سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مدیر وبلاگ
 
آمار واطلاعات
بازدید امروز : 16
بازدید دیروز : 44
کل بازدید : 31106
کل یادداشتها ها : 154
خبر مایه


< 1 2 3 >

 9 ) « کذبت قوم لوط بالنذر. انا ارسلنا علیهم حاصباً إلا آل لوط ص نجیناهم بسحر. نعمة من عندنا ج کذالک نجزی من شکر. و لقد انذرهم بطشتنا فتماروا بالنذر. و لقد راودوه عن ضیفه فطمسنا اعینهم فذوقوا عذابی و نذر. و لقد صبحهم بکرةً عذابٌ مستقر. فذوقوا عذابی و نذر. و لقد یسرنا القرآن للذکر فهل من مدکر. (33-40 قمر) » .       

الف ) آیه ی 33 قمر گویای این امر است که قوم لوط هم، مانند اقوام پیشین از کفار؛ بیم دهندگان و رسولان حق را تکذیب کردند.

ب ) آیات 34-35 قمر اشاره به عذاب این قوم از نوع سنگباران به خاطر ستمگری بر خودشان، یعنی همان تکذیب رسول و آیات الاهی و  انجام عمل فحشای لواط دارد و اینکه این تنها آل لوط به جز همسرش بودند که از این عذاب در سحرگاهان آن هم فقط و فقط به لطف الاهی که موضوع همان میهمانان حضرت ابراهیم یا رسولان الاهی باشد، رهایی یافتند وگرنه برای کسی یار و یاوری جز خدا به خصوص هنگام آمدن عذاب بر قوم لوط وجود نداشته و نخواهد داشت.

پ ) آیه ی 36 قمر در راستای آیه 63 حجر بیان می دارد که حضرت لوط ع قومش را از قهر خدا بیم داد اما آنها در وقوع آن شک کردند. یعنی آنچه که رسولان الاهی برابر آیه ی 63 حجر به او گفته بودند که برایش ماموریت دارند و خود را از راستگویان ذکر کرده بودند و ماموریت شان را نیز حق بر شمرده بودند.

ت ) آیات 37-39 قمر به عذاب این قوم اشاره دارد از آن جهت که به لحاظ فعل بد فحشای لواط، به محض مطلع شدن از میهمانان حضرت لوط که همان رسولان الاهی در قالب و به شکل مردان باشند به در خانه اش آمدند و برابر آیه ی 37 قمر از آن حضرت؛ میهمانانش را که به صورت مرد بودند خواستند و لذا اینگونه شد که عذاب الاهی را به طریق سنگباران شدن در بامدادان چشیدند در حالی که به لطف الاهی و برابر ماموریت رسولان الاهی که شرحش در آیات سوره ی حجر گذشت و نیز برابر آیات 34-35 همین سوره یعنی قمر، این تنها " آل لوط " بود که به جز همسر حضرت لوط از این عذاب الاهی در سحرگاهان همان شب نجات پیدا کردند. در واقع روشن تر می شود که وقتی عذاب الاهی می آمده ، رسولان حق و مومنین همراه آنها هر یک به طریقی از عذابش رهایی می یافته اند که در اینجا حضرت لوط و آلش و مومنین همراه آنها که از تعداد آنها تنها خدای یکتا آگاه است؛ پیش از آمدن عذاب الاهی و با ماموریت فرشتگان یا رسولان الاهی است که شهر را ترک می کنند و بدین سبب از آن عذاب دردناک دنیایی قوم لوط به خاطر عمل مفسده و فحشای لواط؛ به لطف خدا رهایی و نجات می یابند. همانگونه که حضرت نوح و مومنین همراه او به لطف خدا با قرار گرفتن در کشتی ساخته شده به امر خدا بود که از عذاب الاهی بر قوم کافر نوح رهایی یافتند و ...

ث ) آیه ی 40 سوره ی قمر، همانند آیات 17، 22 و 32 همین سوره که مرتبط با اقوام پیشین است؛ و در این جا مرتبط با قوم لوط، اشاره به این امر دارد که خدای یکتا می فرماید ما قرآن را آسان کردیم تا همه پند گیرند؛ بعد یادآور می شود که آیا پند گیرنده ای هست؟ یعنی باید از سرانجام این اقوام گناهکار پند گرفت و دانست که تباهی روی زمینْ از هر نوعش که باشد عذاب خداوند را بدنبال خود دارد و در این راه هیچ کس نباید خود را ایمن بداند که همانا تنها راه ایمن شدن از خشم الاهی در ایمان و انجام کارهای شایسته و آلوده نکردن ایمان به ستمگری ضمن پرهیزگاری و تقوای الاهی است، همانگونه که رسولان خدا و مومنین به لطف الاهی بواسطه ی همین ایمان و عمل صالح و پرهیزگاری، از آن عذابها که شرحشان تا کنون گذشت؛ نجات و رهایی یافتند و به رستگاری رسیدند.

گفتار سوم : نتیجه گیری پایانی

1 – اینکه حضرت لوط ع از ایمان آورندگان به حضرت ابراهیم ع و همگن وی بوده که پس از ایمان آوردن به او به عنوان مهاجر الی الله به سوی قوم خود، لوط می رود.

2 – اینکه قوم لوطْ عمل فحشای لواط و یا به تعبیر امروزی همجنس گرایی را مرتکب شده اند؛ امری که پیش از آن هیچ قومی و هیچ کسی مبتلا و عامل بدان نبوده است؛ چه آنکه نه تنها حضرت لوط برای بازداشتن آنان از این فعل حرام و گناه کبیره به عنوان رسالت الاهی خویش؛ این موضوع را بدانان یادآور می شود؛ بلکه هیچگاه آنان نیز این را عنوان نمی دارند که این سنت پدرانشان بوده است زیرا در قرآن ذکری از آن به میان نیامده است. اما این ذکر برای بت پرستان در قرآن آمده است که وقتی نصیحت می شوند که دست از پرستش غیر خدا بردارند زیرا که خدایی جز الله برای کسی نیست و او پروردگار همه است و ...؛ این موضوع یعنی عادت پیشینیان و آیین پدرانشان که بت پرستی باشد را پیش می کشند. و این بدان معناست که این فعل یعنی فحشای لواط این قدر نکوهیده و بی سابقه بوده که وقتی در بین قوم لوط رواج می یابد؛ خدای یکتا برایشان رسولی را از میان خودشان که حضرت لوط ع باشد را به عنوان برادرشان برایشان می فرستد تا تقوای الاهی پیشه کنند و فرمان او را ببرند و دست از کار زشت لواط که پیشینه ای در بین هیچ فردی یا گروهی نداشته بردارند که چون به هشدارها و پندهای آن حضرت گوش فرا ندادند، بنابراین مورد خشم الاهی از نوع بارش سنگ از آسمان که می شود گفت همان فرود شهاب سنگ ها[1] به زمین و محل زندگی این قوم باشد؛ واقع و نابود شدند.

