سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مدیر وبلاگ
 
آمار واطلاعات
بازدید امروز : 0
بازدید دیروز : 19
کل بازدید : 31323
کل یادداشتها ها : 154
خبر مایه


ت / 2 ) اینکه نسبت دروغ به خداوند دادن و یا دروغ شمردن آیاتش ، ستمکاری است و یک نوع جرم و گناه به حساب می آید که مانع رستگاری فرد است « فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ کَذِبًا أَوْ کَذَّبَ بِآیَاتِهِ إِنَّهُ لا یُفْلِحُ الْمُجْرِمُونَ ?17یونس?.( با توجه به آیات 13- 16).

ث / 2 ) اینکه باید دانست که مکر در آیات خدا امکان پذیر نیست و محال می باشد چرا که خدای یکتا در مکر سریعتر است و لذا رسولان خدا هر آنچه را که مکاران در آیاتش مکر و نیرنگ می کنند را می نویسند : « وَإِذَا أَذَقْنَا النَّاسَ رَحْمَةً مِنْ بَعْدِ ضَرَّاءَ مَسَّتْهُمْ إِذَا لَهُمْ مَکْرٌ فِی آیَاتِنَا قُلِ اللَّهُ أَسْرَعُ مَکْرًا إِنَّ رُسُلَنَا یَکْتُبُونَ مَا تَمْکُرُونَ ?21 یونس? » . (با توجه به آیات 17-20 ) .

ج / 2 ) اینکه خدای یکتا به سوی سرای سلامت می خواند و هر کس را هم که بخواهد به راه راست هدایت و راهنمایی می کند: « وَاللَّهُ یَدْعُو إِلَى دَارِ السَّلامِ وَیَهْدِی مَنْ یَشَاءُ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِیمٍ ?25 یونس?» . (با توجه به آیات 22-24 ) .

چ / 2 ) اینکه نیکوترین پاداش ها و حتا افزون بر آن از سوی خدا که پایانش هم « بهشت » است؛ فقط برای کسانی است که « نیکو کارند » ، چه آنکه بدکاران، کیفر کارشان به اندازه ی کار بدشان است و پایان کارشان هم دوزخ است. پس باید از خداوند آمرزش خواست و به درگاهش توبه کرد و با انجام کارهای شایسته از نیکوکاران بود و نه از کنندگان کارهای بد، تا از نتایج خوب آن هم از سوی خدا برخوردار شد: « لِلَّذِینَ أَحْسَنُوا الْحُسْنَى وَزِیَادَةٌ وَلا یَرْهَقُ وُجُوهَهُمْ قَتَرٌ وَلا ذِلَّةٌ أُولَئِکَ أَصْحَابُ الْجَنَّةِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ ?26? وَالَّذِینَ کَسَبُوا السَّیِّئَاتِ جَزَاءُ سَیِّئَةٍ بِمِثْلِهَا وَتَرْهَقُهُمْ ذِلَّةٌ مَا لَهُمْ مِنَ اللَّهِ مِنْ عَاصِمٍ کَأَنَّمَا أُغْشِیَتْ وُجُوهُهُمْ قِطَعًا مِنَ اللَّیْلِ مُظْلِمًا أُولَئِکَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ ?27یونس?.

ح / 2 ) اینکه نباید برای شناخت « حق » ، از « گمان » پیروی کرد چرا که ظن و گمان به هیچ وحه آدمی را از حق بی نیاز نمی کند. به عبارت دیگر برای پی بردن به حق باید « کلام » حق را شنید و پیروی کرد و نه جز آن را تا اینکه به واسطه ی آن یعنی حق توسط خداوند به راه راست هدایت شد، زیرا آنهایی که از غیر خدا را می خوانند نمی توانند هدایتی برای کسی داشته باشند و این نتیجه ی همان پیروی چنین مردمی از گمان است : «  قُلْ هَلْ مِنْ شُرَکَائِکُمْ مَنْ یَهْدِی إِلَى الْحَقِّ قُلِ اللَّهُ یَهْدِی لِلْحَقِّ أَفَمَنْ یَهْدِی إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَنْ یُتَّبَعَ أَمْ مَنْ لا یَهِدِّی إِلا أَنْ یُهْدَى فَمَا لَکُمْ کَیْفَ تَحْکُمُونَ ?35? وَمَا یَتَّبِعُ أَکْثَرُهُمْ إِلا ظَنًّا إِنَّ الظَّنَّ لا یُغْنِی مِنَ الْحَقِّ شَیْئًا إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ بِمَا یَفْعَلُونَ ?36 یونس?. » (با توجه به آیات 28-34 ).

