سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مدیر وبلاگ
 
آمار واطلاعات
بازدید امروز : 6
بازدید دیروز : 12
کل بازدید : 31152
کل یادداشتها ها : 154
خبر مایه


 7) « کذبت ثمود بالنذر. فقالوا أبشراً منا واحداً نتبعه انا اذاً‌ لفی ضلال و سعر. أاُلقی علیه من بیننا بل هو کذاب اشر. سیعلمون غداً مَن الکذاب الاشر. انا مرسلوا الناقة فتنة لهم فارتقبهم واصطبر. و نبئهم ان الماء قسمة بینهم ص کلً‌شربٍ محتضر. فنادوا صاحبهم فتعاطی فعقر. فکیف کان عذابی و نذر. انا ارسلنا علیهم صیحةً واحدة فکانوا کهشیمٍ المحتظر. و لقد یسرنا القرآن للذکر فهل من مدکر. (23-32 قمر) » .

الف ) به طور کلی و گزیده اینکه این آیات کریمه در ادامه و در راستای سایر آیات مرتبط با این قوم یعنی ثمود و پیامبرشان یعنی حضرت صالح ع ، به این امر اشاره دارد که قوم ثمود رسولان و بیم دهندگان الاهی را تکذیب کردند؛ آن هم با این توجیه که اگر ما پیروی بشری همانند خودمان را بنماییم نتیجه اش چیزی جز گمراهی و سختی آتش نخواهد بود. در واقع این قوم یک جا می گویند او بشری مثل ماست و چرا خدا فرشتگان را برای هدایتشان نفرستاده و لذا برابر این آیه و برای اینکه کفر و تکذیب خود را نسبت به رسول و آیات خدا ادامه دهند اینگونه توجیهی را می آورند که پیروی کسی مثل خودمان؛ پایانش به زعم آنان گمراهی و فرو افتادن در آتش است. سپس اینگونه ادامه می دهند که آیا در میان قوم ما (ثمود) تنها باید بر این مرد آیات خدا وحی و نازل شود تا بر ما بخواند؟ و این باز توجیهی دیگر برای باقی ماندن بر کفرشان و تکذیب بیم دهندگان الاهی از جمله حضرت صالح یعنی پیامبر زمانشان بوده است در حالی که اگر آنان با اجابت درخواستشان از حضرت صالح ع توسط خداوند مبنی بر آوردن نشانه ای که تایید کننده ی رسالتش باشد، که همانا ناقة الله است؛ به رسالت الاهی آن حضرت ایمان می آورند و ضمن تقوای الاهی، فرمانش را می بردند، آن وقت نه تنها این توجیهات را نمی آوردند؛ بلکه به این امر نیز آگاه می شدند که خداوند برای هدایت بندگانش و بیرون آوردنشان از غفلت و فساد روی زمین و رستگار کردنشان، هر یک از بندگانش را که از نوع همان بشر و در واقع همنوع و هم قومشان است را مورد فضل خود قرار می دهد و او را به رسالت بر می گزیند تا نوید و بیم دهنده ی قوم گناهکارش باشد. پس نتیجه اینکه خدای یکتا برای راهنمایی مردم از بین همان مردمِ یک قوم یا قبیله و امتی رسولی را بر می گزیند و به سویشان می فرستد و آیاتش را به او وحی میکند تا بر مردمش بخواند. در واقع این برگزیده شدن رسولی و وحی آیاتش به او برای ابلاغ به قومش؛ نقطه ی تفاوت میان چنین فردی از جنس بشر در قالب فرستاده ی خدا با دیگر همنوعان در هر زمان و مکانی اعم از تشریعی و تبلیغی است که به همان فضل خدا بر برخی بندگانش بر می گردد؛ درحالی که رسولان خدا هم مانند سایر مردم به لحاظ زایش و رشد و ساختار بدنی و زندگی و مرگ و باز گشت به سوی خدا و برانگیخته شدن دوباره در رستاخیز برای حساب و کتاب و دیدن نتیجه ی اعمال. فقط باید به تمام اینها به عنوان آیات خدا ایمان آورد و یقین پیدا کرد. چه آنکه خدای یکتا به رسول خاتم نیز اینگونه فرموده است: « قل انما انا بشر مثلکم یوحی الی انما ال?هکم ال?هٌ و احد ص فمن کان یرجوا لقاء ربه فلیعمل عملاً صالحاً و لا یشرک بعبادة ربه احدا. (110 کهف ) [1]».  

