سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مدیر وبلاگ
 
آمار واطلاعات
بازدید امروز : 11
بازدید دیروز : 7
کل بازدید : 31341
کل یادداشتها ها : 154
خبر مایه


3 ) « کذبتْ عادٌ المرسلین. إذ قال لهم اخوهم هودٌ ألا تتقون. انی لکم رسولٌ امین. فاتقوا الله و اطیعون. و ما اسئلکم علیه مِن اجر ص اِنْ اجری إلا علی رب العالمین. أتبنون بکل ریع آیة تعبثون. و تتخذون مصانع لعلکم تخلدون. و اذا بطشتم بطشتم جبارین. فاتقوالله و اطیعون. واتقوا الذی امدکم بما تعملون. امدکم بانعام و بنین. و جناتٍ و عیون. انی اخاف علیکم عذاب یوم عظیم. قالوا سواءٌ علینا اَوَعظت ام لم تکن من الواعظین. ان هذا إلا خُلُقُ الاولین. و ما نحن بمعذبین. فکذبوه فاهلکناهم ق إنَ فی ذالک لآیة ص و ما کان اکثرهم مؤمنین. و ان ربک لهو العزیز الرحیم. ( 123-140 شعراء ) ».

    آیه ی 123 شعراء اشاره دارد به اینکه قوم عاد رسولان خدا را تکذیب کردند و این بدان معناست که یک مومن باید به تمام رسولان خدا ایمان داشته باشد و این در واقع بخشی از معنای ایمان است چرا که دروغ پنداشتن رسالت رسولان خدا و یا فرق گذاشتن میان آنان تبعات خود را دارد[1].  

    آیات 124-135 شعراء به آنچه از رسالت حضرت هود که به قومش عاد گفته است تا بلکه از آن پند گیرند و ایمان آورند؛ اشاره دارد. همانند اینکه دست از شرک بردارند و پرهیزگار شوند و اینکه او فرستاده ی امین خداست پس تقوای الاهی پیشه کنند و فرمان او را به عنوان رسول الله ببرند و بدانند که او برای رسالتش مزدی از آنان نمی خواهد چرا که پاداش کارش بر خدایی می باشد که او را به رسالت بر آنان فرستاده است.

   از سوی دیگر آن حضرت به آنان می گوید که با ساختن بناهای محکم و بلند فکر نکنند که عمر جاویدان خواهند داشت بلکه مرگ آنان را نیز در بر خواهد گرفت و البته که سرای دیگری نیز خواهد بود و هر کس باید پاسخگوی کارهایش باشد. و دیگر اینکه ستمگر به دیگران نباشند و در رابطه با دیگران قساوت و سنگدلی با استفاده از قدرت داده شده بدانان توسط خداوند به کار نگیرند بلکه به جای این ها باز باید تقوای الاهی پیشه کنند و فرمان او را که رسول خداست ببرند. در ادامه او قومش را به نعمت هایی که خدا بدانان از جمله چارپایان و فرزندان و چشمه سارها و ... داده است متذکر می سازد و از عذاب روز بزرگ بر آنان به خاطر اعمالشان که از آن می ترسد برایشان می گوید تا بلکه آنان متذکر شده و ایمان بیاورند و بدانند که هر آنچه دارند همه از آن خداست که بدانان داده است و اگر بخواهد از آنان می گیرد و با آوردن قومی دیگر بدانان می دهد و این کار برایش آسان است؛ پس باید شکر گزار نعمت های خداوند بود که فزونی در دارایی و فرزندان را بدنبال خود خواهد داشت و نه کافر و نا سپاس به نعمت هایش که تغییر در آنها را در پی خود خواهد داشت و این نیز از سنت های دگرگون ناپذیر الاهی است.

    اما برابر آیات 136-138 شعراء؛ جواب قوم او که گویای همان تکذیب رسول خداست این است که او یعنی هود چه آنان را پند دهد و چه پند ندهد برایشان یکسان است ، زیرا مرگ را سرنوشت همه ی پیشینیان می دانند و به روز قیامت و حساب و کتاب و برانگیخته شدن در آن روز و عذاب آن هم به خاطر اعمال بد دنیایی باور ندارند.

