سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مدیر وبلاگ
 
آمار واطلاعات
بازدید امروز : 29
بازدید دیروز : 9
کل بازدید : 31973
کل یادداشتها ها : 154
خبر مایه


گفتار سوم: سوره ی مبارکه ی نوح

   باید گفت حضرت نوح ع؛ باز کسی است که یکی از سوره های قرآن به نام او می باشد. هفتاد و یکمین سوره ی قرآن مجید که مکی و دارای بیست و هشت آیه ی کریمه است که می شود گفت به طور کلی به رسالت آن حضرت در طی همان نهصد و پنجاه سال مذکور – والله اعلم – اشاره دارد. اما برای کم و کیف این رسالت بدیهی است که باید به بطن دیگر آیات از دیگر سوره های قرآن که از این پیامبر بزرگ ع و رسالتش یاد شده است مراجعه کرد. امری که انشاءالله بدان نیز پرداخته خواهد شد. به هر جهت آیات سوره نوح ع و برگردان فارسی و شرح کوتاه پیرامون آن از قرار زیر می باشد:

«بسم الله الرحمن الرحیم. انا ارسلنا نوحا الی قومه ان انذر قومک من قبل ان یأتیهم عذاب الیم. (1 نوح )[1] ».

      آنچه از این آیه ی کریمه بر می آید اینکه خدای یکتا رسولانش را برای همان قومشان بر می انگیخته و به رسالت می فرستاده است. و دوم اینکه آنان به عنوان بیم دهنده از سوی خدا به سوی قومشان فرستاده و سرازیر می شده اند و سوم اینکه خدای یکتا دارای سنتی دگرگون ناپذیر است که تا رسولی و بیم دهنده ای را برای قومی گناهکار نفرستد تا با آنان اتمام حجت کند؛ هیچ گاه مورد خشم و عذاب قرارشان نمیدهد و چهارم اینکه انجام گناهان توسط هر گروهی و از هر نوعی که باشد وقتی در گروهی یا جامعه ای نشر و فزونی یافت عذاب دردناک الاهی را در پی دارد، اما همانطور که گذشت خدای یکتا با فرستادن بیم دهندگانی از میان خودشان با مردم آن قوم پیش از آمدن عذاب دردناکش به واسطه وحی و خواندن آیاتش توسط همان رسولش اتمام حجت می نماید تا برای کسی توجیهی نباشد که مثلن ما غافل بودیم و اگر هدایتی از سوی خدا می آمد دست از گناهان بر می داشتیم و فرمانت را می بردیم و ...[2] امری که در ارتباط با قوم حضرت نوح ع نیز تسری و تعمیم داشته و خدای یکتا برابر این آیه ی کریمه آن حضرت را بر انگیخته و برای انذار پیش از آمدن عذابش به خاطر شرک به سوی قومش فرستاده است.

 « قال یا قوم انی لکم نذیر مبین. (2 نوح) »

    این آیه ی کریمه می رساند که نخستین سخن حضرت نوح ع پس از برانگیخته شدن به رسالت این بوده که به مردم قومش گفته است که او بیم دهنده ی آشکاری است که از میان خودشان و همانندشان و از جنس انسان و نوع بشر است. و مکمل امر اینکه برای همین قوم بیم دهنده ی آشکار است. امری که به قومش گفته است.

 « ان اعبدوا الله واتقوه و اطیعونِ. (3 نوح) »

