکه کسانی از " حزب الله " به شمار می آیند و از پیروزمندان خواهند بود که : 1 )خداوند یگانه یعنی الله و 2 ) رسولش یعنی حضرت محمد ص و 3 ) مومنین را ؛ " ولی " خود بگیرند. و چهارم اینکه روشن شد که خداوند یکتا برای مومنین، پس از رحلت پیامبر مکرم اسلام ص « ولی » قرار داده است، و اینکه اینان چه کسانی هستند خود موضوعی است که ان شاءالله در مباحث آتی بدان اشاره خواهد شد. و پنجم اینکه هر کسی از مومنین را که خداوندیگانه پس از پیامبر مکرم اسلام ص، نعمت ولایت بر دیگر مومنین ببخشد؛ کسی را از هم نوع یارای آن نیست که آن را از او سلب کند.

   هم اکنون اگر کمی به عقب باز گردیم و به آیه ی 55 سوره ی مائده نظری دیگر بیفکنیم؛ پی خواهیم برد که از جمله ی خصوصیات « مومنینی » که می توانند در طول ولایت خدا و فرستاده اش؛ « ولی امر مومنین » باشند؛ این است که چنین مومنینی نماز به پا داشته و زکات می پردازند، آن هم در حالی که حتا در رکوعند. که البته نمود این امر اخیر را حضرت علی ع دانسته اند که این کار را در زمان رسول خدا انجام داده است و لذا شان نزول این آیه ی کریمه نیز این بوده است تا مومنین در زمان خاتم النبیین به عنوان نشانه ای بدانند که ولی آنان پس از وی چه کسی است و .... والله اعلم.

   البته دلیل دیگر بر حقانیت علی ع در اینکه پس از رحلت رسول اکرم ص ضمن معرفی وی که در غدیر رخ داده و ... ؛ می توانسته بدون تردید ولی مومنین بودن وی را برای مومنان در هر زمان محرز سازد؛ چیزی نبوده جز موضوع مباهله که وی نیز از اعضای آن به همراه حضرت زهرا س و دو فرزندش حسن و حسین ع در معیت خاتم النبیین ص در این امر با مسیحیان نجران بوده که گروه مقابل چون حق را با آنچه بدان علم داشته تشخیص میدهد از آن صرف نظر می نماید و خود را از لعنت خداوندی رهایی می بخشد و با رسول خدا به صلح رضایت می دهد و ...؛ هر چند که علاوه بر حضرت علی ع؛ در این امر، حقانیت ولایت الاهی حسن و حسین ع نیز بر مومنین آن هم پس از ولایت پدر گرامی آنها روشن میباشد و باید بدان ایمان داشت و ... : إِنَّ مَثَلَ عِیسَى عِنْدَ اللَّهِ کَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِنْ تُرَابٍ ثُمَّ قَالَ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ (59) الْحَقُّ مِنْ رَبِّکَ فَلا تَکُنْ مِنَ الْمُمْتَرِینَ (60) فَمَنْ حَاجَّکَ فِیهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَکُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَکُمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَةَ اللَّهِ عَلَى الْکَاذِبِینَ (61) إِنَّ هَذَا لَهُوَ الْقَصَصُ الْحَقُّ وَمَا مِنْ إِلَهٍ إِلا اللَّهُ وَإِنَّ اللَّهَ لَهُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ (62) فَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ بِالْمُفْسِدِینَ (63 آل عمران). و لذا این جا هر چه بیشتر روشن میشود که چرا مومنین باید تنها قرآن را پیروی نمایند و آن را مبنای امور خود در هر مرحله از زندگی فردی و یا اجتماعی قرار دهند و ... زیرا که همه چیز در قرآن هست و از سوی خداوند فروگذار نشده است.

