سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مدیر وبلاگ
 
آمار واطلاعات
بازدید امروز : 33
بازدید دیروز : 55
کل بازدید : 31860
کل یادداشتها ها : 154
خبر مایه


گفتار سوم : مرتبط با رسالت حضرت سلیمان ع

1 ) « وَوَهَبْنَا لِدَاوُدَ سُلَیْمَانَ نِعْمَ الْعَبْدُ إِنَّهُ أَوَّابٌ (30) إِذْ عُرِضَ عَلَیْهِ بِالْعَشِیِّ الصَّافِنَاتُ الْجِیَادُ (31) فَقَالَ إِنِّی أَحْبَبْتُ حُبَّ الْخَیْرِ عَنْ ذِکْرِ رَبِّی حَتَّى تَوَارَتْ بِالْحِجَابِ (32) رُدُّوهَا عَلَیَّ فَطَفِقَ مَسْحًا بِالسُّوقِ وَالأعْنَاقِ (33) وَلَقَدْ فَتَنَّا سُلَیْمَانَ وَأَلْقَیْنَا عَلَى کُرْسِیِّهِ جَسَدًا ثُمَّ أَنَابَ (34) قَالَ رَبِّ اغْفِرْ لِی وَهَبْ لِی مُلْکًا لا یَنْبَغِی لأحَدٍ مِنْ بَعْدِی إِنَّکَ أَنْتَ الْوَهَّابُ (35) فَسَخَّرْنَا لَهُ الرِّیحَ تَجْرِی بِأَمْرِهِ رُخَاءً حَیْثُ أَصَابَ (36) وَالشَّیَاطِینَ کُلَّ بَنَّاءٍ وَغَوَّاصٍ (37) وَآخَرِینَ مُقَرَّنِینَ فِی الأصْفَادِ (38) هَذَا عَطَاؤُنَا فَامْنُنْ أَوْ أَمْسِکْ بِغَیْرِ حِسَابٍ (39) وَإِنَّ لَهُ عِنْدَنَا لَزُلْفَى وَحُسْنَ مَآبٍ (40 صاد)» . 

    این آیات کریمه به این امر اشاره دارد که خداوند یکتا به حضرت داوود ع، سلیمان ع را بخشیده ، آن هم از آن جهت که او بنده ای نیکو بوده و به درگاه خدا انابه و بازگشت می کرده است. سپس به اینکه به او یعنی حضرت سلیمان ع اسب های تندرو و نیز با افکندن کالبدی بر تختش وی را مورد آزمایش قرار داد پرداخته، که آن حضرت به خاطر فراموش کردن ذکر پروردگار، به خود می آید و به درگاه خداوند انابه می کند و او را می خواند و از ضمن آمرزش از او می خواهد که بواسطه ی " وهاب " و بسیار بخشنده بودنش به وی سلطنت و پادشاهی ایی ببخشد که پس از او به احدی در جهانیان نرسد. از اینجا به بعد است که خداوند یکتا باد را رام و مسخر او می کند تا به امرش به آرامی به هر کجا بخواهد برود[1]، و نیز از سوی دیگر؛ دیوان و شیاطین را هم که بناهای عالی می ساختند و از دریا جواهرات گرانبها می آوردند، مسخر و رام او نمود و دیگر شیاطین هم به دست سلیمان به زنجیر کشیده شدند.[2]

    برابر آیات فوق،خداوند یکتا در ادامه به سلیمان ع می فرماید که این سلطنت و قدرت، عطای ماست حال به هر کس می خواهی بی حساب ببخش و یا منع نمای. و در پایان برابر آیه ی 40 این سوره (صاد) در باره ی آن حضرت می فرماید که سلیمان نزد ما بسیار مقرب و نیکو منزلت است.

   برآیند این آیات به طور کلی اینکه، دادن مقام سلطنت به سلیمان ع با این وسعت از مسخر نمودن باد و شیاطین برایش؛ به خاطر انابه به درگاه خداوند در عین داشتن تخت پادشاهی و برخورداری از فضل خداوند از وجهی دیگر از پیش، بدلیل مقصر دانستن خویش در اینکه از ذکر خدا طی فضلی دیگر با دادن آن اسب های تندرو؛ غافل شده، و نیز اینکه از خدا خواسته که هم او را بیامرزد و هم اینکه به او چنان سلطنتی را ببخشد. که خداوند یکتا و " وهاب " هم دعایش را به شرح مذکور در آیه ی مربوطه اجابت و حتا به او اختیار تفویض آن به هر کس که می خواهد مسئولیت دهد را نمود[3]. و این موضوع به نوعی اهمیت توبه و انابه به درگاه خداوند، ضمن آمرزش خواستن از او به همراه طلب حوائج را می رساند که همانا برآورنده ی حاجات، تنها خداوند یگانه است، همانگونه که تنها این او است که آمرزنده ی گناهان بندگان و توبه پذیر از آنان است.