خ / 2 ) اینکه « قرآن کریم » از جانب غیر خداوند یگانه نیست و در عین حال تصدیق و تفصیل امور از سوی پروردگار جهانیان بدون هیچ شک و تردیدی در آن است.: « وَمَا کَانَ هَذَا الْقُرْآنُ أَنْ یُفْتَرَى مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلَکِنْ تَصْدِیقَ الَّذِی بَیْنَ یَدَیْهِ وَتَفْصِیلَ الْکِتَابِ لا رَیْبَ فِیهِ مِنْ رَبِّ الْعَالَمِینَ ?37 یونس?» . ( با توجه به آیات 38-46 ).

د / 2 ) اینکه خداوند یکتا فرموده که برای هر قومی « رسولی » است و لذا هنگامی که بواسطه ی آن رسول؛ بر قومش « اتمام حجت » شد، پس او یعنی خدای یگانه به عدالت و داد با آن قوم ستمگر برخورد میکند و کوچکترین ستمی هم بر آنها نمی کند. و این می تواند بدان معنا باشد که اگر آن قوم به واسطه ی رسولشان ایمان آوردند و دست از ستمگری و فساد و تباهی روی زمین برداشتند؛ به لطف حضرتش رهایی می یابند و گرنه خشم خدا آنان را پس از آن « اتمام حجتِ » رسولش در بر خواهد گرفت و این عدالت خدا را می رساند تا بدین واسطه مفاسد روی زمین را سامان ببخشد و این مهم هم از طریق فرستادن « رسول » بر اساس آیات کریمه اش که همه در قرآن آمده است می باشد: «‌ وَلِکُلِّ أُمَّةٍ رَسُولٌ فَإِذَا جَاءَ رَسُولُهُمْ قُضِیَ بَیْنَهُمْ بِالْقِسْطِ وَهُمْ لا یُظْلَمُونَ ?47 یونس? » .  ( با توجه به آیات 48-55 ) .

ذ / 2 ) اینکه خدای یکتا زنده می کند و می میراند و بازگشت همه هم به سوی اوست و این بدان معنی می تواند باشد که دیگر « رجعتی » به سوی دنیا برای کسی پس از مرگ نخواهد بود تا آن زمان که همه به اذن حضرتش دوباره زنده و برانگیخته شوند که همانا این زمان که از اخبار غیب و تنها خدای یکتا از آن آگاه است؛ قیامت خواهد بود: « هُوَ یُحْیِی وَیُمِیتُ وَإِلَیْهِ تُرْجَعُونَ ?56 یونس?.

ر / 2 ) اینکه قرآن از سوی خدای یکتا به عنوان موعظه و پند برای مردم، و نیز شفا و درمان برای آنچه که در سینه هاست نازل شده است؛ و البته برای " مومنین " مایه ی هدایت و رحمت است. و این می تواند بدین معنی باشد که اگر « مردم » در پی پند گرفتن نیکو و شفای سینه هاشان مبنی بر یافتن پاسخ پرسش ها و کنجکاوی هایشان پیرامون موضوعات دین اعم از توحید و نبوت و معاد و ...بیرون رفتن از شک و شبهه ها و گمان ها برای رسیدن به حق هستند؛ پس باید به این کتاب به عنوان " موعظه  " و " شفای سینه ها " تمسک پیدا کنند. و « مومنین » هم اگر بدنبال برخورداری از " هدایت " و " رحمت " این کتاب یعنی قرآن هستند؛ باید آیات آن را شنیده و فرمان ببرند و بدان عمل کنند، و نه کتابی جز آن را که همانطور که گذشت این کتاب قرآن است که تصدیق و تفصیل همه ی امور است به نحوی که کتابی پس از آن نیست که بتوان الاهی دانست و بدان ایمان آورد و نیز اینکه همه چیز از کوچک و بزرگ موضوعات و مقوله ها در این کتاب می باشد،. والله اعلم. : « یَا أَیُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءَتْکُمْ مَوْعِظَةٌ مِنْ رَبِّکُمْ وَشِفَاءٌ لِمَا فِی الصُّدُورِ وَهُدًى وَرَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِینَ ?57?». (با توجه به آیات 58-61 ) .

