سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مدیر وبلاگ
 
آمار واطلاعات
بازدید امروز : 2
بازدید دیروز : 4
کل بازدید : 31221
کل یادداشتها ها : 154
خبر مایه


 

نتیجه گیری این گفتار (هفتم)

   1 - اینکه طی این آیات کریمه که به حضرت رسول ص وحی و نازل شده و بدان ایمان داریم مشخص می شود که منافقین دارای چه ویژگی هایی هستند و مومنین در قبال این گروه چه وظایفی داشته و دارند؛ که مهمترین آنها این است که به آیات خدا تذکر داده شوند تا ضمن توبه به درگاه خدا و آمرزش خواستن از او و اصلاح امر؛ به کلام مقدس الاهی تمسک جویند و ...

 2 – اینکه مرتبط با منافقین باید گفت که سوره ی 63 قرآن به نام این گروه با عنوان " منافقون " می باشد که بر حضرت محمد ص نازل شده و دارای یازده آیه ی کریمه و بیانگر احوال آنان است که گزیده ی آن به شرح زیر است:

الف/2) از آیات 1-3 این سوره روشن می شود که منافقین از دروغگویانند ؛ از یک سو از این جهت که سوگندهای خود را برای بازداشتن از راه خدا که چندین بار در سوره ی محمد از آن ذکر به میان آمد و کار بسیار بدی است قرار داده اند و بنابراین پیامبر ص نباید برابر دستور خداوندی فریب این سخن آنان را بخورد یا تحت تاثیر قرار بگیرد که به راستی و از صدق دل دارند به رسالت او شهادت می دهند. افزون بر این باید گفت بیان این موارد در خصوص این گروه طی آیات قرآن بدان خاطر است که خداوند از درون و احوال آنها آگاه است در حالی که تا روشن نشده و زمان نگذشته هیچ کس از بنی آدم نمی تواند به درون افراد از جمله منافقین پی ببرد که آنها بر خلاف آنچه که نشان می دهند و می گویند؛ واقعن بدنبال چه هدفی هستند. به عبارت دیگر تنها این خداوند یکتاست که از پیدا و پنهان امور و آنچه که در سینه های افراد است اطلاع و آگاهی دارد و نه کسی جز او، و این تنها او است که میداند چه کسانی سوگند راست از صدق دل می خورند و چه کسانی سوگند دروغ بدون اینکه با آنچه در دل دارند یکی و همسان باشد و لذا از این جهت است که آنان در زمره ی دروغگویان قرار گرفته اند. از سوی دیگر از آن جهت که به خاطر این امر یعنی کفرِ پس از ایمان؛ بر دلهای آنها مهر زده شد که نتیجه اش این است که نمی توانند بفهمند و این بدان معناست که کسانی می توانند در آیات خدا تفقه نمایند که بر دلهایشان به خاطر اختیار کفر و بازگشت به عقب؛ آن هم پس از ایمان مهر نخورده باشد: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم. إِذَا جَاءَکَ الْمُنَافِقُونَ قَالُوا نَشْهَدُ إِنَّکَ لَرَسُولُ اللَّهِ وَاللَّهُ یَعْلَمُ إِنَّکَ لَرَسُولُهُ وَاللَّهُ یَشْهَدُ إِنَّ الْمُنَافِقِینَ لَکَاذِبُونَ (1)اتَّخَذُوا أَیْمَانَهُمْ جُنَّةً فَصَدُّوا عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ إِنَّهُمْ سَاءَ مَا کَانُوا یَعْمَلُونَ (2)ذَلِکَ بِأَنَّهُمْ آمَنُوا ثُمَّ کَفَرُوا فَطُبِعَ عَلَى قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لا یَفْقَهُونَ (3 منافقون) .

ب/2) آیات 4-6 این سوره به روی گردانی و استکبار آنها از سخن و آیات حق که دعوت به استغفار از خداوند به واسطه ی پیامبر ص می شوند اشاره دارد تا آن حد که این رویگردانی و خودخواهی آنها باعث می شود که خداوند بگوید آنان شایسته مرگ از سوی حضرتش می باشند و نیز بگوید که آنان از فاسقین هستد و آمرزش خواستن یا نخواستن برایشان هر گز موثر واقع نمی شود و بنابراین هدایت هم نمی شوند. در واقع این موارد یعنی رویگردانی از سخن حق؛ از دیگرصفات منافقین است که برابر این آیات تبعات خود را برایشان دارد : وَإِذَا رَأَیْتَهُمْ تُعْجِبُکَ أَجْسَامُهُمْ وَإِنْ یَقُولُوا تَسْمَعْ لِقَوْلِهِمْ کَأَنَّهُمْ خُشُبٌ مُسَنَّدَةٌ یَحْسَبُونَ کُلَّ صَیْحَةٍ عَلَیْهِمْ هُمُ الْعَدُوُّ فَاحْذَرْهُمْ قَاتَلَهُمُ اللَّهُ أَنَّى یُؤْفَکُونَ (4)وَإِذَا قِیلَ لَهُمْ تَعَالَوْا یَسْتَغْفِرْ لَکُمْ رَسُولُ اللَّهِ لَوَّوْا رُءُوسَهُمْ وَرَأَیْتَهُمْ یَصُدُّونَ وَهُمْ مُسْتَکْبِرُونَ (5)سَوَاءٌ عَلَیْهِمْ أَسْتَغْفَرْتَ لَهُمْ أَمْ لَمْ تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ لَنْ یَغْفِرَ اللَّهُ لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الْفَاسِقِینَ (6 منافقون) .