2 ) آیات 16 – 44 سوره ی نمل نیز مرتبط با شرح رسالت حضرت سلیمان ع است که به لطف خداوند یگانه، وارث مُلک حضرت داوود ع شده بود و البته خود او هم همانطور که گذشت با آن حد از فضل الاهی به مقام سلطنت پس از پدر رسیده بود و لذا به این واسطه از یک طرف به مردم از نعمت های خدا بر خودش گفت مبنی بر اینکه به او زبان مرغان را آموخته و از هر چیزی بدو از فضل روشنش داده است و از سوی دیگر چون همه ی لشکریانش از جن و انس و پرندگان که تحت امرش بودند، در رکابش حاضر شدند و به راه افتادند تا به وادی مورچگان رسیدند و چون از فضل خدا از مورچه ای شنید که به دیگر مورچگان میگوید که به خانه های خود بروید تا پایمال سلیمان و لشکریانش نشوید؛ پس به گفته ی آن مور خندید و آنگاه از پروردگارش که پروردگار جهانیان است خواست که او را توفیق شکرگزاری نعمت اش را که بر خودش و پدرش داده عطا کند و بر انجام کارهای شایسته که مورد خشنودی اش باشد ببخشد و وارد صف بندگان شایسته اش بواسطه ی رحمت بی انتهایش نماید[4]. [5]

   ادامه ی آیات این سوره (نمل) در ارتباط با غیبت هدهد در صف لشکریانش است که وقتی آن حضرت متوجه می شود ، می گوید که او را عذاب شدید خواهد کرد و یا ذبحش خواهد نمود و یا آنکه باید برای این غیبتش دلیل روشن و موجه بیاورد تا در واقع مشمول این عذاب به خاطر نبودنش نشود. که هدهد پس از حضور برای آن حضرت دلیل می آورد مبنی بر اینکه او در طی این نبودش از چیزی خبر دار شده که سلیمان بر آن احاطه ندارد و آن اینکه سرزمینی را یافته که پادشاه آن یک زن است و با پرستش خورشید؛ به خدایی که آفریننده ی همه چیز و پروردگار عرش بزرگ است شرک آورده اند.[6]

    حضرت سلیمان ع برای اطمینان یافتن از گفتار و دلیل ارائه شده ی هدهد، نامه ای می نویسد و به او می سپارد تا بر آن قوم ببرد و منتظر باشد که ببیند پاسخشان چیست. ملکه ی قوم سبا پس از دیدن و باز کردن نامه، آن را " کتاب کریم " می خواند که از سوی سلیمان نوشته و با " بسم الله الرحمن الرحیم " شروع شده و از آنان خواسته که در پی برتری جویی بر او نباشند و تسلیم امر او شوند. نخستین اقدام پادشاه سبا در این خصوص، پس از مشورت با ملأ قومش و برای جلوگیری از تخریب شهر و ذلیل شدن مردمش و در واقع برای اینکه ببیند سخن آن حضرت چیست و چه می خواهد؛ هدیه ای را برای سلیمان ع می فرستد تا ببیند فرستادگانش با چه پاسخی از سوی او بر می گردند؛ که سلیمان ع با دیدن هدیه ی آن فرستادگان از قوم سبا می گوید که آنچه خدا به او از فضلش داده از این هدیه بهتر است، که همانا شما به چنین هدیه ای از خودتان شاد می شوید. سپس به آنان می گوید تا به سرزمین خود همراه با پیامی که داده برگردند. بعد از این حضرت سلیمان ع به ملأ بارگاه خود میگوید که کدام یک از شما می تواند تخت پادشاهی ملکه ی سبأ را پیش از آنکه او تسلیم امر من شود برایم بیاورد؛ که ابتدا یک عفریت از گروه جن میگوید که من این کار را پیش از آنکه از جای خود برخیزی برای تو خواهم کرد. سپس یک نفر از گروه انس که از " دانش کتاب " به فضل الاهی برخوردار بوده به سلیمان می گوید که پیش از اینکه چشم بر هم زنی من این کار را برای تو خواهم کرد که سرانجام این کار را می کند و همین جا به بعد است که وقتی بلقیس یا ملکه ی سبا، خود را در بارگاه با شکوه و بزرگ و بی همانند سلیمان ع می بیند؛ پروردگار را صدا می زند و ضمن گفتن اینکه به خود ستم کرده چرا که به او شرک آورده و شکر نعمت هایش را به جا نیاورده؛ به درگاهش عرضه می دارد که من با سلیمان تسلیم امر " الله " پروردگار جهانیان شدم.[7] و بدینوسیله ملکه ی قوم سبا از مسلمانان برای خداوند یکتا می شود.



