سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مدیر وبلاگ
 
آمار واطلاعات
بازدید امروز : 9
بازدید دیروز : 1
کل بازدید : 30779
کل یادداشتها ها : 154
خبر مایه


پ ) آدم

    یعنی نخستین برگزیده ی خدا از جنبه ی عینی بشر، یعنی مصداق فردی بشر، یعنی کسی که تا به اراده ی خداوندی که ماده اولیه اش را از گل قرار داد؛ آفریده و آراسته و از روحش در آن دمیده شد و عینیت پیدا کرد، هم فرشتگان موظف به سجده بر او شدند و هم اینکه او سرآغاز تداوم موجودیت انسان و تغییر ماده اش که خدا در وجودش نهاده بود؛ از گل به نطفه به واسطه ی منی شد و ...: « بسم الله الرحمن الرحیم. یا ایها الناس اتقوا ربکم الذی خلقکم من نفس واحدة و خلق منها زوجها و بث منهما رجالا کثیرا و نساء ج و اتقوا الله الذی تسائلون به و الارحام ج ان الله کان علیکم رقیبا.[1] (1 نساء )» . 

   پس به عنوان یک سر آغاز که در علم نیز ثابت شده که پیدایش و تکثیر هر نوع موجودی منوط به مقوله ی آغازیان از همان نوع می باشد؛ روشن می شود که آدم ع اولین نمود عینی بشر و قبل از آن انسان بوده است و بقیه از نسل او یعنی همان بنی آدم اند. و اینجاست که دریافته می شود و به این موضوع پی برده می شود که وقتی خداوند یکتا در آیه ی 33 آل عمران فرموده است که آدم را برگزید منظور چه می تواند باشد. یعنی او آدم ع را به عنوان نخستین مصداق بشر برگزید تا فرشتگان بواسطه ی دمیده شدن روحش در بشر، به فرمان حضرتش بر او سجده کنند؛ در بهشت به همراه همسرش بیارامند و از نعمت هایش استفاده کنند و شیطان را به خاطر سرپیچی از فرمان خدا در سجده بر او یعنی آدم؛ به امر خداوندی دشمن آشکار خود بدانند و از نزدیک شدن به درخت ممنوعه یا ملعونه بپرهیزند و ... که شیطان با اغواهایش فریبشان داد و ... چون از ستمکاران شدند؛ پس نتیجه ی کارشان و این عهد شکنی آدم با خدا[2] این شد که بعد از پذیرفته شدن توبه شان به درگاه خدا به زمین هبوط کردند و اینچنین موضوع جانشینی خدا در زمین تحقق یافت. و البته که برای راهنمایی شدن و رستگاری باید که همانطور که خداوند فرموده، تنها پیروی هدایت خدا را بنمایند و نه جز آن را.

