14 – خداوند یکتا نتیجه ی اطاعت از خود و رسولش را اینگونه بیان فرموده است : وَمَنْ یُطِعِ اللَّهَ وَالرَّسُولَ فَأُولَئِکَ مَعَ الَّذِینَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ مِنَ النَّبِیِّینَ وَالصِّدِّیقِینَ وَالشُّهَدَاءِ وَالصَّالِحِینَ وَحَسُنَ أُولَئِکَ رَفِیقًا (69) ذَلِکَ الْفَضْلُ مِنَ اللَّهِ وَکَفَى بِاللَّهِ عَلِیمًا (70 نساء).
15- خدای یگانه، در جایی ستمکارترین افراد را اینگونه بیان فرموده است : فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ کَذَبَ عَلَى اللَّهِ وَکَذَّبَ بِالصِّدْقِ إِذْ جَاءَهُ أَلَیْسَ فِی جَهَنَّمَ مَثْوًى لِلْکَافِرِینَ (32 زمر). در حالی که در باره ی متقین اینگونه فرموده است: وَالَّذِی جَاءَ بِالصِّدْقِ وَصَدَّقَ بِهِ أُولَئِکَ هُمُ الْمُتَّقُونَ (33) لَهُمْ مَا یَشَاءُونَ عِنْدَ رَبِّهِمْ ذَلِکَ جَزَاءُ الْمُحْسِنِینَ (34 زمر)؛ و دلیل آن را اینگونه :لِیُکَفِّرَ اللَّهُ عَنْهُمْ أَسْوَأَ الَّذِی عَمِلُوا وَیَجْزِیَهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ الَّذِی کَانُوا یَعْمَلُونَ (35 زمر).
16- اینکه پس از وحی؛ رسولان خدا حق شریک قرار دادن برای خداوند یگانه را نداشته اند چرا که اعمالشان نابود می شده است: وَلَقَدْ أُوحِیَ إِلَیْکَ وَإِلَى الَّذِینَ مِنْ قَبْلِکَ لَئِنْ أَشْرَکْتَ لَیَحْبَطَنَّ عَمَلُکَ وَلَتَکُونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِینَ (65) بَلِ اللَّهَ فَاعْبُدْ وَکُنْ مِنَ الشَّاکِرِینَ (66 زمر). و این بدان معناست که هر چند آنان همانند دیگر ابنای بشر دارای اختیار و آزادی اراده و عمل بوده اند؛ اما وقتی در قالب وحی به آنان دانش امری داده می شده و هدایت می شده اند، دیگر نمی توانسته اند رو به سوی کفر بیاورند چرا که نتیجه ی این کار خود را می دیده اند و این باید خود چراغ راهی برای مومنین باشد و بدانند که پس ایمان آوردن و آمدن هدایت الاهی؛ حق اینکه به عقب برگردند را ندارند چرا که کفرِ پس از ایمان همراه با تبعات و سرانجام بد خود است و این سنت دگرگون ناپذیر خداوندی در شریک قرار دادن برای او پس از آمده هدایت است والله اعلم.
17- اینکه خداوند یکتا با مخاطب قرار دادن مومنین به آنان می فرماید که با ذکر او و نیز قرآن؛ در پی این باشند که دلهایشان خاشع و فروتن شود و با تغییرات زمین که نوروز اهم آن است در آیات الاهی خرد بورزند و در اندیشه ی آخرت و اینکه بدون هیچ شکی بر پا خواهد شد و .. باشند : أَلَمْ یَأْنِ لِلَّذِینَ آمَنُوا أَنْ تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِکْرِ اللَّهِ وَمَا نَزَلَ مِنَ الْحَقِّ وَلا یَکُونُوا کَالَّذِینَ أُوتُوا الْکِتَابَ مِنْ قَبْلُ فَطَالَ عَلَیْهِمُ الأمَدُ فَقَسَتْ قُلُوبُهُمْ وَکَثِیرٌ مِنْهُمْ فَاسِقُونَ (16) اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ یُحْیِی الأرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا قَدْ بَیَّنَّا لَکُمُ الآیَاتِ لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ (17 حدید).
18 – اینکه این تنها ستمکاران هستند که آیات خدا را انکار می کنند؛ در حالیکه کتاب قرآن فرو فرستاده شده بر پیامبر ص که مومنین باید برای مردم بخوانند؛ همانگونه که پیامبر ص برای مردم زمانه ی خود تلاوت کرد؛ معجزه ای است و برای همه چیز کفایت می کند و از سوی دیگر رحمت و ذکری برای اهل ایمان است. به هر جهت باید دانست که مومنینِ به باطل و کافرین به الله؛ از زیانکارانند: بَلْ هُوَ آیَاتٌ بَیِّنَاتٌ فِی صُدُورِ الَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ وَمَا یَجْحَدُ بِآیَاتِنَا إِلا الظَّالِمُونَ (49) وَقَالُوا لَوْلا أُنْزِلَ عَلَیْهِ آیَاتٌ مِنْ رَبِّهِ قُلْ إِنَّمَا الآیَاتُ عِنْدَ اللَّهِ وَإِنَّمَا أَنَا نَذِیرٌ مُبِینٌ (50) أَوَلَمْ یَکْفِهِمْ أَنَّا أَنْزَلْنَا عَلَیْکَ الْکِتَابَ یُتْلَى عَلَیْهِمْ إِنَّ فِی ذَلِکَ لَرَحْمَةً وَذِکْرَى لِقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ (51) قُلْ کَفَى بِاللَّهِ بَیْنِی وَبَیْنَکُمْ شَهِیدًا یَعْلَمُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَالأرْضِ وَالَّذِینَ آمَنُوا بِالْبَاطِلِ وَکَفَرُوا بِاللَّهِ أُولَئِکَ هُمُ الْخَاسِرُونَ (52 عنکبوت).
19 – اینکه مومنین برابر دستور خداوند یگانه، تقوی الله پیشه کنند و به قرآن اعتصام جویند و به عنوان امتی میانه و البته فقط با خواندن آیات الاهی و نه کلامی جز آن، دیگران را به خیر دعوت و امر به معروف و نهی از منکر نمایند تا رستگار شوند و از گروهی جز این نباشند که علی رغم آمدن بینات الاهی ؛ راه تفرقه اختلاف را پیش گرفتند و بنابراین عذاب بزرگ الاهی آنان را در بر خواهد گرفت : یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ حَقَّ تُقَاتِهِ وَلا تَمُوتُنَّ إِلا وَأَنْتُمْ مُسْلِمُونَ (102) وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِیعًا وَلا تَفَرَّقُوا وَاذْکُرُوا نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَیْکُمْ إِذْ کُنْتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَیْنَ قُلُوبِکُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا وَکُنْتُمْ عَلَى شَفَا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَکُمْ مِنْهَا کَذَلِکَ یُبَیِّنُ اللَّهُ لَکُمْ آیَاتِهِ لَعَلَّکُمْ تَهْتَدُونَ (103) وَلْتَکُنْ مِنْکُمْ أُمَّةٌ یَدْعُونَ إِلَى الْخَیْرِ وَیَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَأُولَئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ (104) وَلا تَکُونُوا کَالَّذِینَ تَفَرَّقُوا وَاخْتَلَفُوا مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَهُمُ الْبَیِّنَاتُ وَأُولَئِکَ لَهُمْ عَذَابٌ عَظِیمٌ(105 آل عمران).
