گفتار نهم : نتیجه گیری این بخش ( شانزدهم)
1 – اینکه اقوام پیشین هم رسولانی الهی داشتند که آیات خدا را به استهزاء می گرفتند و لذا نتیجه ی کارشان این بود که از مجرمین شدند و در پی آن از سوی خداوند بر دلهایشان مهر خورد به نحوی که ایمان نمی اوردند. و این بدان معناست که شرط ایمان آوردن در این است که فرد پس از آمدن آیات خدا از مجرمین و گناهکاران نباشد بلکه آیات خدا را بشنود و فرمان ببرد : وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِکَ فِی شِیَعِ الأوَّلِینَ (10) وَمَا یَأْتِیهِمْ مِنْ رَسُولٍ إِلا کَانُوا بِهِ یَسْتَهْزِئُونَ (11) کَذَلِکَ نَسْلُکُهُ فِی قُلُوبِ الْمُجْرِمِینَ (12) لا یُؤْمِنُونَ بِهِ وَقَدْ خَلَتْ سُنَّةُ الأوَّلِینَ (13 حجر) .
و بدینگونه است در این رابطه آیات 6-8 زخرف : وَکَمْ أَرْسَلْنَا مِنْ نَبِیٍّ فِی الأوَّلِینَ (6) وَمَا یَأْتِیهِمْ مِنْ نَبِیٍّ إِلا کَانُوا بِهِ یَسْتَهْزِئُونَ (7) فَأَهْلَکْنَا أَشَدَّ مِنْهُمْ بَطْشًا وَمَضَى مَثَلُ الأوَّلِینَ (8) .
2 - اینکه خداوند یکتا ضمن فرستادن رسولانی برای امم پیشین، بر حضرت محمد ص هم کتاب قرآن را فرستاد تا هم برای کسانی که در آن اختلاف دارند بیان شود و هم اینکه هدایت و رحمتی برای مومنین باشد و اینکه کسی پیروی شیطان را که اعمالشان را برایشان می آراید ننماید که نتیجه ی خوبی ندارد همانگونه که برای اقوام گذشته اینگونه بود:تَاللَّهِ لَقَدْ أَرْسَلْنَا إِلَى أُمَمٍ مِنْ قَبْلِکَ فَزَیَّنَ لَهُمُ الشَّیْطَانُ أَعْمَالَهُمْ فَهُوَ وَلِیُّهُمُ الْیَوْمَ وَلَهُمْ عَذَابٌ ألیم (63) وَمَا أَنْزَلْنَا عَلَیْکَ الْکِتَابَ إِلا لِتُبَیِّنَ لَهُمُ الَّذِی اخْتَلَفُوا فِیهِ وَهُدًى وَرَحْمَةً لِقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ (64 نحل).
3 – اینکه خداوند یکتا، مومنین را خطاب قرار داده تا ضمن پیشه کردن تقوی الله، به رسولش ایمان بیاورند تا از نتایج خوب آن برخوردار شوند : یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَآمِنُوا بِرَسُولِهِ یُؤْتِکُمْ کِفْلَیْنِ مِنْ رَحْمَتِهِ وَیَجْعَلْ لَکُمْ نُورًا تَمْشُونَ بِهِ وَیَغْفِرْ لَکُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ (28) لِئَلا یَعْلَمَ أَهْلُ الْکِتَابِ أَلا یَقْدِرُونَ عَلَى شَیْءٍ مِنْ فَضْلِ اللَّهِ وَأَنَّ الْفَضْلَ بِیَدِ اللَّهِ یُؤْتِیهِ مَنْ یَشَاءُ وَاللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِیمِ (29 حدید) .
4 – اینکه پیش از پیامبر خاتم ، رسولانی بوده اند که خداوند یکتا داستان برخی را برای وی بیان نموده و داستان برخی دیگر را نه. و دیگر اینکه هیچ رسولی آیه ای را جز به اذن الاهی نمی آورده است. و این بدان معنا می تواند باشد که مبنای دین، آیات الاهی است و نه جز آن که همه در قرآن کریم مسطور است. هم باید شنید و فرمان برد و عمل کرد و هم اینکه باید ترویج و تبلیغ کرد و بر دیگر مردم خواند و ... که حق جز این نیست : وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلا مِنْ قَبْلِکَ مِنْهُمْ مَنْ قَصَصْنَا عَلَیْکَ وَمِنْهُمْ مَنْ لَمْ نَقْصُصْ عَلَیْکَ وَمَا کَانَ لِرَسُولٍ أَنْ یَأْتِیَ بِآیَةٍ إِلا بِإِذْنِ اللَّهِ فَإِذَا جَاءَ أَمْرُ اللَّهِ قُضِیَ بِالْحَقِّ وَخَسِرَ هُنَالِکَ الْمُبْطِلُونَ (78 غافر) .
