گفتار دوم : حضرت ابراهیم ع دومین پیامبر الواالعزم الاهی
1 ) « وَ إِذْ قَالَ إِبْرَاهِیمُ لِأَبِیهِ آزَرَ أَتَتَّخِذُ أَصْنَامًا آلِهَةً إِنِّی أَرَاکَ وَقَوْمَکَ فِی ضَلَالٍ مُبِینٍ ?74? و کَذَلِکَ نُرِی إِبْرَاهِیمَ مَلَکُوتَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ وَ لِیَکُونَ مِنَ الْمُوقِنِینَ ?75? فَلَمَّا جَنَّ عَلَیْهِ اللَّیْلُ رَأَى کَوْکَبًا قَالَ هَذَا رَبِّی فَلَمَّا أَفَلَ قَالَ لَا أُحِبُّ الْآفِلِینَ ?76? فَلَمَّا رَأَى الْقَمَرَ بَازِغًا قَالَ هَذَا رَبِّی فَلَمَّا أَفَلَ قَالَ لَئِنْ لَمْ یَهْدِنِی رَبِّی لَأَکُونَنَّ مِنَ الْقَوْمِ الضَّالِّینَ ?77? فَلَمَّا رَأَى الشَّمْسَ بَازِغَةً قَالَ هَذَا رَبِّی هَذَا أَکْبَرُ فَلَمَّا أَفَلَتْ قَالَ یَا قَوْمِ إِنِّی بَرِیءٌ مِمَّا تُشْرِکُونَ ?78? إِنِّی وَجَّهْتُ وَجْهِیَ لِلَّذِی فَطَرَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ حَنِیفًا وَمَا أَنَا مِنَ الْمُشْرِکِینَ ?79? وَحَاجَّهُ قَوْمُهُ قَالَ أَتُحَاجُّونِّی فِی اللَّهِ وَقَدْ هَدَانِ وَلَا أَخَافُ مَا تُشْرِکُونَ بِهِ إِلَّا أَنْ یَشَاءَ رَبِّی شَیْئًا وَسِعَ رَبِّی کُلَّ شَیْءٍ عِلْمًا أَفَلَا تَتَذَکَّرُونَ ?80? وَکَیْفَ أَخَافُ مَا أَشْرَکْتُمْ وَلَا تَخَافُونَ أَنَّکُمْ أَشْرَکْتُمْ بِاللَّهِ مَا لَمْ یُنَزِّلْ بِهِ عَلَیْکُمْ سُلْطَانًا فَأَیُّ الْفَرِیقَیْنِ أَحَقُّ بِالْأَمْنِ إِنْ کُنْتُمْ تَعْلَمُونَ ?81? الَّذِینَ آمَنُوا وَلَمْ یَلْبِسُوا إِیمَانَهُمْ بِظُلْمٍ أُولَئِکَ لَهُمُ الْأَمْنُ وَهُمْ مُهْتَدُونَ ?82? وَتِلْکَ حُجَّتُنَا آتَیْنَاهَا إِبْرَاهِیمَ عَلَى قَوْمِهِ نَرْفَعُ دَرَجَاتٍ مَنْ نَشَاءُ إِنَّ رَبَّکَ حَکِیمٌ عَلِیمٌ ?83? . (سوره ی انعام )[1] » .
الف ) آیه ی 74 انعام گویای این امر است که رسالت حضرت ابراهیم ع به عنوان پیامبر اولوا العزم، مبارزه با بت پرستی به عنوان گمراهی روشن و یادآوری این موضوع به بت پرستان که نخستین آنها پدرش باشد بوده است، چرا که برابر این آیه ی کریمه آن حضرت؛ پدرش را خطاب قرار داده که او و قومش را به خاطر اختیار کردن بت ها به عنوان خدا در گمراهی روشن می بیند. حال اینکه چرا بت پرستی گمراهی روشن است امری است که انشاءالله در مباحث آتی بدان پرداخته خواهد شد هر چند که مرتبط با داستان حضرت هود ع به آن اشاره ای شد.
ب ) آیه ی 75 انعام می رساند که خداوند یکتا به خاطر مجاهده ی فی سبیل الله حضرت ابراهیم ع ، ملکوت آسمان ها و زمین را به او نشان داد تا از یقین کنندگان باشد. به عبارت دیگر گام برداشتن در راه خدا بی نتیجه نیست و این پاداش بزرگ برای حضرت ابراهیم ع به خاطر مبارزه با بت پرستی پدرش آذر و قومش بود که آنان را در گمراهی روشن با این کارشان خطاب کرد و در این راه هم برایش فرق نمی کرد که مخاطب او چه کسی باشد؛ پدرش یا قومش؛ در واقع مجاهده در راه خدا و بازداشتن از شرک، نسبت نمی شناسد، و لذا برابر این امر باید گفت که هر مجاهده ای در راه خدا حتا اگر دعوت به عدل و برقراری آن باشد و ... نیز اجر خود را از جانب خدا برای چنان فردی که البته عامل بدان نیز باشد در بر خواهد داشت و ... والله اعلم.
