سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مدیر وبلاگ
 
آمار واطلاعات
بازدید امروز : 3
بازدید دیروز : 1
کل بازدید : 30773
کل یادداشتها ها : 154
خبر مایه


خدای یکتا در ادامه همانند آیات مربوطه ی سوره ی حجر به شرح فوق به شیطان می فرماید که تو را بر بندگان من تسلطی نیست و نگاهبانی خویش بر آنان بس است و این بدان معناست که نباید فریب وعده ها و وسوسه های شیطان را خورد چرا که آن وقت است که شیطان کم کم بر افراد تسلط پیدا می کند و آنان را از راه حق به سوی باطل و در واقع به همراه خود برابر وعده ی الاهی به سمت دوزخ رهنمون می شود. پس باید بر پروردگار جهانیان تکیه کرد ، خدایی که نعمت هایش را بر ما ارزانی داشته و با آفرینش انسان او را بر بسیاری از آفریده هایش فضلیت و برتری داده، امری که همانطور که در آیه 62 سوره ی اسرا آمده و شیطان در مجادله اش با خدای یگانه گفت که آیا تو می خواهی که او یعنی آدم را بر من فضیلت دهی؟ امری که باعت شد که او از سرکشان از امر الاهی شود و با مهلت خواستن از خداوند و مهلت گرفتن از او تا قیامت در پی سست کردن این فضیلت آدمی با مهار کردنش بر آید و او را از راه حق و هدایت گمراه کرده و به سوی باطل بکشاند. پس بنی آدم باید قدر این منت و نعمت الاهی را بداند و در راه تحقق این فضیلت و عینیت و فعلیت بخشیدن آن با شنیدن و فرمان بردن آیات خدا بکوشد و راه کمال را طی کند و مبادا که با پیروی اغواهای شیطان و یارانش؛ از فضلت مذکور بر خود بکاهد[1]: « و اذ قلنا للملائکة اسجدوا لآدم فسجدوا الا ابلیس قال أ اسجد لمن خلقت طینا. قال اَرءیتک هذا الذی کرمت علی لئن اخرتن الی یوم القیامة لأختنکن ذریته الا قلیلا. قال اذهب فمن تبعک منهم فإن جهنم جزاؤکم جزاء موفورا. واستفزز من استطعت منهم بصوتک واجلب علیهم بخیلک و رجلک وشارکهم فی الاموال و الاولاد وعدهمج و ما یعدهم الشیطان الا غرورا. ان عبادی لیس لک علیهم سلطانج و کفی بربک وکیلا. (61-65 اسرا با توجه به آیات 66-69) » .  

    و باز در این رابطه یعنی سجده ی فرشتگان بر آدم به فرمان خدا و نافرمانی شیطان یا ابلیس از این امر؛ آنجاست که خدای یکتا در این بخش از بحث به آفرینش ابلیس یا شیطان اشاره دارد که او از نوع جن بود و لذا با این نافرمانی و سرکشی از امر حضرتش از فاسقین و تباهکاران شد و این بدان معنی است که اگر ابلیس بر آدم سجده نکرد اما همه ی فرشتگان خدا سجده کردند و لذا باعث اخراج او از صف فرشتگان شد، بنابراین وی از نوع فرشتگان نبود بلکه از نوع جن بوده که ماده ی آفرینش این موجود و آفریده ی خدا؛ همانطور که خود شیطان هم اعتراف کرده، آتش بوده است. و لذا با این نافرمانی ؛ او از صف فرشتگان به دستور خداوند بیرون شده است. و دومین نکته اینکه وقتی شیطان و یا ابلیس با این نافرمانی اش از فرمان خدا در سجده ی بر آدم سر باز زد و از تباهکاران شد؛ پس هر کس هم از نوع انسان که پیروی شیطان را کند از تباهکاران و فاسقین خواهد بود. اما نکته ی مهمتر بر اساس کلام خداوندی اینکه او از بنی آدم می پرسد که حال آیا شما این ابلیس را با آن سرکشی و سوگندش مبنی بر اینکه اگر تا قیامت مهلت داده شود؛ شما را اغوا و گمراه خواهد کرد و با وعده های باطل خواهد فریفت تا از فضیلت بخشیده شده به شما توسط من[2] بکاهد و نابودتان کند و ... آنگاه شما باز او و یارانش را از غیر خدای یگانه ولی و دوست خود می گیرید؟ در حالی که او دشمن شماست و این کارتان البته که بد معامله است.

