سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مدیر وبلاگ
 
آمار واطلاعات
بازدید امروز : 17
بازدید دیروز : 22
کل بازدید : 31045
کل یادداشتها ها : 154
خبر مایه


گفتار چهارم : رسالات حضرت نوح ع

    به طور فشرده باید گفت آنچه از سوره ی مبارکه ی نوح ع به طور اهم بر آمد اینکه مهمترین رسالت حضرت نوح ع برای قومش و در طول رسالتش این بود که آنان را به سوی توحید و یکتاپرستی و دوری از شریک قرار دادن برای او و نیز تقوای الاهی؛ ایمان به آخرت و آمرزش خواستن از خدا فرا بخواند و اینکه آنان فرمان او را به عنوان فرستاده ی خدا برایشان برابر آیاتش ببرند. اما در این گفتار به طور جزئی تر به رسالات آن حضرت و البته باز بر اساس کلام مقدس الاهی پرداخته خواهد شد تا دیده و پی برده شود که رسالت این اولین برگزیده ی خدا از نسل انسان و یا در واقع بنی آدم بر خودشان چه بوده است. انشاءالله.

 الف ) وحی

     در بخش نخست [1] مطالبی پیرامون این موضوع آورده شد و در این جا باز باید یادآور شد که رسولان الاهی در قالب وحی بوده که آیات خدا را شنیده و سپس ضمن ایمان آوردن بدانان به مردم قوم یا امت خود می رسانده اند، امری که حضرت نوح ع را نیز در بر گرفته و خدای یکتا بدان اشاره فرموده است.

« انا اوحینا الیک کما اوحینا الی نوح و النبیین من بعده ج و اوحینا الی ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و الاسباط و عیسی و ایوب و هارون و سلیمان ج و آتینا داوود زبورا. (163 نساء) ».

ب ) هدف از رسالت پیامبران الاهی

    خدای یکتا هدف از رسالت رسولانش را که حضرت نوح ع نخستین آنهاست را : " نوید و بیم " و یا " بشارت و انذار " دانسته است به نحوی که با خواندن آیات خدا بر مردم قوم و امت خویش با آنها " اتمام حجت " شود تا چنانچه راه کفر و گناه و دنیا دوستی را بر راه رشد و خیر و آخرت خواهی برگزیدند، دیگر توجیهی نداشته باشند که اگر خدا برایشان رسولانی می فرستاد تا راه رشد را از راه طغیان بدانان بنمایاند و ... پس کافر و مشرک و ... نمی شدند .

    پس نتیجه اینکه حکمت برانگیخته شدن رسولان الاهی برای اتمام حجت با اقوامشان برابر وحی و آیات خداوندی بوده است تا بدانند که ایمان و اعمال صالح؛ هدایت و رستگاری دو گیتی را برایشان در پی دارد به نحوی که بشارت آن بدانان توسط مبشر الاهی یعنی همان رسول الاهی داده شده است، همانطور که علیرغم آمدن رسول و آیات الاهی، راه گریزی از خشم خدا و عذاب او در دو سرا برای تکذیب کنندگان آیات الاهی نیست، و این یعنی همان اتمام حجت الاهی به واسطه ی رسولانش با مردم.

« و رسلا قد قصصناهم علیک من قبل و رسلاً لم نقصصهم علیک ج و کلم الله موسی تکلیما. رسلاً مبشرین و منذرین لئلا یکون للناس علی الله حجة بعد الرسل ج و کان الله عزیزاً حکیما. (164-165 نساء) ».

« و ما نرسل المرسلین الا مبشرین و منذرین ص فمن آمن و اصلح فلا خوف علیهم و لا هم یحزنون. والذین کذبوا بآیاتنا یمسهم العذاب بما کانوا یفسقون. (48-49 انعام) ».