2 ) هم اکنون چنانچه به آیه ی 71 سوره ی توبه نگریسته و دقت شود پی برده خواهد شد برخی مردان و زنان مومنی که می توانند « ولی » برخی دیگر از مومنین در هر زمانی باشند؛ دارای چه صفاتی هستند ویا در واقع چه صفاتی باید داشته باشند تا در زمره ی « اولیای » دیگر زنان و مردان مومن باشند: وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِیَاءُ بَعْضٍ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَیُقِیمُونَ الصَّلاةَ وَیُؤْتُونَ الزَّکَاةَ وَیُطِیعُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ أُولَئِکَ سَیَرْحَمُهُمُ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ عَزِیزٌ حَکِیمٌ (71).

   آری؛ پس روشن می شود که این گروه از مومنین به عنوان اولیای دیگر مومنین؛ کسانی هستد که علاوه بر پایبندی به چهار فریضه ی دین یعنی امر به معروف و نهی از منکر و بر پا داشتن نماز و دادن زکات؛ اطاعتِ خدا و رسولش را نیز می نمایند. به عبارت دقیق تر کسانی   که از این ویژگی ها در گفتار و رفتار توأمان برخوردار نباشند؛ نمی توانند به عنوان اولیای دیگر مومنین باشند؛ زیرا برای نمونه پیرامون صفات منافقین گذشت که آنان امر به منکر و نهی از معروف می کنند[2] و اهل انفاق نیستند و نمازشان را با کسالت و بی حالی می خوانند[3] و ...،و یا اینکه این مشرکینند که از خصوصیاتشان این است که زکات نمی دهند و به آخرت ایمان ندارند[4] و ...؛ تمام این ها یعنی اینکه این ضروریات دین و آراستگی آنها برای مومنین است تا بتوانند برحی به عنوان ولی برخی دیگر از مومنین باشند.

   اما موضوع دیگر در این زمینه همانطور که برابر آیه ی 71 توبه گذشت؛ فرمان بردن و اطاعت کردن از خداوند و رسولش ص برای چنین مومنینی است. یعنی هر آنچه که در قرآن کریم است. یعنی شنیدن و فرمان بردن آیات الاهی مسطور در قرآن مجید. چرا که خداوند یکتا نتیجه ی نافرمانی از فرمان خود را نیز بیان فرموده است:

« قُلْ إِنِّی لَنْ یُجِیرَنِی مِنَ اللَّهِ أَحَدٌ وَلَنْ أَجِدَ مِنْ دُونِهِ مُلْتَحَدًا (22) إِلا بَلاغًا مِنَ اللَّهِ وَرِسَالاتِهِ وَمَنْ یَعْصِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَإِنَّ لَهُ نَارَ جَهَنَّمَ خَالِدِینَ فِیهَا أَبَدًا (23 جن) . »

« تِلْکَ حُدُودُ اللَّهِ وَمَنْ یُطِعِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ یُدْخِلْهُ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الأنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا وَذَلِکَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ (13) وَمَنْ یَعْصِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَیَتَعَدَّ حُدُودَهُ یُدْخِلْهُ نَارًا خَالِدًا فِیهَا وَلَهُ عَذَابٌ مُهِینٌ (14 نساء با توجه به آیات قبل) ».

   البته برای نمونه باید گفت که خداوند یکتا نتیجه ی اطاعت کردن از خود و رسولش را اینگونه بیان فرموده است : وَمَنْ یُطِعِ اللَّهَ وَالرَّسُولَ فَأُولَئِکَ مَعَ الَّذِینَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ مِنَ النَّبِیِّینَ وَالصِّدِّیقِینَ وَالشُّهَدَاءِ وَالصَّالِحِینَ وَحَسُنَ أُولَئِکَ رَفِیقًا (69) ذَلِکَ الْفَضْلُ مِنَ اللَّهِ وَکَفَى بِاللَّهِ عَلِیمًا (70 نساء).

   پس نتیجه اینکه مومنین فقط می توانند ولایت برخی دیگر از مومنین با صفات مذکور را پذیرا باشند. والله اعلم

3 ) خداوند یکتا در جایی دیگر به مومنین می فرماید که نه تنها فرمان او و رسولش را ببرند؛ بلکه فرمان والیان امر از خودشان را نیز ببرند و در امور و رفع اختلافات به آنان مراجعه نمایند و ...: « یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ وَأُولِی الأمْرِ مِنْکُمْ فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِی شَیْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِنْ کُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْیَوْمِ الآخِرِ ذَلِکَ خَیْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِیلا (59 نساء با توجه به آیات 58-63) » . که البته این بدان معناست که چنین والیانی خود باید اطاعت کننده ی خدا و رسولش باشند و پیروی آیات قرآن را نمایند که راه رشد را از غی بیان فرموده است.