20 – اینکه برخورداری از پاداش بزرگ الاهی در ایمان به او و رسولانش و پرهیزگاری برابر دستور صریح خداوندی است : مَا کَانَ اللَّهُ لِیَذَرَ الْمُؤْمِنِینَ عَلَى مَا أَنْتُمْ عَلَیْهِ حَتَّى یَمِیزَ الْخَبِیثَ مِنَ الطَّیِّبِ وَمَا کَانَ اللَّهُ لِیُطْلِعَکُمْ عَلَى الْغَیْبِ وَلَکِنَّ اللَّهَ یَجْتَبِی مِنْ رُسُلِهِ مَنْ یَشَاءُ فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ وَإِنْ تُؤْمِنُوا وَتَتَّقُوا فَلَکُمْ أَجْرٌ عَظِیمٌ (179 آل عمران) .
21 - اینکه باید دانست که سخنان خداوند یکتا را پایانی برایش نیست هر چند که امکانات آن فراهم باشد و هر چند که پیرامون موضوعی خاص همچون " برگزیدگان و فرستادگان خداوندی یگانه " بر اساس آیات الاهی و دانش عطا شده در رابطه با آن از سوی خداوند دانا به تما امور باشد : لِلَّهِ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَالأرْضِ إِنَّ اللَّهَ هُوَ الْغَنِیُّ الْحَمِیدُ (26) وَلَوْ أَنَّمَا فِی الأرْضِ مِنْ شَجَرَةٍ أَقْلامٌ وَالْبَحْرُ یَمُدُّهُ مِنْ بَعْدِهِ سَبْعَةُ أَبْحُرٍ مَا نَفِدَتْ کَلِمَاتُ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ عَزِیزٌ حَکِیمٌ (27 لقمان). /// قُلْ لَوْ کَانَ الْبَحْرُ مِدَادًا لِکَلِمَاتِ رَبِّی لَنَفِدَ الْبَحْرُ قَبْلَ أَنْ تَنْفَدَ کَلِمَاتُ رَبِّی وَلَوْ جِئْنَا بِمِثْلِهِ مَدَدًا (109 کهف) .
با سپاس بی کران خدای یکتا را به خاطر این منت و نعمت های بی شمارش که از فضل و رحمت گسترده اش بر من ارزانی داشته و به من بخشیده است و خواستار فزونی آن و نیز فزونی بیش از پیش دانش کتاب و حکمت همچنین دادن اسباب بیشتر از جانب حضرتش برای ترویج همراه با دانش عطا شده از سوی او جل عظمته برای طالبین امر با پیروی از آن بر اساس آیاتش که همه در قرآن کریم است می باشم و درخواست اجابت دعاها از جانب حضرتش را به ویژه در این شبهای گرانقدر قدر دارم که اجابت کننده ای جز او که سمیع علیم و سمیع الدعاء و قریب مجیب و مجیب الدعوات است برای کسی نیست. امید اینکه پذیرفته شود و این ترویج معارفش، موثر اثر علاقمندان واقع گردد. آمین یا رب العالمین. 15/خرداد/1397 مقارن با شب بیست و یکم ماه مبارک رمضان.
گفتار دهم : نتیجه گیری کلی ( بخش های شانزدهگانه )
1 – اینکه تنها خداوند یکتا، « علام الغیوب » می باشد و نه کسی جز او؛ حتا رسولانش : یَوْمَ یَجْمَعُ اللَّهُ الرُّسُلَ فَیَقُولُ مَاذَا أُجِبْتُمْ قَالُوا لا عِلْمَ لَنَا إِنَّکَ أَنْتَ عَلامُ الْغُیُوبِ (109 مائده).
2 – این که می شود گفت هر یک از گروهها و اقوامی که ذکرشان در این مقال یعنی « برگزیدگان و فرستادگان خدای یگانه » ، آن هم بر اساس آیات الاهی رفت؛ خود دارای سوره ای از سوره های قرآن برابر اراده و حکمت خداوندی می باشند: الف ) انبیاء دارای 112 آیه. ب ) مومنون دارای 118 آیه. پ ) کافرون دارای 6 آیه. ت ) منافقون دارای 11 آیه. ث ) ناس دارای 5 آیه. ج ) برائت و یا توبه که به برائت از مشرکین بر می گردد دارای 129 آیه و به طور کلی و به لحاظ ارتباط موضوع و مخاطب آن سوره ی انسان با سی و یک آیه ی کریمه .
3 – اینکه هر چند سوره ی انبیاء، گویای اصل « نبوت » است؛ اما باید گفت که سوره ی اخلاص هم گویای اصل « توحید » است؛ همانگونه که سوره ی رحمان که نامی از نامهای الله است و باید او را که اعلی است و سوره ای از سوره های قرآن بدین نام است؛ تسبیح به حمدش گفت و از سوی دیگر اینکه سوره هایی همانند قیامت و و اقعه و... هم به اصل « معاد » اشاره دارد که همانطور که گذشت از زمان و ساعت وقوع آن تنها خداوند یگانه آگاه است. اموری که بدان ایمان داریم.
4 ) اینکه انسان باید بداند برای دور ماندن از هر خسران و زیانکاری؛ لازم است که هم ایمان داشته باشد به آنچه که خداوند طی آیاتش در قرآن کریم به روشنی بیان فرموده و هم اینکه کارهای شایسته کند و هم اینکه به حق که همه در آیات قرآن کریم است و هم به شکیبایی در امور و سختی ها سفارش کند: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم. وَالْعَصْرِ (1) إِنَّ الإنْسَانَ لَفِی خُسْرٍ (2) إِلا الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ (3) .
5 – اینکه خداوند یکتا از تمام پیامبران اولواالعزمش، میثاق محکم گرفته تا از صدق راستگویان باز پرسد و کافرین را مشمول عذاب دردناک کند :وَإِذْ أَخَذْنَا مِنَ النَّبِیِّینَ مِیثَاقَهُمْ وَمِنْکَ وَمِنْ نُوحٍ وَإِبْرَاهِیمَ وَمُوسَى وَعِیسَى ابْنِ مَرْیَمَ وَأَخَذْنَا مِنْهُمْ مِیثَاقًا غَلِیظًا (7)لِیَسْأَلَ الصَّادِقِینَ عَنْ صِدْقِهِمْ وَأَعَدَّ لِلْکَافِرِینَ عَذَابًا أَلِیمًا (8 احزاب).