     باری خدای یکتا به بنی آدم باز یادآور می شود که او، نه فرشتگان و نه اجنه، هیچکدام را بر آفرینش آسمانها و زمین و نیز آفرینش خودشان گواه و شاهد نگرفت و حتا گمراهان را هم مددکار نگرفت. و این بدان معنی می تواند باشد که اولن دلالتی بر یگانگی خود او یعنی خدای یکتا دارد و  اینکه همه ی موجودات حتا فرشتگان و دیوان هم آفریده ی اویند و هر چند که این دو گروه بر آفرینش بزرگ آسمانها و زمین و هم چنین بر آفرینش خود گواه نبوده اند؛ اما با آفرینش آدم و دانستن حکمت آفرینشش، مکلف به این شده اند ( البته فرشتگان به همراه ابلیس که از نوع جن بوده و به خاطر عبادت خدای یکتا در صف آن در آمده بوده – والله اعلم ) که بر او به فرمان حضرتش سجده کرده و به خاک بیفتند و این یعنی همان کرامت خداوندی در حق بنی آدم و ... فضیلت دادنش ؛ بنی آدم را بر بسیاری از مخلوقاتش.  

    به هر جهت خدای یکتا درا دامه می فرماید که نتیجه ی کار کسانی که فریب شیطان واعوان و نسل او را می خورند و از غیر خدای یکتا را ولّی خود می گیرند چیزی جز این نخواهد بود که در آخرت نه تنها آنان اهل آتشند بلکه هیچ یک از آن اولیای طاغوتی آنان، پاسخی به خواندنشان نمی دهد و نمی تواند بدهد چرا که این خدای یکتاست که مالک همه چیز از جمله مالک سرای دیگر یعنی یوم الدین نیز هست. و بنابراین باید از مثل هایی که خدای یکتا برای آدمی در قرآنِ فرو فرستاده شده بر حضرت محمد ص زده و آورده است درس گرفت و از مجادله در باره ی او و آیاتش پرهیز کرد که همانا خدای یکتا کسی از مردم را پس از آمدن هدایت و طلب آمرزش از اینکه به او و آنچه که او بدان دستور داده ایمان بیاورند منع نکرده است[3] که وظیفه ی رسولانش نیز نوید و بیم بوده است. پس باید از ستم بر خود دست برداریم و به آیات خدا گوش فرا دهیم که ستمگری تبعات خود را دارد که از جمله ی آنها نشناختن حق از طریق چشم و گوش و دل و دیگری مورد خشم خدا قرار گرفتن در این گیتی است. آخرت که جای خود دارد و تنها خدای یکتا بدان داناست هر چند که مرتبط با رفتن گناهکاران به دوزخ و خصوصیات آن در قرآن به عنوان وعید برای کافران و مشرکین و مجرمین و منافقین سخن به میان آمده است. و منظور این است که این تنها خدای یکتاست که به همه چیز اعم از رفتار و گفتار بندگانش اعم از پیدا و پنهان داناست و بر آن اساس حساب و کتاب بندگانش را می کند و جزایشان را در آن سرا که باید از آن و عذابش ترسید و به خدا پناه برد می دهد. به هر جهت باید امیدوار رحمت الاهی بود:« و اذ قلنا للملائکة اسجدوا لآدم فسجدوا الا ابلیس کان من الجن ففسق عن امر ربه ق أفتتخذونه و ذریته اولیاء من دونی و هم لکم عدوا ج بئس للظالمین بدلا. ما اشهدتهم خلق السماوات و الارض و لا خلق انفسهم و ما کنت متخذ المضلین عضدا. و یوم یقول نادوا شرکائی الذین زعمتم فدعوهم فلم یستجیبوا لهم و جعلنا بینهم موبقا. ورءا المجرمون النار فظنوا انهم مواقعوها و لم یجدوا عنها مصرفا. و لقد صرفنا فی هذا القرآن للناس من کل مثل ج و کان الانسان اکثر شیء جدلا. و ما منع الناس ان یؤمنوا اذ جاءهم الهدای و یستغفروا ربهم الا ان تأتیهم سنة الاولین او یأتیهم العذاب قبلا. و ما نرسل المرسلین الا مبشرین و منذرین ج و یجادل الذین کفروا بالباطل لیدحضوا به الحق ص و اتخذوا آیاتی و ما انذروا هزوا. و من اظلم ممن ذکر بآیات ربه فأعرض عنها و نسی ما قدمت یداه ج انا جعلنا علی قلوبهم اکنة ان یفقهوه و فی آذانهم وقرا ص و ان تدعهم الی الهدای فلن یهتدوا اذا ابدا. و ربک الغفور ذوالرحمة ص لو یؤاخذهم بما کسبوا لعجل لهم العذاب ج بل لهم موعد لن یجدوا من دونه موئلا. و تلک القری اهلکناهم لما ظلموا و جعلنا لمهلکم موعدا. (50-59 کهف) » .