    این آیه ی کریمه می رساند که حضرت نوح ع به عنوان بیم دهنده ی آشکار به قومش و به عنوان اولین و مهمترین رسالتش می گوید که تنها خدای یکتا را بپرستند و نه جز او را و سپس اینکه از او یعنی خدا بپرهیزند و در واقع تقوای الاهی داشته باشند. یعنی از کسی جز او نترسند و پرهیزگاری کسی جز او را ننمایند. و این بدان معناست که هر فردی حتا مومنین همانگونه که در قرآن کریم آمده است باید تقوای الاهی داشته باشند چرا که همانطور که در این آیه ی کریمه آمده از اهم رسالت پیامبران خدا که نخستین آنها حضرت نوح ع بوده؛ نخست دعوت به یکتا پرستی بوده و بعد تقوای الاهی و نه تقوای کسی جز او. یعنی مومنین باید مزین و آراسته ی به تقوی الله باشند و بشوند و نه جز این. چرا که تکلیفی غیر از این ندارند. و اما نکته ی بعد یا سوم اینکه حضرت نوح ع پس از دعوت و فرا خواندن قومش به یکتا پرستی و پرهیزگاری و ترس از خدای یکتا به قومش می گوید که فرمانبر او باشند، چرا که او همانطور که گفته بیم دهنده ی آشکار است و از سوی دیگر به سوی یکتاپرستی و پرهیز از گناهان و ترس از خدا می خواند. به عبارت دیگر انسان باید تنها فرمان رسول خدا که خود فرمانبر خدای یکتاست را ببرد و نه فرمان کسانی را که به سوی گناهان و شرک و ترس از غیر خدا و ... فرا می خوانند.

 « یغفر لکم من ذنوبکم و یؤخرکم الی اجل مسمی ج ان اجل الله اذا جاء لا یؤخر ج لو کنتم تعلمون. (4 نوح ) ».   

      این آیه ی کریمه میرساند که آثار و نتایج پرستش خدای یکتا و تقوای الاهی داشتن، ضمن فرمان بردن از منذر و بیم دهنده ی خداوندی ( موضوع آیه ی پیش ) این است که خداوند یگانه اولن گناهان قوم گناهکار اطاعت کننده از رسول خدا را که بر اساس آیات وحی شده ی خداوند به او که با قومش سخن می گوید و دعوت به یکتا پرستی و پرهیز از خدا می کند را برایشان می آمرزد و دوم اینکه اجل چنین قومی را در صورت عمل به این گفته ی رسول خدا، تا آنگاه که بخواهد به تاخیر می اندازد زیرا هنگامی که اجل خدا فرا رسد دیگر تاخیری برای انجامش نیست و لذا باید این موضوع را دانست و پیروی آیات خدا را نمود و از پرهیزگاران بود.

    به عبارت دیگر برابر این آیه ی کریمه روشن می شود که شرط آمرزش گناهانِ یک فرد یا بدتر از آن یک قوم گناهکار از سوی خداوند و نیز به تاخیر افتادن اجل آنان، در گرو آیه ی 3 این سوره یعنی یکتا پرستی و تقوای الاهی و اطاعت از رسول خداست. چه آنکه انجام گناهان علیرغم آمدن آیات و بینات الاهی و خواندن آن توسط رسولش چیزی جز عذاب دردناک وی نخواهد بود.

« قال رب انی دعوت قومی لیلاً و نهارا. فلم یزدهم دعاءی الا فرارا و انی کلما دعوتهم لتغفر لهم جعلوا اصابعهم فی آذانهم و استغشوا ثیابهم و اصروا واستکبروا استکبارا. ( 5-7 نوح ) ».

      این آیات کریمه می رساند که حضرت نوح ع دارد با خدای خود سخن می گوید و راز دل بر او که به همه چیزی داناست می گشاید و از انجام رسالتش در رابطه با قومش می گوید مبنی بر اینکه او قومش را شب و روز به سوی یکتا پرستی و پرهیزگاری (تقوی الله) و اطاعت از خود به عنوان بیم دهنده ی آشکار برایشان فرا خوانده؛ اما نتیجه اش این بوده که آنان با وارد نمودن انگشتانشان در گوش هایشان و نیز بر سر انداختن جامه هایشان، به نوعی از رسالت او سر پیچیده اند تا هم آیات خدا را نشنوند و هم اینکه آن حضرت را وقتی آیات خدا را برایشان می خواند تا از عاقبت کارشان بیم شان دهد را نبینند. در واقع حضرت نوح ع در این راز دل گفتن با خدای خود می گوید که ای پروردگار من ؛ نتیجه ی این همه خواندن من، قومم را به سوی یکتاپرستی و پرهیزگاری از تو و فرمان بردن از من این شد که بر فرار و تکبر و خود بزرگ بینی آنان با کارهای سلبی مذکور در آیه ی 7 افزوده شود.

