سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مدیر وبلاگ
 
آمار واطلاعات
بازدید امروز : 8
بازدید دیروز : 1
کل بازدید : 30778
کل یادداشتها ها : 154
خبر مایه


  1. اما شیطان آن دو را به لغزش افکند و فریب شان داد و چون با نزدیک شدن به آن درخت از میوه اش خوردند پس نتیجه ی نافرمانی خدا علیرغم منع شدنشان از نزدیک شدن به آن درخت این شد که این دو یعنی آدم و همسرش از بهشت بیرون شوند و از نعمت هایش بی بهره و به زمین هبوط و برابر اراده ی خداوندی در آنجا تا هر زمانی که خدا بخواهد مستقر شوند به نحوی که برخی از آنان برای برخی دیگر در روی زمین دشمن یکدیگر قرار می گیرند.

   نتیجه اینکه آدم و حوا با این نافرمانی از فرمان خدا بر خلاف دانشی که خدای بدانان داده بود؛ فرمان شیطان را بردند و از ستمکاران شدند و دوم اینکه از تبعات و عواقب این ستمکاری این بود که آن دو از بهشت بیرون شده و به زمین هبوط کردند و سوم اینکه روی زمین بر خلاف بهشت؛ زندگی همراه با رنج و سختی و مرگ است و چهارم اینکه آدم به عنوان آفریده و خلیفة الله ابتدا در بهشت بود و قرار گرفتن او در زمین بخاطر همان نافرمانی از دستور خدای یکتا در بهشت به همراه همسرش حوا و به عبارتی دیگر ستم بر خودشان بود.

    آری؛ پس این بود عاقبت ستم آدم و همسرش بر خودشان به خاطر نزدیک شدن به درخت ممنوعه یا ملعونه با اینکه خدای یکتا آن دو را از نزدیک گشتن به آن منع کرده و عاقبت آن را در صورت نشنیدن و فرمان نبردن امرش که همانا از ستمکاران به شمار آمدن بود برایشان بیان فرموده بود. و نتیجه ی این ستمکاری هم چیزی جز بیرون شدن و به عبارتی هبوط از بهشت و قرار گرفتن روی زمین همراه با فساد و خونریزی و رنج و مرارت و ... نبود.

    حال برای دانستن اینکه شیطان چگونه آدم و همسرش را در بهشت دچار لغزش برای نافرمانی از فرمان خدا و در واقع اغوای آن دو آنگونه که در آیه ی 16 اعراف آمد، نمود؛ می توان به آیات 20-22 اعراف اشاره کرد مبنی بر اینکه او آدم و حوا را با این هدف که زشتی های آنان را برایشان آشکار کند لذا به وسوسه ی آنها مشغول شد و آن وسوسه این بود که بدانان گفت که پروردگارتان شما را از نزدیک شدن به این درخت نهی نکرد مبادا اینکه دو فرشته و با عمر جاویدان باشید و برای اینکه این وسوسه هایش در آدم و حوا موثر افتد برایشان سوگند خورد که او برای آن دو از خیرخواهان است . و بدین روش آن دو را به غرور و فریب دلالت کرد. پس آن دو هم گول وسوسه ی شیطان را خوردند و به آن درخت ممنوعه نزدیک شدند و از آن درخت چشیدند و همین باعث شد که از ستمکاران بر خویشتن شوند یعنی به آنچه که شیطان می خواست دچار شدند که همانا چیزی جز آشکار شدن زشتی های بدنشان از اعضایی که باید همیشه با لباس پوشیده و از گناه به دور باشد؛ نبود. پس آدم و همسرش این اعضا را با برگهای بهشت پوشاندند و البته که این آشکار شدن اعضای مذکور از بدنشان در همان هنگامه ی خوردن از میوه ی آن درخت و در واقع همان هنگامه پیروی وسوسه ی شیطان و نافرمانی از فرمان خدای یکتا؛ یکی از عوارض و پیامدهای نافرمانی خدا و ستمکاریشان بر خودشان در بهشت بود که نتیجه ی اغوای شیطان بر آنان بود.