5 – اینکه تکذیب رسولان الاهی؛ سنت اقوام پیشین نیز بوده است تا به زعم خود با مجادله ی باطل، حق را پایمال سازند. اما سرانجام تکذیب آنها، کیفر و عقاب خداوند برایشان بود و این یعنی اینکه نباید از تکذیب کنندگان آیات خدا بود :مَا یُجَادِلُ فِی آیَاتِ اللَّهِ إِلا الَّذِینَ کَفَرُوا فَلا یَغْرُرْکَ تَقَلُّبُهُمْ فِی الْبِلادِ (4)کَذَّبَتْ قَبْلَهُمْ قَوْمُ نُوحٍ وَالأحْزَابُ مِنْ بَعْدِهِمْ وَهَمَّتْ کُلُّ أُمَّةٍ بِرَسُولِهِمْ لِیَأْخُذُوهُ وَجَادَلُوا بِالْبَاطِلِ لِیُدْحِضُوا بِهِ الْحَقَّ فَأَخَذْتُهُمْ فَکَیْفَ کَانَ عِقَابِ (5)وَکَذَلِکَ حَقَّتْ کَلِمَةُ رَبِّکَ عَلَى الَّذِینَ کَفَرُوا أَنَّهُمْ أَصْحَابُ النَّارِ (6 غافر).
6 – اینکه خداوند یکتا پیش از پیامبر خاتم ص هم رسولانی را به سوی اقوامشان با بینات فرستاد و چون تکذیب کردند پس او هم از گناهکاران انتقام گرفت و یاری کردن مومنین را بر خود حتمی و واجب نمود :وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِکَ رُسُلا إِلَى قَوْمِهِمْ فَجَاءُوهُمْ بِالْبَیِّنَاتِ فَانْتَقَمْنَا مِنَ الَّذِینَ أَجْرَمُوا وَکَانَ حَقًّا عَلَیْنَا نَصْرُ الْمُؤْمِنِینَ (47 روم). /// أَلَمْ یَأْتِهِمْ نَبَأُ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ قَوْمِ نُوحٍ وَعَادٍ وَثَمُودَ وَقَوْمِ إِبْرَاهِیمَ وَأَصْحَابِ مَدْیَنَ وَالْمُؤْتَفِکَاتِ أَتَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَیِّنَاتِ فَمَا کَانَ اللَّهُ لِیَظْلِمَهُمْ وَلَکِنْ کَانُوا أَنْفُسَهُمْ یَظْلِمُونَ (70 توبه).
7 – اینکه حضرت محمد ص رسول الله است : هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ کُلِّهِ وَکَفَى بِاللَّهِ شَهِیدًا (28)مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَالَّذِینَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْکُفَّارِ رُحَمَاءُ بَیْنَهُمْ تَرَاهُمْ رُکَّعًا سُجَّدًا یَبْتَغُونَ فَضْلا مِنَ اللَّهِ وَرِضْوَانًا سِیمَاهُمْ فِی وُجُوهِهِمْ مِنْ أَثَرِ السُّجُودِ ذَلِکَ مَثَلُهُمْ فِی التَّوْرَاةِ وَمَثَلُهُمْ فِی الإنْجِیلِ کَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوَى عَلَى سُوقِهِ یُعْجِبُ الزُّرَّاعَ لِیَغِیظَ بِهِمُ الْکُفَّارَ وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ مِنْهُمْ مَغْفِرَةً وَأَجْرًا عَظِیمًا (29 فتح) .
8 ) اینکه حضرت محمد ص همانند رسولان پیش از خود مردم را بواسطه ی وحی آیات الاهی به سوی ایمان و پرهیزگاری و تقوی الله و توحید و معاد و دست بر داشتن از شریک قرار دادن برای خداوند یکتا و ... با عمل به فروع دین همچون نماز و زکات و ... هدایت و رستگاری فرا می خوانده است تا امور روی زمین اصلاح شود و فساد رخت بر بندد.