    آری؛ حضرت نوح ع عرضه می دارد که خدایا تمام تلاش من از این فراخواندن و انجام رسالت این بود که آنان با آمدن به سوی یکتاپرستی و پرهیز از گناهان و اطاعت از من مورد آمرزش تو قرار گیرند و اجل شان برابر وعده ی تو به تاخیر افتد؛ اما آنان فرمان نبردند.

« ثم انی دعوتهم جهارا. ثم انی اعلنت لهم و اسررت لهم اسرارا. فقلت استغفروا ربکم انه کان غفارا. یرسل المساء علیکم مدرارا. و یمددکم بأموال و بنین و یجعل لکم جنات و یجعل لکم انهارا. ( 8-12 نوح ) ». 

  و سپس حضرت نوح ع اینگونه ادامه می دهد که خدایا من نه تنها شب و روز، که قومم را با صدای بلند و نیز در آشکار و نهان نیز خواندم تا بلکه یکتاپرست و پرهیزکار و فرمانبر من شوند تا مورد آمرزش تو که بسیا آمرزنده ای قرار گیرند. چرا که آمرزش خواستن از تو بابت گناهان نتیجه اش این است که هم برکات و بارش های آسمانی را بدنبال خود دارد تا از خشک سالی رهایی یابند و هم اینکه باعث برکت و فزونی در دارایی و فرزندان آمرزش خواهندگان از تو ضمن برخورداری از نعمت های آخرت می شود.

 به عبارت دیگر حضرت نوح ع در طی این راز و نیاز با پروردگارش که پروردگار جهانیان است دارد از انجام رسالت خود در رابطه با قوم مشرکش می گوید. و این بدان معناست که راز و نیاز باید تنها با خدای یکتا باشد و نه کسی جز او. خدایی که دانای به تمام امور میباشد و بر اساس همان هم افراد را به سوی راه راست هدایت می کند و یا آنکه رو به گمراهی میگذارند تا زمانی که نتایج کارهای خود را ببیند.

    نتیجه اینکه آنچه که باعث بروز خشکسالی ها و کم شدن برکات آسمانی و تغییر در نعمت های داده شده ی خداوندی به فرد، قوم و یا اقوامی و به تبع آن از بین رفتن گیاهان و درختان پر ثمر و چارپایان رام شده برای انسان و حتا غیر آن می شود؛ انجام گناهان توسط انسان است، و آنچه که از یک سو برطرف کننده ی این سختی ها و رنج ها به خاطر همان گناهان و ستمگری ها؛ و از سوی دیگر باعث نزول برکات خداوندی از آسمان روی زمین برای فزونی مال و فرزندان نیکو و طول عمر با شرافت و کامروایی آخرتی و ... می گردد؛ تنها و تنها آمرزش خواستن از خدای بسیار آمرزنده برابر آیه ی 10 مذکور می باشد.

« ما لکم لا ترجون لله وقارا. و قد خلقکم اطوارا. الم تروا کیف خلق الله سبع سماوات طباقا. و جعل القمر فیهن نورا و جعل الشمس سراجا. والله انبتکم من الارض نباتا. ثم یعیدکم فیها و یخرجکم اخراجا. والله جعل لکم الارض بساطا. لتسلکوا منها سبلاً فجاجا. (13-20 نوح) ».