    نکته ی دیگر مرتبط با معنای آدم اینکه؛ در آیه ی یک سوره ی نساء به شرح فوق گذشت که چگونه نسل انسان زیاد و پراکنده شد؛ اما اگر باز به آیه ی 189 سوره ی اعراف نگاهی داشته باشیم خواهیم دید که در اینجا نیز همانند آیه ی مذکور نساء، سخن از نفس واحده برای تکثیر نسل انسان است، و این بدان معنی می تواند باشد که هم تاکیدی بر این است که سرآغاز نسل بشر از آدم ع است و هم اینکه او علاوه بر اینکه از روح خداوندی به خاطر دمیده شدنش در بشر پس از آراسته شدن، برخوردار شده؛ دارای یک مقوله ای تحت عنوان  « نفس » نیز می باشد که این مولفه است که در بر گیرنده ی توانایی و استعداد این بوده و می باشد که هم زوج حضرت آدم ع از خودش بر گرفته شود و هم اینکه در اثر آمیزش آن دو؛ فرزندانش و بدنبال آن دودمانش از مرد و زن بسیار تا کنون متولد شوند و در جای جای این گیتی با رنگ و نژاد و زبانهای گوناگون قرار گیرند و در عین حال مرگ آنان را در بر گیرد تا روزی که خدای یکتا همه را دوباره برای حساب و کتاب و دیدن نتیجه ی اعمال جمع کند و ... منظور اینکه این خود معنایی دیگر از آدم می تواند باشد که گذشته از برخورداری از روح الاهی؛ از نفس نیز برخوردار می باشد به نحوی که این نفس دارای توانایی هایی بالقوه است که با شرایطی و در طول زمان به فعلیت و عینیت می رسد که از جمله ی این توانایی ها؛ تکثیر نوع بشر در قالب بنی آدم بر اساس همان آب جهنده ی بد بو یعنی مایع منی است که در پشت مردان است و با ازدواج و همسر گزینی به خواست خدا با فرزندانی از دختر یا پسر به منصه ی ظهور می رسد و به عبارتی شکوفا می گردد. و این بدان معنی است که این نفس است که برخوردار از تکثر نوعی می باشد و نه روح الاهی که در بشر پس از آراسته شدنش از گل و خاک توسط خدای یکتا دمیده شد و .... والله اعلم. : « هو الذی خلقکم من نفس واحدة و جعل منها زوجها لیسکن الیها ص فلما تغش?اها حملت حملا خفیفا فمرت بهص فلما اثقلت دعوا الله ربهما لئن آتیتنا صالحا لنکونن من الشاکرین.فلما آتاهما صالحا جعلا له شرکاء فیما آتاهماج فتعالی الله عما یشرکون. ایشرکون ما لا یخلق شیئا و هم یخلقون. و لا یستطیعون لهم نصرا و لا انفسهم ینصرون... (189-192 اعراف با توجه به آیات 188-200) ».  

    اما نکته ی مهمتر اینکه باید دانست که این باز همان خدای یکتاست که مولفه ی نفس را در آدمی ضمن آراستن با ترکیبی از دو مقوله ی فجور و تقوا قرار داد و راه رستگاری اش را پاکیزه ساختن آن بر اساس هدایت و آیاتش دانست و یادآور شد که هر کسی این نفس را به بدی ها اعم از کارهای بد یا شرک و کفر و فحشا و ... آراست نتیجه اش چیزی جز ناامیدی نیست: « و نفس و ما سوّاها. فالهمها فجورها و تقواها. قد افلح من زکّاها. و قد خاب من دسّاها... ( 7-10 شمس با توجه به آیات کل سوره) » . پس روشن می شود که ایمان و تقوا و صالح بودن گروهی از افراد و مفسد و فاسق و بدکار بودن دیگر افراد به همین نفس بر می گردد که ترکیبی از خیر و شر است و لذا باید بر اساس همان آیات الاهی در جهت پاکیزه شدنش که رستگاری را بدنبال خود دارد به عنوان بنی آدم بکوشیم و همانند امم زیانکار گذشته ناشی از ستم بر خودشان با انواع گناهان اعم از شرک و علو و فساد روی زمین نباشیم.