3 - اینکه حضرت لوط ع از پیامبران تبلیغی پس از حضرت صالح ع و رسول خدا برای قوم خود، لوط بوده است تا بدانان بگوید که تقوای الاهی پیشه کنند و دست از کار زشت لواط بردارند و از عذاب الاهی بترسند و فرمان او را ببرند.

4 – اینکه عمل لواط، نوعی از فحشاست که از گناهان کبیره به شمار می رود و عاملین بدان از هر قوم و قبیله ای که باشند مورد عذاب الاهی قرار می گیرند. و البته باید یادآور شد که در این زمینه با مومنین به واسطه ی آیات قرآن کریم در این خصوص اتمام حجت شده است که در این خصوص باید راه پرهیزگاری را با تقوی الله در پیش بگیرند؛ مرتبط با غیر مومنین نیز باید که آیات خدا را برایشان خواند تا عاملین بدان دست از این کار زشت بردارند.

5 – اینکه خداوند یکتا ، حضرت لوط ع را از جمله رسولانی دانسته که بر جهانیان برتری داده است : « و اسماعیل و الیسع و یونس و لوطا ج و کلاً فضلنا علی العالمین. (86 انعام) » .

6 – اینکه خدای یکتا به حضرت لوط ع حکم و علم عطا کرد و او را همانطور که در متن گذشت، از شر قومی که انجام دهنده ی خبائث و از تباهکاران روی زمین بودند رهایی بخشید و وارد رحمت خودش کرد : « و لوطاً آتیناه حکماً و علماً و نجیناه من القریة التی کانت تعمل الخبائث ج انهم کانوا قوم سوءٍ فاسقین. و ادخلناه فی رحمتنا ص انه من الصالحین. (74-75 انبیاء ) » .

7 – اینکه رسولان الاهیِ مژده دهنده به فرزند دار شدن حضرت ابراهیم ع و مورد عذاب واقع شدن قوم لوط ؛ ابتدا به عنوان میهمان بر آن حضرت به عنوان پیامبر اولوالعزم الاهی ع وارد و بعد از آن به عنوان میهمان و اینکه رسولان خدایند و برای نجات او و آلش غیر از همسرش که از بازماندگان است و نیز عذاب قومش به خاطر سمتگری بر خودشان با عمل لواط؛ بر حضرت لوط ع به عنوان پیامبر تبلیغی خداوند و به امر حضرتش جل عظمته وارد می شوند. و این بدان معناست که آمدن فرشتگان بر روی زمین به اذن الاهی هم می تواند حاوی مژده باشد و هم حاوی عذاب، که در اینجا برای حضرت ابراهیم ع مژده ی اسحاق و بعد از آن یعقوب بود و برای قوم گناهکار و تباهکار و ستمگر لوط؛ عذاب و خشم خداوندی بود.

8 – « ضرب الله مثلاً للذین کفروا امرأت نوح و امرأت لوط ص کانتا تحت عبدین من عبادنا صالحین فخانتاهما فلم یغنیا عنهما من الله شیئا و قیل ادخلا النار مع الداخلین. (10 تحریم ) ». به طور خلاصه اینکه این آیه ی کریمه میرساند که خویشاوندی ها اعم از نسبی و مرتبط با این آیه ی کریمه، سببی؛ هیچ تاثیری در رفع خشم و عذاب خداوندی در این گیتی و وارد جهنم شدن در آن گیتی به خاطر انجام کارهای بد ندارد و در واقع هر کس بار خود را بر می دارد، حتا اگر چنین بستگانی؛ همسران پیامبران خدا همچون حضرت نوح ع و حضرت لوط ع بوده باشند که به خاطر خیانت به این دو برگزیده ی خدا؛ سرانجامشان عذاب خدا در این دنیا و دوزخ در آن سراست، به نحوی که خدای یکتا برابر این آیه ی کریمه این دو را نمونه ای برای کفار می آورد تا بدانند که نسبت ها تاثیری در رستگاری ندارد بلکه این ایمان و انجام کارهای شایسته و پرهیزگاری است که رستگاری و کامروایی دو جهانی را برای هر کس بدنبال خود دارد. جان کلام اینکه مومنین باید بدانند که ضمن ایمان؛ باید آیات خدا را که بر حضرت محمد ص فرو فرستاده و نازل شده را بشنوند و فرمان ببرند و با انجام کارهای خوب و شایسته؛ تقوای الاهی داشته باشند و از کارها و گناهان کبیره ای که خشم و عذاب خدا را بدنبال خود دارد و نمونه ای از آن، فعل ناپسند و زشتِ لواط است بپرهیزند و بدانند که برخورداری از شفاعت بزرگان دین به عنوان برگزیدگان خدای یکتا به اذن حضرتش در به کار بستن هر آنچه است که او بدان امر و واگذاشتن هر آنچه است که او از آن نهی کرده است و همه در قرآن کریم آمده است.

9 – البته باید افزود که کلمه ی " لواط " در قرآن کریم به کار نرفته است به نحوی که بشود گفت که این واژه از قوم لوط گرفته شده یا از هم ریشه های آن است ؛ بلکه از این عمل نکوهیده و غیر انسانی و به تعبیر بهتر گناه کبیره، تحت عناوین: " عمل سیئه یا کار بد" [2]؛ " قطع کننده ی راه مشروع زناشویی و انجام دهنده ی منکر "[3] ؛ " انجام دهندگان خبائث "[4]، نام برده شده است به نحوی که مردان این قوم به " انجام شهوت با یکدیگر از غیر زنان " [5] سرگرم بوده اند.