6 – اینکه این از سنت خداوندی است که تا رسولی را از میان قومی ستمگر بر نیانگیزد تا آیاتش را که همه در قرآن کریم است را برایشان بخواند؛ آنان را هلاک نمی کند. به عبارت دیگر این یک اتمام حجت است برای چنان قومی تا دست از ستمگری بر خود بردارند و به راه راست و رستگاری به لطف خداوند رهنمون شوند: وَمَا کَانَ رَبُّکَ مُهْلِکَ الْقُرَى حَتَّى یَبْعَثَ فِی أُمِّهَا رَسُولا یَتْلُو عَلَیْهِمْ آیَاتِنَا وَمَا کُنَّا مُهْلِکِی الْقُرَى إِلا وَأَهْلُهَا ظَالِمُونَ (59) وَمَا أُوتِیتُمْ مِنْ شَیْءٍ فَمَتَاعُ الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَزِینَتُهَا وَمَا عِنْدَ اللَّهِ خَیْرٌ وَأَبْقَى أَفَلا تَعْقِلُونَ (60 قصص).
7 – اینکه خداوند یکتا، رسولانش را بواسطه ی وحی که همه از مردان بوده اند با بینات و کتاب فرستاده و بر حضرت محمد ص هم ذکر یا قرآن را فرو فرستاده است تا در آن اندیشه شود، امری که اهل ذکر از آن آگاهند :وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِکَ إِلا رِجَالا نُوحِی إِلَیْهِمْ فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّکْرِ إِنْ کُنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ (43) بِالْبَیِّنَاتِ وَالزُّبُرِ وَأَنْزَلْنَا إِلَیْکَ الذِّکْرَ لِتُبَیِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَیْهِمْ وَلَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُونَ (44 نحل با توجه به آیات 45-50) .
8 – اینکه رسولان الاهی کسانی بوده اند که مثل همه ی بنی آدم که بشری بیش نیستند غذا می خورده اند و در بازارها راه می رفته اند. 20 فرقان .
9 – اینکه خداوند یکتا ، رسولانش را با هدایت و دین حق فرستاد تا پشتیبان همه ی دین باشند هر چند که مشرکان خوششان نیاید : هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ کُلِّهِ وَلَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ (9 صف با توجه به آیات 10-13).به عبارت دیگر یعنی اینکه رسالت رسولان الاهی از هدایت او ناشی شده است. امری که باید بدان ایمان داشت که اگر هدایت الاهی نباشد هدایتگری جز او برای کسی نیست :ذَلِکَ هُدَى اللَّهِ یَهْدِی بِهِ مَنْ یَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَلَوْ أَشْرَکُوا لَحَبِطَ عَنْهُمْ مَا کَانُوا یَعْمَلُونَ (88 انعام با توجه به آیات 82-93).
10 – اینکه خداوند یکتا پس از تسبیح به حمد خود بر رسولانش درود می فرستد: سُبْحَانَ رَبِّکَ رَبِّ الْعِزَّةِ عَمَّا یَصِفُونَ (180) وَسَلامٌ عَلَى الْمُرْسَلِینَ (181) وَالْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ (182 صافات) .
11- هدف والا از برانگیختن رسولانش برای اقوامشان این بود که به آنان بگویند تا خدا را بپرستند و از طاغوت دوری نمایند: وَلَقَدْ بَعَثْنَا فِی کُلِّ أُمَّةٍ رَسُولا أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَاجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ فَمِنْهُمْ مَنْ هَدَى اللَّهُ وَمِنْهُمْ مَنْ حَقَّتْ عَلَیْهِ الضَّلالَةُ فَسِیرُوا فِی الأرْضِ فَانْظُرُوا کَیْفَ کَانَ عَاقِبَةُ الْمُکَذِّبِینَ (36) إِنْ تَحْرِصْ عَلَى هُدَاهُمْ فَإِنَّ اللَّهَ لا یَهْدِی مَنْ یُضِلُّ وَمَا لَهُمْ مِنْ نَاصِرِینَ (37 نحل با توجه به آیات 38-40).
12 – اینکه خداوند یکتا بندگانش از کسانی را که به خود ستم کرده و از اسراف کنندگانند را مورد خطاب قرار داده تا از رحمت او تا زنده اند و تا آنان را مرگ در بر نگرفته است ناامید نشوند و راه راست و رستگاری را با توجه به آیاتش در پیش گیرند و ... که تنها این پرهیزگارانند که نجات می یابند و اندوهگین نمی شوند : قُلْ یَا عِبَادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعًا إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ (53) وَأَنِیبُوا إِلَى رَبِّکُمْ وَأَسْلِمُوا لَهُ مِنْ قَبْلِ أَنْ یَأْتِیَکُمُ الْعَذَابُ ثُمَّ لا تُنْصَرُونَ (54) وَاتَّبِعُوا أَحْسَنَ مَا أُنْزِلَ إِلَیْکُمْ مِنْ رَبِّکُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ یَأْتِیَکُمُ الْعَذَابُ بَغْتَةً وَأَنْتُمْ لا تَشْعُرُونَ (55) أَنْ تَقُولَ نَفْسٌ یَا حَسْرَتَا عَلَى مَا فَرَّطْتُ فِی جَنْبِ اللَّهِ وَإِنْ کُنْتُ لَمِنَ السَّاخِرِینَ (56) أَوْ تَقُولَ لَوْ أَنَّ اللَّهَ هَدَانِی لَکُنْتُ مِنَ الْمُتَّقِینَ (57) أَوْ تَقُولَ حِینَ تَرَى الْعَذَابَ لَوْ أَنَّ لِی کَرَّةً فَأَکُونَ مِنَ الْمُحْسِنِینَ (58) بَلَى قَدْ جَاءَتْکَ آیَاتِی فَکَذَّبْتَ بِهَا وَاسْتَکْبَرْتَ وَکُنْتَ مِنَ الْکَافِرِینَ (59) وَیَوْمَ الْقِیَامَةِ تَرَى الَّذِینَ کَذَبُوا عَلَى اللَّهِ وُجُوهُهُمْ مُسْوَدَّةٌ أَلَیْسَ فِی جَهَنَّمَ مَثْوًى لِلْمُتَکَبِّرِینَ (60) وَیُنَجِّی اللَّهُ الَّذِینَ اتَّقَوْا بِمَفَازَتِهِمْ لا یَمَسُّهُمُ السُّوءُ وَلا هُمْ یَحْزَنُونَ (61) اللَّهُ خَالِقُ کُلِّ شَیْءٍ وَهُوَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ وَکِیلٌ (62 زمر).
