سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مدیر وبلاگ
 
آمار واطلاعات
بازدید امروز : 7
بازدید دیروز : 11
کل بازدید : 30991
کل یادداشتها ها : 154
خبر مایه


گفتار دوم: آیات مرتبط با امامت و امام

   در مباحث مرتبط با رسالت حضرت ابراهیم ع و آل او بر اساس آیات الاهی ، سخن از امام[1] بودن آن بزرگواران به واسطه ی فضل الاهی به میان آمد که به عبارتی به همان مقوله ی « امامت » و دیرینگی آن در دین اسلام بر می گردد؛ به این نحو که وقتی خداوند یکتا، اسحاق و یعقوب را " ائمه ای " قرار داد که به امر او یعنی خداوند؛ مردم را هدایت می کنند و اهل و عامل کارهای خیرند و ..؛[2] این از یک سو بدان معناست که مقوله ی امامت؛ گستره ی هدایت مردم را نیز به اذن الاهی در بر می گیرد و تنها به ولایت مومنین محدود نمی شود، و از سوی دیگر هم بدان معناست که اولیای الاهی پس از رسول خاتم ص که از علی ابن ابی طالب ع شروع شده؛ علاوه بر برخورداری از شأن ولی مومنین بودن، امامانی نیز بوده اند که به امر خدا وظیفه داشته اند که بواسطه ی آیات قرآن و در واقع فرمان بردن از خدا و رسولش ص مردم را به راه راست هدایت کنند و خود پایبند فضایل اخلاقی و از کنندگان کارهای خوب باشند و ...، تا حضرت مهدی عج که زنده و برابر اراده ی خداوندی از دیده ها تا آن زمان که خدا بخواهد پنهان است. چه آنکه خود گروهی هستند که به لطف الاهی هدایت یافته اند: وَمِمَّنْ خَلَقْنَا أُمَّةٌ یَهْدُونَ بِالْحَقِّ وَبِهِ یَعْدِلُونَ (181 اعراف).

   اما در رابطه با ائمه ی پیش از منجی عالم بشریت؛ چه می شود کرد که زمامداران اموی و عباسی زمانه؛ این اولیای الاهی قرار داده شده بر مومنین و ائمه ی هدی را یا در تنگنا گذاشته و یا به زندان افکندند و در نهایت به شهادت رساندند و مانع این شدند که دین اسلام بواسطه ی این اولیای الاهی بر مومنین بر اساس آیات خداوند یکتا که همه در قرآن کریم است ضمن اطاعت از او و رسولش آنگونه که شایسته ی آن است و تنها دین نزد خداست گسترش یابد و مردم با فتح و نصر الاهی وارد دین شوند و به کتابی جز قرآن تمسک نجویند و...

   و بدینگونه است در این رابطه آیات زیر پیرامون برخی از بنی اسراییل به عنوان ائمه ای که آنان هم به امر خداوند به حق هدایت می شوند و هدایت می کنند: وَمِنْ قَوْمِ مُوسَى أُمَّةٌ یَهْدُونَ بِالْحَقِّ وَبِهِ یَعْدِلُونَ (159 اعراف). //  وَلَقَدْ آتَیْنَا مُوسَى الْکِتَابَ فَلا تَکُنْ فِی مِرْیَةٍ مِنْ لِقَائِهِ وَجَعَلْنَاهُ هُدًى لِبَنِی إِسْرَائِیلَ (23) وَجَعَلْنَا مِنْهُمْ أَئِمَّةً یَهْدُونَ بِأَمْرِنَا لَمَّا صَبَرُوا وَکَانُوا بِآیَاتِنَا یُوقِنُونَ (24 سجده).

 و یا در رابطه با مقوله ی امامت؛ که از جمله بندگان خدای بخشنده ؛ آنانی هستند که از او می خواهند تا آنان را امام متقین قرار دهد. و این بدان معناست که خود آنان از پرهیزگارانند:وَالَّذِینَ یَقُولُونَ رَبَّنَا هَبْ لَنَا مِنْ أَزْوَاجِنَا وَذُرِّیَّاتِنَا قُرَّةَ أَعْیُنٍ وَاجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِینَ إِمَامًا (74) أُولَئِکَ یُجْزَوْنَ الْغُرْفَةَ بِمَا صَبَرُوا وَیُلَقَّوْنَ فِیهَا تَحِیَّةً وَسَلامًا (75) خَالِدِینَ فِیهَا حَسُنَتْ مُسْتَقَرًّا وَمُقَامًا (76 فرقان).   