[1] - که در این زمینه می توان به آیه ی 81 سوره ی انبیاء (وَلِسُلَیْمَانَ الرِّیحَ عَاصِفَةً تَجْرِی بِأَمْرِهِ إِلَى الأرْضِ الَّتِی بَارَکْنَا فِیهَا وَکُنَّا بِکُلِّ شَیْءٍ عَالِمِینَ.) ؛و نیز بخش اول آیه ی 12 سوره ی سبأ (وَلِسُلَیْمَانَ الرِّیحَ غُدُوُّهَا شَهْرٌ وَرَوَاحُهَا شَهْرٌ وَأَسَلْنَا لَهُ عَیْنَ الْقِطْرِ...) ؛ اشاره کرد.  

[2] - که در این زمینه می توان به آیات 82 سوره ی انبیاء (وَمِنَ الشَّیَاطِینِ مَنْ یَغُوصُونَ لَهُ وَیَعْمَلُونَ عَمَلا دُونَ ذَلِکَ وَکُنَّا لَهُمْ حَافِظِینَ.) ؛ و بخش دوم آیه ی 12 و نیز آیه ی 13 سوره ی سبأ (وَمِنَ الْجِنِّ مَنْ یَعْمَلُ بَیْنَ یَدَیْهِ بِإِذْنِ رَبِّهِ وَمَنْ یَزِغْ مِنْهُمْ عَنْ أَمْرِنَا نُذِقْهُ مِنْ عَذَابِ السَّعِیرِ . یَعْمَلُونَ لَهُ مَا یَشَاءُ مِنْ مَحَارِیبَ وَتَمَاثِیلَ وَجِفَانٍ کَالْجَوَابِ وَقُدُورٍ رَاسِیَاتٍ اعْمَلُوا آلَ دَاوُدَ شُکْرًا وَقَلِیلٌ مِنْ عِبَادِیَ الشَّکُورُ . )؛ اشاره کرد.

[3] - یعنی اختیار دادن و واگذاری امر ولایات تحت حاکمیت به او طی سلسله مراتب و البته با مراعات شرایط خود مثل اینکه فرد برگزیده برای یک ولایت، باید مومن و متقی و امین و عادل باشد و ... به امور حکومت واقف و مشرف و... – والله اعلم .

[4] - و این بدان معناست که انسان باید این توفیقات را از خدا بخواهد، آنگونه که در جایی دیگر خداوند یگانه به این مهم اشاره کرده است: « وَوَصَّیْنَا الإنْسَانَ بِوَالِدَیْهِ إِحْسَانًا حَمَلَتْهُ أُمُّهُ کُرْهًا وَوَضَعَتْهُ کُرْهًا وَحَمْلُهُ وَفِصَالُهُ ثَلاثُونَ شَهْرًا حَتَّى إِذَا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَبَلَغَ أَرْبَعِینَ سَنَةً قَالَ رَبِّ أَوْزِعْنِی أَنْ أَشْکُرَ نِعْمَتَکَ الَّتِی أَنْعَمْتَ عَلَیَّ وَعَلَى وَالِدَیَّ وَأَنْ أَعْمَلَ صَالِحًا تَرْضَاهُ وَأَصْلِحْ لِی فِی ذُرِّیَّتِی إِنِّی تُبْتُ إِلَیْکَ وَإِنِّی مِنَ الْمُسْلِمِینَ(15) أُولَئِکَ الَّذِینَ نَتَقَبَّلُ عَنْهُمْ أَحْسَنَ مَا عَمِلُوا وَنَتَجاوَزُ عَنْ سَیِّئَاتِهِمْ فِی أَصْحَابِ الْجَنَّةِ وَعْدَ الصِّدْقِ الَّذِی کَانُوا یُوعَدُونَ(16 احقاف) » .   

[5] - آیات 16 – 19 سوره ی نمل .

[6] - آیات 22 – 26 سوره ی نمل.

[7] - آیات 27 – 44 سوره ی نمل .






طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