اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
لا حول ولا قوة الا بالله العلی العظیم.
بخش سیزدهم:
الف ) اصحاب کهف
ب ) ذوالقرنین
پیش گفتار
در گفتار پانزدهم از بخش یازدهم؛ سخن از داستان حضرت موسی ع مبتنی بر آیات 60-82 سوره ی مبارکه ی کهف به میان آمد؛ و هم اکنون به یاری خداوند منان، قصد بر این است تا بر پایه ی دیگر آیات مربوطه از همین سوره ی قرآن به دو داستان دیگر آن که یکی اصحاب کهف و دیگری دوالقرنین است پرداخته و باز به یاری حضرتش نتیجه گیری شود.
گفتار نخست ) توضیحات
پیش از هر چیز و به لحاظ ارتباط موضوع با یکی از دو داستان مذکور در پیش گفتار که ان شاءالله مقرر است در گفتارهای بعدی مباحث مربوطه پیگیری شود؛ لازم است گفته شود که هیجدهمین سوره ی قرآن، " کهف " نام دارد و دارای صد و ده آیه ی کریمه با موضوعات گوناگون می باشد که سه موضوع آن در برگیرنده ی داستان های اصحاب کهف، موسی ع و ذوالقرنین است. اما از دیگر موضوعات این سوره ی مبارکه می توان به موارد زیر اشاره کرد:
1 ) اینکه ستایش برای "الله" است که قرآن را بر بنده اش حضرت محمد ص بدون هیچ کجی در آن فرو فرستاده است : « بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم. الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی أَنْزَلَ عَلَى عَبْدِهِ الْکِتَابَ وَلَمْ یَجْعَلْ لَهُ عِوَجَا (1 کهف)» .چنانچه دیده می شود حضرت محمد ص برابر این آیه ی کریمه به عنوان بنده ای از بندگان خداست که او را به عنوان رسولش برگزیده و به رسالت امت فرستاده و بر او قرآن را نازل کرده، بدون اینکه در این کتاب هیچ کجی ایی باشد. پس کسی نباید آیات خدا یا راهش را کج جلوه دهد. و از سوی دیگر بداند که بخشی از تشهد در نماز آن هم پس از گواهی به یکتایی خداوند؛ گواهی به بنده و فرستاده ی خدا بودن حضرت محمد ص است.
2 ) اینکه از یک سو این کتاب یعنی قرآن مجید برای انذار از عذاب سخت الاهی که نزد او است؛ و نیز انذار آن کسانی است که گفتند خدا فرزند گرفته است. (سبحان الله) و از سوی دیگر مایه ی مژده و بشارت برای مومنین است؛ یعنی آن کسانی که ویژگی آنان این است که کارهای شایسته انجام می دهند و بنابراین از پاداش نیکوی الاهی برخوردار و وارد بهشت وعده داده شده ی او می شوند و در آن همیشه می مانند: « قَیِّمًا لِیُنْذِرَ بَأْسًا شَدِیدًا مِنْ لَدُنْهُ وَیُبَشِّرَ الْمُؤْمِنِینَ الَّذِینَ یَعْمَلُونَ الصَّالِحَاتِ أَنَّ لَهُمْ أَجْرًا حَسَنًا (2) مَاکِثِینَ فِیهِ أَبَدًا (3) وَیُنْذِرَ الَّذِینَ قَالُوا اتَّخَذَ اللَّهُ وَلَدًا (4) مَا لَهُمْ بِهِ مِنْ عِلْمٍ وَلا لآبَائِهِمْ کَبُرَتْ کَلِمَةً تَخْرُجُ مِنْ أَفْوَاهِهِمْ إِنْ یَقُولُونَ إِلا کَذِبًا (5 کهف)».
توضیحات )
2 / الف) بر اساس آیه ی 2 سوره ی کهف؛ چنانچه آیه ی 9 سوره ی مبارکه ی اسرا مورد عطف نظر قرار گیرد، باز پی بیشتر پی به اهمیت امر پی برده خواهد شد که قرآن برای مومنینی مایه ی بشارت و نوید است و از سرانجام خوب بهره مند می شوند؛ که کارهای شایسته کنند و نه کارهای بد ناشی از ستم و فسق و فجور.