    و اما آیات 139-140 شعراء بیانگر این است که نتیجه ی کار قوم عاد به خاطر آن تکذیب های رسول خدا و رسالت هایش به شرح آیات نازل شده بر او و خوانده و ابلاغ شده بر آن قوم این بود که خدای یکتا آن مکذبین رسول خدا را نابود و هلاک کرد و آن را نشانه ای قرار داد تا دیگران از آن پند و عبرت بگیرند هر چند که اکثر آنها از مومنین نمی باشند.

    به هر جهت باید دانست که خدای یکتا مقتدر مهربان است. یعنی اگر قومی علیرغم آمدن رسول خدا و خواندن آیاتش بر آنان ، راه پرهیزگاری و فرمان بردن از او را پیشه ی خود نکرده و به جای ایمان آوردن تکذیب هر چیز از جمله قیامت و عذاب الاهی را نمود؛ پایانش چیزی جز خشم و عضب خدا به واسطه ی عزیز بودنش نخواهد بود و اگر قومِ آن رسول به رسالتش ایمان آوردند و راه پرهیزگاری و فرمانبرداری رسول خدا را در پیش گرفتند پس همانا راهنمایی و رستگار خواهند شد که این به رحیم بودن خدا بر می گردد که هم رسولی را برای قومی گناهکار ناغافل از امور می فرستد تا با آنان با خواندن آیاتش برایشان ، طی پند و نصیحت اتمام حجت نماید و هم اینکه وقتی ایمان آوردند نجاتشان می دهد. آخرت که برای هر دو گروه جای خود را دارد. پس باید بواسطه ی آیات الاهی از مومنین و متقین بود.

4 ) « ... فإن أعرضوا فقل انذرتکم صاعقةً مثل صاعقةٍ عادٍ و ثمود. إذ جاءتهم الرسل مِن بین ایدیهم و مِن خلفهم ألا تعبدوا الا الله ص قالوا لو نشاء ربنا لأنزل ملائکة فإنا بما اُرسلتم به کافرون . فأما عادٌ فاستکبروا فی الارض بغیر الحق و قالوا مَن اشد مِنا قوةً ص أوَلَم یروا ان الله الذی خلقهم هو اشد منهم قوة ص و کانوا بآیاتنا یجحدون. فارسلنا علیهم ریحاً صرصرا فی ایام نحسات لِنذیقهم عذاب الخزی فی الحیاة الدنیا ص و لَعذاب الاخرة اخزی ص و هم لا ینصرون. ( 13-16 فصلت ) ».

    هم اکنون برابر این آیات کریمه دانسته و پی برده می شود که چرا و چگونه قوم عاد مورد خشم خدا قرار گرفته و چند و چون عذاب خدا بر آنان چگونه بود و چرا باید از پرهیزگاران و گروندگان بود و ...

    آری بر اساس این آیات روشن می شود که قوم عاد[2] را صاعقه ای در بر گرفته است آن هم از آن جهت که رسول خدا حضرت هود ع برای آنان از سوی خداوند آمد و بدانان گفت که یکتا پرست ( پرستنده ی الله ) باشند و نه پرستشگر کسی جز او. اما آن قوم با دلایلی از جمله اینکه اگر خدا می خواست فرشته ای را برای رسالت برایشان می فرستاد و یا به دلایلی که در آیات دیگر گذشت اشاره می کردند. به طور کلی اینکه این قوم با این دلایل و توجیهات به رسالت حضرت هود ع کافر شدند و به جای پند گرفتن از رسالت های آن حضرت، همانگونه که در آیاتی از سوره ی شعراء در این زمینه آمد، به ساختن بناهای بلند پرداختند و سپس به ستم به دیگران تا آن حد که می گفتند کسی نیرومند تر و ابر قدرت تر از ما به اصطلاح نیست، و این در حالی بود که آنان باید می دیدند و می دانستند که خدایی که آنان را آفریده و در راه یادآوری این امر برایشان رسولی از خودشان را به عنوان برادرشان برایشان فرستاده، از آنان توانمند تر است و بدین ترتیب این قوم خدا را انکار کردند و در واقع منکر آیات خدا شدند و بنابراین نتیجه ی کار آن قوم به خاطر گناهکاری و کفر و انکار آیات خدا و دروغ شمردن رسولش حضرت هود ع این بود که آنان با وزش تند بادی در روزهایی نحس و شوم به امر خدای یکتا مورد عذاب او قرار گرفتند و آن عذاب دنیایی را این قوم چشیدند. سرای دیگر هم بدون اینکه یار و یاوری داشته باشند و یا اینکه یاری شوند از رسوا شدگانند.

