سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مدیر وبلاگ
 
آمار واطلاعات
بازدید امروز : 11
بازدید دیروز : 1
کل بازدید : 30781
کل یادداشتها ها : 154
خبر مایه


4) اجنه سپس اینگونه ادامه می دهند که :

الف ) حال ما نمی دانیم که آیا برای مردم زمین شر و تباهی خواسته اند یا آنکه پروردگارشان برایشان راه رشد و صلاح را منظور نموده است.؟

ب ) اینکه برخی از ما اجنه صالح و شایسته کاریم و برخی از ما بر غیر این هستیم و دارای عقاید و اعمال مختلف و گوناگون می باشیم.

پ ) اینکه هر گز بر قدرت خدا در زمین چیره نخواهیم شد و او را عاجز و ناتوان نتوانیم ساخت و همینطور از محیط قدرتمند خدای یکتا هم راه گریز و فراری نداریم و از این لحاظ هم او را هر گز ناتوان و عاجز نتوانیم کرد.

ت ) اینکه چون به آیات خدا که برخوردار از هدایت است گوش فرا دادیم بدان ایمان آوردیم و بنابراین کسی که به پروردگارش ایمان بیاورد آن وقت است که دیگرا از کاستی خیر و ثواب و از احاطه ی رنج و عذاب بر خود به خاطر طغیان و سرکشی از فرمان خدا نترسد.

ث ) اینکه برخی از ما (اجنه) مسلمانیم و برخی مان قاسط و ستمگر و البته آنکس به راه رشد و صواب می رسد که اسلام آورده باشد چه آنکه قاسطین و ستمکاران و تعدی کنندگان، هیزم آتش دوزخ می باشند.

ج ) اینکه خدای یکتا در ادامه ی این بخش اخیر از گفته ی این اجنه می فرماید که چنانچه این قاسطین از گروه جن بر طریقه ی اسلام و مسلمانی و بر آن مستقیم بودند و استقامت می ورزیدند هرلحظه آب    می دادیم تا آنان را بدان آزمایش کنیم.

چ ) اینکه هر کس از یاد خدا اعراض و دوری کند توسط او به عذاب سخت دچار می گردد. « و انا لا ندری اشرٌ ارید بمن فی الارض ام اراد بهم ربهم رشدا. و انا منا الصالحون و منا دون ذالک ص کنا طرائق قددا. و انا ظننا ان لن نعجز الله فی الارض و لن نعجزه هربا. و انا لما سمعنا الهدی آمنا به ص فمن یؤمن بربه فلا یخاف بخسا و لا رهقا. و انا منا المسلمون و منا القاسطون ص فمن اسلم فأولائک تحروا رشدا. و اما القاسطون فکانوا لجهنم حطبا. و ألو استقاموا علی الطریقة لأسقیناهم ماء غدقا. لنفتنهم فیه ج و من یعرض عن ذکر ربه یسلکه عذابا صعدا. (11-17 جن) » .

