سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مدیر وبلاگ
 
آمار واطلاعات
بازدید امروز : 19
بازدید دیروز : 18
کل بازدید : 31065
کل یادداشتها ها : 154
خبر مایه


و بدینگونه است در این زمینه و مرتبط با رسالت حضرت نوح ع آیات زیر:

پ / 4 ) « و لقد ارسلنا نوحاً الی قومه فقال یا قوم اعبدواالله ما لکم من اله غیره ج افلا تتقون. فقال الملأ الذین کفروا من قومه ما هذا الا بشر مثلکم یرید ان یتفضل علیکم و لو شاءالله لأنزل ملائکة ما سمعنا بهذا فی آبائنا الاولین. ان هو الا رجل به جنة فتربصوا به حتی حین. قال رب انصرنی بما کذبون. فاوحینا الیه ان اصنع الفلک بأعیننا و وحینا فاذا جاء امرنا و فار التنور فاسلک فیها من کل زوجین اثنین و اهلک الا من سبق علیه القول منهم ص و لا تخاطبنی فی الذین ظلموا ص انهم مغرقون. فإذا ستویت انت و من معک علی الفلک فقل الحمد لله الذی نجّانا من القوم الظالمین. و قل رب انزلنی منزلا مبارکاً و انت خیر المنزلین. ان فی ذالک لایات و ان کنا لمبتلین.( 23-30 مومنون ) ».

   آنچه که به طور گزیده از این آیات کریمه مکمل موارد قبلی بر می آید به شرح زیر است:

1 ) اینکه خدای یکتا حضرت نوح ع را به سوی قومش و نه قومی دیگر به رسالت فرستاده و او هم قوم خود را به یکتا پرستی و دوری از شرک فرا خوانده است.

2 ) اینکه این سردمداران آیین شرک قوم او یعنی همان ملأ به لحاظ بت پرستی بودند که موضع مخالف با رسالت حضرت نوح ع گرفتند و به انحای مختلف پرچم مخالفت بر افراشتند؛ چونکه منافع و مصالح خود را که بر پایه ی نادانی مردم از پیراوانشان به لحاظ پیروی کورکورانه ی بدون چون و چرا از اینها در پرستش بت های پنجگانه بود را در خطر نیست و نابودی می دیدند؛ بنابراین به پیروانشان علاوه بر موارد قبلی گفتند که او هم بشری مثل ماست که بدنبال برتری جویی است و چنانچه خداوند می خواست فرشتگانی را به رسالت برای ما می فرستاد و البته پس از آن اضافه کردند که نوح ع دیوانه است[1] و لذا باید تا زمانی معین او را به حال خود واگذار نمایید.

    پس روشن می شود که نخستین مخالفان حق به واسطه ی رسولان حق جل عظمته، متولیان آیین شرک و کفر بوده اند و پیراوان خود را با دلایل و توجیهات گوناگون اما عامه پسند برای باز داشتن آنها از گرویدن به حق و رسول و آیات حق قانع می کرده اند و در واقع مانع ایمان آوردن آنها ضمن اندیشه بر روی سخنان فرستاده ی خدا می شده اند به نحوی که بدون هیچ اندیشه ای روی آن دلیل یا دلایل کافران از ملأ ؛ از آنجا که به عبارتی از بدیهیات است آنها را بپذیرند و هر چه آیات الاهی بیشتر بر آنان خوانده می شود باز توجیهات دیگر بیاورند ، مواردی مثل اینکه او بشری مثل شماست، دنبال برتری جویی بر شماست، دیوانه است، اگر خدا می خواست فرشته ای را به رسالت می فرستاد[2] و ... در حالی باید بر روی گفته های فرد مدعی اندیشه می شد و بشود و روشن است که کسی که به طور سنتی و کورکورانه ، پیروی امور و گفته ها را بنماید؛ نتیجه اش چیزی جز سیر قهقرایی نیست و نخواهد بود.

3) اینکه به خاطر این مخالفت ها و موضع گیری های نادرست و ناروا؛ پس از این است که خداوند یکتا به حضرت نوح ع وحی می کند تا در حضور حضرتش و آنچه که در این زمینه به وی وحی می کند، کشتی مورد نظر را بسازد و برای رهایی از عذابش هنگام وقوع فوران و جوشش تنور و بارش طوفان به همراه مومنین ضمن برداشتن جفت هایی از هر نوع از جانوران؛ سوار بر آن شوند و با او نیز در باره ی ستمگران در این هنگامه یعنی خشم الاهی ( فرزندش و یا دیگر کفار ) سخنی نگوید چرا که از غرق شدگانند[3].