13 – اینکه خداوند یکتا رسولانش را فرستاده تا به اذنش اطاعت او را بنمایند و از او که بسیار توبه پذیر مهربان است آمرزش بخواهند: وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ رَسُولٍ إِلا لِیُطَاعَ بِإِذْنِ اللَّهِ وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جَاءُوکَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّابًا رَحِیمًا (64) فَلا وَرَبِّکَ لا یُؤْمِنُونَ حَتَّى یُحَکِّمُوکَ فِیمَا شَجَرَ بَیْنَهُمْ ثُمَّ لا یَجِدُوا فِی أَنْفُسِهِمْ حَرَجًا مِمَّا قَضَیْتَ وَیُسَلِّمُوا تَسْلِیمًا (65 نساء).که همانا اطاعت از رسول خدا، اطاعت از خداوندگار است: مَنْ یُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطَاعَ اللَّهَ وَمَنْ تَوَلَّى فَمَا أَرْسَلْنَاکَ عَلَیْهِمْ حَفِیظًا (80 نساء).
گفتار نهم : نتیجه گیری این بخش ( شانزدهم)
1 – اینکه اقوام پیشین هم رسولانی الهی داشتند که آیات خدا را به استهزاء می گرفتند و لذا نتیجه ی کارشان این بود که از مجرمین شدند و در پی آن از سوی خداوند بر دلهایشان مهر خورد به نحوی که ایمان نمی اوردند. و این بدان معناست که شرط ایمان آوردن در این است که فرد پس از آمدن آیات خدا از مجرمین و گناهکاران نباشد بلکه آیات خدا را بشنود و فرمان ببرد : وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِکَ فِی شِیَعِ الأوَّلِینَ (10) وَمَا یَأْتِیهِمْ مِنْ رَسُولٍ إِلا کَانُوا بِهِ یَسْتَهْزِئُونَ (11) کَذَلِکَ نَسْلُکُهُ فِی قُلُوبِ الْمُجْرِمِینَ (12) لا یُؤْمِنُونَ بِهِ وَقَدْ خَلَتْ سُنَّةُ الأوَّلِینَ (13 حجر) .
و بدینگونه است در این رابطه آیات 6-8 زخرف : وَکَمْ أَرْسَلْنَا مِنْ نَبِیٍّ فِی الأوَّلِینَ (6) وَمَا یَأْتِیهِمْ مِنْ نَبِیٍّ إِلا کَانُوا بِهِ یَسْتَهْزِئُونَ (7) فَأَهْلَکْنَا أَشَدَّ مِنْهُمْ بَطْشًا وَمَضَى مَثَلُ الأوَّلِینَ (8) .
2 - اینکه خداوند یکتا ضمن فرستادن رسولانی برای امم پیشین، بر حضرت محمد ص هم کتاب قرآن را فرستاد تا هم برای کسانی که در آن اختلاف دارند بیان شود و هم اینکه هدایت و رحمتی برای مومنین باشد و اینکه کسی پیروی شیطان را که اعمالشان را برایشان می آراید ننماید که نتیجه ی خوبی ندارد همانگونه که برای اقوام گذشته اینگونه بود:تَاللَّهِ لَقَدْ أَرْسَلْنَا إِلَى أُمَمٍ مِنْ قَبْلِکَ فَزَیَّنَ لَهُمُ الشَّیْطَانُ أَعْمَالَهُمْ فَهُوَ وَلِیُّهُمُ الْیَوْمَ وَلَهُمْ عَذَابٌ ألیم (63) وَمَا أَنْزَلْنَا عَلَیْکَ الْکِتَابَ إِلا لِتُبَیِّنَ لَهُمُ الَّذِی اخْتَلَفُوا فِیهِ وَهُدًى وَرَحْمَةً لِقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ (64 نحل).
3 – اینکه خداوند یکتا، مومنین را خطاب قرار داده تا ضمن پیشه کردن تقوی الله، به رسولش ایمان بیاورند تا از نتایج خوب آن برخوردار شوند : یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَآمِنُوا بِرَسُولِهِ یُؤْتِکُمْ کِفْلَیْنِ مِنْ رَحْمَتِهِ وَیَجْعَلْ لَکُمْ نُورًا تَمْشُونَ بِهِ وَیَغْفِرْ لَکُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ (28) لِئَلا یَعْلَمَ أَهْلُ الْکِتَابِ أَلا یَقْدِرُونَ عَلَى شَیْءٍ مِنْ فَضْلِ اللَّهِ وَأَنَّ الْفَضْلَ بِیَدِ اللَّهِ یُؤْتِیهِ مَنْ یَشَاءُ وَاللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِیمِ (29 حدید) .
4 – اینکه پیش از پیامبر خاتم ، رسولانی بوده اند که خداوند یکتا داستان برخی را برای وی بیان نموده و داستان برخی دیگر را نه. و دیگر اینکه هیچ رسولی آیه ای را جز به اذن الاهی نمی آورده است. و این بدان معنا می تواند باشد که مبنای دین، آیات الاهی است و نه جز آن که همه در قرآن کریم مسطور است. هم باید شنید و فرمان برد و عمل کرد و هم اینکه باید ترویج و تبلیغ کرد و بر دیگر مردم خواند و ... که حق جز این نیست : وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلا مِنْ قَبْلِکَ مِنْهُمْ مَنْ قَصَصْنَا عَلَیْکَ وَمِنْهُمْ مَنْ لَمْ نَقْصُصْ عَلَیْکَ وَمَا کَانَ لِرَسُولٍ أَنْ یَأْتِیَ بِآیَةٍ إِلا بِإِذْنِ اللَّهِ فَإِذَا جَاءَ أَمْرُ اللَّهِ قُضِیَ بِالْحَقِّ وَخَسِرَ هُنَالِکَ الْمُبْطِلُونَ (78 غافر) .
5 – اینکه تکذیب رسولان الاهی؛ سنت اقوام پیشین نیز بوده است تا به زعم خود با مجادله ی باطل، حق را پایمال سازند. اما سرانجام تکذیب آنها، کیفر و عقاب خداوند برایشان بود و این یعنی اینکه نباید از تکذیب کنندگان آیات خدا بود :مَا یُجَادِلُ فِی آیَاتِ اللَّهِ إِلا الَّذِینَ کَفَرُوا فَلا یَغْرُرْکَ تَقَلُّبُهُمْ فِی الْبِلادِ (4)کَذَّبَتْ قَبْلَهُمْ قَوْمُ نُوحٍ وَالأحْزَابُ مِنْ بَعْدِهِمْ وَهَمَّتْ کُلُّ أُمَّةٍ بِرَسُولِهِمْ لِیَأْخُذُوهُ وَجَادَلُوا بِالْبَاطِلِ لِیُدْحِضُوا بِهِ الْحَقَّ فَأَخَذْتُهُمْ فَکَیْفَ کَانَ عِقَابِ (5)وَکَذَلِکَ حَقَّتْ کَلِمَةُ رَبِّکَ عَلَى الَّذِینَ کَفَرُوا أَنَّهُمْ أَصْحَابُ النَّارِ (6 غافر).