    نتیجه اینکه همانطور که گذشت باید با شنیدن آیات قرآن بدانها ایمان آورد که راه رشد و صلاح در همین است و از سوی دیگر اینکه باید در عین مومن بودن به آیات الاهی، از صالحین و شایسته کاران و همچنین از مسلمانان بود. یعنی تسلیم آیات الاهی بود و نه از کسانی که نام مومن را دارند اما در عین حال از کنندگان کارهای بد و ناشایست هستند و راه ستمگری و تعدی را بر گزیده اند که همانا این ایمان و اسلام و انجام اعمال صالح است که فرد را به راه رشد و خیر می رساند و نه قاسط و ستمگر بودن، که همانطور که در آیه ی 14 جن آمد؛ قاسطون برخی از گروه جن هستند و در واقع اگر کسی از انس قاسط شود راه آن تعداد از گروه جن را رفته که در زمره ی قاسطینند. به عبارت دیگر قاسط شدن گروهی از انسان ها به مراوده ی آنها با دسته ی قاسطین از گروه جن بر می گردد. والله اعلم. آنگونه که پس از رحلت پیامبر مکرم اسلام ص و زمان خلافت حضرت علی ع برخی اینگونه بودند و بر اسلام و عهد خود با خدای خود و هر آنچه که او بدان امر کرده و دستور داده بود پایداری نکردند. به هر جهت باید به عنوان یک مومن، عهد بسته شده ی خود با خدا را نگه داشت و نشکست و آنچه را که او به پیوندش دستور داده نبرید و از مفسدین فی الارض نبود که همانا سرانجامش چیزی جز نفرین و سرای بد برای عامل بدان نخواهد بود[1] و لذا اینحاست که خدای یکتا پایان کار هر قاسط ستمگری را دوزخ و آتش سوزان آن بیان فرموده است[2]. و مورد دیگر علاوه بر ایمان و مسلمانی باید ذکر خدا را گفت و از یاد او اعراض نکرد که همانا دوری و اعراض از ذکر خدا که آرامش بخش دلهاست[3]، عذاب سخت خداوندی را بدنبال خود خواهد داشت. پس رسیدن به راه رشد و خیر، در شنیدن آیات الاهی و ایمان بدانها و از شایسته کاران و مسلمانان و ذاکرین الله بودن است و نه جز آن. چرا که همانطور که اجنه با شنیدن آیاتی از قرآن بدان رسیده و اعتراف کرده اند نه کسی با ناسپاسی و ناشایسته کاری و ستمکاری می تواند خدا را روی زمین ناتوان کند و نه اینکه می تواند از احاطه ی قدرتش با عاجز ساختن او بیرون رود[4]. پس همان بهتر که از شنوندگان آیات خدا و مومن و مسلمان و ذاکر الله باشیم تا به رشد برسیم که همانا آنگونه که گذشت خدای یکتا راه رشد را از راه غی[5] به روشنی بیان فرموده است.

5 ) اینکه خدای یکتا در آیات بعد این سوره ضمن اشاره به اینکه مساجد فقط برای او یعنی " الله " است و بنابراین تنها باید او را خواند و نه کسی جز او را و اینکه در خواندنش تنها برای او قیام کند و به پا خیزد؛ به پیامبر ص و رسول گرامی خود مواردی را یادآور می شود مبنی بر اینکه به مخاطبین و مردم و مومنین بگوید که:

الف ) او تنها پروردگارش را می خواند و در این راه کسی را هم برایش انباز قرار نمیدهد.

ب) دوم اینکه به آنان بگوید که او (پیامبر) بر خیر و شر آنها مالکیتی ندارد.

پ ) اینکه بگوید که خز خدای یکتا کسی دیگر نمی تواند که او را در پناه خود قرار دهد و تنها پناهگاه او خدای یکتاست.

ت ) و چهارم اینکه او ابلاغ کننده ی رسالتهای خدا به مردم است و بنابراین هر کسی که از فرمان خدا و رسولش برای همین آیاتش که ابلاغ شده و همه در قرآن کریم است نافرمانی کند نتیجه اش چیزی حز آتش جهنم و جاودانی همیشگی در آن نخواهد بود. و این وعده ای است که خدای یکتا که تنها بر زمان وقوع آن آگاه است داده و هیچ تخلفی نیز در انجامش نیست، خدایی که دانای به نهان است و هیچ کس را بر آن آگاه و مطلع نمی سازد مگر اینکه رسولی را برای این کار بپسندد و چون پسندید به رسالت بر می گزیند و در عین حال کسانی را مراقب او قرار می دهد تا بداند که تمام آنچه را که از غیب به آن رسول برگزیده وحی کرده[6] را به مردم رسانده و بر آنان خوانده است یا نه؟ چه آنکه خدای یکتا شمارش هر چیزی را دارد.:

  « و ان المساجد لله فلا تدعوا مع الله احدا. و انه لما قام عبدالله یدعوه کادوا یکونون علیه لبدا. قل انما ادعوا ربی و لا اشرک به احدا. قل انی لا املک لکم ضرا و لا رشدا. قل انی لن یجیرنی من الله احد و لن اجد من دونه ملتحدا. الا بلاغا من الله و رسالاته ج و من یعص الله و رسوله فان له نار جهنم خالدین فیها ابدا. حتی اذا رأوا ما یوعدون فسیعلمون من اضعف ناصرا و اقل عددا. قل ان ادری أقریب ما توعدون ام یجعل له ربی امدا. عالم الغیب فلا یظهر علی غیبه احدا. الا من ارتضی من رسول فإنه یسلک من بین یدیه و من خلفه رصدا. لیعلم ان قد أبلغوا رسالات ربهم و احاط بما لدیهم و احصی کل شیءٍ عددا. ( 18-28 جن ) ».  