    پس روشن می شود که حضرت حق جل عظمته پیش از وقوع عذابش؛ نه تنها طی رسالت حضرت نوح ع با قومش اعم از خویشان و غیر آن طی آیاتش اتمام حجت کرده بود تا از مشرکین و گناهکاران و تکذیب کنندگان آیات او و رسولش نباشند؛ بلکه پس از ساخته شدن کشتی و امر به سوار شدن او و دیگر مومنین ضمن برداشتن جفت هایی از حیوانات؛ چرا که عذاب وعده داده شده ی او نزدیک است؛ به حضرت نوح ع وحی شده بوده که با وی هنگام رخ دادن خشمش پیرامون هیچ یک از ستمگران سخنی نگوید. در حالی که آن حضرت از این بخش از وحی الاهی غافل و برابر احساساتش یعنی تعلق خاطرش به فرزندش و در واقع نسبت فرزند و پدری از خدا می خواهد که او را نجات دهد؛ امری که خدای یکتا به وی گوشزد می نماید که او را پند می دهد که از نادانان نباشد. یعنی برابر همین بخش از آیه ی کریمه مربوطه خدای یکتا به وی از پیش گفته بوده است و در واقع او را دانای به این امر کرده بوده است که نباید در باره ی ستمگران، هر کس که می خواهد باشد با او سخنی داشته باشد. چرا که آنان همه از غرق شدگانند مگر کسانی که بر کشتی سوارند.

4ـ اینکه برابر آیات 28-29 سوره ی مذکور یعنی مومنون روشن می شود که خدای یکتا به حضرت نوح ع مواردی را یادآور شده و به وی وحی کرده است تا همانطور بگوید و از او بخواهد و این بدان معناست که انسان و به ویژه مومنین باید برابر آیات الاهی وحی شده به حضرت محمد ص که همه در قرآن مجید است ضمن گوش فرا دادن و فرمان بردن، عمل نمایند و نه سخنی جز آن. چرا که آیات الاهی همه بر اساس دانش است و تا به کسی وحی نشود[4] یا دانش آن داده نشود، هیچ کس نمیداند که خداوند کیست و چگونه باید او را خواند و پرستش کرد و ... خلاصه اینکه تمام اینها از فضل و منت های الاهی بر بندگانش است که باید قدر دانسته شود، همانگونه که او به حضرت نوح ع برابر این آیات می فرماید که در حضورش و به وحی اش کشتی بسازد، چرا که قرار است این کشتی مامن و پناهگاه آن حضرت و همراهانش و هر آنچه در آن و سوار بر آن است هنگام وقوع عذاب الاهی باشد و نیز همانگونه که به او می فرماید که هنگامی که سوار بر کشتی شد چه با او بگوید؛ بگوید که: "  ستاش برای خدایی است که آنها را از دست ستمکاران رهایی بخشید ". و اینکه از خدا با گفتن آن به حضرتش بخواهد که : " به خاطر خیر المنزلین بودنش، به منزلی مبارک برساندش " ، امری که در آیه ی 48 سوره ی مبارکه ی هود واقع شده است و ذکر آن رفت.

    و تمام اینها یعنی اینکه مومنین باید به خاطر فضل و رحمت های الاهی ، شکر گزار خدا باشند و دوم اینکه امور خیر را برای فرو فرستاده شدنش توسط خداوند؛ از او با گفتن به او و خواندنش بخواهند و او را خیر المنزلین بدانند و نه کسی جز او را و این را بدانند که برابر آیه ی 30 سوره ی مبارکه ی مومنون، او هر لحظه آزمایش کننده ی انسان ها به لحاظ شکر گزاری و ایمان و پرستش او و     خواستن از او و خواندنش و ... است. امید اینکه سر بلند بیرون آییم. آمین یا رب العالمین.: « بسم الله الرحمن الرحیم. الم. أحسب الناس ان یترکوا ان یقولوا آمنا و هم لا یفتنون. و لقد فتنا الذین من قبلهم ص فلیعلمن الله الذین صدقوا و لیعلمن الکاذبین. ام حسب الذین یعملون السیئات ان یسبقونا ساء ما یحکمون. من کان یرجوا لقاءالله فان اجل الله لأت ج و هو السمیع العلیم. و من جاهد فانما یجاهد لنفسه ج ان الله لغنی عن العالمین. (1-6 عنکبوت ) ».  