    این آیات کریمه می رساند که حضرت نوح ع ضمن اینکه قومش را به این فرا خوانده که تنها امیدوار خدای یکتا و با عظمت یعنی "الله" باشند؛ با یادآوری آفرینش آنها و نیز چند و چون آفرینش آسمانها و زمین و همینطور با اشاره به رویانیده شدن گیاهان و گستردگی زمین برای سکونت روی آن؛ بدانان دو امر و اصل دین را یادآور می شود: یکی توحید و یگانگی خدای با عظمت را که آفریننده ی هر چیزی از جمله آنان یعنی قوم نوح است که باید امیدوار او بود و دیگری معاد را که همه چیز پس از آفرینش و تلاشی به سوی او بر می گردد، حتا قوم نوح ع، و نمود این رستاخیز و گواه این امر آنگونه که هر سال در قالب واژه ی " نوروز " دیده می شود گیاهانی است که در زمانی و با شرایطی خاص در مکانهای گوناگون زمین به اراده ی خداوندی تا مهلتی مقرر رویانیده می شود. و این بدان معناست که هر چیزی از آفریده ها برابر سنت دگرگون ناپذیر خداوندی از مهلت و زمانی و در واقع اجلی برخوردار است.

    پس روشن می شود که هم باید امیدوار خدای یکتا بود و هم با اندیشیدن در آفرینش خود و آفرینش آسمانها و زمین پی به یکتایی او برد و با دگرگونی های طبیعیت و رویش و فرسایش هر ساله ی گیاهان پی به رستاخیز برد و بدان ایمان آورد و یقین پیدا کرد و از انجام گناهان دوری کرد که تبعات دنیایی و آخرتی خود را برای عاملین بدان دارد و خدای یکتا بدان و هر آنچه که هر کس انجام می دهد دانا و آگاه است.

« قال نوح رب انهم عصونی و اتبعوا من لم یزده ماله و ولده الا خسارا. و مکروا مکرا کبارا. و قالوا لا تذرن آلهتکم و لا تذرن وداً و لا سواعاً و لا یغوث و یعوق و نسرا. و قد اضلوا کثیرا ص و لا تزد الظالمین الا ضلالا. (21-24 نوح ) ».

   این آیات کریمه می رساند که نافرمانی از فرمان رسول خدا و پیروی از غیر او و نیز یکتاپرست نبودن و در واقع از مشرکین بودن و برای خدای یکتا انباز قرار دادن و راه نیرنگ و دسیسه را در ارتباط با رسالت رسولان و آیات الاهی در پیش گرفتن؛ نتیجه اش چیزی جز زیانکاری نیست به نحوی که اگر کسی برابر آیه ی 12 همین سوره پیروی رسول خدا را نماید و فرمان او را که فرمانبر خدای یگانه است را بنماید و از خدای بسیار آمرزنده آمرزش بخواهد؛ یکی از آثارش این است که بر دارایی و فرزندان او افزوده می شود، در حالی که برابر آیه ی 21 مذکور هر کس پیروی رسول خدای را که به یکتاپرستی و آمرزش خواستن از خدای بسیار آمرزنده و ... فرا می خواند را ننماید یکی از تبعاتش این است که نه تنها بر دارایی و فرزندان چنین کسی یا قومی افزوده نمی شود بلکه بهره ی آنان تنها افزایش زیانکاری است و این بدان معناست که مشرک و گناهکار بودن چیزی جز زیانکاری در پی خود ندارد و بر خلاف آیات الاهی عمل نمودن و اعراض از آنها بر این زیانکاری می افزاید.

    اما نتیجه ی دیگر برابر آیه ی کریمه ی 23 مذکور اینکه روشن می شود که قوم حضرت نوح ع ، بت پرست بوده اند و علیرغم رسالت آن حضرت و دعوت او به یکتاپرستی، حاضر به این نمی شدند که پنج بتِ : ود، سواع، یغوث، یعوق و نسر را کناری نهاده و فرمان آن حضرت را مبنی بر یکتاپرستی ببرند. بت هایی که نتیجه ی پرستش آنها چیزی جز گمراهی و افزوده شدن بر این گمراهی به خاطر ستمکاری بر خود نبوده و نمی باشد. و این بدان معناست که نتیجه ی بت پرستی در هر زمان و مکان گمراهی است. چرا که خدای یکتا در بت پرستی حجتی مثل شنیدن، پاسخ دادن، خوردن و آشامیدن و یا غذا دادن و اجابت کردن و ... قرار نداده است. و بنابراین است که نتیجه ی چنین امری گمراهی بت پرستان است.