5 ) « واذکر اخا عادٍ إذ أنذر قومه بالاحقاف و قد خلت النُذُر مِن بین یدیه و مِن خلفه ألا تعبدوا الا الله انی اخاف علیکم عذاب یوم عظیم. قالوا أجئتنا لتأفکنا عن آلهتنا فأتنا بما تعدنا إن کنت من الصادقین. قال إنما العلم عندالله و اُبلغکم ما اُرسلت به ولکنی اری?کم فوماً تجهلون. فلما رأوه عارضا مستقبل أودیتهم قالوا هذا عارض ممطرنا ج بل هو ما استعجلتم به ص ریحٌ فیها عذاب الیم. تُدمر کل شیءٍ بامر ربها فاصبحوا لا یری? إلا مساکنهم کذالک نجزی القوم المجرمین . و لقد مکناهم فیما ان مکناکم فیه و جعلنا لهم سمعاً و ابصاراً و افئدة فما اغنی عنهم سمعهم و لا ابصارهم و لا افئدتهم مِن شیءٍ اذ کانوا یجحدون بآیات الله و حاق بهم ما کانوا به یستهزءون. و لقد اهلکنا ما حولکم من القری و صرفنا الآیات لعلهم یَرجعون. فلولا نصرهم الذین اتخذوا مِن دون الله قرباناً آلهة ص بل ضلوا عنهم ج و ذالک إفکهم و ما کانوا یفترون . (21-28 احقاف ) . »                             

    آیه ی 21 احقاف به این امر دلالت دارد که حضرت هود هم همانند دیگر پیامبران الاهیِ پیش و پس از خود؛ منذر و بیم دهنده بوده و رسالت اصلی او باز همانند دیگر رسولان خدا این بوده که قوم خود را به پرستش خدای یگانه فرا خواند و از عذاب الاهی در دنیا و آخرت به خاطر ستمکاری بر خودشان به لحاظ شرک و بت پرستی و زورگویی به دیگران با مغرور شدن به قدرتشان که خدا بدانان داده انذار کرده و بترساند.

    آیات 22-23 احقاف همانگونه که پیشتر و مبتنی بر آیات الاهی در رابطه با رسالت آن حضرت گذشت به گفتگوی هود ع با قومش عاد اشاره دارد که آنان در سرزمینی به نام احقاف[3] که نام سوره ای از سوره های قرآن کریم است سکونت داشته اند (والله اعلم)، که قوم او ازکفار نه تنها بر بت پرستی خود تاکید دارند بلکه به وی می گویند آن عذاب بزرگ که می گویی و وعده می دهی را برایمان بیاور. که آن حضرت می گوید که شما مردمی نادان هستید.

    در این رابطه اینکه شاید و در واقع از آن جهت که آنان آیات خدا را از زبان رسولش که از خود آنان و برابر کلام مقدس الاهی " برادرشان " است را می شنوند و بیم داده می شوند ولی باز عذاب الاهی را درخواست میکنند و نمی دانند که وعده ی الاهی شدنی است و او بر این کار توانا؛ بنابراین نادان خطابشان کرده است. والله اعلم.. اما نکته ی دیگر مرتبط با آیه ی 23 احقاف اینکه این مهم که " دانش قیامت نزد خداست " ؛ باید نصب العین تمام مومنین باشد و آن را ترویج نیز بدهند چرا که هیچ کس از این روز و یا وعده ی عذاب خدا بر کفار و مشرکین و مجرمین و فاسقین و بدکاران و ... جز خدای یکتا خبر ندارد و این یعنی از اخبار غیب بودن امر که باید به عنوان یک پرهیزگار بدان ایمان داشته باشیم. اگر در پی برخورداری از راهنمایی شدن از کتاب قرآن هستیم.[4] انشاءالله .