   البته باید دانست که لازمه ی تمام امور حتا برانگیخته شدن و رسالت رسولان الاهی برای انجام رسالتشان و نجات مردم از شرک و گناه و افتادن در راه یکتاپرستی و راه راست ، " هدایت " است، آن هم البته هدایت از سوی خدای یکتا. یعنی همان " الله " و نه کسی جز او. در واقع اگر هدایت الاهی برای همه ی انسانها و مردم نبوده و نباشد کسی توانایی شناختن و پیمودن راه راست را نخواهد داشت، که حضرت نوح ع نیز مشمول این امر بوده است[2]. البته ذکر این نکته ضروری است که هدایت در آیات الاهی قرآن کریم به عنوان یک ذکر برای جهانیان نهفته است همانگونه که این کتاب حکیم یعنی قرآن مجید برخوردار از نور و رحمت و ... نیز می باشد:

« ... اولائک الذین آتیناهم الکتاب و الحکم و النبوة ج فان یکفر بها هاؤلاء فقد وکلنا بها قوما لیسوا بها بکافرین. اولائک الذین هدی الله ص فبهداهم اقتده ق قل لا اسئلکم علیه اجرا ص ان هو الا ذکری للعالمین. (89-90 انعام با توجه به آیات 82-88) » .  

    به هر جهت باید دانست که تنها هدایت خدا، آن هدایت است[3] . زیرا که این او است که هر چیزی را آفریده و برایش اندازه ای قرار داده و هدایت کرده است[4]. و این تنها او است که به هدایت یافتگان داناتر است[5].  

پ ) رسالات حضرت نوح ع در رابطه با قومش

  پ/ 1 ) « لقد ارسلنا نوحاً الی قومه فقال یا قوم اعبدوا الله ما لکم من اله غیره انی اخاف علیکم عذاب یوم عظیم. قال الملأ من قومه انا لنری?ک فی ضلال مبین. قال یا قوم لیس بی ضلالة ولکنی رسول من رب العالمین. اُبلغکم رسالات ربی و انصح لکم و اعلم من الله ما لا تعلمون. اَوَعجبتم ان جاءکم ذکر من ربکم علی رجل منکم لینذرکم و لتتقوا و لعلکم ترحمون. فکذبوة فانجیناه و الذین معه فی الفلک و اغرقنا الذین کذبوا بآیاتنا ج انهم کانوا قوما عمین. (59-64 اعراف) ».

    آنچه از این آیات کریمه بر می آید اینکه :

1) خدای یکتا حضرت نوح ع را به عنوان رسول خود به سوی قومش فرستاده است.

2) اینکه آن حضرت برابر رسالتش به قومش گفته است که تنها (الله) را بپرستند چرا که خدایی جز او برایشان نیست. [6]

3) اینکه اگر به سخن او گوش فرا ندهند و غیر "الله" را بپرستند عذاب بزرگ الاهی که او نیز از آن برایشان می ترسد، آنان را فرا خواهد گرفت. یعنی همان خشم خداوندی به خاطر ستم بر خودشان و فرمان نبردن از برادرشان نوح ع که در عین حال رسول الاهی نیز برایشان هست.

4) اینکه مخالفان رسالت الاهی حضرت نوح ع، گروهی کافر از قومش بوده اند که چون جایگاه و منافع خود را به عنوان دینمداران و یا سردمداران دینی قومشان که بر نادانی مردم و پیروی کورکورانه ی آنها از ایشان مبنی بر پرستش بت های پنجگانه بوده است را در خطر می دیده اند؛ پس به آنان می گفته اند که نوح ع در " گمراهی آشکار " است چرا که شما را به یگانه پرستی و دست برداشتن از سنت پدرانتان یعنی بت پرستی فرا می خواند.