6 – اینکه خداوند یکتا پیش از پیامبر خاتم ص هم رسولانی را به سوی اقوامشان با بینات فرستاد و چون تکذیب کردند پس او هم از گناهکاران انتقام گرفت و یاری کردن مومنین را بر خود حتمی و واجب نمود :وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِکَ رُسُلا إِلَى قَوْمِهِمْ فَجَاءُوهُمْ بِالْبَیِّنَاتِ فَانْتَقَمْنَا مِنَ الَّذِینَ أَجْرَمُوا وَکَانَ حَقًّا عَلَیْنَا نَصْرُ الْمُؤْمِنِینَ (47 روم). /// أَلَمْ یَأْتِهِمْ نَبَأُ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ قَوْمِ نُوحٍ وَعَادٍ وَثَمُودَ وَقَوْمِ إِبْرَاهِیمَ وَأَصْحَابِ مَدْیَنَ وَالْمُؤْتَفِکَاتِ أَتَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَیِّنَاتِ فَمَا کَانَ اللَّهُ لِیَظْلِمَهُمْ وَلَکِنْ کَانُوا أَنْفُسَهُمْ یَظْلِمُونَ (70 توبه).
7 – اینکه حضرت محمد ص رسول الله است : هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ کُلِّهِ وَکَفَى بِاللَّهِ شَهِیدًا (28)مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَالَّذِینَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْکُفَّارِ رُحَمَاءُ بَیْنَهُمْ تَرَاهُمْ رُکَّعًا سُجَّدًا یَبْتَغُونَ فَضْلا مِنَ اللَّهِ وَرِضْوَانًا سِیمَاهُمْ فِی وُجُوهِهِمْ مِنْ أَثَرِ السُّجُودِ ذَلِکَ مَثَلُهُمْ فِی التَّوْرَاةِ وَمَثَلُهُمْ فِی الإنْجِیلِ کَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوَى عَلَى سُوقِهِ یُعْجِبُ الزُّرَّاعَ لِیَغِیظَ بِهِمُ الْکُفَّارَ وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ مِنْهُمْ مَغْفِرَةً وَأَجْرًا عَظِیمًا (29 فتح) .
8 ) اینکه حضرت محمد ص همانند رسولان پیش از خود مردم را بواسطه ی وحی آیات الاهی به سوی ایمان و پرهیزگاری و تقوی الله و توحید و معاد و دست بر داشتن از شریک قرار دادن برای خداوند یکتا و ... با عمل به فروع دین همچون نماز و زکات و ... هدایت و رستگاری فرا می خوانده است تا امور روی زمین اصلاح شود و فساد رخت بر بندد.
9 ) اینکه خداوند یکتا با وحی آیاتش به وی؛ بر رسالت آن حضرت یعنی محمد مصطفی ص تاکید و تصریح نموده است. امری که بدان ایمان داریم : تِلْکَ آیَاتُ اللَّهِ نَتْلُوهَا عَلَیْکَ بِالْحَقِّ وَإِنَّکَ لَمِنَ الْمُرْسَلِینَ (252 بقره).
10 ) اینکه پیامبر ص بشیر و نذیر بوده و به حق هم به سوی مردم قوم و امت خویش از سوی خداوند فرستاده شده است و مشابه تکذیب رسالت او در اقوام پیشین هم مرتبط با رسولانشان وجود داشته که سرانجام کار خود را دیده اند : إِنْ أَنْتَ إِلا نَذِیرٌ (23) إِنَّا أَرْسَلْنَاکَ بِالْحَقِّ بَشِیرًا وَنَذِیرًا وَإِنْ مِنْ أُمَّةٍ إِلا خَلا فِیهَا نَذِیرٌ (24) وَإِنْ یُکَذِّبُوکَ فَقَدْ کَذَّبَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ جَاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَیِّنَاتِ وَبِالزُّبُرِ وَبِالْکِتَابِ الْمُنِیرِ (25) ثُمَّ أَخَذْتُ الَّذِینَ کَفَرُوا فَکَیْفَ کَانَ نَکِیرِ (26 فاطر).
11 ) اینکه پیامبر مکرم اسلام نه تنها مکلف و مامور به این بوده که خدای یکتا را بپرستد و انبازی در این راه برای او که یگانه است قرار ندهد؛ بلکه مامور بوده که تنها او را بخواند و شریکی برای خواندن و دعا کردن به درگاهش برایش قرار ندهد و به ابلاغ رسالت الاهی بپردازد و به مردم بگوید که او مالک سود و زیان کسی نیست و هر کس که نافرمانی خدا و رسولش را بکند ، جایگاهش دوزخ خواهد بود و ... : قُلْ إِنَّمَا أَدْعُو رَبِّی وَلا أُشْرِکُ بِهِ أَحَدًا (20) قُلْ إِنِّی لا أَمْلِکُ لَکُمْ ضَرًّا وَلا رَشَدًا (21) قُلْ إِنِّی لَنْ یُجِیرَنِی مِنَ اللَّهِ أَحَدٌ وَلَنْ أَجِدَ مِنْ دُونِهِ مُلْتَحَدًا (22) إِلا بَلاغًا مِنَ اللَّهِ وَرِسَالاتِهِ وَمَنْ یَعْصِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَإِنَّ لَهُ نَارَ جَهَنَّمَ خَالِدِینَ فِیهَا أَبَدًا (23) حَتَّى إِذَا رَأَوْا مَا یُوعَدُونَ فَسَیَعْلَمُونَ مَنْ أَضْعَفُ نَاصِرًا وَأَقَلُّ عَدَدًا (24) قُلْ إِنْ أَدْرِی أَقَرِیبٌ مَا تُوعَدُونَ أَمْ یَجْعَلُ لَهُ رَبِّی أَمَدًا (25) عَالِمُ الْغَیْبِ فَلا یُظْهِرُ عَلَى غَیْبِهِ أَحَدًا (26) إِلا مَنِ ارْتَضَى مِنْ رَسُولٍ فَإِنَّهُ یَسْلُکُ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ رَصَدًا (27) لِیَعْلَمَ أَنْ قَدْ أَبْلَغُوا رِسَالاتِ رَبِّهِمْ وَأَحَاطَ بِمَا لَدَیْهِمْ وَأَحْصَى کُلَّ شَیْءٍ عَدَدًا (28 جن). و این بدان معناست که مومنین هم به تبعیت از رسول خدا باید تنها خدا را بخوانند و در این امر کسی را برایش شریک قرار ندهند و تنها فرمان خدا و رسولش را ببرند تا از اهل بهشت باشند. ان شاءالله، که وظیفه ی رسول الله ص ؛ رساندن آیات خدا و ابلاغ آیاتش بوده است و نه جز آن.
نتیجه گیری این گفتار (هفتم)
1 - اینکه طی این آیات کریمه که به حضرت رسول ص وحی و نازل شده و بدان ایمان داریم مشخص می شود که منافقین دارای چه ویژگی هایی هستند و مومنین در قبال این گروه چه وظایفی داشته و دارند؛ که مهمترین آنها این است که به آیات خدا تذکر داده شوند تا ضمن توبه به درگاه خدا و آمرزش خواستن از او و اصلاح امر؛ به کلام مقدس الاهی تمسک جویند و ...