پ ) آیات 76-78 انعام که در واقع نتیجه ی همان نشان دادن ملکوت آسمانها و زمین توسط خداوند به حضرت ابراهیم ع به خاطر تذکر به بت پرستان به لحاظ در " گمراهی روشن " بودنشان است باعث می شود تا آن حضرت بتواند بر اساس حکمت و خردورزی به پدرش و قوم او بگوید که چرا نباید بتان را خدای خود از غیر خدای یکتا بگیرند که همانا این همانطور که گفته شد " گمراهی روشن " است. آری نتیجه این لطف خدا برابر این آیات ( 76-78 انعام ) این است که حضرت ابراهیم ع به ترتیب با دیدن ستارگان، ماه و خورشید؛ یکی را پس از دیگری پروردگار خود بداند و به ترتیب که یکی را کنار می گذارد دیگری را پروردگار خود بداند تا برسد به خورشید، به خورشید هم که میرسد باز آن را به کناری می نهد و به قوم خود می گوید که من از آنچه شما بدان شرک می ورزید بیزارم. که البته دلیل این کار او برابر مضمون همین آیات این است که او از " افولِ " این سه پدیده یا آفریده یعنی به ترتیب ستارگان، ماه و خورشید که با اینکه در آنها یک حجتی هست که بتوان در وهله ی نخست و پیش از ترتبِ " افول " بر آنها به خاطر در واقع " نورشان " که از ضعف تا شدت است به آنها به عنوان پروردگار خود ( سبحان الله ) استناد کرد؛ اما وقتی همین پدیده ها با مقوله ی " افول " پس از " طلوع " روبرو می شوند؛ پس می شود پی برد که هر چیزی همانطور که برابر شرایطی از ظهور برخوردار است از افول نیز برخوردار و در واقع از زوجیت برخوردار باشد، پس باید خود دارای پروردگاری و خدایی یگانه باشد که این نظم و آن ویژگی " نورانی " بودن و " هدایت " یافتن و در واقع پیدا کردن راه را در آنها به خاطر همان برخورداری از نور قرار داده باشد و ...
جان کلام اینکه حضرت ابراهیم ع با این احتجاج نه تنها بت پرستی را که حجتی در آن نیست رد کرد بلکه ثابت نمود که آنچه از آفریده ها و پدیده ها هم که در آن همانند ستارگان، ماه و خورشید در آنها حجتی مثل" نور " باشد باز بدان خاطر که از " غروب و افول " برخوردارند، پس نمی توانند خدای کسی باشند، بلکه آن کسی پروردگار همه چیز است که بتواند بدون هیچ کاستی و نقصانی هر آنچه را که آفریده و اندازه ای برایش قرار داده هدایت کند. همانگونه که مرتبط با ماه و خورشید و ستارگان اینگونه است که در مداری مشخص با طلوع و غروب تا آن زمان که او بخواهد در گردشند و اینها همه از آیات و نشانه های او می باشد. فقط باید دانش داشت و اندیشه نمود و خرد ورزید تا از این طریق پی به یگانگی خدا برد و ایمان آورد.
ت ) آیه ی 79 انعام در ادامه ی سه آیه ی قبل است که حضرت ابراهیم ع پس از برائت از بت پرستی و نیز برائت از شرک مبتنی بر ستاره و ماه و خورشید و ذکر این نکته که اگر پروردگار من " افول " داشته باشد پس نمی تواند هادی من باشد، بنابراین اعتراف می کند که من از تمام این ها که شرک است رویگردانم و در نهایت اینکه من توجه خودم را معطوف خدایی می کنم که آسمانها و زمین را به حق سرشته است. و پس از این باز تاکید می کند که من از مشرکین نیستم و این یقین همه اش به خاطر همان لطف الاهی بود که ذکر آن در آیه ی 75 انعام گذشت. فقط باید از این اسباب که همان فضل الاهی است در راه او استفاده کرد و از دست نداد که خدا پاداش هر کار خوبی را که در راه او باشد را خواهد داد. والله اعلم. انشاءالله. به عبارت دیگر حضرت ابراهیم ع با این احتجاج خواست به پدرش و قومش که بت پرست بودند، ثابت و یادآوری کند که شما چگونه چیزی یا چیزهایی را می پرسیتد که هیچ حجتی در آن نیست؛ در حالی که ستارگان و ماه و خورشید نیز با آنکه حجتی در آنها هست که همانا " نور " باشد؛ باز برایتان ثابت شد که نمی توانند پروردگار و خدای کسی باشند، زیرا که اینها نیز همانطور که دیدید و می بیند و برایتان یادآوری شد؛ از " افول " برخوردارند. و بنابراین پروردگار من کسی است که تمام این ها را آفریده و برایشان اندازه ی قرار داده است و راهنمایی شان می کند.