پ / 5 ) « کذبت قوم نوح المرسلین. اذ قال لهم اخوهم نوح الا تتقون. انی لکم رسول امین. فاتقواالله و اطیعون. و ما اسئلکم علیه من اجر ص ان اجری الا علی رب العالمین. فاتقوا الله و اطیعون. قالوا أنؤمن لک واتبعک الارذلون. قال و ما علمی بما کانوا یعملون. ان حسابهم الا علی ربی ص لو تشعرون. و ما انا بطارد المؤمنین. ان انا الا نذیر مبین. قالوا لئن لم تنته یا نوح لتکونن من المرجومین. قال رب ان قومی کذّبون. فافتح بینی و بینهم فتحاً و نجنی و من معی من المؤمنین. فانجیناه و من معه فی الفلک المشحون[5]. ثم اغرقنا بعد الباقین. ان فی ذالک لآیة ص و ما کان اکثرهم مؤمنین. و ان ربک لهو العزیز الرحیم. ( 105-122 شعراء) ».

 برآیند این آیات کریمه اینکه :

1 – خدای یکتا از حضرت نوح ع به عنوان "برادر" برای قومش به هنگام رسالتش یاد کرده است. یعنی او کسی بوده که پیش از رسالت، سالیانی را در بین قومش می زیسته است و با آنها معاشرت داشته و لذا از این منظر برادرشان به حساب می آمده است و خداوند هم کسی را از قومی دیگر برایشان به رسالت نفرستاده است. به عبارت دیگر و برابر این آیه ی کریمه می توان پی برد که افراد یک قوم با زبان و فرهنگ مشترک و ... دارای رابطه ی سببی خواهر و برادری می باشند و لذا وقتی برایشان رسولی از جانب حق آمد و آیاتش را برایشان خواند لازم است که باز به عنوان همان برادرشان به وی نگاه کنند و روی سخنان او که آیات وحی است بیندیشند و .... از مومنین گردند و ... – والله اعلم - اما نکته ی بارزتر از این واژه اینکه؛ کاملن بر می آید که رسولان و بر گزیدگان خدا که از آنها از جمله حضرت نوح ع به عنوان " برادرشان " یاد می شود؛ همه از مردان بوده اند.

2 – اینکه قوم او از هنگامی که برادرشان حضرت نوح ع بدانان گفت که تقوای الاهی پیشه کنند و دست از شرک و بت پرستی بردارند و فرمان او را که فردی امین و درست گفتار در بیان آیات الاهی برایشان بدون هیچ کم و کاست و یا دخل و تصرفی است را ببرند و بدانند همین که بابت این رسالت از آنان مزدی نمی خواهد چرا که پاداشش با خداست می تواند دلیلی و حجتی آشکار برای صدق رسالتش و رسول الاهی بودنش باشد.

3 – اینکه قوم حضرت نوح ع، دلیل ایمان نیاوردن شان به او و سفارش به تقوای الاهی و فرمان بردنش را در این دانستند که پیروانش افرادی زبون و ضعیف هستند و این بدان معناست که این بخش از جانب همان ملأ کافر قوم و یا همان بزرگان آیین بت پرستی به عنوان " اراذل " طرح و بیان گردیده است تا پیروانشان را در همان نادانی خود نگه دارند. در حالی که موردی همچون این دلیل غیر موجه نمی توانسته و نمی تواند مانع از شنیدن سخنان حق و فرمان بردن از آن شود که مسلمن راهنمایی شدن به سوی راه راست و رستگاری از جانب خدا را برای چنین کسانی در پی دارد.

4 – امری که حضرت نوح ع بدانان یادآور می شود که نه تنها از کار همین افراد به اصطلاح آنان، زبون و ناتوان و اراذل؛ بی اطلاع و ناآگاه است، چرا که تنها خدای یکتا بدان داناست، بلکه حساب آنها هم با پروردگارشان است و از هم از این جهات طرد کننده ی آنها نیست چرا که رسالت او این است که بیم دهنده ی آشکار برای همه باشد و لذا این رسالت و بیم دادن او همه ی قومش را در بر می گیرد. حال هر کس ایمان آورد و تقوای الاهی را پیشه کرد و فرمان حضرتش را برد؛ باز حساب و کتابش با خداست.

5 – اینکه وقتی آن حضرت این همه دلیل را برابر آیات الاهی می آورد تا بلکه قومش ایمان بیاورند، نه تنها بیشرشان با ذکر دلایل نا موجهی که رفت ایمان نمی آورند بلکه دست آخر و یا بالاخره او را تهدید می کنند که چنانچه دست از بیان آیات الاهی بر ندارد، او را " سنگسار " خواهند کرد.