2 – اینکه مرتبط با منافقین باید گفت که سوره ی 63 قرآن به نام این گروه با عنوان " منافقون " می باشد که بر حضرت محمد ص نازل شده و دارای یازده آیه ی کریمه و بیانگر احوال آنان است که گزیده ی آن به شرح زیر است:
الف/2) از آیات 1-3 این سوره روشن می شود که منافقین از دروغگویانند ؛ از یک سو از این جهت که سوگندهای خود را برای بازداشتن از راه خدا که چندین بار در سوره ی محمد از آن ذکر به میان آمد و کار بسیار بدی است قرار داده اند و بنابراین پیامبر ص نباید برابر دستور خداوندی فریب این سخن آنان را بخورد یا تحت تاثیر قرار بگیرد که به راستی و از صدق دل دارند به رسالت او شهادت می دهند. افزون بر این باید گفت بیان این موارد در خصوص این گروه طی آیات قرآن بدان خاطر است که خداوند از درون و احوال آنها آگاه است در حالی که تا روشن نشده و زمان نگذشته هیچ کس از بنی آدم نمی تواند به درون افراد از جمله منافقین پی ببرد که آنها بر خلاف آنچه که نشان می دهند و می گویند؛ واقعن بدنبال چه هدفی هستند. به عبارت دیگر تنها این خداوند یکتاست که از پیدا و پنهان امور و آنچه که در سینه های افراد است اطلاع و آگاهی دارد و نه کسی جز او، و این تنها او است که میداند چه کسانی سوگند راست از صدق دل می خورند و چه کسانی سوگند دروغ بدون اینکه با آنچه در دل دارند یکی و همسان باشد و لذا از این جهت است که آنان در زمره ی دروغگویان قرار گرفته اند. از سوی دیگر از آن جهت که به خاطر این امر یعنی کفرِ پس از ایمان؛ بر دلهای آنها مهر زده شد که نتیجه اش این است که نمی توانند بفهمند و این بدان معناست که کسانی می توانند در آیات خدا تفقه نمایند که بر دلهایشان به خاطر اختیار کفر و بازگشت به عقب؛ آن هم پس از ایمان مهر نخورده باشد: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم. إِذَا جَاءَکَ الْمُنَافِقُونَ قَالُوا نَشْهَدُ إِنَّکَ لَرَسُولُ اللَّهِ وَاللَّهُ یَعْلَمُ إِنَّکَ لَرَسُولُهُ وَاللَّهُ یَشْهَدُ إِنَّ الْمُنَافِقِینَ لَکَاذِبُونَ (1)اتَّخَذُوا أَیْمَانَهُمْ جُنَّةً فَصَدُّوا عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ إِنَّهُمْ سَاءَ مَا کَانُوا یَعْمَلُونَ (2)ذَلِکَ بِأَنَّهُمْ آمَنُوا ثُمَّ کَفَرُوا فَطُبِعَ عَلَى قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لا یَفْقَهُونَ (3 منافقون) .
ب/2) آیات 4-6 این سوره به روی گردانی و استکبار آنها از سخن و آیات حق که دعوت به استغفار از خداوند به واسطه ی پیامبر ص می شوند اشاره دارد تا آن حد که این رویگردانی و خودخواهی آنها باعث می شود که خداوند بگوید آنان شایسته مرگ از سوی حضرتش می باشند و نیز بگوید که آنان از فاسقین هستد و آمرزش خواستن یا نخواستن برایشان هر گز موثر واقع نمی شود و بنابراین هدایت هم نمی شوند. در واقع این موارد یعنی رویگردانی از سخن حق؛ از دیگرصفات منافقین است که برابر این آیات تبعات خود را برایشان دارد : وَإِذَا رَأَیْتَهُمْ تُعْجِبُکَ أَجْسَامُهُمْ وَإِنْ یَقُولُوا تَسْمَعْ لِقَوْلِهِمْ کَأَنَّهُمْ خُشُبٌ مُسَنَّدَةٌ یَحْسَبُونَ کُلَّ صَیْحَةٍ عَلَیْهِمْ هُمُ الْعَدُوُّ فَاحْذَرْهُمْ قَاتَلَهُمُ اللَّهُ أَنَّى یُؤْفَکُونَ (4)وَإِذَا قِیلَ لَهُمْ تَعَالَوْا یَسْتَغْفِرْ لَکُمْ رَسُولُ اللَّهِ لَوَّوْا رُءُوسَهُمْ وَرَأَیْتَهُمْ یَصُدُّونَ وَهُمْ مُسْتَکْبِرُونَ (5)سَوَاءٌ عَلَیْهِمْ أَسْتَغْفَرْتَ لَهُمْ أَمْ لَمْ تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ لَنْ یَغْفِرَ اللَّهُ لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الْفَاسِقِینَ (6 منافقون) .
پ/2) آیات 7-8 این سوره به دیگر صفات منافقین اشاره دارد مبنی بر اینکه از انفاق کردن در راه خدا که از دستورات او برابر آیاتش می باشد باز می دارند و از سوی دیگر برای متفرق کردن مومنین به طرق گوناگون می کوشند که نمونه آن این بود که برای دور کردن مومنین مستضعف از گرداگرد پیامبر در مدینه آن هم بواسطه ی بزرگان و عزتمندان آن شهر نقشه ها کشیدند و لذا خداوند یکتا می فرماید نتیجه ی کار اینها به خاطر این امور این است که اولن باعث می شود باز آنها نتوانند در دین تفقه نمایند و دوم سبب می شود که نتوانند بدانند که عزت برای خدا و رسولش و مومنین است و نه کسی دیگر هر چند که دارای مال و اولاد بسیار باشد : هُمُ الَّذِینَ یَقُولُونَ لا تُنْفِقُوا عَلَى مَنْ عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ حَتَّى یَنْفَضُّوا وَلِلَّهِ خَزَائِنُ السَّمَاوَاتِ وَالأرْضِ وَلَکِنَّ الْمُنَافِقِینَ لا یَفْقَهُونَ (7)یَقُولُونَ لَئِنْ رَجَعْنَا إِلَى الْمَدِینَةِ لَیُخْرِجَنَّ الأعَزُّ مِنْهَا الأذَلَّ وَلِلَّهِ الْعِزَّةُ وَلِرَسُولِهِ وَلِلْمُؤْمِنِینَ وَلَکِنَّ الْمُنَافِقِینَ لا یَعْلَمُونَ (8 منافقون) .