    پس روشن می شود که مخالفان سر سخت رسولان الاهی و رسالت آنها که اهم و اولای آنها توحید بوده است و خدای یکتا از آنها به عنوان "ملأ " همان قوم یاد کرده، افراد و یا طبقه ای بوده اند که عهده دار آیین مذهبی همراه با شرک مردم قوم خود و اعمال مربوطه بوده اند به نحوی که عامه ی مردم هم آنها را به عنوان یک سنت پذیرفته و فرمانشان را برده و اعمال را انجام داده و به نسل پس از خود تعلیم و انتقال می داده اند و ... تا آنکه خدای یکتا برای زدودن این سنت باطل که همانا در قوم حضرت نوح ع " بت پرستی " بوده و جایگزینی حق که همانا سنت " یکتا پرستی " باشد؛ برای این مردم گمراه، آن حضرت را بر انگیخته و به سویشان فرستاده است تا به یکتا پرستی بخواند و ... که با شروع و ابلاغ رسالتش، با مخالفت کفاری از دانشمندان یا دینمداران قومش که عهده دار ترویج " شرک و بت پرستی " بوده اند و این عین گمراهی روشن است، می شود تا آن حد که او یعنی حضرت نوح ع را در گمراهی روشن به شمار می آورند و ...

5) اینکه حضرت نوح ع به قومش می گوید که او نه تنها در گمراهی نیست بلکه فرستاده ی پروردگار جهانیان است به نحوی که رسالات خدا را که از جمله ی آنها فرا خواندن به توحید و یکتاپرستی است به آنان ابلاغ می کند و بدان سبب از عاقبت بت پرستی بیم و انذارشان می دهد زیرا او از خدا یعنی " الله " به واسطه ی وحی و هدایت او " دانشی " دارد که آنان نمی دانند.

6) اینکه پی برده می شود که خدای یکتا برای بنی آدم از هر قومی که باشند از جنس خودشان که همان بشریت باشد و از میان همان قوم رسولی را بر می گزیند و برای انجام رسالاتش به سوی آنان می فرستد و این موضوع را باید از جمله سنن دگرگون ناپذیر خداوند دانست و به آن باور و ایمان داشت که او هیچ گاه مردم و زمین را بدون حجت برای اتمام حجت خالی نخواهد گذاشت. به عبارت دیگر ضمن ایمان به این مهم؛ نباید از این سنت و فعل الاهی در شگفتی بود، بلکه باید آیات خدا را شنید و فرمان برد که همانا اینگونه است که افراد به سوی راه راست راهنمایی شده رستگار می گردند. به عبارت دیگر خدای یکتا از جنسی و از قومی دیگر برای بنی آدم و یا قومی از اقوام آدمی، رسولی را بر نمی انگیخته و به سویشان برای خواندن آیاتش به منظور دست برداشتن از گناهانی همراه با علو و فساد برایشان نمی فرستاده است چرا که اینان بشر بوده اند و نه مثلن فرشتگان. و اینکه قوم منظور نظر دارای زبانی خاص بوده اند و نه هر زبانی. و لذا او آن رسول را از میان خودشان که سالیانی با آنان زیسته را بر انگیخته و به رسالت فرستاده است تا به آیات الاهی گوش کنند و به رستگاری به لطف الاهی و در سایه ی همان ایمان آوردن و فرمان رسول او را بردن برسند و ...

    به هر جهت حضرت نوح ع برابر آیه ی 63 مذکور به قومش یادآور می شود که از اینکه مردی از میان خودشان آمده تا با یادآوری این امر که پروردگارشان که یکتاست، آنان را از عاقبت شرک بیم شان دهد و به سوی پرهیزگاری و تقوای الاهی فراشان بخواند تا مورد لطف خداوند قرار گیرند؛ در شگفتی نباشند، بلکه به آنچه از رسالات الاهی که او می گوید و به آنان می رساند گوش فرا دهند و فرمانبر او باشند و نه جز آن.