ث ) آیات 80-81 انعام که می رساند پس از این، قوم او با آن حضرت به محاجه و خصومت در رابطه با این عقیده ی او یعنی دعوت به یکتا پرستی و منع بت پرستی بر آمدند، امری که حضرت ابراهیم ع به آنان می گوید که آیا شما در باره ی " الله " که مرا " هدایت " کرده محاجه می کنید؟ سپس ادامه می دهد که من از آنچه شریک خدا قرار داده اید نمی ترسم[2] مگر اینکه خدای یگانه چیزی را بخواهد چرا که دانش او همه چیز را فرا گرفته است[3]. بالاخره باز حضرت ابراهیم به آنان یادآور می شود که من چگونه از آنچه برای خدا شریک و انباز قرار داده اید بترسم در حالی که شما از شرک آوردن به " الله " که هیچ حجتی در شرک و بت پرستی قرار نداده، نمی ترسید. بعد با این استدلال به آنان می گوید که حال کدام از این دو حق هستند؟ الله؛ یعنی آنکه همه چیز را آفریده و هدایت می کند یا آنچه که شما در پرستش برای او شریک قرار داده اید، در حالی که او در این کار هیچ حجتی برای شما قرار نداده است تا بدان وسیله راه یابید؟ . به هر جهت او یادآور می شود که امنیت و آرامش در یکتاپرستی است و نه جز آن.
چ ) آیه ی 82 انعام اشاره به این امر دارد و خیلی روشن بیان می فرماید که چه کسانی برایشان آرامش و امینت و هدایت است. آری برای آنانکه ایمان آورده اند و بنابراین این ایمانشان را به ستمگری آلوده نکردند؛ امنیت و هدایت از سوی خداوند است.
پس مومنین باید بدانند که زمانی در امنیت و آرامش هستند و از جانب خدا بواسطه ی ایمانشان؛ راهنمایی و رستگار می شوند که " ایمانشان " به خدای یکتا و آنچه که او بدان دستور داده است را، به " پوشش ستم " آلوده نکنند.
ح ) آیه ی 83 انعام می رساند که آری این حجت ما بود که به ابراهیم ع برای قومش دادیم تا بدین واسطه دست از بت پرستی بردارند و یگانه پرست شوند. در واقع حضرت ابراهیم ع با حجت و استدلال بود که می خواست به قومش ثابت کند که نه تنها بت پرستی عین گمراهی روشن است چرا که خدای یگانه هیچ سلطان و حجتی در آن قرار نداده بلکه هر آنچه را هم که حجتی در آن همانند خورشید و ماه و ستارگان قرار داده باشد ، نیز چون " افول " دارد و هدایتگر تام و تمام آدمی نیست و مدام در حال تغییر وضع از طلوع تا غروب است؛ پس آن هم اگر پرستش شود شرک است و لذا باید یکتاپرست بود تا هم به واسطه ی ایمان به خدا از جانب او هدایت شد و هم اینکه در امنیت و آرامش بود. و لذا وظیفه ی مومنین تبلیغ آیات خدا برای مردم است.
خدای یکتا در ادامه ی این آیه می فرماید که ما درجات هرکس را که بخواهیم بالا می بریم که همانا پروردگار تو درستکردار داناست. و این بدان معنا می تواند باشد که خدا اگر حکمتی و علمی را به ابراهیم ع پس از آن بیانش به پدرش در آیه ی 74 انعام داد تا با قوم بت پرستش احتجاج کند تا بلکه دست از شرک بردارند و یکتاپرست شوند؛ بدان خاطر بود و می باشد که خدای یکتا " حکیم و علیم " است و میداند که چه کسی یا کسانی در راهش مجاهده می کنند و چه کسانی تحت نام " مومن " لباس ستم بر ایمانشان می پوشند و چه کسانی گمراهند و .... پس پاداش و کیفر اعمال را بر همان مبنا می دهد.
خ ) لازم به ذکر است که خداوند یکتا در آیه ی 84 انعام اشاره به این امر دارد که او علاوه بر دادن حجت به حضرت ابراهیم، اسحاق و یعقوب را نیز به او بخشیده است و تمام این ها به خاطر همان مجاهده در راه حضرتش جل عظمته می باشد.