نتیجه اینکه انفاق کردن در راه خدا بر اساس آیات کریمه اش از فرایض دین است و کسی از مومنین که در این راه بخل بورزد یا دیگران را به بخل در انفاق کردن ترغیب نماید نتیجه اش این است که اولن پس از آمدن دانش آن بواسطه ی آیات الاهی در زمره ی منافقین قرار می گیرد و بعد سبب می شود که نتواند در دین تفقه نماید. و دوم اینکه باید ضمن ایمان یقین داشت که عزت فقط برای خدا و رسول خدا و مومنین است و نه کسی جز او که هر کس باوری جز این داشته باشد نتیجه اش چیزی نخواهد بود جز اینکه باز چنین کسی از منافقین است و دل به موقعیت و عزت موقتی همنوع که مسلمن دارای مال و منال بسیار است بسته است تا به اهدافش برسد و ...؛ که این موارد هدایتی را برای کسی بدنبال خود ندارد.
ت/2) خداوند یکتا طی آیات 9-11 سوره ی منافقون؛ مومنین را خطاب قرار می دهد که سرگرم فرزندان و دارای هایشان نشوند و انفاق کردن در راهش را تا زنده اند پیشه ی خود نمایند که این فرصت پس از مرگ برای چنین کاری فراهم نیست و البته افسوس هم سودمند نیست و...؛ تمام این های یعنی اینکه مومنین باید بدانند هر آنچه که خداوند از دارایی و فرزندان بدانان داده همه مایه ی آزمایش آنهاست و نه اینکه خدای ناکرده بدان مغرور شوند و باز اینکه بدانند " انفاق " کردن از آنچه که خداوند روزی افراد مومن کرده است از ضروریات دین و دستور خداوند یکتاست که نتایج بی شمار خود را برای عاملین به آن تا زنده اند در پی دارد : یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تُلْهِکُمْ أَمْوَالُکُمْ وَلا أَوْلادُکُمْ عَنْ ذِکْرِ اللَّهِ وَمَنْ یَفْعَلْ ذَلِکَ فَأُولَئِکَ هُمُ الْخَاسِرُونَ (9)وَأَنْفِقُوا مِنْ مَا رَزَقْنَاکُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ یَأْتِیَ أَحَدَکُمُ الْمَوْتُ فَیَقُولَ رَبِّ لَوْلا أَخَّرْتَنِی إِلَى أَجَلٍ قَرِیبٍ فَأَصَّدَّقَ وَأَکُنْ مِنَ الصَّالِحِینَ (10)وَلَنْ یُؤَخِّرَ اللَّهُ نَفْسًا إِذَا جَاءَ أَجَلُهَا وَاللَّهُ خَبِیرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ (11 منافقون) .
با توجه به آیات این سوره لازم به یادآوری است که ویژگی های منافقین همچون دروغگو بودن در سوگندهایشان، رویگردانی برای آمرزش خواستن پیامبر برایشان از خداوند، بخل در انفاق کردن و ...؛ از مواردی است که در آیات فوق از سوره های دیگر قرآن نیز که شرحش آمد ذکر به میان آمده بود که نتیجه ی کار آنها به دلیل این موارد چیزی نیست جز عدم تفقه در دین و آیات خدا، چرا که بر دلهایشان مهر خورده بود. و هر کس که چنین باشد البته دست کم به این سرانجام در دنیا دچار خواهد شد، آخرت که جای خود دارد.
3- اینکه سوره ی « توبه »؛ همانطور که از آیاتش بر می آید و مرتبط با سه گروه مشرکین[1]؛ کفار اهل کتاب[2] و منافقین[3] است؛ گویای این امر است که باید از مشرکین برائت جست و آیات خدا را به عنوان امت وسط یا محور کار در دین به لطف خداوند بر همه خواند تا رو به سوی دین و توحید و ایمان به معاد آورند و از جانب حضرت حق به راه راست هدایت شوند و در دین تفقه پیشه کنند و...
4 – علاوه بر آیات کل سوره، اینکه برابر آیات مربوطه ی همین سوره یعنی توبه؛ مومنین نیز باید مواردی را مرتبط با فروع و فرایض دین شامل نماز و زکات و امر به معروف و نهی از منکر و انفاق و صدقه و تاثیرات آن در ایمان واقعی و مومن حقیقی بودن و نیز اینکه چه کسانی می توانند به آبادانی مساجد خدا همت گمارند و ...، مد نظر داشته باشند و این آیات را بر دیگر مومنین نیز بخوانند و ترویج دهند. وَمَا کَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِیَنْفِرُوا کَافَّةً فَلَوْلا نَفَرَ مِنْ کُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طَائِفَةٌ لِیَتَفَقَّهُوا فِی الدِّینِ وَلِیُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَیْهِمْ لَعَلَّهُمْ یَحْذَرُونَ (122 توبه) .
5 – اینکه رسالت حضرت محمد ص فقط با واکنش های دارای دیرینگی و پیشینه دار از سوی اقوام گذشته و مشابه با آنها همانند اینکه رسالت رسول الاهی شان را که همراه با آیات و بینات بوده است را تکذیب کرده سحر بدانند و یا خود رسولشان را ساحر و ...؛ نبوده است، بلکه همراه با تحمیل سختی ها و فشارهای گوناگون در قالب محاصره ی اقتصادی و شکنجه و تعقیب یارانش و به راه انداختن جنگ و پیشه نمودن نفاق که بدتر از همه ی آنهاست و تا کنون به انحای مختلف در طول تاریخ اسلام ادامه پیدا کرده و ... ؛نیز بوده است ، اما به هر جهت فتح و نصر خدا آمد و اسلام در مکه که ام القرا است حاکم شد و شرک از آنجا رخت بر بست و در پی آن به اطراف گسترش یافت و این هست تا بر اساس[4] ، اراده ی حضرتش جل عظمته برای وارد شدن دسته دسته ی مردم به دین اسلام متحقق شود که همانا از زمان آن تنها او یعنی " الله " آگاه است، همانطور که این اوست که از رستاخیز و ساعت وقوع آن که از اخبار غیب است آگاه است[5] و ... که البته به تمام آیاتش ایمان داریم.
[1] - آیات 1- 29 توبه .
[2] - آیات 30-35 سوره ی توبه .
[3] - طی بند الف 10 بدان آیات اشاره شد.
[4] - بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم. إِذَا جَاءَ نَصْرُ اللَّهِ وَالْفَتْحُ (1) وَرَأَیْتَ النَّاسَ یَدْخُلُونَ فِی دِینِ اللَّهِ أَفْوَاجًا (2) فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّکَ وَاسْتَغْفِرْهُ إِنَّهُ کَانَ تَوَّابًا (3 نصر) .
[5] - یَسْأَلُکَ النَّاسُ عَنِ السَّاعَةِ قُلْ إِنَّمَا عِلْمُهَا عِنْدَ اللَّهِ وَمَا یُدْرِیکَ لَعَلَّ السَّاعَةَ تَکُونُ قَرِیبًا (63 احزاب) با توجه به آیات 64-68 .