6 – اینکه پس از این است که آن حضرت به خاطر این اعراض ها با علل غیر موجه و تکذیب ها و تهدید کردنش؛ از خداوند می خواهد که گشایشی برایش قرار دهد و او و مومنین با وی را از دست ستمگران و دروغ شمرندگان آیاتش و رسالتش نجات دهد؛ و لذا خداوند هم دعایش را اجابت می کند و او و همراهانش را با کشتی که طرز ساخت آن را به وی یاد داده و وحی کرده و بر آن نظارت داشته بود، رهایی می بخشد و هر کس را که بیرون از آن کشتی بوده را غرق می نماید و آن را یک نشانه ای می داند هر چند که بسیاری از مردم ایمان نمی آورند[6].

7 – اینکه خدای یکتا با بیان این داستان و سرانجام آن که آن حضرت (نوح ع ) و همراهانش از مومنین بواسطه ی آن کشتی که از الطاف الاهی بود رهایی یافتند و بقیه ی قومش غرق عذاب الاهی شدند؛ می خواهد گوشزد نماید که او هر لحظه " عزیز " است و دوست دارد که بندگانش از طریق رسالت رسولانش و آیاتش که همه در قرآن کریم است ایمان بیاورند و چون راه تکذیب و کفر و اعراض را در پیش می گیرند و شرک و گناه را بر آن پافشاری می کنند؛ پس رسالت رسولانش و صبرش حدی دارد و لذا پایان کار ستمگران مورد خشم او واقع شدن است و هرکس که علیرغم آمدن حق و آیات الاهی، باز راه شرک و کفر و تکذیب آیات الاهی و رسولانش را برود؛ نتیجه اش چیزی جز نزول غضب الاهی نخواهد بود که این امر به همان " عزیز " بودن خداوند بر می گردد مبنی بر اینکه توانا بر این می باشد که چنانچه قومی فرمان رسولش را برابر آنچه که به او وحی می کند و او برای آنان می خواند و بدانان می رساند، به انحای مختلف نبردند و بر سنت پیشینیان خود پافشاری کردند؛ مورد خشم و عضبش و عبرتی برای دیگران و آیندگان قرار دهد تا اینکه مبادا دیگران راه شرک و کارهای بد را بپیمایند. سرای دیگر که از پایانش تنها خداوند یکتا از آن آگاه است و وعده ی دوزخ را برای کفار و گناهکاران داده است؛ جای خود دارد.

    از سوی دیگر هر کسی که به رسولان الاهی و آیاتش ایمان آورد و تقوایش پیشه کند و فرمان رسولش را ببرد؛ مورد رحمت الاهی واقع می شود، که این از " رحیم " بودن خدای یکتاست که هم رسولانی را برای هدایت مردم با وحی آیاتش از میان خودشان برایشان می فرستد و هم اینکه چون ایمان آوردند از خشم او در این دنیا به طرقی که خود وحی و راهنمایی می کند[7] رهایی می یابند و هم اینکه در سرای دیگر از نعمت های بهشت وعده داده شده به پرهیزگاران و مومنین به لطف حضرتش بهره مند می شوند. که همانطور که اشاره شد این از " رحیم " بودن خداوند است.


 

[1] - یعنی علاوه بر موارد قبلی که به وی نسبت می دادند، همچون اینکه نوح در گمراهی روشن است و یا اینکه او و پیروانش از مومنین از دروغگویانند.

[2] - و این بدان معناست که این گروه مخالف یا ملأ کافر قوم حضرت نوح ع ، حال از سر دانایی به امر و یا با گذر زمان و آمدن بیشتر آیات الاهی؛ بدین موضوع رسیده و اعتراف کرده بودند که خدای یگانه ای هست و سنتی دارد و رسولانی را برای انسان از اقوام گوناگون می فرستد تا به واسطه ی وحی و آیاتش یکتاپرست و پرهیزگار شوند و دست از گناهان بردارند؛ اما باز برای اینکه منافع و پیروان خود را حفظ کنند؛ لذا این دلیل را می آورده اند که اگر خدا می خواست فرشته ای را برای قوم به رسالت می فرستاد و نوح ع را که بشری همانند خود ما است. یعنی در واقع آنان به فرشتگان نیز قائل بوده اند و بنابراین آخرین شگردهای خود را برای گمراه تر کردن پیروانشان به کار می بسته اند. در حالی که این پیروان تنها آنچه بر می آید این است که این بخش از سخنان ملأ را می پذیرفته اند که نوح ع بشری مثل شماست اما روی بقیه ی سخنان آنان حتی اندیشه ای تردید روا نمی داشته اند که مگر خدایی نیز جز آنچه می پرستند هست و یا فرشتگانی هم هستند که خدای یکتا آنها را به عنوان رسول برایشان بفرستد تا آیاتش را برایشان بخواند و ...؛؟ آری اندکی اندیشه لازم بوده و هست تا انسان ها از پیروی کردن های بدون اندیشیدن دست بردارند و به حقیقت برسند. به هر جهت آنچه مسلم است این می باشد که این گروه از ملأ حقیقت را دریافته و بدان دست کم اذعان نموده بودند و لذا جایی برای این نمی مانده که مورد خشم و عضب الاهی قرار نگیرند. 