    و باز در این رابطه یعنی سجده ی همه ی فرشتگان بر آدم به امر خدا به جز ابلیس که از این امر سر باز زد می توان به آیه ی 116 طاها اشاره کرد. که در این جا روشن می شود که ابلیس با این کارش تنها دچار غرور و خود بزرگ بینی و سر کشی نشد ؛ بلکه همانطور که در آیات قبلی گذشت از ناسپاسان و تباهکاران نیز شد. و بنابراین هر کس از بنی آدم هم که پیروی شیطان را بنماید نتیجه اش چیزی جز این نیست که او هم دچار غرور و خود بینی و از ناسپاسان یعنی کفار و تباهکاران یعنی فاسقین خواهد شد که هر یک از اینها پیامدهای خود را برای فرد مشمول امر دارد. همانگونه که ایمان و عمل صالح نتایج خوب دنیایی و آخرتی خود را برابر کلام مقدس الاهی دارد: « و اذ قلنا للملائکة اسجدوا لآدم فسجدوا الا ابلیس ابی. (116 طاها) » .  

    مرتبط با این بحث و در ادامه ی آیه ی 71 سوره ی صاد اینکه خدای یکتا پس از بیان چند و چون آفرینش بشر و شرحش برای فرشتگان، به آنان می فرماید پس هنگامی که من او یعنی بشر را آراستم و از روح خود در آن دمیدم بنابراین بر او سجده کنید و لذا همه ی فرشتگان فرمان خدا را بردند و بر آدم سجده کردند و تنها ابلیس بود که از این کار سر باز زد و نافرمانی خدای یکتا را کرد که نتیجه ی این خود بینی اش چیزی جز این نبود که از ناسپاسان و کفار شد. اما باز خدای یگانه از او دلیل این نافرمانی اش را در سجده بر آدم می پرسد مبنی بر اینکه ای ابلیس چه چیزی تو را از این کار باز داشت تا بر آنچه که من به دست توانای خود آفریدم سجده نکنی؟ آیا دچار خود بزرگ بینی شدی یا آنکه خود را از بلند مرتبگان می دانی؟ و همانطور که مستند به آیات مربوطه ی دیگر گذشت شیطان در این جا باز اختلاف در ماده ی آفرینش خود و آدم را دلیل می آورد مبنی بر اینکه من در آفرینش از او یعنی آدم بهترم چرا که تو مرا از آتش آفریدی و بشر را از خاک. و لذا این جاست که خدای یکتا شیطان را از آن جایگاه و در صف فرشتگان بودن می راند و به وی می گوید که نفرینش تا روز جزا بر وی است و پس از این است که ابلیس از خدای قادر متعال مهلت می خواهد و خدا هم به او تا روز برانگیخته شدن مهلت می دهد و او را از منتظرین و مهلت یافته گان تا روز معلوم قرار می دهد و لذا شیطان هم به عزت و بزرگواری خداوند سوگند یاد می کند که بشر و بنی آدم را گمراه کند مگر بندگان مخلص و پاکیزه دل او را. و خداوند یکتا هم با او اتمام حجت می کند که سوگند به حق که گفته ای بر حق است؛ من ، تو و تمام کسانی را که پیروی تو را بکنند وارد جهنم می کنم و آن را از تو و پیروانت پر خواهم کرد: « ... فإذا سویته و نفخت فیه من روحی فقعوا له ساجدین. فسجد الملائکة کلهم اجمعون. الا ابلیس استکبر و کان من الکافرین. قال یا ابلیس ما منعک ان تسجد لما خلقت بیدی ص أستکبرت ام کنت من العالین. قال انا خیر منه خلقتنی من نار و خلقته من طین. قال فاخرج منها فانک رجیم. و ان علیک لعنتی الی یوم الدین. قال رب فأنظرنی الی یوم یبعثون. قال فانک من المنظرین. الی یوم الوقت المعلوم. قال فبعزتک لاغوینهم اجمعین. الا عبادک منهم المخلصین. قال فالحق و الحق اقول. لأملأن جهنم منک و ممن تبعک منهم اجمعین. (72-85 صاد با توجه به آیات86-88) ».  