گفتار هشتم : رحلت جانگداز حضرت رسول اکرم ص
رحلت رسول گرامی اسلام و خاتم النبیین حضرت محمد ص در بیست و هشتم صفر المظر سال یازدهم هجری رخ داد، که البته این امر یعنی گریز ناپذیر بودن مرگ برای بشر؛ امری است که خداوند یکتا طی آیاتش بدان به ایشان تذکر داده بود : إِنَّکَ مَیِّتٌ وَإِنَّهُمْ مَیِّتُونَ (30) ثُمَّ إِنَّکُمْ یَوْمَ الْقِیَامَةِ عِنْدَ رَبِّکُمْ تَخْتَصِمُونَ (31 زمر).
و البته آن موضوعی است که همانطور که بر اساس آیات الاهی گذشت در رابطه با حضرت یحیی و حضرت عیسی ع هم از آن سخن به میان آمده بود : یَا یَحْیَى خُذِ الْکِتَابَ بِقُوَّةٍ وَآتَیْنَاهُ الْحُکْمَ صَبِیًّا (12) وَحَنَانًا مِنْ لَدُنَّا وَزَکَاةً وَکَانَ تَقِیًّا (13) وَبَرًّا بِوَالِدَیْهِ وَلَمْ یَکُنْ جَبَّارًا عَصِیًّا (14)وَسَلامٌ عَلَیْهِ یَوْمَ وُلِدَ وَیَوْمَ یَمُوتُ وَیَوْمَ یُبْعَثُ حَیًّا (15 مریم با توجه به آیات 1-11) . /// قَالَ إِنِّی عَبْدُ اللَّهِ آتَانِیَ الْکِتَابَ وَجَعَلَنِی نَبِیًّا (30) وَجَعَلَنِی مُبَارَکًا أَیْنَ مَا کُنْتُ وَأَوْصَانِی بِالصَّلاةِ وَالزَّکَاةِ مَا دُمْتُ حَیًّا (31) وَبَرًّا بِوَالِدَتِی وَلَمْ یَجْعَلْنِی جَبَّارًا شَقِیًّا (32) وَالسَّلامُ عَلَیَّ یَوْمَ وُلِدْتُ وَیَوْمَ أَمُوتُ وَیَوْمَ أُبْعَثُ حَیًّا (33) ذَلِکَ عِیسَى ابْنُ مَرْیَمَ قَوْلَ الْحَقِّ الَّذِی فِیهِ یَمْتَرُونَ (34 مریم با توجه به آیات 16-40) .
و باز البته در مورد هر نفسی نمود پیدا میکند مبنی بر اینکه مزه ی مرگ را همگی برابر سنت دگرگون ناپذیر خداوندی خواهند چشید : فَإِنْ کَذَّبُوکَ فَقَدْ کُذِّبَ رُسُلٌ مِنْ قَبْلِکَ جَاءُوا بِالْبَیِّنَاتِ وَالزُّبُرِ وَالْکِتَابِ الْمُنِیرِ (184) کُلُّ نَفْسٍ ذَائِقَةُ الْمَوْتِ وَإِنَّمَا تُوَفَّوْنَ أُجُورَکُمْ یَوْمَ الْقِیَامَةِ فَمَنْ زُحْزِحَ عَنِ النَّارِ وَأُدْخِلَ الْجَنَّةَ فَقَدْ فَازَ وَمَا الْحَیَاةُ الدُّنْیَا إِلا مَتَاعُ الْغُرُورِ (185 آل عمران با توجه به آیات 180-189) .و پس از آن البته به سوی خدا باز خواهند گشت : /// کُلُّ نَفْسٍ ذَائِقَةُ الْمَوْتِ ثُمَّ إِلَیْنَا تُرْجَعُونَ (57 عنکبوت با توجه به آیات 53-59) .
چرا که رسولان خدا از جمله پیامبر مکرم اسلام ص بشری بیش نبوده اند و خداوند یکتا این موضوع را برای گفتن به مردم به حضرت محمد ص وحی نموده است : قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِثْلُکُمْ یُوحَى إِلَیَّ أَنَّمَا إِلَهُکُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ فَاسْتَقِیمُوا إِلَیْهِ وَاسْتَغْفِرُوهُ وَوَیْلٌ لِلْمُشْرِکِینَ (6) الَّذِینَ لا یُؤْتُونَ الزَّکَاةَ وَهُمْ بِالآخِرَةِ هُمْ کَافِرُونَ (7) إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَهُمْ أَجْرٌ غَیْرُ مَمْنُونٍ (8 فصلت) . /// قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِثْلُکُمْ یُوحَى إِلَیَّ أَنَّمَا إِلَهُکُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ فَمَنْ کَانَ یَرْجُو لِقَاءَ رَبِّهِ فَلْیَعْمَلْ عَمَلا صَالِحًا وَلا یُشْرِکْ بِعِبَادَةِ رَبِّهِ أَحَدًا (110 کهف) .
ابنای بشری؛ که هم همانند همه غذا می خورده اند و هم در بازارها راه می رفته اند: وَمَا أَرْسَلْنَا قَبْلَکَ مِنَ الْمُرْسَلِینَ إِلا إِنَّهُمْ لَیَأْکُلُونَ الطَّعَامَ وَیَمْشُونَ فِی الأسْوَاقِ وَجَعَلْنَا بَعْضَکُمْ لِبَعْضٍ فِتْنَةً أَتَصْبِرُونَ وَکَانَ رَبُّکَ بَصِیرًا (20 فرقان) . و روشن است که کسی که نیازمند غذا و راه رفتن و داد و ستد کردن و ... باشد همانگونه که به اذن و اراده ی خداوندی روزی به دنیا آمده روزی هم از دنیا با مرگ خواهد رفت و دوباره در قیامت زنده مبعوث خواهد شد.
به عبارت دیگر رسولان الاهی که بشری مثل همه بوده اند عمر جاویدان نداشته اند : وَمَا أَرْسَلْنَا قَبْلَکَ إِلا رِجَالا نُوحِی إِلَیْهِمْ فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّکْرِ إِنْ کُنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ (7) وَمَا جَعَلْنَاهُمْ جَسَدًا لا یَأْکُلُونَ الطَّعَامَ وَمَا کَانُوا خَالِدِینَ (8 انبیا). فقط به واسطه ی فضل الاهی که برای رسالت بر گزیده می شدند به آنان وحی می شده است تا آیات او را به مردم اقوامشان برسانند و ...؛
البته در این راه یعنی مرگ، ملک الموت از سوی خداوند یگانه موکل می باشد و هر کس به طریقی و دلیلی، چشم از جهان فرو می بندد و به سوی خدا می رود تا روز قیامت و حساب و کتاب و ...؛ امری که خداوند یکتا به حضرت محمد ص متذکر شده تا به مردم برساند :قُلْ یَتَوَفَّاکُمْ مَلَکُ الْمَوْتِ الَّذِی وُکِّلَ بِکُمْ ثُمَّ إِلَى رَبِّکُمْ تُرْجَعُونَ (11 سجده).