    نتیجه ی این آیات اینکه تنها باید خدای یکتا را خواند و تنها برای او در این خواندن قیام کرد و نه حز آن. چه آنکه این تنها خدای یکتاست که دعای بندگانش را اجابت می کند و به این مهم نیز دستور داده است: « و اذا سألک عبادی عنی فإنی قریب ص اجیب دعوة الداع اذا دعان ص فلیستجیبوا لی و لیؤمنوا بی لعلهم یرشدون . (186 بقره )[7] » .    //   « و قال ربکم ادعونی استجب لکم ج ان الذین یستکبرون عن عبادتی سیدخلون جهنم داخرین (60 غافر ) ». و دیگر اینکه از شریک قرار دادن برای خدای یکتا چه در پرستش او باشد و چه در خواندن او باید پرهیز نمود. زیرا که پیامبر مکرم اسلام ص نیز مکلف و موظف به انجام این امر بوده است. و دیگر اینکه بدانیم که مالک هر چیزی از ضرر و رشد فقط خدای یکتاست و پناهی جز او نیست و وظیفه ی پیامبر ص هم همانند انبیای پیش از خود تنها ابلاغ آیات او که همه در قرآن کریم آمده است ؛ به عنوان رسالتش بوده است و لا غیر. و باز اینکه مومنین نافرمانی خدا و فرستاده اش را نکنند که پایان آن دوزخ و جاویدانی در آن است. پس باید به معنای واقعی از مومنین و از اطاعت کنندگان خدا و فرستاده اش بر اساس آیات قرآن باشیم چه آنکه هیچ اختیاری برای مومنین پس از حکم خدا و رسولش نیست تا بدان وسیله از این امر نافرمانی کنند؛ زیرا که عاقبت آن گمراهی روشن است: « و ما کان لمؤمن و لا مؤمنة اذا قضی الله و رسوله امرا ان یکون لهم الخیرة من امرهم ق و من یعص الله و رسوله فقد ضل ضلالا مبینا. (36 احزاب ) » .

    و مورد دیگر اینکه باید به رستاخیز و زنده شدن دوباره در قیامت برای حساب و کتاب و دیدن نتیجه ی اعمال که خدای یکتا وعده ی رخ دادنش را داده؛ ایمان و یقین داشت و به اخبار غیب که بر رسول گرامی اسلام ص وحی شده و همه در قرآن کریم است آیمان آورد و دانست که خدای یکتا این اخبار را با برگزیدن و پسندیدن رسولانش بدانان داده و از آن آگاه نموده است. و نکته ای که برابر آیات اخیر الذکر این سوره باید دانست این می باشد که خاتم النبیین همه ی آنچه را که به وی وحی شده را بی هیچ کم و کاستی به مردم رسانده است و چیزی نمانده است که گفتار او یعنی خدا در قالب وحی باشد و توسط ایشان به گوش مسلمین نرسیده باشد. پس باید پیروی آیات قرآن ، وحی شده به پیمبر مکرم اسلام را نمود و نه سخنی جز این را؛ اگر در پی سعادت و رستگاری و رشد می باشیم.

    و از سوی دیگر باید تنها آیات خدا را که همانطور که بارها اشاره شد و در قرآن کریم مسطور است را برای مردم و مومنین خواند و نه کلام یا کتابی دیگر را که تنها این کتاب است که راه رشد را از راه غی برای همه بیان فرموده است. و حال هر کس می خواهد راه رشد را که ایمان به " الله " است را بر گزیده و به پیش برود ؛ و خواه راه غی را که ایمان به طاغون است را ؟ به هر جهت هر گزینشی نتایج و تبعات خود را دارد.

