سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مدیر وبلاگ
 
آمار واطلاعات
بازدید امروز : 27
بازدید دیروز : 55
کل بازدید : 31854
کل یادداشتها ها : 154
خبر مایه


 

3 ) « کذب اصحاب لْئیکة المرسلین. إذ قال لهم شعیبٌ ألا تتقون. إنی لکم رسول امین. فاتقوا الله و اطیعون. و ما اسئلکم علیه من اجر ص إن اجری الا علی رب العالمین. أوفوا الکیل و لا تکونوا من المخسرین. وزنوا بالقسطاس المستقیم. و لا تبخسوا الناس اشیاءهم و لا تعثوا فی الارض مفسدین. واتقوا الذی خلقکم و الجبلة الاولین. قالوا انما انت من المسحرین. و ما انت إلا بشر مثلنا و ان نظنک لمن الکاذبین. فأسقط علینا کسفاً من السماء ان کنت من الصادقین. قال ربی اعلم بما تعملون. فکذبوه فأخذهم عذاب یوم الظلة ج انه کان عذاب یوم عظیم. ان فی ذالک لآیة ص و ما اکثرهم مؤمنین . و ان ربک لهو العزیز الرحیم.(176- 191 شعراء) » .  

الف ) آیه ی 176 شعراء می رساند که قوم "ئیکه" یا همان مدین نیز همانند اقوام پیش از خود همانگونه که در آیات 105، 122، 141 و 160 همین سوره یعنی شعراء گذشت؛ رسولان خدا را تکذیب کردند.

ب ) آیات 177-184 شعراء به رسالات حضرت شعیب ع در رابطه با این قوم یعنی مدین یا ئیکه اشاره دارد مبنی بر اینکه او آنان را به تقوای الاهی دعوت می کند و در این راه یعنی انجام رسالتش؛ خود را فرستاده ی امینی می داند[1] که هر آنچه از سوی خدا به او وحی می شود را بی کم و کاست بدانان می رساند و می گوید تا تقوای الاهی داشته باشند و فرمانش را ببرند و بدانند که او بابت انجام رسالتش از آنان مزد و پاداشی نمی خواهد چرا که پاداش کارش با خداست، همانگونه که رسولان پیش از او هم همینگونه و بر همین باور بودند. سپس همانطور که گذشت باز به آنان می گوید که از کم فروشی بپرهیزند و اجناس را به ترازوی درست و راست وزن کنند و سنگ را تمام بگذارند و به طور کلی در فروش چیزها به مردم کم نگذارند و روی زمین با این کارشان فساد نکنند و از خدایی که آنان و پیشینیان شان را آفریده است بپرهیزند و در واقع تقوای الاهی داشته باشند.

پ ) آیات 185-187 شعراء به پاسخ و یا واکنش قوم ئیکه نسبت به سخنان یا رسالات حضرت شعیب اشاره دارد مبنی بر اینکه به او می گویند تو ار جاود شدگانی و یا اینکه تو هم بشری مثل ما هستی، یعنی می خوری و می آشامی و می خوابی و ... در کل هیچ برتری ایی نسبت به ما نداری پس ما تو را تکذیب می کنیم. به عبارت دیگر ، کفار این قومُ بشر بودن شعیب ع را همانند اقوام گذشته مرتبط با رسولانشان دلیل این می دانند که او را و رسالتش را تکذیب کنند همانگونه که اقوام پیشین پیامبرانشان را با این توجیه تکذیب کردند و نتیجه اش را که عذاب الاهی بود دیدند. اما فراتر از اینها اینکه این قومْ عذاب وعده داده شده ی الاهی را از آن حضرت خواستار شدند و گفتند اگر راست می گویی از آسمان عذابی بر ما فرود آور. به عبارت دیگر این قوم نه تنها مرتبط با فساد روی زمین با اعمالی همچون " کم فروشی" و تکذیب رسالت حضرت شعیب ع و ... راه تقوای الاهی و فرمان بردن از او را در پیش نگرفتند بلکه عذابی را هم که آن حضرت بدانان گفته و از آن برایشان ترسیده بود را نیز خواستار شدند و حتا در این راه هم با توجه به انذارهای حضرت شعیب ع به ویژه در ارتباط با قوم لوط که بدانان یادآور شده بود، تقوای الاهی پیشه نکردند.

ت ) آیه ی 188 شعراء اشاره به این امر دارد که حضرت شعیب ع به قومش پاسخ داد که پروردگارم  به آنچه انجام می دهید داناتر است و لذا این او است که در واقع می داند چه وقت چه اراده ای بکند، آن هم بر اساس اعمال بندگانش، و لذا عذاب مورد درخواستشان دست او[2] نیست ، چه آنکه او در این زمینه به عنوان " انذار " فقط ابلاغ وحی و رسالتش را کرده است که باید از عذاب خدا به خاطر فساد روی زمین بپرهیزند و این را اتمام حجتی برای خود بدانند.