10 – و نکته ی پایانی مرتبط با این بخش از بحث اینکه باید دانست که خدای یکتا هیچگاه دستور به انجام فحشا که از اعمال شیطان است به بنی آدم نمی دهد: « یا بنی آدم لا یفتننکم الشیطان کما اخرج ابویکم من الجنة ینزع عنهما لباسهما لیریهما سوآتهما ق انه یری?کم هو و قبیله من حیث لا ترونهم ق انا جعلنا الشیاطین اولیاء للذین لا یؤمنون. و اذا فعلوا فاحشة قالوا وجدنا علیها آباءنا والله امرنا بها ق قل ان الله لا یأمر بالفحشاء ص أتقولون علی الله ما لا تعلمون. قل امر ربی بالقسط ص و اقیموا وجوهکم عند کل مسجد وادعوه مخلصین له الدین ج کما بدأکم تعودون. فریقا هدی? و فریقاً حق علیهم الضلالة ج انهم اتخذوا الشیاطین اولیاء من دون الله و یحسبون انهم مهتدون. (27-30 اعراف ) »[6].

 

با سپاس بی کران خدای یکتا را به خاطر این منت و نعمت های بی شمارش. 03/09/1396

 

 



[1] - والله اعلم.

[2] - آیه ی 78 سوره ی هود.

[3] - آیه ی 29 سوره ی عنکبوت .

[4] - آیه ی 74 سوره ی انبیاء .

[5] - آیات 80-81 اعراف، 54-55 نمل، 28 عنکبوت.

[6] - برگردان فارسی: ای فرزندان آدم مبادا شیطان شما را فریب دهد چنانکه پدر و مادر شما را از بهشت بیرون کرد ، جامه ی عزت از آنان بر کند و قبایح آنان را در نظرشان پدید آورد. همانا شیطان و گروه او شما را از جایی می بینند که شما آنها را نمی بینید. ما نوع شیاطین را دوستدار آنان که ایمان نمی آورند قرار دادیم. آن کسانی که چون کار زشتی کنند گویند ما پدران خود را بدین کار یافته ایم و خدا ما را بر آن امر نموده؛ بگو بدرستی که خدا دستور به کار زشت و فحشا نمی دهد. آیا بر خدا چیزی را می گویید که بدان دانش ندارید. بگو ای رسول ما پروردگار من شما را به عدل و درستی امر کرده و نیز فرموده که رویهایتان را نزد هر مسجد برپا دارید و او را برای دین اسلام پاکیزه دل بخوانید همچنانکه او شما را در آغاز آفرید به سوی خود باز می گرداند. گروهی به طاعت خدا هدایت یافتند و گروهی ثابت در گمراهی شدند، چون خدا را گذارده و شیطان را از غیر خدا به دوستی گرفتند و می پندارند که آنان نیز راهنمایی و هدایت شده اند.


  

 8 ) « نَبِیء عبادی أنی انا الغفور الرحیم. و أن عذابی هو العذاب الالیم. و نبئهم عن ضیف ابراهیم. اذ دخلوا علیه فقالوا سلاماً قال انا منکم وجلون. قالوا لا توجل انا نبشرک بغلام علیم. قال أبشرتمونی علی ان مسنی الکبر فبم تبشرون. قالوا بشرناک بالحق فلا تکن من القانطین. قال و من یقنط من رحمة ربه الا الضالون. قال فما خطبکم ایها المرسلون. قالوا انا ارسلنا الی قوم مجرمین. إلا آل لوط انا لمنجوهم اجمعین. الا امرأته قدرنا انها لمن الغابرین. فلما جاء آل لوط المرسلون. قال انکم قوم منکرون. قالوا بل جئناک بما کانوا فیه یمترون. و اتیناک بالحق و انا لصادقون. فأسر بأهلک بقطع من الیل واتبع ادبارهم و لا یلتفت منکم احدً وامضوا حیث تؤمرون. و قضینا الیه ذالک الامر أن دابر ه?ؤلاء مقطوع مصبحین. و جاء اهل المدینة یستبشرون. قال ان ه?ؤلاء ضیفی فلا تفضحون. واتقوا الله و لا تخزون. قالوا .أوَلم ننهک عن العالمین. قال ه?ؤلاء بناتی ان کنتم فاعلین. لعمرک انهم لفی سکرتهم یعمهون. فأخدتهم الصیحة مشرقین. فجعلنا عالیها سافلها و امطرنا علیهم حجارةً من سجیل. ان فی ذالک لآیات للمتوسمین. و انها لبسبیل مقیم. ان فی ذالک لآیة للمؤمنین. (49-77 حجر) ».      

الف ) آیات 49-50 حجر گویای این امر است که خداوند یکتا در عین حالی که بسیار آمرزنده ی مهربان است؛ اما در همان حال عذابش هم اگر به کسی یا قومی تعلق گیرد دردناک است. یعنی باید بابت گناهان از او آمرزش خواست و به اصلاح امور پرداخت و ضمن توبه، دیگر به سوی گناهان بازگشت نداشت و نرفت، چرا که همانطور که پیرامون اقوامی که شرحشان تا کنون رفتْ به خاطر انجام گناهان بزرگ یا کبیره مورد عذاب دردناک خداوندی قرار گرفتند؛ و این امری است که خدای یکتا به پیامبر ص فرموده تا به بندگانش یعنی بندگان خدا بگوید که او بسیار آمرزنده ی مهربان و از سوی دیگر در عین حال عذابش  برای ستمگران دردناک است. پس باید دست از ستم بردارند. و البته که از وظایف مومنین است که آیات خدا را که در قرآن کریم است  به همه ی مردم برسانند تا به یاری حضرتش ضمن آمرزش خواستنْ آمرزیده شوند و مورد مهربانی اش قرار گیرند و راهنمایی و رستگار شوند. انشاءالله.