ب ) و برابر بخش اخیر آیه ی 25 قمر اینکه این قوم اضافه می کنند که همانا او یعنی حضرت صالح دروغگوی بسیار بی باکی است. و این یعنی دروغ شمردن بیم دهنده ی خداوندی. اما خدای یکتا در آیه ی 26 می فرماید که این قوم به زودی و فردای قیامت و یا هنگام آمدن عذابش بر آنان به خاطر ستمکاری هایشان بر خودشان؛ خواهند دانست که چه کسی بسیار دروغگوی بی باکی است. یعنی نتیجه ی این تکذیب رسول و آیات خدا و افتراها به حضرت صالح را خواهند دید.

پ ) برابر آیه ی 27 قمر روشن می شود که خداوند یکتا، ناقه را به عنوان آیه ای که مایه ی آزمایش آنهاست برایشان می فرستد تا هدایت یافته و دست از گمراهی بردارند و لذا به حضرت صالح می فرماید که مراقب قوم خویش باش و بر رفتارهای آنان نیز بردباری پیشه کن.

ت ) آیه ی 28 قمر به این امر اشاره دارد که خدای یکتا به حضرت صالح ع می فرماید که به قومش بگوید که ناقه هم مثل شما باید سهم آب خود را از چشمه بنوشد. که در این زمینه پیشتر گذشت که آن حضرت پیرامون ناقه به عنوان آیه ی الاهی برایشان، به آنها گفته بود که نباید جلوی چرای او را در زمین بگیرند و مبادا که قصد سوء در موردش کنند که همانا عذاب خدا آنان را در بر خواهد گرفت. به عبارت دیگر خدا این آیه را برایشان فرستاده بود تا بلکه ایمان بیاورند. که گمراهی را پیشه ی خود کردند.

ث ) آیه ی 29 قمر در راستای آیه ی 12 شمس بیان می دارد که این قوم؛ بزرگ خودشان را که در عین حال از اشقیا و بدترین آن قوم بود را از موضوع ناقه و توصیه های حضرت صالح در باره ی او مبنی بر چرای آزاد در زمین و داشتن حق آبه و دوری از تعقیب او چرا که عذاب خدا را برایشان در پی دارد؛ آگاه و خبردار کردند که در نهایت این فرد و قومش ، ناقه را با قصد بد پی کردند و لذا برابر آیات 30-31 همین سوره یعنی قمر مورد عذاب خداوندی واقع شدند.

ج ) خداوند یکتا در آیه ی 32 قمر همانند آیات 17 و 22 همین سوره در پایان بیان این داستان می فرماید که : و ما قرآن را برای یادآوری و اندرز آسان کردیم؛ پس آیا کیست که از آن پند گیرد. نتیجه اینکه پی برده می شود که تنها این کتاب قرآن است که برای پند گرفتن باید مد نظر مومنین و حتا همه ی مردمی که آیات آن به گوششان می رسد باشد تا به خاطر ستمکاریهایشان بر خودشان؛ آنگونه که ثمود و پیش از آن عاد و قوم نوح از کفار بودند و آیات و رسولان خدا را تکذیب کردند، مورد عذاب خدا واقع نشوند. حال هر گناه کبیره و بزرگی که می خواهد باشد.



[1] - برگردان فارسی: ای رسول به امت بگو که جز این نیست که من هم مانند شما بشری هستم و تنها فرق من با شما این است که به من وحی می رسد که خدای شما خدای یکتاست ، پس هر کس که به لقای پروردگارش امیدوار است؛ باید کار شایسته کند و در پرستش پروردگارش کسی را برای او انباز قرار ندهد.

   پس همانطور که دیده می شود؛ امیدواری هر کس به لقای پروردگارش در یکی انجام کار شایسته و دیگری در عبادت خالصانه و به دور از هر گونه شرک به او است و این موضوعی است که رسول خاتم ص بدان دستور داده شده است. نتیجه اینکه مومنین باید از انجام کارهای بد و گناهان که از ویژگی قوم ثمود بوده است به دور باشند اگر در پی لقای پروردگار خود با امیدواری هستند.






طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