   باری؛ ‌باید روی سخن حضرت حق جل عظمته دقت نمود که چند نفر از اجنه با شنیدن آیاتی از قرآن کریم به آن ایمان آوردند، و بنابراین بایسته است که مردم با شنیدن آیات الاهی بدان ایمان بیاورند و نه اینکه آن را مهجور نمایند با بدان کافر شوند یا تکذیب آیات خدا را بنمایند و ... چه آنکه ایمان و کار شایسته و در عین حال مسلمانی ؛ نتایج خوب خود را دارد که همان راه رشد است. و کفر و ناسپاسی و قاسطی گری و یا نام مومن را داشتن اما کارهای بد و تعدی کردن هم تبعات بد خود را دارد که همان ضرر و زیان است.

     به هر جهت پیامبران خدا تا پیامبر خاتم ص ، آنچه را به مردم رسانده اند که از سوی خدای یکتا بدانان وحی شده است و لذا از جانب خود سخنی نمی گفته اند و یا سخن وحی ایی را پنهان نمی کرده اند بلکه رسالت خود را انجام داده و تمام را به مردم خود رسانده اند که همه ی آنها آیاتی است که تمامن در قرآن کریم آمده است. فقط بایسته است که به عنوان یک مومن اعم از مرد و زن به این کتاب یعنی قرآن تمسک جست.


 

[1] -  والذین ینقضون عهدالله من بعد میثاقه و یقطعون ما امر الله به ان یوصل و یفسدون فی الارض اولائک لهم العنة و لهم سوء الدار. /25 رعد .

[2] - هز چند که این آیه (14) جن اشاره به گروه جن دارد که معترفند به اینکه برخی مسلمانند و برخی قاسط و ...

[3] -  الذین آمنوا و تطمئن قلوبهم بذکرالله ق ألا بذکرالله تطمئن القلوب. 28 رعد .

[4] - چه آنکه انسان هیچ گاه توانایی های اجنه را ندارد که بتواند به راحتی و بدون وسیله ای بیش از اندکی از روی زمین به بالا برود و یا آنکه در آبها به پایین برود و ...، حال چه رسد به اینکه بخواهد گمان کند که اگر اجنه اعتراف به این دارند که نمی توانند خدا را روی زمین عاجز و ناتوان سازند یا به بالا بروند و از حیطه ی قدرت او خارج شوند؛ ولی او می تواند و ... ( سبحان الله) .

[5] - 256 سوره ی بقره .

[6] - همانطور که گذشت امر وحی به وسیله ی برگزیدن رسول و فرستادن او به سوی قومش به نحوی که آیات الاهی به سوی آن رسول برای رساندن به مردم زمانه نازل شود، به خاتم النبیین ص ختم شده است و باز اگر خدا رسولی را برابر سنت خود برگزیند، چنین فرستاده ای که معمولن هم از منذرین خواهد بود تنها به واسطه ی آیات قرآن است که مردم قوم خویش را به اذن و اراده ی الاهی انذار می کند و ... تا اینکه آن قوم مفروض گناهکار در غفلت مورد خشم خدا قرار نگیرند بلکه به نوعی با آنان اتمام حجت شده باشد. والله اعلم.

[7] - پس برابر این آیه ی کریمه روشن می شود که شرط اجابت دعا از سوی خدای یکتا که نزدیک نیز هست و نیازی با فریاد زدن برای خوادنش نیست، منوط به این می باشد که بندگانش تنها اجابت او و دعوتش به سوی دین را به واسطه ی داعی اش یعنی پیامبر مکرم اسلام ص که همه در قرآن کریم است را بنمایند و نه کسی جز او را و دیگر اینکه تنها به او ایمان بیاوزند و نه کسی دیگر جز او، تا هم دعاهایشان از سوی او قرین اجابت شود و هم اینکه به راه رشد و نیک بختی و سعادت برسند. والله اعلم.