ب ) آیات 51-56 حجر؛ این آیات در ادامه ی آیه ی 49 همین سوره است که خدای یکتا به حضرت رسول ص می فرماید که باز بندگانم را از میهمانان حضرت ابراهیم آگاه و با خبر کن، یعنی همان رسولان خدا که فرشتگان او باشند و شرح آنها در آیات مربوطه در این بخش تا کنون گذشت. اما آنچه از آیه ی 52 حجر بر می آید اینکه واکنش حضرت ابراهیم ع پس از دیدن و سلام کردن آنها این بوده که ضمن پاسخ سلام[1] بدانان گفته است من از شما در هراسم و این بدان معناست که آن حضرت مثل همه یک بشر است و ترس و هراس هم اگر در قبال امری غیر عادی باشد، او را نیز فرا می گیرد و در واقع برتری رسولان الاهی بر دیگر بندگان خدا و در یک جمله بشر؛ به خاطر همان فضل الاهی در برگزیدن شان به عنوان رسولش و " وحی " به آنان بوده است. و این هراس بدان خاطر بوده که آنها را تا آن زمان و یا در بین قوم خود دست کم ندیده بوده است. حال اینکه فرشتگان الاهی به عنوان میهمانِ حضرت ابراهیم ع، از چه هیبتی برخوردار بوده اند را خداوند بدان داناتر است، اما آنچه مهم تر است این می باشد که آنان آشنا و شناسا نبوده اند؛ پس آن حضرت هم از ایشان به طور طبیعی ترس به دل خود راه داده بوده است تا آن حد که برایشان به زبان آورده است و این یعنی اینکه انسان هر وقت کسی را که دید و نمی شناسد نباید سریعن با او دوست و صمیمی شود بلکه نخست باید از هویتش بپرسد و ... نکته ی سوم اینکه این مطلب می رساند که فراهم نمودن بریان توسط آن حضرت برای این میهمانان و یا شنیدن مژده ی فرزند دار شدن و یا گفتن هدف از ماموریت شان؛ همه و همه بعد از این امر یعنی رخداد ترس بر وی با دیدن آن میهمانانش که رسولان خدا باشند؛ بوده است.

ب / 1 ) آیه ی 53 حجر به این امر اشاره دارد که آنان به حضرت ابراهیم ع می گویند نترسد که وی را به فرزندی دانا مژده می دهند[2]؛ که آن حضرت برابر آیه ی 54 حجر می گوید چگونه به من نوید فرزند میدهید در حالی که من کهنسال و سالخورده ام؟ که رسولان خدا و در واقع میهمانان او برابر آیه ی 55 حجر به او می گویند که این نویدی به حق است و تو از ناامیدان مباش. و ... که در این خصوص شرحی بر اساس آیات الاهی در سوره ی هود گذشت که در هنگام این مژده همسر آن حضرت نیز بوده است و ...

ب / 2 ) آیه ی 56 حجر، واکنش حضرت ابراهیم ع را که باید به نوعی نصب العین همه ی مومنین باشد می رساند مبنی بر اینکه این تنها گمراهان هستند که از رحمت پروردگارشان ناامید می شوند. پس نتیجه اینکه ناامیدی از فضل و رحمت الاهی در هر زمان و مکانی و شرایط روحی و جسمی و مالی ایی عین گمراهی است و بنابراین به فضل و رحمت او امکانپذیر و شدنی است که یک امر خارق العاده یعنی آنچه که در هم شکننده ی یک امر عادی است رخ دهد، همانطور که مرتبط با حضرت ابراهیم ع در کهنسالی رخ داد؛ آن هم از آن جهت که همانطور که پیشتر در آیات مربوطه در همین بخش گذشت، همسرش به زعم خودش پس از شنیدن مژده ی فرزند دار شدن از سوی رسولان خدا که آن را شگفت انگیز دانسته ؛ پیرزنی سالخورده و شوهرش یعنی حضرت ابراهیم ع هم فرتوت بوده است[3] که این به همان بسیار آمرزنده ی مهربان بودن خداوند بر می گردد یعنی همان آیه ی 49 حجر. و این از سوی دیگر یعنی همان امر خارق العاده، از آن جهت که زنان تا سنی خاص قابلیت باردار شدن را دارند؛ امری که نقطه ی مقابل توانمندی مردان با هر سنی در این زمینه است. پس هیچگاه نباید از رحمت و برکات خدا ناامید شد.

پ ) آیه ی 57 حجر اشاره به این دارد که حضرت ابراهیم ع پس از نوید فرزند دار شدن؛ از ماموریت میهمانان خود و یا در واقع رسولان الاهی می پرسد.

ت ) آیات 58-60 حجر به پاسخ میهمانانش که رسولان خدا باشند اشاره دارد مبنی بر اینکه ماموریت آنان این است که به سوی قومی گناهکار فرستاده شده اند تا نخست آل لوط را به جز همسرش که از بازماندگان است را نجات و رهایی دهند. آن هم به عنوان اجابت دعای حضرت لوط که از خدا خواسته بود که شرحش پیشتر گذشت.

ث ) آیات 61-64 حجر گویای این امر است که آن رسولان الاهی وقتی بر حضرت لوط ع و اهلش وارد می شوند؛ آن حضرت بدانان می گوید که شما ناآشنا و ناشناسید؛ یعنی آنان تا خود را معرفی نکرده بودند، همانند حضرت ابراهیم ع که به محض دیدن و سلام کردن آنان، به خویش به طور طبیعی واهمه و ترس راه داده بود؛ این جا هم حضرت لوط ع با دیدن آنان میگوید که شما را نمی شناسم یعنی تا کنون ندیده ام؟ که آنان ماموریت خود را که عذاب قوم کافر و پلید کارش که از خشم و وعده ی عذاب لاهی در شک بودند را به او می گویند و می افزایند که این گفته ی آنان حق و خودشان هم از راستگویانند. چرا که رسولان الاهی اند.

جیم ) آیه ی 65 حجر که می شود گفت مرتبط با آیه ی 59 همین سوره است به چند و چون نحات داده شدن آل لوط به جز همسرش که از ماموریت آن رسولان الاهی است اشاره دارد مبنی بر اینکه آل لوط چگونه از عذاب الاهی که واقع خواهد شد پیش از آن به واسطه ی رسولان الاهی یا میهمانان حضرت ابراهیم ع و حال میهمانان حضرت لوط، رهایی یافتند و این به همان " غفور رحیم " بودن خدا بر می گردد که مومنان را مدافع است و نجاتشان می بخشد.