[3] - در واقع می شود اینگونه نتیجه گرفت که وقتی خدای یکتا به حضرت نوح ع می فرماید که در باره ی ستمگران با وی سخن نگوید چرا که از غرق شدگانند؛ یعنی وقتی به آن حضرت وحی می کند که او و همراهانش ضمن برداشتن جفت هایی از حیوانات؛ سوار بر کشتی مذکور شوند؛ بدان معناست که وقتی کسی از سوار شدن بر آن کشتی منع شده؛ پس دیگر جایی برای گفتگو با خدا برای پیامبرش حضرت نوح ع، حتا اگر فرزندش باشد باقی نمی ماند تا وی را بخواند و از او بخواهد که فرزندش را نجات دهد؛ زیرا که فرزند وی هم از مکذبین آیات الاهی و به عبارتی همراه با آنان از غرق شدگان بوده است.

[4] - که البته باید یادآور شد و باور داشت که وحی آیات الاهی به حضرت محمد ص به عنوان خاتم النبیین پایان پذیرفته است و آیات خدا همه در قرآن کریم است که باید خود خواند و برای دیگران نیز خواند.

[5] - پس کاملن روشن می شود که خدای یکتا تنها کسانی را از آن عذاب و طوفان نجات داده که در کشتی ساخته شده در نظرش و به وحی اش بوده اند و نه هیچ کس دیگر را. به عبارت دیگر تنها این کشتی محل امنی به اراده ی خداوندی برای دور ماندن از خشم الاهی به خاطر تکذیب آیاتش توسط کافرین و مکذبین قوم نوح بوده است.

[6] - « لقد نادی?نا نوح فلنعم المجیبون. و نجیناه و اهله من الکرب العظیم. و جعلنا ذبته هم الباقین. و ترکنا علیه فی الاخرین. سلام علی نوح فی العالمین. انا کذالک نجزی المحسنین. انه من عبادنا المؤمنین. ثم اغرقنا الاخرین. (75-82 صافات) » .

    این آیات کریمه می رساند که مومنین باید خدای یکتا را و تنها او را بخوانند و نه غیر او را، تا مورد اجابت دعا از سویش قرار گیرند؛ همانگونه که حضرت نوح ع به خاطر تکذیب بسیاری از قومش، او را ندا در داد و خدا هم اجابتش کرد و آنان را از بلای بزرگ به واسطه ی آن کشتی نجاتشان داد و نسل شان را باقی گذاشت و بقیه را غرق نمود. و علاوه بر این ها اینکه خدای یکتا تمام این اجابت دعا و ... را به خاطر نیکوکار و از مومنین بودن حضرت نوح ع می داند و این بدان معناست که اجابت دعاها و بقای نسل هر کس در گرو محسن و مومن بودن افراد است و نه جز آن. یعنی ایمان به خدا و آیاتش و ... در راه او گام برداشتن برای رفع شرک و ظلم و کفر بر اساس آیاتش و نه جز آن که همانطور که بارها اشاره شد تمام آیات خدا در قرآن کریم آمده است. کتابی محکم و حکیم که بر حضرت محمد ص فرو فرستاده شده است. و دیگر اینکه خدای یکتا بر او در جهانیان درود و سلام می رساند، امری که مومنین نیز در نمازهای پنجگانه در بخش سلام نماز به زبان جاری می کنند و بر خودشان و بر بندگان شایسته ی خدا که حضرت نوح ع یکی از آنهاست سلام می فرستد و پایان بخش این مطلب اینکه خدای یکتا تصریح می فرماید که حضرت نوع ع از بندگان مومن او بوده است و لذا هر کس در پی رهایی و راهنمایی و رستگار شدن است لازم است که از مومنین باشد.

[7] - همانند حضرت نوح ع و پیروانش که به امر و وحی خدا با کشتی مذکور از دست ستمکاران و عذاب الاهی رهایی یافتند.






طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