نکته

   برابر آنچه که در ادامه ان شاءالله خواهد آمد؛ بایسته است گفته شود که این یک سوی موضوع است ، یعنی به کار رفتن لفظ " امام " برای برخی از همنوعان با عنایت خداوندی با حکمت قرار داده و بیان شده برای آن بر اساس کلام مقدس او. اما چنانچه به دیگر آیات الاهی در این زمینه و البته با عنایت حضرتش نگاهی داشته باشیم؛ خواهیم دید که لفظ " امام " برای کتب الاهی هم به کار رفته است. و این باز بدان معناست که کتب الاهی از آن جهت که هدایتگر مردم می باشند و ...، باعث برخورداری مومنین و عاملین به آنها از رحمت و نور و... آن کتب الاهی می شود؛ پس خود « امام » هستند و چون در بین مومنین و اهل آن است باید برابر آیاتش در حوزه های مختلف زندگی عمل شود تا راهنمایی شدن به راه راست و رستگاری را برای مومنین به آن کتب به فضل الاهی که دانای به هدایت یافتگان است در پی داشته باشد: وَمِنْ قَبْلِهِ کِتَابُ مُوسَى إِمَامًا وَرَحْمَةً وَهَذَا کِتَابٌ مُصَدِّقٌ لِسَانًا عَرَبِیًّا لِیُنْذِرَ الَّذِینَ ظَلَمُوا وَبُشْرَى لِلْمُحْسِنِینَ(12) إِنَّ الَّذِینَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا فَلا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلا هُمْ یَحْزَنُونَ(13) أُولَئِکَ أَصْحَابُ الْجَنَّةِ خَالِدِینَ فِیهَا جَزَاءً بِمَا کَانُوا یَعْمَلُونَ(14 احقاف). // أَفَمَنْ کَانَ عَلَى بَیِّنَةٍ مِنْ رَبِّهِ وَیَتْلُوهُ شَاهِدٌ مِنْهُ وَمِنْ قَبْلِهِ کِتَابُ مُوسَى إِمَامًا وَرَحْمَةً أُولَئِکَ یُؤْمِنُونَ بِهِ وَمَنْ یَکْفُرْ بِهِ مِنَ الأحْزَابِ فَالنَّارُ مَوْعِدُهُ فَلا تَکُ فِی مِرْیَةٍ مِنْهُ إِنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّکَ وَلَکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لا یُؤْمِنُونَ (17هود) . // إِنَّا نَحْنُ نُحْیِی الْمَوْتَى وَنَکْتُبُ مَا قَدَّمُوا وَآثَارَهُمْ وَکُلَّ شَیْءٍ أحْصَیْنَاهُ فِی إِمَامٍ مُبِینٍ (12 یاسین) . البته علاوه بر این بایسته است گفته شود که لفظ امام در جایی هم به معنای نشانه ها و آثار به جای مانده از اقوام گذشته به کار رفته است: إِنَّ فِی ذَلِکَ لآیَةً لِلْمُؤْمِنِینَ (77) وَإِنْ کَانَ أَصْحَابُ الأیْکَةِ لَظَالِمِینَ (78) فَانْتَقَمْنَا مِنْهُمْ وَإِنَّهُمَا لَبِإِمَامٍ مُبِینٍ (79 حجر با توجه به آیات 59-76) .

   نتیجه اینکه اگر توسط خداوند یکتا بر این موضوع تاکید و تصریح می شود که مومنین باید تنها فرمانبر او و رسولش باشند و فقط پیروی آیات قرآن کریم را بنمایند؛ حتا اگر در زمینه ی ولایت مومنین و امامت باشد و ...؛ می شود گفت تمام این ها بدان خاطر است که هنگامی که بر اساس کلام مقدسش می فرماید : یَوْمَ نَدْعُو کُلَّ أُنَاسٍ بِإِمَامِهِمْ فَمَنْ أُوتِیَ کِتَابَهُ بِیَمِینِهِ فَأُولَئِکَ یَقْرَءُونَ کِتَابَهُمْ وَلا یُظْلَمُونَ فَتِیلا (71) وَمَنْ کَانَ فِی هَذِهِ أَعْمَى فَهُوَ فِی الآخِرَةِ أَعْمَى وَأَضَلُّ سَبِیلا (72 اسرا)؛ دانسته شود تا مبادا مومنین از سر باورها و یا اختلافات مذهبی؛ کتابی جز قرآن را که شرح کاملی برای همه چیز در هر زمان و مکانی است را نصب العین خود در طول زندگی قرار دهند؛ چرا که هر آنچه می گویند و انجام می دهند برایشان در نامه ی اعمالشان نوشته می شود و در سرای دیگر بدانان عرضه خواهد شد و ...