چ ) آیه ی 66 حجر به این امر اشاره دارد که خدای یکتا موضوع نابودی قوم لوط را به واسطه ی رسولانش یا فرشته ی وحی به لوط ع وحی نموده است مبنی بر اینکه عذابش تا بامدادان قوم او را فرا خواهد گرفت و نابودشان خواهد ساخت. و این بدان معنا بوده که عذاب قوم لوط همانگونه که به حضرت ابراهیم گفته شده؛ حتمی و غیر قابل تغییر بوده است.

ح ) آیات 67-71 حجر به واکنش قوم لوط اشاره دارد؛ هنگامی که خبردار شدند که میهمانانی که به طور مسلم در هیبت مردان بوده اند وارد خانه ی حضرت لوط شده اند. یعنی کسانی که عامل فحشای لواط بوده اند یا به تعبیر امروزی همجنس گرا بوده اند تا آن حد که به پندها و حتا پیشنهاد حضرت لوط مبنی بر نکاح با دخترانش گوش فرا نمی دهند و پافشاری بر گفتار و خواسته ی شیطانی خود دارند. و نکته ی دیگر از هیبت این میهمانان به صورت مرد؛ یعنی اینکه اگر فرشتگانی به فرمان خدا برای هر ماموریتی روی زمین بیایند؛ در هیبت مردان خواهند بود، چه آنکه اگر قوم لوط از لواط کاران فارغ از چند و چون خبردار شدنشان، برابر این آیات کریمه به در خانه ی حضرت لوط رفته اند همه بدین خاطر بوده که آن میهمانانِ ناشناس به شکل مردان بوده اند و نه جز آن و حرکت این قوم هم بر پایه ی وسوسه های شیطان بوده است که عملشان را برایشان می آراسته است.

خ ) آیه ی 72 حجر گویای این امر است که خدای یکتا به پیامبر ص می فرماید که به جان تو سوگند که این مردم یعنی قوم بدکار لوط از لحاظ فحشای لواطْ در مستی خود زندگی و سیر می کردند. و این بدان معناست که نباید همراه با گناه، سرمست چنان زندگی ایی بود به نحوی که به آیات حق گوش فرا نداد.

دال ) آیات 73-74 حجر به عذاب شدن این قوم کافر که همراه با بارش سنگ و ریز ریز شدن آنها بود اشاره دارد. یعنی به همان موضوع که عذاب خدا دردناک است، یعنی بازگشت به آیه ی 50 حجر.

ذال ) خدای یکتا در آیه ی 75 حجر، این داستان و عذاب دردناکِ واقع شده بر قوم لوط را یک نشانه ای برای هوشمندان ذکر کرده تا بدانند که لواط در زمره ی فحشاهاست و عذاب دردناک الاهی را برای عاملینش در پی دارد و تنها راه نجات به پرهیزگاری از این امر بر می گردد. در واقع و به عبارت دیگر دوری کردن از این فحشا؛ یک امر عقلانی و جامع بشر است، همانگونه که برای نمونه دروغ نگفتن یا پرهیز از دروغگویی یک امر خردمندانه و فراگیر آدمی است. به هر جهت هر عمل بدی خواه فحشای لواط باشد و خواه دروغ گفتن؛ تبعات خود را دارد همانگونه که می بینیم. اما از سوی دیگر این مومنین هستند که باید آیات خدا در این زمینه بلکه در همه ی زمینه ها را برای همه ی مردم بخوانند تا از آنها پند بگیرند و بدنبال این فحشا و هر فحشا و منکری نروند. انشاءالله.

ر ) آیات 76-77 حجر ؛ که خدای یکتا با یادآوری باقیمانده ی ویرانه های این قوم ، به مومنین می فرماید و یادآور می شود که این یک نشانه ای برای آنان است تا بدانند که هر گز نباید گرداگرد فحشای لواط بگردند چرا که او همانطور که " بسیار آمرزنده ی مهربان " است؛ اما اگر کسی از آنان بدنبال این " گناه کبیره " یعنی لواط برود، عذاب دردناکش از آن جهت که عذاب او دردناک است؛ فاعلین به این فحشا را فرا خواهد گرفت و همانند قوم لوط ریز ریزشان خواهد کرد و اثری از آنان برای آیندگان باز خواهد گذاشت. پس ؛ مومنین باید بدانند که فحشای " لواط " برای همه از گناهان کبیره است و برای مومنین دوری از آن واجب، چرا که خدای یکتا راه هدایت و رشد را از راه طغیان و ستمگری با انجام گناهان کبیره ای همچون لواط در قرآن کریم بیان فرموده است. به عبارت دیگر راه رستگاری در ایمان و انجام کارهای شایسته و تقوای الاهی و فرمان بردن از او و رسولش و گوش دادن به آیاتش و عمل به آنها و ترویج همان آیات است و نه گفتار یا رفتاری جز آن.



[1] - بازگشت به آیه ی 69 سوره ی هود.

[2] - بازگشت به آیه ی 71 سوره ی هود که این فرزند دانا همانا اسحاق است و بعد از او یعقوب ع فرزندنش.

[3] - موضوع آیات 72-73 سوره ی هود. که میهمانان حضرت ابراهیم ع که همان فرشتگان خدا باشند به همسر آن حضرت می گویند که امرِ خدا شگفت ندارد که همانا این به رحمت او بر می گردد.


  

 6 ) «... و لوطا اذ قال لقومه إنکم لتأتون الفاحشة ما سبقکم بها من احد من العالمین. أئنکم لتأتون الرجال و تقطعون السبیل و تأتون فی نادیکم المنکر ص فما کان جواب قومه الا ان قالوا ائتنا بعذاب الله ان کنت من الصادقین. قال رب انصرنی علی القوم المفسدین. و لما جاءت رسلنا ابراهیم بالبشری قالوا إنا مهلکوا اهل هذه القریة ص ان اهلها کانوا ظالمین. قال ان فیها لوطا ج قالوا نحن اعلم بمن فیها ص لننجینه و اهله إلا امرأته کانت من الغابرین. و لما ان جاءت رسلنا لوطا سیء بهم و ضاق بهم ذرعا و قالوا لا تخف و لا تحزن ص انا منجوک و اهلک إلا امرأتک کانت من الغابرین. انا منزلون علی اهل هذه القریة رجزاً من السماء بما کانوا یفسقون. و لقد ترکنا منها آیة بیّنةً لقوم یعقلون.( 28-35 عنکبوت ) ».