4 ) اینکه خداوند یکتا که " ولایت مطلق " در تمامی امور را دارد[5] و بدان ایمان داریم؛ نتیجه ی آن یعنی ولایتش را برای مومنین که ولی آنان است را این بیان فرموده که آنها را از تاریکی های گمراهی و گمان و ستم به سوی نور بیرون می برد: « اللَّهُ وَلِیُّ الَّذِینَ آمَنُوا یُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَالَّذِینَ کَفَرُوا أَوْلِیَاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ یُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ أُولَئِکَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ (257 بقره)» .  و البته باید به عنوان یک باور؛ یادآوری کرد که روشن است که این امر هم بواسطه ی فرستادن رسولانش و فرو فرستادن آیاتش بر آنان تا پیامبر خاتم ص و فضل او بر بندگانش و تفویض ولایتش به هر یک از بندگانش از پیامبران و سایر اولیایش به عنوان ولی مومنین امکان پذیر بوده است و البته در استمرارش با موضوع ولایت می باشد که به آیات مربوطه در بخشهای پیشین به ویژه بخش اخیر اشاره شد.



[1] - روشن است که خدای یکتا به گفتن این امر که ایمان آوردیم؛ بسنده نمی کند بلکه مشمولین امر را مورد آزمایش خود قرار می دهد و ...:. بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم.الم (1) أَحَسِبَ النَّاسُ أَنْ یُتْرَکُوا أَنْ یَقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لا یُفْتَنُونَ (2) وَلَقَدْ فَتَنَّا الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَلَیَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِینَ صَدَقُوا وَلَیَعْلَمَنَّ الْکَاذِبِینَ (3 عنکبوت با توجه به آیات 4-7) .

[2] - الْمُنَافِقُونَ وَالْمُنَافِقَاتُ بَعْضُهُمْ مِنْ بَعْضٍ یَأْمُرُونَ بِالْمُنْکَرِ وَیَنْهَوْنَ عَنِ الْمَعْرُوفِ وَیَقْبِضُونَ أَیْدِیَهُمْ نَسُوا اللَّهَ فَنَسِیَهُمْ إِنَّ الْمُنَافِقِینَ هُمُ الْفَاسِقُونَ (67 توبه) .

[3] - وَمَا مَنَعَهُمْ أَنْ تُقْبَلَ مِنْهُمْ نَفَقَاتُهُمْ إِلا أَنَّهُمْ کَفَرُوا بِاللَّهِ وَبِرَسُولِهِ وَلا یَأْتُونَ الصَّلاةَ إِلا وَهُمْ کُسَالَى وَلا یُنْفِقُونَ إِلا وَهُمْ کَارِهُونَ ( توبه54)

[4] - قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِثْلُکُمْ یُوحَى إِلَیَّ أَنَّمَا إِلَهُکُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ فَاسْتَقِیمُوا إِلَیْهِ وَاسْتَغْفِرُوهُ وَوَیْلٌ لِلْمُشْرِکِینَ (6) الَّذِینَ لا یُؤْتُونَ الزَّکَاةَ وَهُمْ بِالآخِرَةِ هُمْ کَافِرُونَ (7) إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَهُمْ أَجْرٌ غَیْرُ مَمْنُونٍ (8 فصلت) .

[5] - ... وَلَمْ تَکُنْ لَهُ فِئَةٌ یَنْصُرُونَهُ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَمَا کَانَ مُنْتَصِرًا (43) هُنَالِکَ الْوَلایَةُ لِلَّهِ الْحَقِّ هُوَ خَیْرٌ ثَوَابًا وَخَیْرٌ عُقْبًا (44 کهف با توجه به آیات 32-42).






طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