    آنچه خداوند یکتا در این بخش از بحث به میان آورده و مستند آن آیه ی 72 سوره ی صاد می باشد اینکه او از روح خود در کالبد آفریده اش یعنی بشر دمیده است و این را شاید بتوان گفت که منظور از دمیده شدن روح؛ یعنی برخورداری انسان ، آن هم بالقوه از صفت خداوندی که در طول زندگانی با شرایط خود بالفعل می شود. یعنی همان دانش به اسماء الاهی که در آیه ی 31 بقره ذکرشد و وقتی خدا آن را به آدم آموخت او توانست به امر خدا؛ فرشتگان را از آنها با خبر سازد، امری که فرشتگان از آن ناتوان بودند. پس تفاوت آفرینش انسان با سایر موجودات از فرشتگان و جن بر می گردد به این بخش از آفرینش او که وی از روح خود در بشر دمید و نه آن تفاوتی که شیطان بیان کرده بود، یعنی ماده ی آفرینش. و لذا به طور قطع می توان گفت که آنچه هم که باعث شد تا خدا امر کند و فرشتگان فرمان ببرند که بر آدم سجده کنند؛ همین بخش از بحث آفرینش انسان است که خدای یکتا از روح خود در آدمی دمید و چون شیطان از نوع جن بود بدون توجه به این نکته و تنها با لحاظ ماده ی آفرینش خود و بشر؛ از امر خدا سرپیچی نمود. و نکته ی دیگر اینکه وقتی خدا به شیطان برابر درخواستش تا قیامت مهلت می دهد؛ یعنی اینکه او تا زمانی که بنی آدم در گیتی به اراده ی خداوندی هست؛ به گمراه کردن آنان همانگونه که به عزت خداوندی سوگند یاد کرده ؛مشغول است و تنها این بندگان مخلص خدایند که از اغواهای او به دورند.

    

  1.  خدای یکتا پس از این امر یعنی سجده ی فرشتگان بر آدم و سرکشی ابلیس از امر خدا و لذا در زمره ی کفار در آمدن او؛ به آدم می گوید که حالا تو و همسرت در بهشت سکنی گزینید و از هر نعمت آن که خواهید بهره ببرید اما تنها نزدیک این درخت نشوید چرا که آنگاه از ستمکاران خواهید شد.

نتیجه ی این بخش از بحث اینکه اولن خدای یکتا پس از دستور به آدم ع مبنی بر اینکه در بهشت جای بگیرد و از نعمت های آن بی هیچ زحمتی برخوردار شود اما از نزدیک شدن به آن درخت نهی شده ، این بدان معناست که خدای یکتا با دادن این دانش به آدم با او به نوعی اتمام حجت کرده است که اگر نزدیک آن درخت شوند آن وقت فرمان او را نشنیده و اجرا نکرده آند و این نافرمانی از فرمان خدای یکتا نتیجه اش چیزی جز ستم بر خود نمی باشد. در واقع می شود گفت کسی که فرمان خدا را نبرد ، یعنی یا پیروی وسوسه های شیطان را کرده و یا پیروی هوای نفس را.