پ/2) آیات 7-8 این سوره به دیگر صفات منافقین اشاره دارد مبنی بر اینکه از انفاق کردن در راه خدا که از دستورات او برابر آیاتش می باشد باز می دارند و از سوی دیگر برای متفرق کردن مومنین به طرق گوناگون می کوشند که نمونه آن این بود که برای دور کردن مومنین مستضعف از گرداگرد پیامبر در مدینه آن هم بواسطه ی بزرگان و عزتمندان آن شهر نقشه ها کشیدند و لذا خداوند یکتا می فرماید نتیجه ی کار اینها به خاطر این امور این است که اولن باعث می شود باز آنها نتوانند در دین تفقه نمایند و دوم سبب می شود که نتوانند بدانند که عزت برای خدا و رسولش و مومنین است و نه کسی دیگر هر چند که دارای مال و اولاد بسیار باشد : هُمُ الَّذِینَ یَقُولُونَ لا تُنْفِقُوا عَلَى مَنْ عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ حَتَّى یَنْفَضُّوا وَلِلَّهِ خَزَائِنُ السَّمَاوَاتِ وَالأرْضِ وَلَکِنَّ الْمُنَافِقِینَ لا یَفْقَهُونَ (7)یَقُولُونَ لَئِنْ رَجَعْنَا إِلَى الْمَدِینَةِ لَیُخْرِجَنَّ الأعَزُّ مِنْهَا الأذَلَّ وَلِلَّهِ الْعِزَّةُ وَلِرَسُولِهِ وَلِلْمُؤْمِنِینَ وَلَکِنَّ الْمُنَافِقِینَ لا یَعْلَمُونَ (8 منافقون) .

   نتیجه اینکه انفاق کردن در راه خدا بر اساس آیات کریمه اش از فرایض دین است و کسی از مومنین که در این راه بخل بورزد یا دیگران را به بخل در انفاق کردن ترغیب نماید نتیجه اش این است که اولن پس از آمدن دانش آن بواسطه ی آیات الاهی در زمره ی منافقین قرار می گیرد و بعد سبب می شود که نتواند در دین تفقه نماید. و دوم اینکه باید ضمن ایمان یقین داشت که عزت فقط برای خدا و رسول خدا و مومنین است و نه کسی جز او که هر کس باوری جز این داشته باشد نتیجه اش چیزی نخواهد بود جز اینکه باز چنین کسی از منافقین است و دل به موقعیت و عزت موقتی همنوع که مسلمن دارای مال و منال بسیار است بسته است تا به اهدافش برسد و ...؛ که این موارد هدایتی را برای کسی بدنبال خود ندارد.

ت/2) خداوند یکتا طی آیات 9-11 سوره ی منافقون؛ مومنین را خطاب قرار می دهد که سرگرم فرزندان و دارای هایشان نشوند و انفاق کردن در راهش را تا زنده اند پیشه ی خود نمایند که این فرصت پس از مرگ برای چنین کاری فراهم نیست و البته افسوس هم سودمند نیست و...؛ تمام این های یعنی اینکه مومنین باید بدانند هر آنچه که خداوند از دارایی و فرزندان بدانان داده همه مایه ی آزمایش آنهاست و نه اینکه خدای ناکرده بدان مغرور شوند و باز اینکه بدانند " انفاق " کردن از آنچه که خداوند روزی افراد مومن کرده است از ضروریات دین و دستور خداوند یکتاست که نتایج بی شمار خود را برای عاملین به آن تا زنده اند در پی دارد : یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تُلْهِکُمْ أَمْوَالُکُمْ وَلا أَوْلادُکُمْ عَنْ ذِکْرِ اللَّهِ وَمَنْ یَفْعَلْ ذَلِکَ فَأُولَئِکَ هُمُ الْخَاسِرُونَ (9)وَأَنْفِقُوا مِنْ مَا رَزَقْنَاکُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ یَأْتِیَ أَحَدَکُمُ الْمَوْتُ فَیَقُولَ رَبِّ لَوْلا أَخَّرْتَنِی إِلَى أَجَلٍ قَرِیبٍ فَأَصَّدَّقَ وَأَکُنْ مِنَ الصَّالِحِینَ (10)وَلَنْ یُؤَخِّرَ اللَّهُ نَفْسًا إِذَا جَاءَ أَجَلُهَا وَاللَّهُ خَبِیرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ (11 منافقون) .