  پس نتیجه اینکه مومنین باید فرمان خدا و رسولش و مومنین به شرح مذکور را به عنوان اولیای خود و ائمه ی هدی ببرند و پیروی آیات قرآن کریم را بنمایند و ... ؛تا از راه یافتگان و رستگاران به اذن و فضل حضرتش باشند . آمین یا رب العالمین. زیرا که خداوند یکتا به خود پیامبر اکرم ص فرموده است که به قرآن یعنی آنچه که به او وحی می شود تمسک بجوید که او بر راه راست است  و این بدان معناست که مومنین هم باید فرمان خدا را ببرند و بدانند که وقتی پیامبر به چنین امری مکلف شده است؛ پس آنان هم باید پیروی نمایند و به جز قرآن تمسک در امور پیدا نکنند که راه راست که در نماز می خوانیم و از خدا می خواهیم در همین مقوله نهفته است، یعنی تمسک به قرآن که یک ذکری برای پیامبر ص بوده و برای مومنین نیز ذکری می باشد و خداوند از آن بزودی خواهد پرسید که آیا بر اساس آن عمل شد یا کتابی جز آن؟ آیا مهجور شد یا در میان مردم ترویج شد تا انذار یابند و دست از ستمگری بردارند و به رحمت خداوندی امیدوار شوند و ...؟ : فَاسْتَمْسِکْ بِالَّذِی أُوحِیَ إِلَیْکَ إِنَّکَ عَلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِیمٍ (43) وَإِنَّهُ لَذِکْرٌ لَکَ وَلِقَوْمِکَ وَسَوْفَ تُسْأَلُونَ (44 زخرف). قرآن؛ کتابی که رسول خاتم ص، خود به پیروی از آیاتش که به او وحی شده و اینکه او بیم دهنده است برابر امر الاهی اذعان نموده : قُلْ مَا کُنْتُ بِدْعًا مِنَ الرُّسُلِ وَمَا أَدْرِی مَا یُفْعَلُ بِی وَلا بِکُمْ إِنْ أَتَّبِعُ إِلا مَا یُوحَى إِلَیَّ وَمَا أَنَا إِلا نَذِیرٌ مُبِینٌ(9 احقاف) .

   چه آنکه خداوند یکتا از یک سو پیرامون فرعون و پیروانش اینگونه فرموده: وَقَالَ فِرْعَوْنُ یَا أَیُّهَا الْمَلأ مَا عَلِمْتُ لَکُمْ مِنْ إِلَهٍ غَیْرِی فَأَوْقِدْ لِی یَا هَامَانُ عَلَى الطِّینِ فَاجْعَلْ لِی صَرْحًا لَعَلِّی أَطَّلِعُ إِلَى إِلَهِ مُوسَى وَإِنِّی لأظُنُّهُ مِنَ الْکَاذِبِینَ (38) وَاسْتَکْبَرَ هُوَ وَجُنُودُهُ فِی الأرْضِ بِغَیْرِ الْحَقِّ وَظَنُّوا أَنَّهُمْ إِلَیْنَا لا یُرْجَعُونَ (39) فَأَخَذْنَاهُ وَجُنُودَهُ فَنَبَذْنَاهُمْ فِی الْیَمِّ فَانْظُرْ کَیْفَ کَانَ عَاقِبَةُ الظَّالِمِینَ (40) وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً یَدْعُونَ إِلَى النَّارِ وَیَوْمَ الْقِیَامَةِ لا یُنْصَرُونَ (41) وَأَتْبَعْنَاهُمْ فِی هَذِهِ الدُّنْیَا لَعْنَةً وَیَوْمَ الْقِیَامَةِ هُمْ مِنَ الْمَقْبُوحِینَ (42قصص).، یعنی مستکبرین هم امام دارند و در سرای دیگر با همان امامشان که فرعون باشد خوانده می شوند و جایگاهشان آتش است. ؛ همانگونه که متقین و مومنین با امامشان خوانده می شوند و جایگاهشان برابر وعده ی تخلف ناپذیر خداوندی، بهشت برین است و ...