    آیات 24-25 این سوره به چند و چون مورد عذاب واقع شدن این قوم مشرک یعنی عاد پرداخته است و اینکه آنان باز اثر آمدن عذاب را که به صورت ابری بوده دیده اند اما پنداشته اند که بدان باران خواهد بارید ولی غافل از اینکه باید چشم باز می کردند و ایمان می آوردند و چون با این فکر خوابیدند، عذاب خدا در قالب تندبادی سخت بر آنان جاری شد به نحوی که صبحگاهان تنها اثری از منازل آنها باقی مانده بود و آنان به عنوان قومی گناهکار اینگونه دچار عذاب الاهی که حتا خواستار آن از حضرت هود ع گشته بودند، شدند. آخرت آنها که جای خود دارد و تنها خدای یکتا از آن روز و سر انجام هرکس از جمله این قوم آگاه است.

   البته خدای یکتا در جایی دیگر از قرآن مجید به جزئیات این تند باد سهمگین و اثر مخرب آن بر این قوم نیز اشاره کرده است مبنی بر اینکه این تند باد خزان بوده و هر چیزی را که سر راهش بوده را مثل تکه ی استخوانی پوسیده می گردانیده است. حال باید دید سرانجام آن قوم با آن قدرت و مکنت چه بوده است.: « و فی عادٍ إذ ارسلنا علیهم الریح العقیم. ما تذرِ مِن شیءٍ أتت علیه إلا جعلته کالرمیم. (41-42 ذاریات ) » [5]. و البته خدای یکتا در ضمن آیه ی 50 سوره ی نجم به این امر اشاره و بر آن ، که باید بدان ایمان داشته باشیم؛ تاکید و تصریح کرده است که این او بوده که قوم عاد را هلاک و نابود کرده همانگونه که پیش از آن، قوم ستمکار نوح را مورد خشم و عذاب خود قرار داد. در واقع می شود گفت که کسی نباید فکر کند که این مهم از حوادث طبیعی بوده است هر چند که ابر و باد و ... از لشکرهای خدایند و فرمانبر او. زیرا اگر این واقعه کار طبیعت دانسته شود پس لازم می آید که همه ی قوم را در بر گرفته باشد چرا که این هم به طبیعت مخرب همان تند باد در اینجا بر میگردد؛ درحالیکه اینگونه نبوده و حضرت هود ع و مومنین همراه او همه به یاری خدا رهایی یافته اند و این بدان معناست که این عذاب کار خدای یکتا بوده که تنها قوم ستمکار و تکذیب کننده ی آیات خدا و رسولش حضرت هود را در برگرفته است و نه رسولش یا مومنین همراه او را. : « و انه اهلک عادًا الاولی?. (50 سوره ی نجم با توجه به آیات 51-62 ) ».

    و بدینگونه است در این رابطه آیات 18-22 سوره ی قمر که با توجه به آیه ی اخیر آن که انشاءالله ذکر خواهد شد باید از سرانجام اقوام پیشین پند گرفت و خود را از عذاب خدا ایمن ندانست و دست از ستمکاری بر خود و بر دیگران برداشت و بر اساس آیات خدا زندگی و بندگی نمود.: « کذبت عادٌ فکیف کان عذابی و نُذُر. انا ارسلنا علیهم ریحاً صرصراٌ فی یوم نحس مستمر. تنزع الناس کأنهم اعجازُ نخل منقعر. فکیف کان عذابی و نُذُر. و لقد یسرنا القرآن للذکر فهل من مُدَکر. (18-22 قمر[6]) ».  