    باری؛ پس از این خدای یکتا به آدم و حوا ندا در می دهد و دو مطلب را یادآور می شود که: آیا من شما را از نزدیک شدن به این درخت منع نکردم؟ و آیا به شما نگفتم که شیطان که حاضر به سجده به شما به امر من ( خداوند یکتا) نشد برای شما دشمن آشکار است؟ نتیجه اینکه خدای یکتا نه تنها دانش اینکه نباید آن دو به آن درخت ممنوعه نزدیک شوند و در واقع آنان را از این امر نهی کرده بود چرا که از ستمکاران می شوند و تبعات آن را می بینند را بدانان داده بود، بلکه به ایشان گفته بود و این دانش را به مثابه یک راهنمایی داده بود که شیطان دشمن آشکار آنهاست. یعنی همان کسی که در امر سجده بر آدم از مستکبرین و کافرین شد. اما باز آن دو در عین دانش به این امر باز فریب وسوسه ی او یعنی شیطان را خوردند و سوم اینکه کار شیطان وسوسه ی انسان ها به انحای مختلف است چه مرتبط با آدم و حوا در بهشت و چه روی زمین و مرتبط با نسل بنی آدم. چرا که او سوگند یاد کرده بود که آدم و دودمانش را اغوا کرده و از راه راست خدا باز دارد که این هم البته نتیجه اش دوزخ است، آنگونه که خدای یکتا به راستی فرموده است و وعده اش گریز ناپذیر است: « فوسوس لهما الشیطان لیبدی لهما ما وری عنهما من سوءاتهما و قال ما نهاکما ربکما عن هذه الشجرة الا ان تکونا ملکین او تکونا من الخالدین. و قاسمهما انی لکما لمن الناصحین. فدلاهما بغرور ج فلما ذاقا الشجرة بدت لهما سوآتهما و طفقا یخصفان علیهما من ورق الجنة ص ونادی?هما ربهما ألم انهکما عن تلکما الشجرة و اقل لکما ان الشیطان لکما عدو مبین.[1] (20-22 اعراف ) » .  

    اما نکته ای که از موضوع آشکار شدن زشتی های آدم و حوا پس از خوردن از آن درخت ممنوعه و یا ملعونه می توان نتیجه گرفت و اینکه آنان با برگ های بهشت آن اعضا را پوشاندند این است که بنی آدم باید نسبت به پوشاندن این اعضا یا فروج خود مگر در مواقعی که خدای یکتا آن ها  را مجاز شمرده است اقدام نماید چرا که اگر جز این باشد یک نوع تعدی در نزد خدای یکتا به شمار می آید[2]. و این یعنی وجوب این امر، خواه مرتبط با خودش که بالغ و عاقل است باشد و چه مرتبط با نوزادانی که دانش و توانایی انجام این کار را ندارند. چه آنکه آشکار شدن و عدم محافظت از این اعضا؛ از اعمال و خواسته های شیطان است که همانگونه که با آدم و حوا در بهشت انجام داد و باعث هبوطشان به زمین شد؛ در روی زمین نیز این کار را تا زمانی که بنی آدم هست و این جهان هست و تا روز رستاخیز و برانگیخته شدن مرتبط با همین بنی آدم انجام خواهد داد تا آنان را با اغواها و وساوس خود از راه راست خداوند باز دارد و گمراهشان کند. پس به راستی که باید به خدا از شر شیطان پناه برد و از او خواست که ما را در زمره ی صالحین و مخلصین قرارمان دهد. آمین