    به هر جهت روشن می شود که نتیجه ی یکتاپرستی بواسطه ی آیات الاهی و ایمان به آنها و فرمان رسول خدا را بردن ، راهنمایی شدن از سوی خدا به سوی راه راست است و نتیجه ی شرک و شریک قرار دادن برای خدا و پرستش غیر او، گمراهی و افزوده شدن بر این گمراهی است، چرا که انباز قرار دادن برای خدا و پرستش غیر او یک نوع ستمکاری بر خویشتن است و ستمکاری هم هیچ هدایتی را از سوی خدا برای عامل بدان در پی ندارد، بلکه عاقبتش گمراهی است.

« مما خطیئاتهم اغرفوا فادخلوا نارا فلم یجدوا لهم من دون الله انصارا. [3](25 نوح) ».

   خدای یکتا در این آیه ی کریمه نتیجه ی کار این گروه را می رساند که به خاطر گوش فرا ندادن به آیات الاهی و فرمان حضرت نوح ع را نبردن و در واقع به خاطر خطاها و گناهانشان در انجام بت پرستی و نیرنگ و ...؛ عاقبتشان غرق شدن آنان در آب و ورود به آتش بود و اینکه آنان پس از چشیدن مزه ی عذاب خداوندی به خاطر همان گناهکاریشان و ستمکاریشان بر خودشان علیرغم آمدن آیات الاهی، پی بردند که تنها خداوند است که می تواند یار و یاور همه از جمله آنان باشد و نه آن بت هایی که از غیر او می پرستیدند.

    پس نتیجه اینکه باید پیروی آیات خدا را که همه در قرآن کریم است را نمود و از انجام گناهان از هر نوعش در عین دانایی به بد بودن آنها پرهیز نمود که سرانجامش چیزی جز خشم و عذاب او نیست.

    اما نکته ی دیگر اینکه به عنوان مومن، نه تنها باید پایبند به آیات خدا بود بلکه باید تنها آیات خدا که همه در قرآن کریم است را برای دیگر مردم خواند تا دست از شرک و کفر و ستم بر خود بردارند و به لطف خدا به راه راست راهنمایی شوند و تباهکاری ها از سطح گیتی زدوده شود و امور به سامان برسد. آمین یا رب العالمین.

« و قال نوح رب لا تذر علی الارض من الکافرین دیارا. انک ان تذرهم یضلوا عبادک و لا یلدوا الا فاجرا کفارا. (26-27 نوح) ».

    این آیات کریمه راز و نیاز و درخواست حضرت نوح ع از حضرت حق جل عظمته در رابطه با کفار و ناسپاسان را می رساند مبنی بر اینکه در روی زمین دیاری از آنان را وا نگذارد چرا که تبعات آن برابر مدت زمان رسالت آن حضرت پیرامون قومش این است که آنان یعنی کفار؛ هم بندگان خدا را گمراه می کنند و هم اینکه فرزندانی تبهکار و ناسپاس از آنان به دنیا می آید.

« رب اغفرلی و لوالدی و لمن دخل بیتی مؤمنا و للمؤمنین و المؤمنات ص و لا تزد الظالمین الا تبارا. (28 نوح) ».

    برابر این آیه ی کریمه روشن می شود که مومنین به تبعیت از حضرت نوح ع باید از خدای آمرزنده ی مهربان برای خود و دیگر مومنین آمرزش بخواهند که نتیجه ی آن در آیات 11 و 12 همین سوره با توجه به آیه ی 10 آمده است. به عبارت دیگر مومنین نباید خود را بی نیاز از آمرزش خواهی از خدای بسیار آمرزنده در رابطه با خود و پدر و مادر و زنان و مردان مومن بدانند؛ وقتی که یک پیامبر اولواالعزم اینگونه بوده است و خود را بی نیاز از آمرزش از خدای آمرزنده ی مهربان نمی دانسته است.