الف ) آیات 28-29 عنکبوت به این امر اشاره دارد که حضرت لوط ع قومش را خطاب قرار میدهد و به آنان می گوید آیا شما فحشای لواط را که پیش از آن کسی در جهان انجام نداده پیشه ی خود نموده اید؟ تا آن حد که با مردان شهوترانی می کنید و سنت ازدواج را بریده و قطع کرده اید و در انظار و جمع هم این منکر را انجام میدهید؟ در واقع آیه ی 28 عنکبوت می رساند که این امر زشت یعنی لواط؛ نه تنها پیش از آن در بین هیچ قومی رایج نبوده بلکه حتا احدی هم بدان آلوده نبوده، یعنی مصداقی در بین بنی آدم نداشته است تا اینکه این گناه در بین این قوم عینیت پیدا می کند و ...

   در آیات گذشته مرتبط با موضوع آمد که وقتی حضرت لوط به قوم خود می گفت که دنبال فحشای لواط نروند؛ پاسخشان این بود که مثلن تو و اهلت را اگر منع کردن هایت از عمل فحشای لواط ادامه یاید؛ از شهر بیرون می کنیم یا آنکه تو و اهلت از این منکر پاک و به دوری، اما در اینجا وقتی این قوم از عاملین به فحشای لواط، با این سخنانِ حضرت لوط که طی این آیات ذکر شد؛ در پاسخ او همانند اقوام پیشین می گویند که عذابی را که ما را از آن به خاطر این عمل مان می ترسانی بیاور اگر از راستگویانی. یعنی این قوم در نهایت وقتی می بینند که حضرت لوط ع دست از ابلاغ رسالت خود برای بازداشتنشان از منکر و فحشای لواط بر نمی دارد لذا نه تنها ایمان نمی آورند و راه تقوای الاهی را در پیش نمی گیرند بلکه درخواست عذاب الاهی بر خود از او نیز می نمایند. و این بدان معناست که حضرت لوط ع طی رسالتش این قوم گناهکارِ آغشته به کار زشت لواط را از سرانجام و عاقبت آن که همانا فرود عذاب الاهی برایشان بوده می ترسانده و بیم می داده است.

ب ) آیه ی 30 عنکبوت گویای این امر است که پس از پاسخ قومش؛ آن حضرت از خدا می خواهد که او را بر قوم تباهکار و مفسد روی زمین نجات دهد. قوم لوط یعنی قومی که عمل زشت لواط از زمان آنان شروع شده و پیش از آن برابر کلام الاهی سابقه ای نداشته است. وی در واقع از خدا می خواهد که او را بر قوم مفسد و تباهکار یاری کند، و این بدان معناست که این گروه علاوه بر مسرف و متعدی و جاهل بودن؛ مفسد نیز به شمار می آمده اند. و این همه از تبعات بد لواط است، به ویژه وقتی که آیات خدا برایشان توسط رسولش خوانده شود و عامل به این فحشا از جهل و ... بیرون نیاید.

پ ) آیات 31-34 عنکبوت اشاره به این امر دارد که مامورین عذاب این قوم رسولانی از جانب خدا بوده اند که ابتدا بر حضرت ابراهیم وارد شده و پس از دادن مژده ای به او، به عذاب قوم لوط اشاره می کنند؛ امری که باعث می شود تا آن حضرت یعنی ابراهیم ع به آنان بگوید که حضرت لوط ع در میان آن قوم و در واقع از مومنین و رسولان الاهی است، و در اینجاست که رسولان خدا به او می گویند که خودشان بر این امر داناترند و بنابراین لوط ع و کسانش از مومنین را به جز همسرش؛ از آنجا که هم رای با بدکاران قوم است نجات خواهند داد. سپس نزد حضرت لوط ع می روند که او با دیدنشان دلتنگ و اندوهگین می شود ، که آنان به وی می گویند نه بترسد و نه اندوهگین شود چرا که او و کسانش را به جز همسرش نجات خواهند داد. و این امر بر می گردد به آیات سوره ی شعراء در این زمینه که باید مد نظر داشت که این حضرت لوط ع بوده که ابتدا از خدا خواسته که او و اهلش را از دست ستمکاران نجات دهد و لذا اینگونه خدای یکتا دعای او را با فرستاده رسولانش اجابت کرده است. آنان بعد به رنج عذاب الاهی که بدان مامورند اشاره می کنند که آن عذابی سخت از آسمان بر سرشان خواهد بود. آن هم به خاطر اینکه از ستمگرانند. از آن جهت که به آیات خدا گوش فرا نداده و تقوای الاهی پیشه نکرده اند و فرمان رسول خدا یعنی برادرشان حضرت لوط ع را نبرده اند و کماکان به عمل زشت لواط مشغولند و بالاتر از اینها اینکه عذاب خدا را از رسول خدا یعنی لوط ع می خواهند.

   برآیند این آیات اینکه مامورین الاهیِ عذاب قوم قوط که به زمین آمده بودند در قالب مردان بوده اند و تا خود را معرفی نکرده بودند؛ هیئت و یا شاید هیبت دیدن آنها (والله اعلم)، باعث ترس و اندوه در دل می شده همانگونه که در آغاز امر مرتبط با حضرت لوط ع اینگونه بوده است و دیگر اینکه آنان ابتدا بر حضرت ابراهیم ع به عنوان پیامبر الواالعزم الاهی وارد شده اند و پس از مرادوه ای؛ ماموریت خود را برایش گفته اند و سپس نزد حضرت لوط رفته و ماموریت خود را که در بدو امر نجات حضرت لوط ع و کسانش به جز همسرش از یک سو و عذاب قوم کافر و فاسق لوط از سوی دیگر بوده را انجام داده اند و این باز خود دلیلی دیگر است بر اینکه حضرت ابراهیم ع و حضرت لوط ع همگن بوده اند. یکی رسول تشریعی و دیگر تبلیغی و این مومن به رسالت اولی.