         مکمل این بحث و اینکه شیطان چگونه توانست آدم و به تبع آن همسرش را بفریبد و باعث ستم آنها بر خودشان شود و هبوط به روی زمین و در واقع خروج آنها از بهشت را بدنبال خود داشته باشد می توان به آیات 120-122 طاها اشاره کرد مبنی بر اینکه او یعنی شیطان با وسوسه ای دیگر آدم را فریب داد و به او گفت که ای آدم آیا می خواهی تو را بر درختی جاویدان و پادشاهی ایی بلا ناپذیر دلالت کنم؟ و لذا روشن است که منظور ابلیس از این موضوع همان درختی بود که خدای یکتا به آدم ع گفته بود که در بهشت ساکن شوند و از نعمت های آن بهره مند گردند اما نزدیک آن درخت نشوند[3]، پس نتیجه اینکه آدم و همسرش با این وسوسه ی شیطان به آن درخت نزدیک شدند و از میوه ی آن خوردند و به گفته ی خداوندی که همه حق است بر خود ستم کردند و نتیجه ی اولیه ی آن این بود که باعث عریان شدنشان شد و چون چنین دیدند؛ اعضای خود ( فروجشان) را با برگ های درختان بهشت پوشاندند و آنان در اصل با پیروی وسوسه ی شیطان، از امر خدای یکتا با آنکه دانش امر را به ایشان داده بود نافرمانی کردند و گمراه شدند آن هم بدان سوگندی که شیطان خورده بود که آدم و بدنبال آن بنی آدم را چنانچه تا قیامت به خواست خدای یکتا مهلت پیدا کند اغوا و گمراه خواهد کرد و شروع این اغوای او از آدم و همسرش با این وسوسه اش بود: « فوسوس الیه الشیطان قال یا آدم هل ادلک علی شجرة الخلد و ملک لا یبلی. فأکلا منها فبدت لهما سوآتهما و طفقا یخصفان علیهما من ورق الجنة ج و عصی آدم ربه فغوی. (120-121 طاها) ». در واقع می شود گفت که آدم ع با این کارش عهد خود با خدای خویش که رب العالمین است را شکست و بر آن استوار نبود? پس بنی آدم باید بسیار مراقب باشد و هر آن به خدا از شر شیطان و اعوانش پناه ببرد :« و لقد عهدنا الی آدم من قبل فنسی و لم نجد له عزما ( 115 طاها ) ».  

    و اما نتیجه ی دیگر نافرمانی آدم و به تبع آن حوا از امر خدا و در واقع شکستن عهد او به خاطر نزدیک شدن به درخت ممنوعه یا ملعونه به واسطه ی وسوسه ی شیطان؛ علاوه بر عریان شدن در بهشت، این بود که آن دو در اثر این ستمکاری بر خودشان به زمین هبوط کردند یعنی جایی که همانطور که گذشت محل دشمنی برخی با برخی دیگر است و روشن است که در روی زمین هم تنها کسی گمراه نمی شود و به سختی و رنج نمی افتد که فقط پیروی هدایت و راهنمایی خدای یکتا را بنماید. به عبارت دیگر خدای یکتا برای اینکه آدم و بنی آدم، روی زمین به سختی و گمراهی نیفتند؛ اسباب هدایت را برایشان قرار داده است و حال هر کس که پیروی این سبب و هدایت الاهی را بکند ؛ بنابراین نه گمراه می شود و نه به زحمت می افتد چرا که این به زحمت افتادن و یا گمراه شدن استمرار همان کوشش شیطان و یاران اوست، همانگونه که در بهشت با آدم و همسرش این کار را کرد و از آنجا باعث هبوطشان به زمین شد و از زمان استقرار روی زمین هم اراده و همتش را برای گمراهی و سختی افتادن بنی آدم تا کنون قرار داده است و لذا بنی آدم باید بداند که تنها با هدایت الاهی و پیروی آن است که از گمراهی و رنج رهایی می یابد و اینکه دشمن دیگر همنوعان نباشد و البته که این اسباب هدایت هم چیزی جز کلام الاهی؛ وحی شده به فرستادگانش از نوح ع تا حضرت محمد ص که تمامش به عنوان آیاتش در قرآن کریم است نمی باشد. و اینکه گفته شد که تنها پیروی هدایت الاهی است که رستگاری را در پی دارد و از گمراهی و سختی ها باز می دارد؛ باز بر اساس کلام مقدس الاهی است.[4]