ز / 2 ) اینکه بر دوستان خدا که از مومنین و متقین هستند؛ نه تنها هیچ ترسی و اندوهی نیست بلکه در زندگانی دنیا و آخرتی هم بر آنان مژده ی الاهی است به نحوی که به رستگاری بزرگ می رسند، بدون اینکه در آنچه خدا می گوید و وعده می دهد تغییر یا تخلفی باشد: « أَلا إِنَّ أَوْلِیَاءَ اللَّهِ لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلا هُمْ یَحْزَنُونَ ?62? الَّذِینَ آمَنُوا وَکَانُوا یَتَّقُونَ ?63? لَهُمُ الْبُشْرَى فِی الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَفِی الآخِرَةِ لا تَبْدِیلَ لِکَلِمَاتِ اللَّهِ ذَلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ ?64 یونس? ». ( با توجه به آیات 65-70 ).

   توضیح اینکه پس برابر آیات 62-63 فوق روشن می شود که کسانی از " اولیاءالله " هستند و در واقع از اولیاءالله به شمار می آیند یا می توانند به شمار آیند که هم از « مومنین » باشند، یعنی مومن به خدای یکتا و نبوت و قیامت و قرآن و ...؛ و هم اینکه از « متقین » باشند، یعنی از شرک به خدا و خواندن غیر او و تکیه بر غیر او و نسبت دروغ دادن به خدا یا غفلت از آیاتش و دنیا دوستی و تکذیب رسولان و آیاتش و ... بپرهیزند. آن وقت است که چنین کسانی به عنوان " دوستان خدا "، هم مژده ی الاهی بر آنان است و هم اینکه نه ترسی بر آنان است و نه اینکه آنان اندوهگین می شوند. در واقع اگر مومنیْ تقوای الاهی نداشته باشد، آن وقت گذشته از تبعات دنیایی امر؛ به هنگام حساب و کتاب در سرای دیگر است که هم می ترسد و هم اندوه او را فرا می گیرد و هم اینکه در زمره ی کامروایان به لحاظ مژده ی خداوندی نیست؛ بلکه دوزخ جایگاه او است. والله اعلم.

ژ / 2 ) اینکه خدای یکتا با کلماتش است که " حق " را متحقق می نماید هر چند که گناهکاران را خوش نیاید. به عبارت دیگر هرکس در پی حق و حقیقت است، باید به کلمات الاهی که همه در قرآن مجید است ایمان بیاورد و پایبند باشد: « وَیُحِقُّ اللَّهُ الْحَقَّ بِکَلِمَاتِهِ وَلَوْ کَرِهَ الْمُجْرِمُونَ ?82 یونس?» .  

س / 2 ) اینکه تکذیب آیات الاهی توسط هر کس که باشد، زیانکار شدن را برایش در پی خواهد داشت: « وَلا تَکُونَنَّ مِنَ الَّذِینَ کَذَّبُوا بِآیَاتِ اللَّهِ فَتَکُونَ مِنَ الْخَاسِرِینَ ?95 یونس? » . (با توجه به آیات 94-97 . انش .

ش / 2 ) اینکه ایمان آوردن افراد به « اذن » خداست و پیامبرانش هم از جانب خود چیزی نمی گویند مگر وحی را، و بنابراین او بر کسانی که " خردمندی " را پیشه ی خود نمی کنند؛ پلیدی قرار می دهد و این یعنی اهمیت و جایگاه عقل و تعقل در نزد خدا و دین اسلام برای مصون ماندن از پلیدی. والله اعلم: « وَمَا کَانَ لِنَفْسٍ أَنْ تُؤْمِنَ إِلا بِإِذْنِ اللَّهِ وَیَجْعَلُ الرِّجْسَ عَلَى الَّذِینَ لا یَعْقِلُونَ ?100 یونس? » .