ت ) خداوند یکتا در آیه ی 35 عنکبوت به روشنی بیان می دارد که برای درس گرفتن مردم، از آن قوم گناهکار، آثار ویرانی را باز گذاشته تا خردمندی پیشه ی خود کنند و از این عمل ناشایست بپرهیزند وگر نه سرانجام قوم کافر لوط را خواهند داشت. آخرت که جای خود دارد.

7 ) « و لقد جاءت رسلنا ابراهیم بالبشری? قالوا سلاما ص قال سلام ص فما لبث ان جاء بعجل حنیذ. فلما رءا ایدیهم لا تصل الیه نکرهم و اوجس منهم خیفة ج قالوا لا تخف انا ارسلنا الی قوم لوط. وامرأته قائمة فضحکت فبشرناها بإسحاق و من وراء اسحاق یعقوب. قالت یا ویلتی? ءألدُ و انا عجوزٌ و هذا بعلی شیخا ص ان هذا لشیءٌ عجیب. قالوا أتَعجبین من امرالله ص رحمت الله و برکاته علیکم اهل البیت ج انه حمیدً مجید. فلما ذهب عن ابراهیم الروع و جاءته البشری? یجادلنا فی قوم لوط. ان ابراهیم لحلیمٌ اوّاهٌ‌ منیب.  یا ابراهیم اعرض عن هذا ص انه قد جاء امر ربک ص و انهم آتیهم عذابٌ‌ غیر مردود. و لما جاءت رسلنا لوطاً سیءَ بهم و ضاق بهم ذرعاً و قال هذا یوم عصیب. و جاءه قومه یُهرعون الیه و من قبل کانوا یعملون السیئات ج قال یا قوم ه?ؤلاء بناتی هن اطهر لکم ص فاتقوا الله و لا تخزون فی ضیفی ص ألیس منکم رَجُل رشید. قالوا لقد علمت ما لنا فی بناتک من حق و إنک لتعلم ما نرید. قال لو أنَ لی بکم قوة أو ءاوی الی رکن شدید. قالوا یا لوط انا رسل ربک لن یصلوا الیک ص فأسر بأهلک بقطع من الیل و لا یلتفت منکم احدٌ إلا امرأتک ص انه مصیبها ما اصابهم ج ان موعدهم الصبح ج ألیس الصبح بقریب. فلما جاء امرُنا جعلنا عالیها سافلها و امطرنا علیها حجارة من سجیلٍ منضود. مسومةً عند ربک ص و ما هی من الظالمین ببعید. (69-83 هود) » 

 الف ) درادامه و در راستای آیات مذکور از سوره ی عنکبوت؛ از این آیات همانطور که اخیرن اشاره شد بر می آید که رسولان الاهیِ مامور عذاب از ابتدا بر حضرت ابراهیم ع وارد شده اند، اما چون از گوساله ی بریان شده ی آن حضرت که ناشی از میهمان دوستی او بوده؛ نخورده اند و با این کارشان موجبات ترسیدن از آنها را برایش فراهم نموده اند، می شود پی برد که آن رسولان از فرشتگان الاهی بوده اند که چون به امر الاهی به روی زمین آمده اند به شکل آدمی و البته به صورت مردان شده اند اما از حقیقت خود که مجرد بودنشان به امر خداوند است دور نشده و در واقع به مثابه بشر که می خورد و می آشامد و ... در نیامده اند.

ب ) نکته ی دیگر اینکه بشارت آنان به حضرت ابراهیم ع مرتبط با فرزند دار شدنشان به اراده ی خداوندی بوده که نام او اسحاق و پس از آن حضرت یعقوب ع است که هر دو از رسولان الاهی می باشند. پس باید ایمان آورد.

پ ) نکته ی دیگر برابر آیه ی 75 هود اینکه حضرت ابراهیم ع بسیار بردبار و توبه کار به درگاه خداوند بوده تا آن حد که پس از شنیدن ماموریت رسولان الاهی از خداوند می خواهد که قوم لوط را عذاب نکند بویژه اینکه همانطور که گذشت حضرت لوط میان آنان است. امری که به وی وحی می شود که بازگشتی در عذاب حتمی این قوم تباهکار نیست چرا که در واقع با آنان بواسطه ی حضرت لوط ع اتمام حجت شده است. و این بدان معناست که مومنین نباید انتظار مرگ کفار را داشته باشند تا بر کفر بمیرند بلکه باید آیات خدا که همه در قرآن کریم است را بر آنان بخوانند تا دست از گناهان بزرگ اعم از شرک و استکبار و لواط و ... به لطف الاهی بردارند و ایمان بیاورند و باز به لطف حضرتش به راه راست رهنمون و در ادامه رستگار شوند و در واقع با آنان اتمام حجت شده باشد؛ چه آنکه خود خداوند نیز تا رسولانی را برای اقوام گناهکاری همچون لوط ع برای قوم گناهکارش نفرستاد تا از غفلت بیرون بیایند و ... هیچگاه مورد خشم و عذابش قرار نداد و نابودشان نکرد.

ت ) نکته ی دیگر مرتبط با حضرت لوط ع است که به محض ورود رسولان الاهی بر او، از آنان ترس به دل راه می دهد و می گوید که این چه روز سختی است. چرا که آنان ناشناس بوده اند و تا خود و ماموریت شان را معرفی نکرده بودند؛ دِلش قرار و آرام نگرفته است.

ث ) نکته ی دیگر که خود دلیلی است بر اینکه فرشتگان وقتی به امر خدا در قالب رسولانش برای ماموریتی به زمین می آیند؛ به شکل مردان هستند، آنجاست که قوم فاسد و تباهکار لوط با دیدن ورود آنان به منزلِ حضرت لوط به سوی آنجا با همان انگیزه ی فساد و زشت کاری شان به لحاظ عمل منکر لواط می روند که هر چه حضرت لوط با آنان سخن می گوید تا نزدیک نشوند و تقوای الاهی داشته باشند و حتا با دخترانش ازدواج نمایند، اما باز بر خواسته ی شیطانی خود که از وسوسه های اوست تاکید و پافشاری می کنند و می گویند که تو خود می دانی که ما چه می خواهیم[1]؛ امری که بالاخره باعث می شود تا عذاب خدا بواسطه ی رسولانش ( فرشتگان ) با بارش مرتب سنگ نابود و ریز ریز کننده بر این قوم کافر جاری شود و تنها حضرت لوط و کسانش از مومنین همراه او به جز همسرش از این عذاب و البته پیش از وقوع این عذاب برابر آیه ی 81 هود رهایی یابند.