    پس نتیجه اینکه سبب رستگاری بنی آدم در پیروی هدایت خداوندی است که منظور کتاب قرآن است که برخوردار از هدایت و نور و رحمت و شفا و ...  و یک ذکری برای جهانیان می باشد[5]. که باید آیاتش را شیند و فرمان برد تا از شر وسوسه های شیطان که جز گمراهی و رنج نیست در امان الاهی بود چه آنکه خدای یکتا نتیجه ی اعراض از ذکرش را که چیزی جز کوردلی نیست را کوری در آخرت و فراموش شدن در آن روز به خاطر فراموشی این روز و فراموشی آیات خود دانسته است: « و من اعرض عن ذکری فان له معیشة ضنکا و نحشره یوم القیامة اعمی[6]. قال رب لم حشرتنی اعمی و قد کنت بصیرا. قال کذالک اتتک آیاتنا فنسیتها ص و کذالک الیوم تنسی. و کذالک نجزی من اسرف و لم یؤمن بآیات ربه ج و لعذاب الاخرة اشد و ابقی. ( 124-127 طاها ) » . و چه آنکه این انسان بود که حاضر شد بار کتاب خدا را بر دوش کشد : « انا عرضنا الامانة علی السماوات و الارض و الجبال فأبین ان یحملنها و اشفقن منها و حملها الانسان ص انه کان ظلوما جهولا. (72 احزاب) » . پس لازم است که تنها پیروی کلام و کتاب خدا را بنماید و نه جز آن را. اینکه پس از این امر یعنی موضوع و حکم هبوط به زمین؛ آدم ع به درگاه خدای یکتا که بسیار آمرزنده ی مهربان است، بر اساس آنچه که او به وی القا کرده بود توبه و بازگشت نمود و خدا هم توبه اش را از او پذیرفت. و این یعنی اینکه اولن باید به درگاه خدای یکتا از ستمگری ها توبه نمود و دوم اینکه این تنها خدای یکتاست که باید به درگاهش توبه کرد و نه کسی دیگر. چه آنکه این تنها او است که تواب الرحیم[7] و قابل التوب و غافر الذنب[8] استهمانگونه که او از آدم ع توبه اش را پذیرفت و راهنمایی اش کرد که این بدان معناست که هدایت شدن افراد در گرو توبه کردن به درگاه خداوندی است: « ... ثم اجتباه ربه فتاب علیه و هدی[9]. (122 طاها) » . و سوم اینکه این خدای یکتاست که راه و رسم توبه کردن را به آدم ع آموخت و القا کرد.  

   حال اینکه خدای یکتا پس از آن نافرمانی و در واقع دچار وسوسه ی شیطان شدن آدم و حوا و از میوه ی آن درخت ممنوعه خوردن چه کلماتی به آدم ع القا کرد و لذا او و همسرش به درگاه خدا توبه کردند و خدا هم به لحاظ تواب و رحیم بودنش ، توبه ی آنان را پذیرفت؛ باید به آیه ی 23 اعراف اشاره کرد مبنی بر اینکه آنان گفتند پروردگارا ما به خودمان ستم کردیم و اگر تو ما را نیامرزی و به رحم نیاوری هر آینه از زیانکاران خواهیم بود: « قالا ربنا ظلمنا انفسنا و ان لم تغفر لنا و ترحمنا لنکونن من الخاسرین. ( 23 اعراف ) » .  

    و این یعنی هم اعتراف به درگاه خدا مبنی بر اینکه آن دو – آدم و حوا ـ به خاطر فریب وسوسه ی شیطان را خوردن و به درخت نهی شده نزدیک شدن، بر خودشان ستم کردند و از ستمکاران شدند، و هم اینکه تنها این خدای یکتاست که باید از ستمگری ها به او پناه برد و به درگاهش توبه کرد و از او آمرزش خواست و رحمتش را طلب کرد تا از زیانکاران نبود. پس با توبه و انابه به درگاه خدای بسیار توبه پذیر مهربان و آمرزش خواستن از او است که می شود از ستمکاری و به تبع آن از زیانکاری رهایی یافت و نه غیر او. « ربنا آمنا فاغفر لنا وارحمنا و انت خیر الراحمین. (109 مومنون) » . // « رب اغفر وارحم و انت خیر الراحمین. (118 مومنون) » . // « ربنا اننا آمنا فاغفر لنا ذنوبنا و قنا عذاب النار. (16 آل عمران با توجه به آیات 14-17) ». // « ربنا اننا سمعنا منادیا ینادی للایمان ان آمنوا بربکم فآمنّا ج ربنا فاغفر لنا ذنوبنا و کفر عنا سیئاتنا و توفنا مع الابرار. (193 آل عمران) » .  

  1. اینکه خدای یکتا پس از موضوع توبه ی آدم و حوا و پذیرش از آنان و آمرزیدنشان؛ به آنها می گوید که حال همگی تان از بهشت فرود آیید تا آنگاه که از سوی من یک راهنمایی ایی و هدایتی بیایید و بنابراین کسی که پیروی هدایت مرا بکند پس نه ترسی بر آنان است و نه آنان اندوهگین می شوند و نتیجه ی کار کفار و دروغ شمرندگان آیات من نیز این است که این گروه اهل آتش و در آن جاویدانند[10].