  

 

    اما گذشته از اینها چنانچه به قرآن کریم نگاه کنیم می بینیم که دو سوره از صد و چهارده سوره ی آن به نام های " جن " و " انسان " است که برای تکمیل بحث به نطر می رسد پرداختن به اهم موضوعات آن برای پی بردن هر چند اندک به شان نزول هر یک ضروری می باشد. ان شاء الله که موثر اثر واقع گردد.

  • سوره ی جن

    هفتاد و دومین سوره ی قرآن که مکی و دارای بیست و هشت آیه ی کریمه است به طور فشرده در برگیرنده ی موضوعات و مطالب زیر می باشد:

  1 ) خدای یکتا به پیامبر ص امر کرده که این موارد را به مردم بگوید:

الف ) اینکه به مخاطبین بگوید که از جانب خدای یکتا به او وحی شده که نفراتی از گروه جن به اصطلاح گوش خوابانده اند و در اثر آن آیاتی از قرآن کریم را شنیده اند.

ب ) اینکه این نفرات از اجنه پیرامون آنچه از آیات قرآن کریم که شنیده اند، نخست آن را شگفت انگیز بیان کرده اند مبنی بر اینکه آن به سوی کمال و راه رشد راهنمایی می کند و چون آیات قرآن یعنی آن بخش از آیات را که شنیده اند و به حکمت و حقانیت آن پی برده اند ، به نحوی که به سوی راه خیر و صلاح راهنمایی و هدایت می کند، پس بدان ایمان آورده اند و از سوی دیگر هر گز برای پروردگارشان کسی را شریک و انباز قرار نمیدهند چرا که او بلند مرتبه است و همسر و فرزندی اختیار نکرده است. دوم اینکه به این نکته اذعان می کنند که بی خردان از این گروه ( همنوع از خودشان از جن ) به خدای یکتا دروغ بسته اند و علاوه بر این؛ این چند نفر تا کنون و پیش از شنیدن این آیات قرآن چنین می پنداشته اند که دو گروه جن و انس هر گز بر خدای یکتا دروغ و افترا نخواهند گفت: « بسم الله الرحمن الرحیم. قل اوحی الی انه استمع نفر من الجن فقالوا انا سمعنا قرآناً عجبا. یهدی الی الرشد فآمنا به ص و لن نشرک بربنا احدا. و انه تعالی? جد ربنا ما اتخذ صاحبة و لا ولدا. و انه کان یقول سفیهنا علی الله شططا. و انا ظننا ان لن تقول الانس و الجن علی الله کذبا. (1-5 جن) » .  

    نتیجه تا اینجا اینکه وقتی آیات خدای یکتا برای آدمیان خوانده می شود، لازم است که ایمان بیاورند و از شرک به خدا بپرهیزند و او را منزه و بلند مرتبه بدانند و از افترا بستن به او همانند اینکه همسر و فرزندی گرفته یا انبازی دارد ( سبحان الله )، به واسطه ی آیاتش و تعقل روی آنها و ایمان به آنها که همه در قرآن کریم است دوری نمایند؛ چه آنکه اگر به آیه ی یک نگاه شود، پی برده خواهد شد که بخش اخیر همین آیه و نیز آیات 2-5 نتیجه ی شنیدن آیاتی از قرآن توسط نفراتی از جنیان بوده است که باعث ایمان آنان به خدای یکتا و دوری شان از شرک به خدا و ... شده است.

    حال پرسش اینکه وقتی شنیدن چند آیه ی کریمه و هدایت گر قرآن این تاثیرات را بر روی این چند نفر از گروه جن داشته، آیا جایی برای این می ماند که وقتی قرآن که تمام آیاتش از آن جهت که انسان پذیرفت که بار آن را بردارد و در واقع برای گروه انس نازل شده است و برایشان توسط رسول خوانده می شود؛ باز از آن اعراض نموده یا آن را تکذیب نمایند یا خود را به نشیندن زده و بدان عمل ننمایند یا به کلامی جز آن گوش فرا دهند و دل خوش دارند و کلام خدا را افسانه های پیشینیان بدانند یا اینکه برای خدا انبازانی از هر نوع را قرار دهند ؟ و... برداشت دیگر بر اساس آیه ی چهارم اینکه کسی نمی تواند و نباید که کورکورانه پیروی سخنان دیگران را بنماید بلکه باید به واسطه ی آیات الاهی که راه رشد را از غی[1] بیان نموده است را بنماید تا به کمال و رشد برسد.