 و باز بدینگونه است در این خصوص یعنی کم و کیف مورد عذاب خدا واقع شدن قوم عاد، البته در اینجا بواسطه ی دروغ شمردن سرای دیگر، که پیامبر شان حضرت هود ع [7]بود : « بسم الله الرحمن الرحیم. الحاقة. ماالحاقة. و ما ادری?ک ما الحاقة. کذبت ثمود و عادٌ بالقارعة. فأما ثمود فاُهلکو بالطاغیه. و اما عاد فاُهلکوا بریح صرصرٍ عاتیة. سخرها علیهم سبع لیالٍ و ثمانیة ایام حسوما ص فتری القوم فیها صرعی? کأنهم اعجاز نخل خاویة. فهل تری لهم مِن باقیة[8]. ( 6-8 الحاقه با توجه به آیات 1-3 ) » .

     ادامه ی بحث اینکه آیه ی 26 این سوره یعنی احقاف با نظر داشت آیه ی 15 فصلت      می رساند که قدرتی که قوم عاد بدان می بالیدند و بدان واسطه بر دیگران ستم می کردند، امری بوده که از جانب خدا بدانان داده شده بوده است، قدرتی که به پیامبر خاتم ص یادآور می شود که به قریه ی شما داده نشده[9]. اما آنچه مهم است اینکه آنان از این نعمت خدا و قدرت زیاد تنها در راه امیال دنیایی خود با ستم بر دیگران استفاده کردند و لذا نتیجه ی آن را هم طی عذاب الاهی دیدند.

    اما علاوه بر این قدرت و مکنت؛ خدای یکتا به نعمت گوش، چشم و دل که به آنان عطا کرده بود ولی از آنها استفاده ی درست نکردند نیز اشاره دارد و این مهم می رساند که همه ی انسان ها از این سه عضو به عنوان نعمت الاهی برخوردارند؛ پس باید بدانند که اگر همانند قوم عاد، آیات خدا را که بدانان رسانیده و برایشان خوانده می شود را انکار کنند؛ نتیجه اش از یک سو این است که بر این اعضا مهر ختم می خورد تا آن حد که چشم هر چند بینا و باز است اما آیات خدا را نمی بیند و گوش هر چند کر نیست اما آیات خدا را نمی شنود و دل هر چند آماده است اما به باور نمی رسد و این یک نتیجه ی انکار آیات خدا توسط هر کسی از بنی آدم است و نتیجه ی دیگرش در دنیا همان وقوع عذاب خداست. نتیجه اینکه برای به فعلیت رسیدن این سه عضو، لازم است که به آیات الاهی ایمان آورده شود و نه اینکه تکذیب یا انکار و یا از آنها اعراض و یا آنکه به استهزاء و ریشخند گرفته شود. به عبارت دقیقتر اینکه اندیشه و به دست آوردن دانش پیرامون هر امری و خردمندی روی آنها و ایمان آوردن به خدا و ... در سایه ی این سه عضو است و در حقیقت این سه برای دریافتن حق لازم و ملزوم یکدیگرند و تا گوشی نباشد که آیات خدا را بشنود و چشمی نباشد که آیات خدا را که همان آفرینش و محسوسات است را ببیند نمی تواند به دل امری را بر اساس حق و نه ظن باور کند و هر روز که می گذرد با کسب دانش بیشتر پیرامون آفرینش از راه گوش و چشم راه کمال علمی و معنوی را طی نماید و بر ایمانش به یاری خدا افزوده و وی به واسطه ی ایمانش راهنمایی شود.

   آیات 27-28 احقاف هم به هلاکت اقوام پیش از پیامبر خاتم ص به خاطر پند نگرفتن از آیات خدا و پرستش غیر او اشاره دارد و اینکه باید از آیاتش عبرت و پند گرفت و از مومنین بود.



[1]  - آمن الرسول بما اُنزل الیه مِن ربه والمؤمنون کل آمن بالله و ملائکته و کتبه و رسله لا نفرق بین احد من رسله ج و قالوا سمعنا و اطعنا ص غفرانک ربنا و الیک المصیر. ( 285 بقره ).

[2] - و نیز بدنبال آن قوم ثمود که در جای خود انشاءالله بدان پرداخته خواهد شد.

[3] - سوره ی چهل و ششم قرآن کریم که دارای سی و پنج آیه ی کریمه می باشد.