    و این بدان معناست که منظور از آمدن هدایت از جانب خدا در روی زمین برای آدم و بنی آدم و لزوم تبعیت و پیروی آن برای هدایت شدن؛ همانا آیات او می باشد که تمامن در قرآن کریم به عنوان آخرین کتاب او آمده است. و روشن است که این آیات هم بر پیامبران و برانگیختگان و برگزیدگانش از بین همان قوم یا امت نازل و وحی می شده و آنان هم از حضرت نوح ع تا حضرت محمد ص به مردم رسانده اند. چه آنکه در غیر این صورت یعنی در صورت کفر و تکذیب آیات الاهی؛ نتیجه اش چیزی جز گمراهی در دنیا و ورود به دوزخ در آخرت نخواهد بود[11]. والله اعلم. و نکته ی دیگر اینکه باید توجه شود که آنچه مایه ی هدایت انسانها و در واقع بنی آدم است؛و باید برای راهنمایی شدن، پیروی آن را کرد تنها و تنها کلام و آیات خداست و نه کلامی جز آن. چرا که فرستادگان و پیام آوران خدا تنها آیات خدا را که بدانان وحی می شده است و همانطور که گذشت تمامی در قرآن کریم است را به مردم می رسانده اند و نه جز آن را.

   در آیه ی 22 همین سوره یعنی اعراف گذشت که نتیجه ی کار آدم و حوا به خاطر پیروی وسوسه ی شیطان را کردن این شد که شیطان به خواسته ی خود  برابر آیه ی 20 همین سوره یعنی اعراف برسد و لذا از تبعات این کار به عنوان یک ستمکاری بر خودشان این بشود که آدم و حوا زشتی هایشان از اعضایی که باید همیشه به جز مواقعی که خدای یکتا دستور داده و ذکرش رفت پوشیده باشد آشکار شود. اما از دیگر عوارض ستم این دو بر خودشان آن هم به خاطر عدم فرمانبری از امر خدا یکتا مبنی بر نزدیک نشدن به درخت نهی شده این بود که به آنان دستور داده شد که از بهشت به سوی زمین فرود آیند و در واقع هبوط نمایند، و زمین یعنی جایی که دشمنی در آن وجود دارد و لذا برخی از بنی آدم دشمن یکدیگر می شوند و دیگر اینکه زمین محل استقرار و بهره بردن از نعمت های آن تا زمانی معین است حتا زندگی در آن . یعنی مرگ همه کس را در آن فرا می گیرد. و لذا خداوند فرمود که زمین جایی است که در آن هم زندگی و مرگ دارید و هم اینکه از آن بیرون آورده می شوید که منظور حق تعالی همان وقوع رساخیز و بعثت دوباره است و بازگشت به سوی او برای حساب و کتاب اعمال و دیدن نتیجه ی آنها : « قال اهبطوا بعضکم لبعض عدو ص و لکم فی الارض مستقر و متاع الی حین. قال فیها تحیون و فیها تموتون و منها تخرجون. (24-25 اعراف) ». // « قال اهبطا منها جمیعا ص بعضکم لبعض عدو ص فاما یأتینکم منی هدی فمن اتبع هدای فلا یضل و لا یشقی.(123 طاها) » .  



[1] - و دشمن آشکار بودن شیطان برای آدمی تا بدانجاست که حتا خدای یکتا به پیامبر خاتم ص می فرماید تا به بندگانش بگوید که آنچه را بگویند که آن بهترین گفتار است چرا که در غیر اینصورت شیطان بین آنها دشمنی و نزاع بر می انگیزد و این بدان معناست که نه تنها مومنین، که همه ی بندگان خدا باید مواظف گفتارهایشان نیز باشند چرا که شیطان بدنبال ایجاد فساد و اغوای آنان به عنوان دشمن آشکارشان است. به هر جهت خدای یکتا همانطور که به حضرت آدم گفت و اتمام حجت کرد که شیطان دشمن آشکار تو است با بنی آدم نیز به عنوان بندگانش می گوید و اتمام حجت می کند که شیطان دشمن آشکارشان است و مبادا فریب او را بخورند که همانا هم از ستمکاران می شوند و هم از زیانکاران : « و قل لعبادی یقولوا التی هی احسن ج ان الشیطان ینزغ بینهم ج ان الشیطان کان للانسان عدوا مبینا. ربکم اعلم بکم ص ان یشأ یرحمکم او ان یشأ یعذبکم ج و ما ارسلناک علیهم وکیلا. (53-54 اسرا) » .