    و اما دوم اینکه وقتی خدای یگانه می فرماید که اگر شما[4] نزدیک آن درخت ممنوعه در بهشتی که در آن به اراده و امر من سکنی گرفته اید شوید؛ پس از ستمکاران خواهید بود، نتیجه اش روشن است که ستمکاری تبعات خود را دارد. امری که مرتبط با اقوام گوناگون که پیامبرانی برای آنان از سوی خدا آمد و آیات خدا را برایشان خواند اما هر کدامشان که ایمان نیاوردند و کار شایسته نکردند و پرهیزگار نشدند؛ پس مورد خشم خدا قرار گرفتند. اما یکی از تبعات آن یعنی ستمکاری این است که فرد ستمکار یعنی کسی که از سوی خدا برایش بینات آمده و ایمان آورده اما باز به عقب بر می گردد؛ نه تنها از سوی خدا هدایت نخواهد شد بلکه مورد نفرین نیز واقع خواهد گردید مگر اینکه به درگاه خدا توبه و نسبت به سامان امر مبادرت نماید: « کیف یهدی الله قوما کفروا بعد ایمانهم و شهدوا ان الرسول حق و جائهم البینات ج والله لا یهدی القوم الظالمین. اولائک جزاؤهم ان علیهم لعنة الله و الملائکة و الناس اجمعین. خالدین فیها لا یخفف عنهم العذاب و لا هم ینظرون. الا الذین تابوا من بعد ذالک و اصلحوا فان الله غفور رحیم. (86-89 آل عمران با توجه به آیات 84-91) » . و معنای دیگر ستمکار آنجاست که کسی که ستمکارتر از او نیست بیاید و به خدا نسبت دروغ ببندد در حالی که به سوی اسلام فرا خوانده می شود و بنابراین چنین کسی و چنین قومی از سوی خدا راهنمایی نخواهد شد: « و من اظلم ممن افتری علی الله الکذب و هو یدعی الی الاسلام ج والله لا یهدی القوم الظالمین. یریدون لیطفئوا نورالله بأفواههم والله متم نوره ولو کره الکافرون. (7 -8 صف با توجه به آیات 5-13) » . و بدینگونه است در این رابطه آیات 17-22 سوره ی هود با توجه به آیات 23 مرتبط با معنایی دیگر از ستمکارترین ها بودن.

    اما و سوم اینکه حال اگر آدم و حوا با نزدیک شدن به درخت ممنوعه در بهشت، از ستمکاران گردند چه اتفاقی برایشان خواهد افتاد و تبعات این ستمکاری کدام است را باید در کلام الاهی یافت.

    خدای یکتا مرتبط با این موضوع یعنی امر به آدم برای سکونت در بهشت به همراه همسرش و خوردن از نعمت های آن و ممانعت از نزدیک شدن به درخت ممنوعه و اینکه اگر به آن درخت نزدیک شوند پس از ستمکاران خواهند بود و عوارض این نافرمانی دامن آنان را خواهد گرفت؛ باز در آیه ی 19 سوره ی اعراف سخن به میان آورده است: « و یا آدم اسکن انت و زوجک الجنة فکلا من حیث شئتما و لا تقربا هذه الشجرة فتکونا من الظالمین. (19 اعراف) » .  

   در ادامه ی آیه ی 116 سوره ی طاها و مرتبط با این بحث باید افزوده شود که خدای یکتا به آدم ع می فرماید که ای آدم؛ این شیطان سرکش و سر باز زن از فرمان من، دشمن تو و همسرت می باشد؛ پس مبادا که شما را از بهشت بیرون کند و آن وقت به سختی و مشقت بیفتید چه آنکه بهشت جایی است که در آن نه گرسنه می شوی و نه برهنه می گردی، و همینطور از تشنگی و گرما هم به دوری: « فقلنا یا آدم ان هذا عدو لک و لزوجک فلا یخرجنکما من الجنة فتشقی. ان لک الا تجوع فیها و لا تعری. و انک لا تظمؤا فیها و لا تضحی. ( 117-119 طاها ) ».