[4] - بسم الله الرحمن الرحیم. الم. ذالک الکتاب لا ریب فیه هدی للمتقین. الذین یؤمنون بالغیب و یقیمون الصلاة و مما رزقناهم ینفقون. ( 1- 3 بقره با توجه به آیات 4-5) .

[5] - برگردان فارسی : و نیز در قوم عاد که بر هلاکشان تند باد خزان فرستادیم. که آن باد هلاکت به چیزی نمی گذشت جز آنکه آن را مانند استخوان پوسیده می گردانید.

[6] - برگردان فارسی: قوم عاد نیز پیامبرشان هود را تکذیب کردند، پس باز بنگرید که عذاب و تنبیه ما چگونه سخت بود. ما بر هلاکت آنها تندبادی در روز پایدار نحس فرستادیم. که آن باد مردم را از جا بر می کند چنانکه ساق درخت خرما از ریشه افکنند. پس باز بنگرید که عذاب و تنبیه ما چگونه سخت بود. و ما قرآن را برای وعظ و اندرز در فهم آسان کردیم، آیا کیست که از آن پند گیرد؟ .

[7] - و البته در این آیات؛ قوم ثمود که پیامبرشان حضرت صالح ع بود که انشاءالله در جای خود مورد بحث قرر خواهد گرفت.

[8] - برگردان فارسی: به نام خداوند بخشنده ی مهربان. قیامت آن روز حق و حقیقت است که حقوق خلق و حقایق امور در آن به ظهور رسد. و تو چه دانی که آن چه روز هولناک سختی است. چگونه سختی و عظمت آن روز را درک توانی کرد؟ قوم ثمود و عاد آن روز موعود را تکذیب کردند. اما قوم ثمود به کیفر طغیان و سرکشی هلاک شدند. و اما قوم عاد نیز به بادی تند و سر سخت به هلاکت رسیدند. که آن تند باد را خدا هفت شب و روز پی در پی بر آنها مسلط کرد که دیدی آن مردم گویی ساقه نخل خشکی بودند و به خاک در افتادند. آیا هیچ بینی که دیگر به روزگار از آنان اثری باشد؟

نکته:

 پس برابر این آیات روشن می شود که باید از تکذیب قیامت دوری کرد و آیات خدا را برای دیگران از غیر مومنین خواند تا آنها نیز به اذن خدا از مومنین شوند و گرنه بدانند که دروغ شمردن آخرت وقتی هدایت خداوندی به واسطه ی فرستاده ای از فرستادگانش آمد، خشم خدا را بر مشمولین امر حتا در دنیا نیز در پی خواهد داشت همانگونه که قوم ثمود و عاد را این عذاب در دنیا در بر گرفت. و این یعنی همان دو اصل توحید و معاد که توسط نبی خدا که آن نیز از جمله ی آن اصول است برای مردم بیان می شود و تمامن در قران کریم آمده است. پس ایمان به آخرت نیز از اجزای ایمان است. و مورد دیگر اینکه تندباد مورد نظر که مستمر و در روز نحس بوده و در آیات پیشین بدان اشاره شد؛ اینکه هفت شبانه روز بر آنها به عنوان عذاب خدا بر قوم عاد وزیدنی سخت گرفته است و اهل این قوم را که کافر بودند و عذاب خدا را می خواستند و ... به این طرف و آن طرف پراکند و نابودشان کرد در حالی که راه خودخواهی و خود بزرگ بینی به لحاظ قدرت خود در پیش گرفته بودند و بر آن می بالیدند حتا هنگامی که حضرت هود ع به آنان یادآور می شد که دست از ستم و غرور بردارند و از خدا آمرزش خواهند و به درگاه او توبه کنند تا نعمت هایش بر آنان فزونی یابد و ...؛ اما آنان گوش فرا ندادند و راه استکبار را در پیش گرفتند که نتیجه ی کارشان عذاب خدا بود.  

[9] - و کأین من قریة هی اشد قوة مِن قریتک التی اخرجتک اهلکناهم فلا ناصر لهم. (13 محمد)






طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