نکته شایان یادآوری

 

    البته مرتبط با آیه ی یک سوره ی جن مبنی بر اینکه گروهی از جن گوش ایستادند و آیات خدا و قرآن را شنیدند و از آن در شگفتی شدند و بعد ایمان آوردند و ... باید یادآور شد که استماع این افراد نیز برابر اراده ی خداوندی بوده است و نه به اختیار خودشان، تا هم اینکه بدانند قرآن مصدق کتابهای تورات و انجیل فرو فرستاده شده بر پیامبران اولواالعزم حضرت موسی و حضرت عیسی ع است و هم اینکه به راه رشد یعنی راه شناختن و پیمودن حق و راه مستقیم راهنمایی می کند و پیامبر خاتم ص که آیات قرآن به او وحی می شود داعی الله است، پس باید اجابت دعوت او را نمود و ایمان آورد و ... تا به راه راست راهنمایی شد و ... « و اذا صرفنا الیک نفرا من الجن یستمعون القرآن فلما حضروه قالوا انصتوا فلما قضی ولوا الی قومهم منذرین[2]. قالوا یا قومنا انا سمعنا کتاباً انزل من بعد موسی مصدقا لما بین یدیه یهدی الی الحق و الی طریق مستقیم. یا قومنا اجیبوا داعی الله و آمنوا به یغفر لکم من ذنوبکم و یجرکم من عذاب الیم. و من لا یجب داعی الله فلیس بمعجز فی الارض و لیس له من دونه اولیاء ج اولائک فی ضلال مبین. (29-32 احقاف) » .

    آری این بود نتیجه ی شنیدن آیاتی از قران کریم توسط افرادی از گروه جن به نحوی که همانطور که گذشت نه تنها آنها ایمان آوردند بلکه به سوی قوم خود نیز شتافتند و از آنان هم خواستند که تنها پیروی کلام مقدس خداوند را بنمایند و نه پیروی بی خردان از قومشان یعنی اجنه را.

   حال آیا مایه ی افسوس نیست که قرآن کریم که در دسترس بندگان خدا از انسان است، نه تنها آنگونه که باید بدان ایمان نمی آورند بلکه آن را مهجور نیز می نمایند و توسط بسیاری مومنین در قبرستان ها برای مردگان خوانده می شود و ....؟.

  از سوی دیگر این به سوی قوم خود شتافتن این چند نفر از جن نشان دهنده ی این است که مومنین نه تنها باید به قرآن ایمان بیاورند بلکه باید در جهت یاری دین تنها آیات این کتاب را برای دیگر مومنین و حتا سایر مردم بخوانند. یعنی برای آنانی که زنده اند و از گوش و چشم و دل و ... برخوردارند و جنبش دارند و توانا بر به دست آوردن دانش و به کار بستن آن می باشند و ....، آیات قرآن را بخوانند و نه بر مردگان. زیرا این تنها زنده ها از شنوندگانند که اجابت دعوی رسول خدا را می نمایند وگرنه خدای یکتا مردگان را بر می انگیزد و به سوی خود باز می گرداند[3] و باز این زندگان از نوع انسانند که بدان وسیله وقتی آیات قرآن برایشان خوانده می شود با هدف بیم دادن آنان و تحقق گفتار خداوندی بر ناسپاسان است[4].  