2 / ب ) اینکه برای انذار مشمولین امر در آیه ی 4 سوره ی کهف؛ حتا غیر مومنین و یا کنندگان کارهی بد و ... لازم است تنها آیات خدا ملاک عمل و پیروی قرار گیرد و بر دیگران خوانده شود.
3 ) اینکه پیامبر مکرم اسلام ص ، نزدیک بوده که جان خود را به خاطر تاسف از ایمان نیاوردن بیشتر مردم از دست بدهد: « فَلَعَلَّکَ بَاخِعٌ نَفْسَکَ عَلَى آثَارِهِمْ إِنْ لَمْ یُؤْمِنُوا بِهَذَا الْحَدِیثِ أَسَفًا (6 کهف)». پس روشن می شود که باید تنها به کتاب قرآن ایمان آورد و آیات آن را شنید و فرمان برد و بدان تمسک جست و نه جز آن، تا به فضل خدا هدایت و رستگار و از بشارت و نور و ... آن برخوردار شد.
4 ) اینکه آنچه را که خداوند یکتا روی زمین زینت قرار داده؛ همه و همه برای آزمایش بنی آدم است تا دانسته شود که کدام یک بهترین عمل را دارد، ضمن اینکه همانا او یعنی خداوند یگانه این زینت دنیایی را فانی خواهد کرد. و روشن است وقتی هدایت به واسطه قرآن برای مومنین آمده؛ در این زمینه باید کاملن مراقب باشند که مبادا به سوی کارهای بد بروند. به عبارت دیگر همه باید به این وسیله ی قرار داده شده؛ توشه ای برای آخرت خود بردارند: «إِنَّا جَعَلْنَا مَا عَلَى الأرْضِ زِینَةً لَهَا لِنَبْلُوَهُمْ أَیُّهُمْ أَحْسَنُ عَمَلا (7) وَإِنَّا لَجَاعِلُونَ مَا عَلَیْهَا صَعِیدًا جُرُزًا (8کهف) » .
5 ) اینکه مومنین باید حتمن برای اموری که برای آینده؛ حتا فردای خود برنامه ریزی می کنند و یا برای انجامش قولی می دهند؛ کلمه ی استثنای " ان شاءالله " را به زبان بیاورند: « وَلا تَقُولَنَّ لِشَیْءٍ إِنِّی فَاعِلٌ ذَلِکَ غَدًا (23) إِلا أَنْ یَشَاءَ اللَّهُ وَاذْکُرْ رَبَّکَ إِذَا نَسِیتَ وَقُلْ عَسَى أَنْ یَهْدِیَنِ رَبِّی لأقْرَبَ مِنْ هَذَا رَشَدًا (24 کهف)».
چه آنکه همانطور که در آیه ی سی و چهار سوره ی مبارکه ی لقمان گذشت، هیچ کس از فردای خود خبری ندارد و روشن است که پیامبر مکرم اسلام ص ع که آیات خدا از نزد حضرتش به او نازل می شده از این امر مستثنا نبوده؛ چه آنکه آیات فوق نیز خطاب به ایشان بوده است. پس باید راهنمای مومنین قرار گیرد.