    اما نکته و نتیجه ی دیگر از این آیه اینکه روشن می شود که پیامبران خدا همه از مردان بوده اند، یعنی خدای یکتا رسولان خود را از میان مردان برانگیخته است. امری که در این آیه و مرتبط با حضرت نوح ع بدان اشاره شده است و کلمه ی " رجل " به کار رفته است، همانگونه که مرتبط با حضرت آدم ع گذشت که نخستین برگزیده ی خدا از موجود انسانی و از جنس بشر با ماده ی گل بوده است.والله اعلم. البته این مهم دلیل دیگری نیز می تواند داشته باشد که به فرایض و فروع دین بر می گردد؛ از آن جهت که انجام آنها که در صدرشان نماز است هیچ گاه از یک مرد مومن رشید ساقط نمی شود، در حالی که همین نماز از زنان مومن در زمان عادت ماهیانه ساقط می شود و قضا هم ندارد و این بدان معناست که رسولان الاهی کسانی بوده اند که نمی باید و نمی توانسته اند تا زمانی که زنده بوده اند، نماز را قطع و یا ضایع می کرده اند؛ بلکه باید این فریضه را می خوانده اند و لذا تا حدودی پی برده می شود که چرا رسولان خدا همه از مردان بوده اند. هر چند که از سوی دیگر پی به حکمتی از حکمت های قرار داده و واجب شدن نماز توسط خداوند برای مومنین برده می شود. والله اعلم.

7) اینکه تنها ایمان به رسول و آیات و تقوای الاهی است که رستگاری و برخورداری از لطف و رحمت الاهی را در برای افراد در پی دارد و نه تکذیب آنها و گناهکاری، همانگونه که از این قوم ، تنها این حضرت نوح ع و مومنین همراه با او بودند که به خاطر قرار گرفتن در محل امن یعنی کشتی، از عذاب الاهی نجات یافتند و دیگران که به خاطر تکذیب رسول و آیات الاهی و کوردلی بیرون از آن کشتی بودند، مورد خشم خدا قرار گرفتند و غرق شدند.


 

[1] - ( حضرت آدم ع )

[2] - ... و وهبنا له اسحاق و یعقوب ج کلاً هدینا ج و نوحاً هدینا من قبل ص و من ذریته داوود و سلیمان و ایوب و یوسف و موسی و هارون ج و کذالک نجزی المحسنین. (84 انعام).

[3]- قل أندعوا من دون الله ما لا ینفعنا و لا یضرنا و نردّ علی اعقابنا بعد اذ هداناالله کالذی استهوته الشیطان فی الارض حیران له اصحابٌ یدعونه الی الهدی اتئنا ق قل ان هدی الله هو الهدی ص و امرنا لنسلم لرب العالمین. (71 انعام). برگردان فارسی: بگو ای پیامبر که آیا ما از غیر خدای یکتا را که هیچ سود و زیانی ندارند را بخوانیم و پس از اینکه خدا ما را راهنمایی کرده، باز به عقب و خوی پیشینان برگردیم، تا مانند کسی که فریب شیطان او را در زمین سرگردان ساخته است شویم؟ شیطان را یارانی است که شخص را به سوی خود هدایت می کنند. بگو هدایت خدا به حقیقت آن هدایت است و ما امر شده ایم که تنها برای پروردگار جهانیان تسلیم باشیم.

[4] - ... فمن قال ربکما یا موسی. قال ربنا الذی اعطی کل شیءٍ خلقه ثم هدی. ( 49-50 طاها با توجه به آیات تمام سوره مرتبط با داستان نبوت حضرت موسی ع و برادرش هارون) .

 « الذی له ملک السماوات و الارض و لم یتخذ ولدا و لم یکن له شریک فی الملک و خلق کل شیءٍ فقدره تقدیرا. (2 فرقان) ».

[5] - انک لا تهدی من احببت و لکن الله یهدی من یشاء ج و هو اعلم بالمهتدین. (56 قصص) .

« ادع الی سبیل ربک بالحکمة و الموعظة الحسنة ص و جادلهم بالتی هی احسن ج ان ربک هو اعلم بمن ضل عن سبیله و هو اعلم بالمهتدین. (125 نحل) ».

[6] - یعنی رد و طرد پنج خدای آنان با توجه به آیه ی 23 نوح. (سبحان الله) .


  




طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