9 ) اینکه خداوند یکتا با وحی آیاتش به وی؛ بر رسالت آن حضرت یعنی محمد مصطفی ص تاکید و تصریح نموده است. امری که بدان ایمان داریم : تِلْکَ آیَاتُ اللَّهِ نَتْلُوهَا عَلَیْکَ بِالْحَقِّ وَإِنَّکَ لَمِنَ الْمُرْسَلِینَ (252 بقره).
10 ) اینکه پیامبر ص بشیر و نذیر بوده و به حق هم به سوی مردم قوم و امت خویش از سوی خداوند فرستاده شده است و مشابه تکذیب رسالت او در اقوام پیشین هم مرتبط با رسولانشان وجود داشته که سرانجام کار خود را دیده اند : إِنْ أَنْتَ إِلا نَذِیرٌ (23) إِنَّا أَرْسَلْنَاکَ بِالْحَقِّ بَشِیرًا وَنَذِیرًا وَإِنْ مِنْ أُمَّةٍ إِلا خَلا فِیهَا نَذِیرٌ (24) وَإِنْ یُکَذِّبُوکَ فَقَدْ کَذَّبَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ جَاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَیِّنَاتِ وَبِالزُّبُرِ وَبِالْکِتَابِ الْمُنِیرِ (25) ثُمَّ أَخَذْتُ الَّذِینَ کَفَرُوا فَکَیْفَ کَانَ نَکِیرِ (26 فاطر).
11 ) اینکه پیامبر مکرم اسلام نه تنها مکلف و مامور به این بوده که خدای یکتا را بپرستد و انبازی در این راه برای او که یگانه است قرار ندهد؛ بلکه مامور بوده که تنها او را بخواند و شریکی برای خواندن و دعا کردن به درگاهش برایش قرار ندهد و به ابلاغ رسالت الاهی بپردازد و به مردم بگوید که او مالک سود و زیان کسی نیست و هر کس که نافرمانی خدا و رسولش را بکند ، جایگاهش دوزخ خواهد بود و ... : قُلْ إِنَّمَا أَدْعُو رَبِّی وَلا أُشْرِکُ بِهِ أَحَدًا (20) قُلْ إِنِّی لا أَمْلِکُ لَکُمْ ضَرًّا وَلا رَشَدًا (21) قُلْ إِنِّی لَنْ یُجِیرَنِی مِنَ اللَّهِ أَحَدٌ وَلَنْ أَجِدَ مِنْ دُونِهِ مُلْتَحَدًا (22) إِلا بَلاغًا مِنَ اللَّهِ وَرِسَالاتِهِ وَمَنْ یَعْصِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَإِنَّ لَهُ نَارَ جَهَنَّمَ خَالِدِینَ فِیهَا أَبَدًا (23) حَتَّى إِذَا رَأَوْا مَا یُوعَدُونَ فَسَیَعْلَمُونَ مَنْ أَضْعَفُ نَاصِرًا وَأَقَلُّ عَدَدًا (24) قُلْ إِنْ أَدْرِی أَقَرِیبٌ مَا تُوعَدُونَ أَمْ یَجْعَلُ لَهُ رَبِّی أَمَدًا (25) عَالِمُ الْغَیْبِ فَلا یُظْهِرُ عَلَى غَیْبِهِ أَحَدًا (26) إِلا مَنِ ارْتَضَى مِنْ رَسُولٍ فَإِنَّهُ یَسْلُکُ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ رَصَدًا (27) لِیَعْلَمَ أَنْ قَدْ أَبْلَغُوا رِسَالاتِ رَبِّهِمْ وَأَحَاطَ بِمَا لَدَیْهِمْ وَأَحْصَى کُلَّ شَیْءٍ عَدَدًا (28 جن). و این بدان معناست که مومنین هم به تبعیت از رسول خدا باید تنها خدا را بخوانند و در این امر کسی را برایش شریک قرار ندهند و تنها فرمان خدا و رسولش را ببرند تا از اهل بهشت باشند. ان شاءالله، که وظیفه ی رسول الله ص ؛ رساندن آیات خدا و ابلاغ آیاتش بوده است و نه جز آن.