6 ) اینکه علاوه بر مورد شماره ی 5 ؛ خداوند یکتا موارد دیگری را نیز به بنده و فرستاده اش حضرت محمد ص یادآور شده است تا البته " چراغ راه مومنین " هم باشد. والله اعلم. یکی اینکه فقط آیات قرآن را که به او وحی میشود بخواند که تبدیل کننده ای برای آن نیست و از سوی دیگر اینکه بداند برای کسی جز خداوند یگانه یار و پناهی نیست. دوم اینکه در کمال صبر، نفس خویش را با کسانی که پروردگارشان را در بامدادان و شامگاهان می خوانند و توجه و رضای او را می خواهند همراه کند و مطیع کسانی که قلب شان از یاد خدا غافل است و پیروی هوای نفس را می کنند و در آن زیاده روی به لحاظ تباهکاری می کنند ننماید. و سوم اینکه به مردم بگوید که " حق " ؛ یعنی قرآن کریم؛ والله اعلم؛ از جانب پروردگارشان آمد؛ حال هر کس می خواهد ایمان بیاورد و هر کس می خواهد کافر شود، که همانا خداوند گیتی؛ دوزخ و آتش آن را برای ستمگران آماده نموده و تنها این مومنین و کنندگان کارهای شایسته اند که چون کارهای نیکو می کرده اند، پاداششان نابود نخواهد شد و بهشت جایگاه و سرانجام نیکویشان خواهد بود، آن هم همانطور که گذشت به خاطر ایمان و اعمال صالح : « وَاتْلُ مَا أُوحِیَ إِلَیْکَ مِنْ کِتَابِ رَبِّکَ لا مُبَدِّلَ لِکَلِمَاتِهِ وَلَنْ تَجِدَ مِنْ دُونِهِ مُلْتَحَدًا (27) وَاصْبِرْ نَفْسَکَ مَعَ الَّذِینَ یَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَدَاةِ وَالْعَشِیِّ یُرِیدُونَ وَجْهَهُ وَلا تَعْدُ عَیْنَاکَ عَنْهُمْ تُرِیدُ زِینَةَ الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَلا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنَا قَلْبَهُ عَنْ ذِکْرِنَا وَاتَّبَعَ هَوَاهُ وَکَانَ أَمْرُهُ فُرُطًا (28) وَقُلِ الْحَقُّ مِنْ رَبِّکُمْ فَمَنْ شَاءَ فَلْیُؤْمِنْ وَمَنْ شَاءَ فَلْیَکْفُرْ إِنَّا أَعْتَدْنَا لِلظَّالِمِینَ نَارًا أَحَاطَ بِهِمْ سُرَادِقُهَا وَإِنْ یَسْتَغِیثُوا یُغَاثُوا بِمَاءٍ کَالْمُهْلِ یَشْوِی الْوُجُوهَ بِئْسَ الشَّرَابُ وَسَاءَتْ مُرْتَفَقًا (29) إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ إِنَّا لا نُضِیعُ أَجْرَ مَنْ أَحْسَنَ عَمَلا (30) أُولَئِکَ لَهُمْ جَنَّاتُ عَدْنٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهِمُ الأنْهَارُ یُحَلَّوْنَ فِیهَا مِنْ أَسَاوِرَ مِنْ ذَهَبٍ وَیَلْبَسُونَ ثِیَابًا خُضْرًا مِنْ سُنْدُسٍ وَإِسْتَبْرَقٍ مُتَّکِئِینَ فِیهَا عَلَى الأرَائِکِ نِعْمَ الثَّوَابُ وَحَسُنَتْ مُرْتَفَقًا (31 کهف). » با توجه به آیات 32-45 که آیات 44-45 کهف به ولایت مطلق الاهی و اقتدار او بر تمامی امور که بدان ایمان داریم دلالت و تصریح دارد. پس باید همه تسلیم امر او باشند: « هُنَالِکَ الْوَلایَةُ لِلَّهِ الْحَقِّ هُوَ خَیْرٌ ثَوَابًا وَخَیْرٌ عُقْبًا (44) وَاضْرِبْ لَهُمْ مَثَلَ الْحَیَاةِ الدُّنْیَا کَمَاءٍ أَنْزَلْنَاهُ مِنَ السَّمَاءِ فَاخْتَلَطَ بِهِ نَبَاتُ الأرْضِ فَأَصْبَحَ هَشِیمًا تَذْرُوهُ الرِّیَاحُ وَکَانَ اللَّهُ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ مُقْتَدِرًا (45 کهف) » .
7 ) اینکه دارایی و ثروت و نیز فرزندان؛ مایه ی زینت و آرایش زندگانی دنیا هستند و لذا اعمال شایسته که تا قیامت باقی است؛ نزد خداوند بهتر و از سرانجام نیکوتری برخوردار است: « الْمَالُ وَالْبَنُونَ زِینَةُ الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَالْبَاقِیَاتُ الصَّالِحَاتُ خَیْرٌ عِنْدَ رَبِّکَ ثَوَابًا وَخَیْرٌ أَمَلا (46 کهف) ».
توضیح اینکه لازم است در این زمینه به آیه ی 7 سوره ی کهف مراجعه شود. پس آنچه نزد خدا برای بندگانش است اعمال صالح می باشد و نه اعمال بد که انجام اینها تبعات دنیایی و آخرتی خود را برای عاملینش از سوی خدا در پی دارد.