    اما نکته ی دیگر مرتبط با این مقوله اینکه؛ آدم یا انسان از این لحاظ یعنی برخورداری از نفس و توانایی های آن با تفاوت های مربوطه؛ با دیگر جانداران اعم از گیاهان و حیوانات مشترک می باشد؛ گفتمانی که به لحاظ دیرینگی، محل بحث فلاسفه و حکما با هر مشرب فکری بوده است و البته به عنوان یک امر بدیهی می بینیم. اینکه رشد دارند و تغذیه می خواهند و پس از عمری می میرند و برای تکثیر نوع خود ماده ای دارند که در گیاهان با گرده افشانی است و در حیوان و انسان با همان مایع منی و ... درک امور بر حسب جنس و ...؛ اما تفاوت انسان همانطور که گذشت در این است که خدای یکتا از روح خود در آن دمیده است و لذا می تواند با دانش راه کمال را طی نماید و به عنوان نمودی از جانشین خدا روی زمین با پیروی از هدایتش و آیاتش باشد که همه در قرآن کریم آمده است. به هر جهت خدای یکتا پیرامون روح اینگونه می فرماید: « و یسئلونک عن الروح ص قل الروح من امر ربی و ما اوتیتم من العلم الا قلیلا. و لئن شئنا لنذهبن بالذی اوحینا الیک ثم لا تجد لک به علینا وکیلا. الا رحمة من ربکج ان فضله کان علیک کبیرا.[3] (85-87 اسرا) ».  هر چند که در ابتدای این مقال مطالبی پیرامون روح گذشت اما در این رابطه باز شایسته است به این آیات کریمه نیز که مرتبط با حضرت ختمی مرتبت ص است اشاره گردد که همانا به حکمت روح تا حدودی بیشتر بر اساس آیه ی 52 شورا می شود پی برد. والله اعلم . : « و ما کان لبشر ان یکلمه الله الا وحیا او من وراءٍ حجاب او یرسل رسولا فیوحی بإذنه ما یشاء ج انه علیٌ حکیم. و کذالک اوحینا الیک روحا من امرنا ج ما کنت تدری ماالکتاب و لا الایمان و لکن جعلناه نورا نهدی به من نشاء من عبادنا ج و انک لتهدی الی صراط مستقیم. صراط الله الذی له ما فی السماوات و ما فی الارض ق الا الی الله تصیر الامور. ( 51-53 شورا) . پس روشن می شود که خدای یکتا با هیچ بشری سخن نمی گوید مگر به سه طریقی که در آیه ی 51 شورا آمده است؛ یکی از طریق وحی و دوم از پس پرده ی حجاب و سوم فرستادن رسولان ضمن وحی آیاتش بدانان. که برابر آیه ی 52 شورا روشن می شود که پیامبر گرامی اسلام ص یکی از این رسولان است و باز اینجا به سنت الاهی پی برده می شود که برای مردم روی زمین به خاطر جلوگیری از گمراهی ها؛ رسولانی را از بین خودشان بر می انگیزد تا به وسیله ی آیاتش که به همان برگزیده اش وحی شود به راه راست هدایت شوند و البته که هدایت شدن افراد به راه راست در گرو شنیدن و فرمان بردن آیاتش می باشد که به رسولش وحی کرده و او به مردم رسانده است. اما در این بین و بر اساس همین آیه پی برده می شود این وحی در قالب مقوله ی روح که از امر خدای یکتاست امکان پذیر بوده است و لذا می توان گفت که دادن دانش کتاب و فرزانگی به افراد توسط خدای یکتا نیز به واسطه ی همین روح که از امر پروردگار است شدنی است. والله اعلم. امر برداشت دیگر بر اساس آیه ی 51 مذکور اینکه؛ روشن می شود که حضرت حق زمانی با حضرت آدم ع در قالب وحی سخن گفت که فرشتگان را از اسماء آموخته شده خبر ده و نیز اینکه به همراه همسرت در بهشت بیاسای و بدان که این شیطان دشمن آشکاری برای شماست و ... که پیش از آن همانطور که در بحث مربوطه گذشت؛ از روح خود پس از آراستنش از گل، در آن دمیده بود و ... لذا برابر همین سنت است که خدای یکتا با بشر به سه طریق فوق سخن می گوید. و باز اینکه اینجاست که تفاوت دیگر انسان با سایر موجودات و البته به ویژه جانداران روشن می شود و آن این است که خدای یکتا از روح خود با آن صفاتش که تنها اندکی از دانش آن را به بندگانش داده است؛ در کالبد او دمیده است و باز به واسطه ی همین روح است که با بندگانش از بشر به سه طریق فوق سخن می گوید باشد که راه راست را برگزینند و به سعادت برسند و در عبارتی دیگر از حزب الله باشند؛ یعنی کسانی که چون شرایط مربوطه را دارند پس خدای یکتا ضمن نوشتن ایمان بر دل هایشان، آنان را به روح خود یاری می کند؛ و باز این معنی ایی دیگر از روح الاهی است. والله اعلم : « لا تجد قوما یؤمنون بالله و الیوم الاخر یوآدون من حادالله و رسوله و لو کانوا آبائهم او ابنائهم او اخوانهم او عشیرتهم ج اولائک کتب فی قلوبهم الایمان و ایدهم بروح منه ص و یدخلهم جنات تجری من تحتها الانهار خالدین فیها ج رضی الله عنهم و رضوا عنه ج اولائک حزب الله ج الا ان حزب الله هم المفلحون. (22 مجادله) ».   