[2]- نخست آنجاست که خدای یکتا بیان می فرماید که چه دسته ای از مومنین با چه مشخصاتی از رستگاران به شمار می آیند: « بسم الله الرحمن الرحیم. قد افلح المؤمنون. الذین هم فی صلاتهم خاشعون. والذین هم عن اللغو معرضون. والذین هم للزکاة فاعلون. والذین هم لفروجهم حافظون. الا علی ازواجهم او ما ملکت ایمانهم فانهم غیر ملومین. فمن ابتغی وراء ذالک فاولائک هم العادون. (1-7 مومنون با توجه به آیات 8-11) » . پس یکی از ویژگی های چنین مومنینی این است که نگاهبان فروج خود هستند مگر در دو مورد آن هم برابر آیه ی 6.

    و دوم آنجاست که خدای یکتا به مومنین اعم از مرد و زن دستور می دهد که عامل به این امر یعنی نگاهبان فروج خود باشند چرا که این برایشان خیلی بهتر است و خدا هم بدانچه آنان در اذهان خود می سازند و انجام می دهند کاملن داناست: « قل للمؤمنین یغضوا من ابصارهم و یحفظوا فروجهم ج ذالک ازکی لهم ق ان الله خبیر بما یصنعون. و قل للمؤمنات یغضضن من ابصارهن و یحفظن فروجهن و لا یبدین زینتهن الا ما ظهر منها ... (30-31 نور ).

[3] - 35 سوره ی بقره.

[4] - 123 طاها و 38 بقره .

[5] - ... و ما هو الا ذکر للعالمین. 52 قلم // و ننزل من القرآن ما هو شفاء و رحمة للمومنین و لا یزید الظالمین الا خسارا. 82 اسرا // ... و نزلنا علیک الکتاب تبیانا لکل شیء و هدی و رحمة و بشرا للمسلمین. 89 نحل // قل نزله روح القدس من ربک بالحق لیثبت الذین آمنوا و هدی و بشری للمسلمین. 102 نحل و ...

[6] - و من کان فی هذه اعمی فهو فی الاخرة اعمی و اضل سبیلا. 72 اسرا

[7] - ان الذین یکتمون ما انزلنا من البینات والهدی من بعد ما بینّاه للناس فی الکتاب اولائک یلعنهم الله و یلعنهم اللاعنون. الا الذین تابوا و اصلحوا و بینوا فاولائک اتوب علیهم ج و انا التواب الرحیم. (159-160 بقره با توجه به آیات 161-162) . // ألم یعلموا ان الله هو یقبل التوبة عن عباده و یأخذ الصدقات و ان الله هو التواب الرحیم. (104 توبه) .

[8] - غافر الذنب و قابل التوب شدید العقاب ذی الطول ص لا اله الا هو ص الیه المصیر. 3 غافر .

[9] - به هر جهت باید دانست که خدای یکتا هر لحظه آمرزنده ی مهربان است؛ البته برای کسی که توبه کرده ایمان آورده و کارهای شایسته کند؛ و صد البته در پی این امور است که او آن فرد را هدایت نیز می کند همانگونه که مرتبط با آدم ع این امر رخ داد؛ پس بنی آدم باید از خدا بابت گناهانش آمرزش خواهد و به درگاهش توبه کند و ایمان آرد و کارهای شایسته کند تا هم به لطف حضرتش آمرزیده شود و هم اینکه به راه راست از سوی او هدایت گردد و بداند که این ها تنها به زبان و در مراعات به ظاهر نیست بلکه به عمل و ترس از خداوند دانا در نهان و دور از چشم مردم نیز می باشد: « و انی لغفار لمن تاب و آمن و عمل صالحا ثم اهتدی. ( 82 طاها ) » .

[10] - موضوع آیات 38-39 بقره .

[11] - ان الذین لا یؤمنون بآیات الله لا یهدیهم الله و لهم عذاب الیم. 104 نحل. پس روشن می شود که اولن هدایت در گرو ایمان آوردن به آیات خداوندی و دوم اینکه تنها هدایتگر به راه راست خدای یکتا است و نتیجه ی ایمان نیاوردن به آیات خدا عذاب دردناک است.


  




طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