ث ) آیه ی 189 شعراء به تکذیب این قوم مرتبط با رسالت حضرت شعیب ع اشاره دارد و اینکه چون قومش او را تکذیب کردند و حتا خواستار عذاب وعده داده شده از سوی خدا شدند، پس مورد عذاب سخت الاهی واقع و نابود گردیدند و این بدان معناست که تکذیب آیات خدا و رسالت رسولانش و فساد روی زمین که کم فروشی از جمله ی آنهاست و بدتر از همه درخواست عذاب الاهی؛ خشم و عضب خدا را در دنیا بدنبال خود دارد؛ آخرت که تنها خدای یکتا از آن آگاه است. هر چند که در آیات قرآن مرتبط با گناهکاران و سرانجامشان در آن سرا که دوزخ و آتش باشد سخن به میان آمده است که باید از آنها به عنوان هشدار و انذار پند گرفت و ترسید و به خدا پناه برد.

ج ) آیه 190 شعراء در ادامه ی آیه ی 189 همین سوره؛ که خداوند یکتا ضمن بیان اینکه هر آینه در بیان این داستان هم نشانه هایی برای مردم است، اما بیشترشان ایمان نمی آورند و از سرانجام قوم مدین درس و پند نمی گیرند، می افزاید و یادآور می شود که او هر لحظه مقتدر و مهربان است و لذا هیچ کس نباید فقط خدای یکتا را در قبال اعمالش مهربان بداند بلکه وقتی هدایت آمد باید دست از خطاها و گناهان که کم فروشی از جمله ی آنهاست بردارد چرا که در غیر این صورت عذاب او یعنی همان الله به لحاظ " عزیز " بودنش؛ مشمولین امر را در هر نقطه ی زمین و با هر بینشی که باشند فرا خواهد گرفت چرا که این گناه در زمره ی فساد روی زمین است.

4 ) « و الی مدین اخاهم شعیباً فقال یا قوم اعبدوا الله و ارجوا الیوم الاخر و لا تعثوا فی الارض مفسدین. فکذبوه فأخذتهم الرجفةُ فأصبحوا فی دارهم جاثمین.(36-37 عنکبوت)  ».

الف) آیه ی 36 عنکبوت به فرستاده شدن حضرت شعیب ع به سوی قومش مدین به عنوان برادرشان و اینکه او طی این رسالت بدانان گفته که نه تنها باید یکتاپرست و امیدوار سرای دیگر باشند، یعنی روزی که رستاخیز است و به اعمال رسیدگی خواهد شد و هر کس بدون کمترین ستمی نتیجه ی اعمالش را خواهد دید و هر کس که امیدوار آن روز باشد پس به لطف خدا از بهشت برین برخوردار خواهد شد و ... اشاره دارد، بلکه باز به آنان می گوید که از فساد روی زمین دست بردارند. در واقع آن حضرت برابر آیات ذکر شده تا کنون در این بخش[3]، طی هر مرحله از رسالتش که آنان را نهی از "کم فروشی" و امر به مراعات "میزان و عدالت" در خرید و فروش می کند، به نحوی به آنان می گوید که از فساد روی زمینْ خواه بازداشتن از راه خدا و کج جلوه دادن آن باشد یا کم فروشی یا پرستش غیر خدای یکتا یا تکذیب رسالتش و آخرت و یا درخواست عذاب خدا و ... دست بردارند و تقوای الاهی پیشه ی خود کنند.

ب ) آیه ی 37 عنکبوت به عذاب شدن این قوم طی " زمین لرزه ای " که به امر الاهی رخ داد و آنان بامدادان در خانه هایشان به خاطر تکذیب رسول و آیات خدا نابود شدند اشاره دارد. پس پایان کم فروشی به عنوان یک فساد روی زمین که ویژگی قوم مدین بوده است؛ عذاب خدا از نوع زلزله است. والله اعلم

5 ) « ... إذ تمشی اُختک فتقول هَل ادلُکم علی مَن یَکفلُه ص فرجعناک الی امک کَی تقر عینها و لا تحزن ج و قتلت نفساً فنجیناک مِن الغم و فتناک فُتُونا ج فلبثت سنین فی اهل مدین ثم جئت علی قدر یا موسی. (40 طاها با توجه به آیات 37-41) » .       

   این آیه ی کریمه به این موضوع اشاره دارد که حضرت موسی ع پس از کشتن یک نفر از فرعونیان به شهر مدین رفته و سال هایی را در آنجا زیسته و پس از آن و به هنگام بازگشت به مقام نبوت الاهی رسیده است.