   نتیجه گیری این آیات اینکه ، خدای یکتا نخست صفات بهشت را بیان فرموده است و دوم اینکه به آدم وحی و به نوعی اتمام حجت کرده است که این جا یعنی بهشت مکانی است که یکی از صفاتش این است که در آن لخت و عریان نمی شوید و در واقع مکمل مبحث گفته شده اینکه آنچه که باعث عریان شدن آدم و حوا شده همانا نافرمانی از فرمان خدا توسط این دو و فریب شیطان را خوردن بود و سوم اینکه باز خدای یکتا دانش امری دیگر را به آدم داده بود اما او به همراه همسرش آن را نشنیده و اطاعت نکرده بود و لذا موجب عریان شدن او و همسرش و نیز هبوطشان شد و آن دانش این بود که آدم ع پس از دیدن نافرمانی شیطان در انجام فرمان خدا مبنی بر سجده بر او به همراه فرشتگان که اینان این کار را انجام دادند- والله اعلم - ؛ به سخن خدای یکتا مبنی بر اینکه این موجود یعنی ابلیس که حاضر نشد امر مرا[5] فرمان ببرد و بر تو به همراه فرشتگان سجده کند؛ پس دشمن تو و همسرت می باشد، گوش فرا نداد و بنابراین فریب شیطان را خورد و به آن درخت ممنوعه نزدیک شد و ... عریان گردیدند. یعنی آنچه که شیطان بدنبال آن بود.

    مرتبط با این موضوع یعنی به کار بردن واژه ی ممنوعه برای درختی که آدم و حوا از نزدیک شدن به آن در بهشت منع شده بودند؛ لازم است گفته شود که این واژه بیشتر بر اساس آنچه به کار برده شد که متداول می باشد و گرنه بر اساس دانشی که خدای یکتا عطا فرمود و جای شکر بسیار دارد این می باشد که لازم است گفته شود که در آیه ی 60 سوره ی اسرا از کلمه ی درخت نفرین شده یاد گردیده است که شاید همین درخت باشد. والله اعلم « و اذ قلنا لک ان ربک احاط بالناسج و ما جعلنا الرؤیا التی اریناک الا فتنة للناس و الشجرة الملعونة فی القرآن و نخوفهم فما یزیدهم الا طغیانا کبیرا. (60 اسرا )» . پس به نوعی می شود نتیجه گرفت که درخت منظور نظر که آدم و همسرش از نزدیک شدن بدان در بهشت منع شده بودند همین درخت ملعونه یا نفرین شده بوده است و نه درخت ممنوعه. والله اعلم. و باز از این جهت درخت نفرین شده نام گرفته که این شیطان ملعون و رانده شده از درگاه الاهی به خاطر عدم سجده بر آدم بوده که آمد و آدم را به همراه همسرش علیرغم آنچه که خدای یکتا بدین دو دانشش را داده بود که این شیطان دشمن آشکار شماست؛ به طرق مختلف فریفت و اغوا و ... کرد و باعث خروج شان از بهشت و هبوطشان روی زمین شد و لذا این است نتیجه ی پیروی شیطان و گوش فرا دادن به وعده های او و ...



[1] - و لقد کرمنا بنی آدم و حملناهم فی البر و البحر و رزقناهم من الطیبات و فضلناهم علی کثیر ممن خلقنا تفضیلا. (70 اسرا) .

[2] - منظور همان خدای یگانه است.

[3] - بازگشت به آیه ی 38بقره پس از موضوع هبوط آدم به زمین و موضوع آمدن هدایت الاهی و لزوم پیروی آن برای رستگاری و ... پرهیز از کفر و تکذیب آیات خدا که نتیجه اش دوزخ است.  

[4] - آدم و حوا .

[5] - منظور خداوند یکتاست.


  




طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