 

[1] - ما نوح را به سوی قومش به رسالت فرستادیم که قوم را به اندرز و پند بترسان پیش از آنکه بر آنان عذاب دردناک فرا رسد.

[2] - من اهتدی فإنما یهتدی لنفسه ص و من ضل فإنما یضل علیها ج و لا تزر وازرة وزر اخری ق و ما کنا معذبین حتی نبعث رسولا. و اذ اردنا ان نهلک فریة امرنا مترفیها ففسقوا فیها فحق علیها القول فدمرناها تدمیرا. و کم اهلکنا من القرون من بعد نوح ق و کفی بربک بذنوب عباده خبیرا بصیرا. ( 15-17 اسرا). که برابر آیه ی 16 روشن می شود که اراده ی خداوندی در زمینه ی عذاب قومی گناهکار پس از فرستادن رسولی بر آنان برای خواندن آیاتش؛ این است که به مترفین و متنعمین آن قوم دستور میدهد تا راه پرهیزگاری بپویند و بدانند که به خاطر انجام گناهان، نابودی و هلاک، آنان را برابر ارده اش در بر خواهد گرفت؛ اما آنان بر عکس راه فسق و تباهکاری را در پیش می گیرند؛ بنابراین از این پس است که قول الاهی برای عذاب این قوم تحقق می یابد. به هر جهت برابر آیه ی 15 روشن می شود که هر کس بار خود را بر خواهد داشت؛ همانگونه که حضرت نوح ع و مومنین همراهش از خشم خدا رهایی یافتند؛ اما فرزند او به همراه دیگر کفار و مکذبین آیات الاهی، غرق عذاب خداوندی شد. و تمام اینها بدان خاطر است که خدای یکتا برابر آیه ی 17 نسبت به بندگانش و اعمال آنها اعم از خوب و بد، آگاه و بیناست و لذا آنچه هست اینکه نباید از این مهم به هنگام انجام گناهان و یا دروغ شمردن آیات خدا و ... غافل بود و یا خدای ناکرده خود را به غفلت زد زیرا که هر عملی نتایج خود را برای عاملش در بر خواهد داشت.

[3] - اینکه بالاخره حضرت نوح ع پس از تلاشهای بسیار برای نجات قومش از شرک و گناه، خدای یکتا را خواند؛ چرا که بیتشر قومش ایمان نیاوردند و تکذیب آیات خدا نمودند و رسولش را مجنون نامیدند و تهدید به سنگسارش کردند و ... لذا خداوند هم دعای او را اجابت نمود و او و کسانی را که همراه او به عنوان مومن سوار بر کشتی بودند را از بلای سخت رهایی بخشید و دیگر کسان قومش را که همه از بدکاران و بنابراین بیرون از کشتی بودند ار غرق و مشمول همان بلای سخت نمود : « و نوحاً اذ نادی من قبل فاسجبنا له فنجیناه و اهله من الکرب العظیم. و نصرناه من القوم الذین کذبوا بآیاتنا ج انهم کانوا قوم سوء فاغرقناهم اجمعین. (76-77 انبیا) ».

   به طور چکیده نتیجه اینکه نخست نباید تکذیب آیات خدا را نمود چرا که تبعات خود را دارد و دوم اینکه تنها باید آیات خدا را در تمامر مراحل زندگی فردی و اجتماعی چراغ راه خود قرار داد و سوم اینکه تنها باید خدا را خواند و مرتبط با مشکلات از او یاری خواست و نه جز او. تا ازسوی حضرتش برابر آنچه که وعده داده مورد اجابت قرار گیرد.انشاءالله






طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