6 ) « ... و لما توجه تلقاء مدین قال عسی ربی أن یهدینی سواء السبیل. و لما ورد ماء مدین وجد علیه امة من الناس یسقون و وجد من دونهم امرأتین تذودان ص قال ما خطبکما ص فالتا لا نسقی حتی یصدر الرعاء ص و ابونا شیخ کبیر. فسقی لهما ثم تولی الی الظل فقال رب انی لما انزلت الی من خیر فقیر. فجاءته احداهما تمشی علی استحیاء قالت إن ابی یدعوک لیجزیک اجر ما سقیت لنا ج فلما جاءه و قصّ علیه القصص قالا لا تخف ص نجوت من القوم الظالمین. قالت احداهما یا ابت استئجره ص ان خیر من استئجرت القوی الامین. قال انی ارید ان انکحک احدی ابنتی هاتین علی ان تأحرنی ثمانی حججٍ ص فإن اتممت عشراً فمن عندک ص و ما اُرید أن اشق علیک ج ستجدنی ان شاءالله من الصالحین. قال ذالک بینی و بینک ص أیّما الاجلین قضیت فلا عدوان علی ص والله علی ما نقول وکیل. (22-28 قصص) ».     

   که در اینجا لازم است به دنبال آیه ی 20 سوره ی طاها گفته شود که این آیات کریمه می رساند که حضرت شعیب ع ، رسول قوم مدین بوده و حضرت موسی ع پیش از برگزیده شدن به رسالت به دلیل همان قتل نفس به آن دیار رفته و دست کم هشت سال یا فوق آن ده سال برابر آیات مذکور و عهد بسته شده در مدین مانده و با دختری از دخترانش ازدواج کرده و سپس در راه بازگشت به مصر با خانواده اش است که به مقام نبوت می رسد و ... جان کلام اینکه این آیات بیانگر این است که حضرت شعیب ع همگن حضرت موسی ع و رسول خدا در میان قوم خود مدین پیش از برگزیده شدن حضرت موسی به رسالت بوده است.

   البته پیرامون بخش میانی آیه ی 27 این سوره یعنی قصص که سخن از " هشت حج " است که به معنای همان " هشت سال " است ؛ باید گفته شود که این واژه که جزء ماههای قمری تحت نام ذالحجة الحرام و برگرفته از آن و در واقع از سوی دیگر از فروع دین و واجب است، از آن جهت می باشد که به هنگام رسالت حضرت ابراهیم ع جای کعبه یا بیت الحرام توسط خداوند به وی نمایانده شد و زیارت آن هم تحت عمل حج با مناسک مربوطه در هر سال یکبار و در ماه مذکور برای کسانی که استطاعت دارند انجام می شود و ... که شرح آن در آیات قرآن مجید از جمله سوره های بقره و حج آمده و ان شاءالله در جای خود مرتبط با داستان رسالت حضرت ابراهیم ع خواهد آمد. ان شاءالله.

   و اما بخش اخیر آیه ی 28 قصص می رساند که همه از جمله مومنین باید حتا زمانی که با هم سخنی می گویند و در واقع عهدی با یکدیگر می بندند تا پایان بدان پایبند باشند و در طول تمام مدت عهد تا زنده اند، از زمانی که عهد را همانطور که گذشت حتا به زبان و گفتار می بندند و همینطور تا پایان و انقضای آن؛ باید و باید که خدای یکتا را بر آنچه که می گویند و در ضمن این گفتار عهد می کنند، وکیل و کارگزار بدانند و بنابراین از نقض آن بپرهیزند و با توکل بر او در انجام عهد و مسئولیت شان بکوشند تا نتیجه ی خوب آن را نیز ببینند. و البته همانطور که گذشت این امر مرتبط با گفتگو پیرامون عهد بستن با یکدیگر است ، عهد نوشته شده که جای خود دارد. به هر جهت آدمی و به طور خاص مومنین باید در همه حال خدای یکتا را ناظر و حاضر بر آنچه که پنهان و آشکار می دارند و در درون سینه هایشان است بدانند و از او پرهیز داشته باشند چرا که او دانا و توانای به تمام امور است. باری نتیجه اینکه باید به عهد و پیمان ها چه در قالب نوشتار و چه در قالب گفتار با دیگران، پایبند بود و خدای یکتا را شاهد و ناظر دانست و از نقض آن پرهیز کرد که تبعات خود را در صورت شکستن دارد.



[1]  - همانگونه که رسولان پیش از او نیز بر این طریق بودند. آیات 107 و 125 و 143 و 163 شعراء .

[2] - یعنی دست حضرت شعیب ع نیست بلکه دست خدای یکتاست. در واقع این مهم می رساند که در دین تنها باید آیات خدا را به دیگران رسانید و این خدای یکتاست که یا موجبات رستگاری افراد را به خاطر ایمان قلبی شان فراهم می آورد و یا اینکه آنان را به خاطر فساد روی زمین همچون کم فروشی که صفت قوم مدین بوده است عذاب می کند.

[3] - منظور بخش ششم می باشد.

 






طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