ص / 2 ) اینکه خدای یکتا در همه ی زمانها و مکانها؛ نجات بخشیدن رسولانش و مومنین را بر خود فرض و واجب کرده است و این یعنی اهمیت مومن بودن افراد به خدای یکتا و به آنچه که او دستور داده است: « ثُمَّ نُنَجِّی رُسُلَنَا وَالَّذِینَ آمَنُوا کَذَلِکَ حَقًّا عَلَیْنَا نُنْجِ الْمُؤْمِنِینَ ?103 یونس?» . ( با توجه به آیه ی 102 ) .

ض / 2 ) اینکه باید فرمان خدا را برد و به پیروی از پیامبر خاتم ص تنها یکتا پرست و از مومنین و حقگرایان در دین اسلام بود و نه از مشرکین و اینکه باید فقط خدا یعنی " الله " را خواند که غیر این چیزی جز ستمکاری و از ستمکاران بودن نیست، هر کس که می خواهد باشد. به عبارت دیگر هیچ کسی حق ندارد که غیر خدای یگانه را بپرستد و یا غیر او را بخواند و یا فرمان غیر او و فرستاده اش را ببرد و ...؛ چرا که این ستمگری بر خود و از مشرکان و زیانکاران بودن است. در واقع و به عبارت دیگر یک مومن باید " موحد " و حقگرا باشد و فقط " الله " را بپرستد و بخواند تا اجابتش کند و ... نه کسی جز او را. امری که پیامبر ص بدان مامور بوده است: « قُلْ یَا أَیُّهَا النَّاسُ إِنْ کُنْتُمْ فِی شَکٍّ مِنْ دِینِی فَلا أَعْبُدُ الَّذِینَ تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلَکِنْ أَعْبُدُ اللَّهَ الَّذِی یَتَوَفَّاکُمْ وَأُمِرْتُ أَنْ أَکُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ ?104? وَأَنْ أَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنِیفًا وَلا تَکُونَنَّ مِنَ الْمُشْرِکِینَ ?105? وَلا تَدْعُ مِنْ دُونِ اللَّهِ مَا لا یَنْفَعُکَ وَلا یَضُرُّکَ فَإِنْ فَعَلْتَ فَإِنَّکَ إِذًا مِنَ الظَّالِمِینَ ?106 یونس?» .

ط / 2 ) اینکه قرآن که سراسر حق است برای همه ی " مردم " از سوی خداوند به " حق " آمده است و در واقع بر پیامبر خاتم ص نازل شده است. پس باید به پیروی از او، پیروی آیات خدا را نمود که هدایت در این امر است و خدای یکتا به همه اعم از هدایت یافتگان و یا گمراه شدگان داناست، خدایی که بهترین حکم کنندگان است.

   برآیند این موارد اینکه «مومنین» به عنوان گروهی از «مردم» باید بدانند که شرط «راهنمایی» و البته «رستگار» شدنشان ؛ نه تنها در پیروی و بکار بستن آیات خداوند یگانه به عنوان "حق" و نه کلامی جز آن است؛ بلکه باید به عنوان «فضل الاهی» ، در جهت ترویج و تبلیغ «حق» یعنی آیات پروردگارشان بر دیگر «مردم» نیز کوشش نمایند تا آنان نیز از این امر یعنی «حق» آگاه شده و به لطف الاهی ضمن ایمان آوردن به راه راست هدایت شوند و به رستگاری برسند و مفاسد زمین هم اصلاح شود. ان شاءالله. : « قُلْ یَا أَیُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءَکُمُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّکُمْ فَمَنِ اهْتَدَى فَإِنَّمَا یَهْتَدِی لِنَفْسِهِ وَمَنْ ضَلَّ فَإِنَّمَا یَضِلُّ عَلَیْهَا وَمَا أَنَا عَلَیْکُمْ بِوَکِیلٍ ?108? وَاتَّبِعْ مَا یُوحَى إِلَیْکَ وَاصْبِرْ حَتَّى یَحْکُمَ اللَّهُ وَهُوَ خَیْرُ الْحَاکِمِینَ ?109 یونس? » .






طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