2 ) اینکه خداوند یکتا در طی همین وحی به پیامبر ص می فرماید که برخی از مردان از گروه انس به برخی از مردان از گروه جن پناه برده و لذا بر غرور و جهل و نادانی خود افزودند تا آن حد که این گروه از جن همانند همان مردان از گروه انس گمان کردند که خدای یکتا آنان را دیگر بر نمی انگیزد: « و انه کان رجال من الانس یعوذون برجال من الجن فزادوهم رهقا. و انهم ظنوا کما ظننتم ان لن یبعث الله احدا. ». (6-7 جن) . که البته این پناه بردن برخی از گروه انس به جن این می شود که اینان بر آن تعداد از گروه انس فزونی پیدا کنند، امری که در آخرت از آنان پرسیده خواهد شد. و نتیجه ی کار چنین افرادی دوزخ و جاودانی در آن گردد مگر آنچه که خدا خواهد: « و یوم یحشرهم جمیعا یا معشر الجن قد استکثرتم من الانس ص و قال اولیاؤهم من الانس ربنا استمتع بعضنا ببعض و بلغنا اجلنا الذی اجلت لنا ج قال النار مثواکم خالدین فیها الا ماشاءالله ق ان ربک حکیم علیم. (128 انعام) » .  

    نتیجه ی این دو آیه ی سوره ی جن (6-7) اینکه همانگونه که خدای یکتا در سوره ی ناس و فلق فرموده است ، انسان باید از شر جن و انسی که مدام به کار وسوسه ی مردم سرگرمند به خدای یکتا پناه ببرد چرا که نتیجه پناه بردن به جن و انسٍ وسوسه گر چیزی جز کفر و غفلت از آخرت و نیز غفلت از برانگیخته شدن دوباره نیست : « بسم الله الرحمن الرحیم. قل اعوذ برب الفلق. من شر ما خلق. و من شر غاسق اذا وقب. و من شر النفاثات فی العقد. و من شر حاسد اذا حسد. ( سوره ی فلق) . // بسم الله الرحمن الرحیم. قل اعوذ برب الناس. ملک الناس. اله الناس. من شر الوسواس الخناس. الذی یوسوس فی صدور الناس. من الجنة والناس. ( سوره ی ناس) .  

    باری این دو آیه ی کریمه ی سوره ی جن تاثیرات متقابل پناه بردن برخی از انسان ها به جن بر روی یکدیگر را می رساند؛ اینکه از تبعات پناه بردن مردان انس به مردان جن این است که بر غرور و جهل آنها افزوده می شود و از سوی دیگر اینکه اجنه هم می پندارند که خدا کسی را در قیامت بر نخواهد انگیخت، در حالی که خدایی که آفریننده ی آسمان ها و زمین است، توانا بر این امر نیز می باشد که مردگان را دوباره زنده کند: « أولم یروا ان الله الذی خلق السماوات و الارض و لم یعی بخلقهن بقادر علی ان یحی الموتی ج بلی انه علی کل شیءٍ قدیر. (33 احقاف با توجه به آیات 34-35 ) » . // « قل الله یحییکم ثم یمیتکم ثم یجمعکم الی یوم القیامة لا ریب فیه ولکن اکثر الناس لا یعلمون. ( 26 جاثیه ) » .   

    البته باید دانست که خدای یکتا با توجه به آثار رحمتش که در دگرگونی های طبیعت ( رخداد نوروز در هر سال) مشاهده و دیده می شود به نوعی رخ دادن رستاخیز و زنده شدن دوباره ی مردگان را یادآور شده است؛ فقط باید بر روی این آثار رحمت الهی اندیشه نمود و با به دست آوردن دانش، خردورزی کرد و ایمان آورد و به این روز هم یقین پیدا نمود و شاکر خدای یکتا بود و ... : « فانظر الی آثار رحمت الله کیف یحی الارض بعد موتها ج ان ذالک لمحی الموتی ص و هو علی کل شیء قدیر. ( 50 روم با توجه به آیات 46-51) » .

3 ) اینکه باز پیامبر ص در ادامه به مردم بگوید که این گروه از اجنه به همنوعان خود از قومشان گفتند که آنان را هیچ راهی بر اینکه بتوانند هنگامی که به سمت آسمان بر شدند تا باز به اصطلاح استراق سمع آیات الاهی کنند را نیست، چرا که شهاب الاهی در کمین آنهاست : « و انا لمسنا السماء فوجدناها ملئت حرسا شدیدا و شهبا. و انا کنا نقعد منها مقاعد للسمع ص فمن یستمع الأن یجد له شهابا رصدا. ( 8-9 جن ) » .