 

[1] - برگردان فارسی: به نام خداوند بخشنده ی مهربان. ای مردم از پروردگارتان بپرهیزید، آن خدایی که شما را از نفس واحد و یک تن بیافرید و هم از آن جفت او را بیافرید و از آن دو تن مردمی بسیار در اطراف عالم از مرد و زن بر انگیخت. و بترسید از خدای یکتایی که به نام او از یکدیگر درخواست می کنید و در باره ی ارحام کوتاهی نکنید بدرستی که خدای یگانه بر شما نگاهبان و مراقب می باشد.

[2] - آیه ی 115 سوره ی طاها. 

[3] - برگردان فارسی: ای رسول از تو در باره ی روح می پرسند؛ بگو که روح از امر پروردگار من است و آنچه از دانش به شما دادند بسیار اندک است. ای پیامبر اگر ما بخواهیم هر آینه آنچه را که به سوی تو وحی کردیم باز بریم و آنگاه تو بر قهر ما هیچ مددکاری نخواهی یافت. مگر اینکه رحمت و لطف پروردگارت یاری تو کند که همانا فضل او بر تو بسیار بزرگ است.

    برداشت از این سه آیه اینکه آیات خدا به واسطه ی روح است که به پیامبر اسلام ص وحی شده است و در واقع روح که به امر الاهی است واسطه ی این وحی آیات الاهی است و دوم اینکه هر آنچه از دانش کتاب الاهی و حکمت که به هر کس داده می شود به نوعی باز به مقوله ی روح که به امر الاهی است بر می گردد و لذا کسی نه تنها نباید از جانب خود چیزی فراتر از این دانش و فرزانگی را بگوید بلکه باید از غرور و خودخواهی و ... به طور کل نکوهیده های اخلاقی دوری کند و حتا بیش از پیش بر ایمانش به خدا و فرمانبری او افزوده شود؛ چه اینکه خدای یکتا همانطور که دانش مذکور را داده می تواند هر لحظه ببرد و در این راه هیچ یار و یاوری هم برای فرد نخواهد بود مگر اینکه باز رحمت الاهی فرد را دوباره در بر گیرد؛ همانطور که خدای یکتا در آیات اخیر الذکر این مهم را به پیامبر ص یادآوری فرموده بوده است و در واقع خدای یکتا در این راه خواهد وحی به پیامبرش ص باشد و یا دادن دانش کتاب و حکمت به کسی از بندگانش؛ با کسی عهدی ندارد اگر از راه راست که همان راه او است گمراه شد و علیرغم آمدن دانش اینکه راه هدایت کدام است باز به عقب بازگشت؛ همچنان او را مشمول رحمتش قرار دهد و ... چه آنکه حضرتش فرموده است که رحمت او برای نیکوکاران نزدیک است: « ادعوا ربکم تضرعا و خفیة ج انه لا یحب المعتدین. ولا تفسدوا فی الارض بعد اصلاحها و ادعوه خوفا و طمعا ج ان رحمت الله قریب من المحسنین. (55-56 اعراف) ».


  




طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