   و از سوی دیگر اینکه خداوند یکتا، نتیجه ی ولی گرفتن از غیر خود را اینگونه بیان فرموده است: مَثَلُ الَّذِینَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ أَوْلِیَاءَ کَمَثَلِ الْعَنْکَبُوتِ اتَّخَذَتْ بَیْتًا وَإِنَّ أَوْهَنَ الْبُیُوتِ لَبَیْتُ الْعَنْکَبُوتِ لَوْ کَانُوا یَعْلَمُونَ (41) إِنَّ اللَّهَ یَعْلَمُ مَا یَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ مِنْ شَیْءٍ وَهُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ (42) وَتِلْکَ الأمْثَالُ نَضْرِبُهَا لِلنَّاسِ وَمَا یَعْقِلُهَا إِلا الْعَالِمُونَ[3] (43 عنکبوت).   که این اولیای غیر از خدای یگانه، همان طوغوتند که کفار را از نور به سوی تاریکی ها بیرون میبرند. ( 257 بقره)  

  همانگونه که نتیجه ی اینکه اگر مومنین از غیر خود را " ولی " خود بگیرند اینگونه بیان فرموده است : یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا الَّذِینَ اتَّخَذُوا دِینَکُمْ هُزُوًا وَلَعِبًا مِنَ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتَابَ مِنْ قَبْلِکُمْ وَالْکُفَّارَ أَوْلِیَاءَ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ (57) وَإِذَا نَادَیْتُمْ إِلَى الصَّلاةِ اتَّخَذُوهَا هُزُوًا وَلَعِبًا ذَلِکَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لا یَعْقِلُونَ (58 مائده). // یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا الْیَهُودَ وَالنَّصَارَى أَوْلِیَاءَ بَعْضُهُمْ أَوْلِیَاءُ بَعْضٍ وَمَنْ یَتَوَلَّهُمْ مِنْکُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ إِنَّ اللَّهَ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ (51 مائده). // یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا الْکَافِرِینَ أَوْلِیَاءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِینَ أَتُرِیدُونَ أَنْ تَجْعَلُوا لِلَّهِ عَلَیْکُمْ سُلْطَانًا مُبِینًا (144) إِنَّ الْمُنَافِقِینَ فِی الدَّرْکِ الأسْفَلِ مِنَ النَّارِ وَلَنْ تَجِدَ لَهُمْ نَصِیرًا (145) إِلا الَّذِینَ تَابُوا وَأَصْلَحُوا وَاعْتَصَمُوا بِاللَّهِ وَأَخْلَصُوا دِینَهُمْ لِلَّهِ فَأُولَئِکَ مَعَ الْمُؤْمِنِینَ وَسَوْفَ یُؤْتِ اللَّهُ الْمُؤْمِنِینَ أَجْرًا عَظِیمًا (146) مَا یَفْعَلُ اللَّهُ بِعَذَابِکُمْ إِنْ شَکَرْتُمْ وَآمَنْتُمْ وَکَانَ اللَّهُ شَاکِرًا عَلِیمًا (147 نساء). // یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا آبَاءَکُمْ وَإِخْوَانَکُمْ أَوْلِیَاءَ إِنِ اسْتَحَبُّوا الْکُفْرَ عَلَى الإیمَانِ وَمَنْ یَتَوَلَّهُمْ مِنْکُمْ فَأُولَئِکَ هُمُ الظَّالِمُونَ (23)قُلْ إِنْ کَانَ آبَاؤُکُمْ وَأَبْنَاؤُکُمْ وَإِخْوَانُکُمْ وَأَزْوَاجُکُمْ وَعَشِیرَتُکُمْ وَأَمْوَالٌ اقْتَرَفْتُمُوهَا وَتِجَارَةٌ تَخْشَوْنَ کَسَادَهَا وَمَسَاکِنُ تَرْضَوْنَهَا أَحَبَّ إِلَیْکُمْ مِنَ اللَّهِ وَرَسُولِهِ وَجِهَادٍ فِی سَبِیلِهِ فَتَرَبَّصُوا حَتَّى یَأْتِیَ اللَّهُ بِأَمْرِهِ وَاللَّهُ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الْفَاسِقِینَ (24 توبه) .



[1] - وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِیمَ رَبُّهُ بِکَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّی جَاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِنْ ذُرِّیَّتِی قَالَ لا یَنَالُ عَهْدِی الظَّالِمِینَ (124 بقره).

[2] - وَوَهَبْنَا لَهُ إِسْحَاقَ وَیَعْقُوبَ نَافِلَةً وَکُلا جَعَلْنَا صَالِحِینَ (72) وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً یَهْدُونَ بِأَمْرِنَا وَأَوْحَیْنَا إِلَیْهِمْ فِعْلَ الْخَیْرَاتِ وَإِقَامَ الصَّلاةِ وَإِیتَاءَ الزَّکَاةِ وَکَانُوا لَنَا عَابِدِینَ. (73 انبیا).

[3] - این آیه ی کریمه می رساند که دانش؛ پیشاهنگ خردورزی در امور از جمله مثالهایی که خداوند یکتا برای مردم در قرآن می زند می باشد. والله اعلم






طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