    نتیجه اینکه اجنه به لحاظ کیفیت و ماده ی آفرینششان توانا بر این هستند تا به سوی آسمان بالا و یا در ژرفای دریاها فرو روند در حالی که البته خدای یکتا نگاهبان آنان بوده و هست[5] ، که این مهم می تواند دلالت بر این داشته باشد که آنان از ممکن الودجودهایی هستند که در هستی خود از صفت لطیف بودن همچون صدا و مزه و ... برخوردارند – والله اعلم -؛ ولی از سوی دیگر در عین حال توانا بر این نیستند که بتوانند از اسرار و عالم غیب خبری داشته و یا به دست آورند که نمونه ی آن مرتبط با داستان حضرت سلیمان است و اینکه نفری یا نفرانی از این گروه همچون پرندگان و باد و ... در خدمت آن حضرت بودند اما از اینکه وی هر چند بر عصایش تکیه داده اما از دنیا رفته بوده است خبری نداشتند تا اینکه موریانه ای به امر خدا عصای ایشان را خورد و ... آن وقت بود که روشن شد که آن حضرت مثل بقیه ی نوع بشر چشم از جهان فرو بسته بوده است: « ... فلما قضینا علیه الموت ما دلهم علی موته الا دابة الارض تأکل منسأته ص فلما خرّ تبینت الجن ان لو کانوا یعلمون الغیب ما لبثوا فی العذاب المهین. (14 سبا با توجه به آیا 10-13 ) ». 

    اما مرتبط با اینکه اجنه اعتراف به این کرده اند که در آسمان دنیا شهاب هایی در کمین و مترصد آنهاست باید افزود که خدای یکتا طی آیاتی بدان نیز اشاره فرموده است: « و لقد جعلنا فی السماء بروجا و زینّاها للناظرین. و حفظناها من کل شیطان رجیم. الا من استرق السمع فأتبعه شهاب مبین. (16-18 حجر ) [6]». 



[1] - لا اکراه فی الدین ص قد تبیّن الرشد من الغی ج فمن یکفر بالطاغوت و یؤمن بالله فقد استمسک بالعرة الوثقی لا انفصام لها ق والله سمیع علیم . (256 بقره) .

[2] - با نظر داشت آیه ی 70 یاسین که قرآن بیم دهنده ای برای زنده هاست و نه مرده ها، این بخش از آیه نیز می رساند که نخست باید تنها به واسطه ی آیات قرآن دیگران از همنوع را انذار کرد و دوم اینکه وقتی دانش آیات قرآن برای کسی آمد لازم است که به انذار دیگران و البته با اولویت قوم خود برای اصلاح امور از مفاسد پرداخت و ... پس قرآن کریم انذار است و باید به وسیله ی آیاتش دیگر همنوعان را در قالب بیم دهنده به یاری خدا بیم داد تا راه صلاح و رشد را بپیمایند.

[3] - انما یستجیب الذین یسمعون م و الموتی یبعثهم الله ثم الیه یرجعون. (36 انعام) . //

[4] - و ما علمناه الشعر و ما ینبغی له ج ان هو الا ذکر و قرآن مبین. لینذر من کان حیاً و یحق القول علی الکافرین. 70 یاسین.

[5] - ... والشیاطین کل بناء و غواص... (37 صاد با توجه به آیات 3040 و مرتبط با داستان حضرت سلیمان ع) .   //   ... و من الشیاطین من یغوصون له و یعملون عملا دون ذالک ص و کنا لهم حافظین (82 انبیا با توجه به آیات78 تا 81 و مرتبط با همین داستان) .

[6] - برگردان فارسی: ما در آسمان کاخ های بلند بر افراشتیم و بر چشم بینندگان عالم آن کاخ ها را به زیور آراستیم. و آن را از دستبرد هر شیطان رانده شده نگاه داشتیم. لیکن هر شیطانی برای استراق سمع به آسمان نزدیک شد پس تیر شهاب آشکار او را تعقیب کرد.

    و همین طور است در این رابطه آیات 6-10 صافات.


  




طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