   با توجه به آیات این سوره لازم به یادآوری است که ویژگی های منافقین همچون دروغگو بودن در سوگندهایشان، رویگردانی برای آمرزش خواستن پیامبر برایشان از خداوند، بخل در انفاق کردن و ...؛ از مواردی است که در آیات فوق از سوره های دیگر قرآن نیز که شرحش آمد ذکر به میان آمده بود که نتیجه ی کار آنها به دلیل این موارد چیزی نیست جز عدم تفقه در دین و آیات خدا، چرا که بر دلهایشان مهر خورده بود. و هر کس که چنین باشد البته دست کم به این سرانجام در دنیا دچار خواهد شد، آخرت که جای خود دارد.

3- اینکه سوره ی « توبه »؛ همانطور که از آیاتش بر می آید و مرتبط با سه گروه مشرکین[1]؛ کفار اهل کتاب[2] و منافقین[3] است؛ گویای این امر است که باید از مشرکین برائت جست و آیات خدا را به عنوان امت وسط  یا محور کار در دین به لطف خداوند بر همه خواند تا رو به سوی دین و توحید و ایمان به معاد آورند و از جانب حضرت حق به راه راست هدایت شوند و در دین تفقه پیشه کنند و...

4 – علاوه بر آیات کل سوره، اینکه برابر آیات مربوطه ی همین سوره یعنی توبه؛ مومنین نیز باید مواردی را مرتبط با فروع و فرایض دین شامل نماز و زکات و امر به معروف و نهی از منکر و انفاق و صدقه و تاثیرات آن در ایمان واقعی و مومن حقیقی بودن و نیز اینکه چه کسانی می توانند به آبادانی مساجد خدا همت گمارند و ...، مد نظر داشته باشند و این آیات را بر دیگر مومنین نیز بخوانند و ترویج دهند. وَمَا کَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِیَنْفِرُوا کَافَّةً فَلَوْلا نَفَرَ مِنْ کُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طَائِفَةٌ لِیَتَفَقَّهُوا فِی الدِّینِ وَلِیُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَیْهِمْ لَعَلَّهُمْ یَحْذَرُونَ (122 توبه) .

5 – اینکه رسالت حضرت محمد ص فقط با واکنش های دارای دیرینگی و پیشینه دار از سوی اقوام گذشته و مشابه با آنها همانند اینکه رسالت رسول الاهی شان را که همراه با آیات و بینات بوده است را تکذیب کرده سحر بدانند و یا خود رسولشان را ساحر و ...؛ نبوده است، بلکه همراه با تحمیل سختی ها و فشارهای گوناگون در قالب محاصره ی اقتصادی و شکنجه و تعقیب یارانش و به راه انداختن جنگ و پیشه نمودن نفاق که بدتر از همه ی آنهاست و تا کنون به انحای مختلف در طول تاریخ اسلام ادامه پیدا کرده و ... ؛نیز بوده است ، اما به هر جهت فتح و نصر خدا آمد و اسلام در مکه که ام القرا است حاکم شد و شرک از آنجا رخت بر بست و در پی آن به اطراف گسترش یافت و این هست تا بر اساس[4] ، اراده ی حضرتش جل عظمته برای وارد شدن دسته دسته ی مردم به دین اسلام متحقق شود که همانا از زمان آن تنها او یعنی " الله " آگاه است، همانطور که این اوست که از رستاخیز و ساعت وقوع آن که از اخبار غیب است آگاه است[5] و ... که البته به تمام آیاتش ایمان داریم.



[1] - آیات 1- 29 توبه .

[2] - آیات 30-35 سوره ی توبه .

[3] - طی بند الف 10 بدان آیات اشاره شد.

[4] - بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم. إِذَا جَاءَ نَصْرُ اللَّهِ وَالْفَتْحُ (1) وَرَأَیْتَ النَّاسَ یَدْخُلُونَ فِی دِینِ اللَّهِ أَفْوَاجًا (2) فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّکَ وَاسْتَغْفِرْهُ إِنَّهُ کَانَ تَوَّابًا (3 نصر) .

[5] - یَسْأَلُکَ النَّاسُ عَنِ السَّاعَةِ قُلْ إِنَّمَا عِلْمُهَا عِنْدَ اللَّهِ وَمَا یُدْرِیکَ لَعَلَّ السَّاعَةَ تَکُونُ قَرِیبًا (63 احزاب) با توجه به آیات 64-68 .

 






طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