    پس روشن می شود که نوع عذاب واقع و نازل شده بر این قوم به خاطر فسق و ظلم روی زمین از نوع بارش سنگ از آسمان به اراده ی خداوندی بوده است و لذا مشمولین امر باید بدانند که نتیجه و سرانجام چنین عمل ناشایست و تباه کننده ای یعنی لواط که از گناهان کبیره است، جز نابودی چیزی نخواهد بود. به هر جهت مومنین باید آیات خدا را برای مردم بویژه عاملین به این امر در هر نقطه ای از دنبا با توجه به وفور و پیشرفت رسانه های جمعی و فضای مجازی و ... بخوانند تا دست از این کار مفسده انگیز بردارند و کسی هم سراغش نرود تا به یاری خداوند همه از کنندگان کارهای شایسته ضمن مومن و متقی بودن باشند. چه آنکه خدای یکتا برابر آیه ی 83 هود خیلی روشن بیان می فرماید که نه تنها بارش این سنگهای بلا بر سر قوم لوط نشان دار و از جانب او بوده ؛ بلکه چنین ستمکارانی باید بدانند که در هر زمان و مکانی که دست کم روی به چنین ستمی به خود و یا در واقع چنین فحشایی روی زمین که لواط باشد بیاورند ؛ خیلی دور نیست که همانند قوم لوط بر سرشان از آسمان به خواست خداوندی سنگ سخت ببارد. و شاید منظور از سنگ نشان دار؛ شاید همان شهاب سنگ ها بوده باشد که وارد جو زمین شده است. والله اعلم . به هر جهت با کنکاشی تاریخی می توان پی برد که چه زمانی و دوره ای، زمین متاثر از بارش شهاب سنگها شده است و مکان آن کجای زمین بوده است. آیا همانجایی است که خداوند می فرماید که ویرانه هایی از این شهر باقیمانده است تا نشانه ای برای هوشمندان و گروندگان باشد و ... ؟ به هر جهت برابر این آیه ی کریمه باید دانست که عذاب خداوند از این نوع فقط برای قوم لوط نبوده است بلکه برای عاملین به این فحشا در هر نقطه ی زمین نیز اتفاق خواهد افتاد و هیچ کس با هیچ گرایشی در صورت انجام این عمل از عذاب الاهی ایمن و دور نخواهد بود. پس باید تنها آیات خدا، محور نظر و عمل مومنین در شنیدن و فرمان بردن و خواندن بر دیگران قرار گیرد و نه جز آن.



[1] - آیه ی 79 هود . یعنی همان عمل فحشای لواط و نه عمل مشروع نکاح حتا اگر با دختران حضرت لوط باشد.


  

 3 ) « و لوطاً اذ قال لقومه أتأتون الفاحشة و انتم تبصرون. أئنکم لتأتون الرجال شهوة من دون النساء ج بل انتم قومٌ تجهلون. فما کان جواب قومه ألا ان قالوا اخرجوا آل لوطٍ من قریتکم ص انهم اناسٌ یتطهرون. فانجیناه و اهله الا امرأته قدّرناها من الغابرین. و امطرنا علیهم مطرا ص فساء مطر المنذرین.( 54-58 نمل ) .»

   الف ) این آیات کریمه ی قرآنی باز به انذار حضرت لوط ع اشاره دارد که به قومش از مردان این مطلب را یادآور می شود که آیا شما عملی بد را انجام می دهید و با یکدیگر ضمن ترک زنانتانْ شهوت رانی می کنید در حالی که خودتان به فحشا و زشت بودن آن آگاه و بینایید.؟ همان طور که گذشت جواب مردان قوم لوط این است که آن حضرت و اهلش را از شهر بیرون کنید چرا که آنان پاک و از این کار زشت به دورند.

   خدای یکتا در ادامه و برابر آنچه که در آیات سوره ی شعراء آمد و لوط ع از او خواسته بود؛ لذا خداوند هم آن حضرت و اهلش را به جز همسرش که پیرزنی بود به لطفش نجات می بخشد و بقیه را مشمول عذاب خود که بارش سخت باران سنگ بوده قرار میدهد و نابود می کند. آن هم به خاطر تداوم عمل لواط و پیشه نکردن تقوای الاهی و گوش نکردن به آیات خدا و فرمان حضرت لوط ع را نبردن. به هر جهت باید از این آیات پندگرفت.

ب ) برابر بخش اخیر آیه ی 55 نمل روشن می شود که حضرت لوط ع در اینجا به قوم خود می گوید که شما مردمی نادان هستید که به واگذاشتن زنانتان و آمیزش با مردانتان سرگرم شده اید ؛ چه آنکه در آیات اعراف و شعراء بدانان برابر رسالتش گفته بود که اینان با این کارشان ، افرادی اسراف کار و متعدی از امر خدای یگانه هستد.

 4 ) « و إن لوطا لمن المرسلین. إذ نجیناه و اهله اجمعین. إلا عجوزا فی الغابرین. ثم دمرنا الاخرین. و انکم لتمرون علیهم مصبحین. و بالیل افلا تعقلون. » (133-138 صافات)        

الف ) آیه ی 133 صافات به صراحت و روشنی دلالت و تایید الاهی دارد که حضرت لوط ع از رسولان اوست و لذا باید به این امر مومن بود.

ب ) آیات 134-136 صافات به نجات حضرت لوط ع و کسانش از مومنین به جز همسرش که با گناهکاران قوم لوط بود؛ باز تاکید و تصریح دارد. یعنی در اینجا روشن می شود که چرا همسر لوط ع از بازماندگان و غابرین بوده است. آری به خاطر همدم و همراه بودن با گناهکاران قوم لوط. و این آیات در ادامه به این امر اشاره دارد که کفار قوم لوط به خاطر عمل زشت و فحشای لواط نابود شدند.

 پ ) آیه ی 137 صافات؛ اما در راستای آیه ی 174 شعراء (والله اعلم) به مردم می گوید که شما بامدادان و شامگاهان بر دیار ویران قوم گناهکار لوط و انجام دهنده ی فحشای لواط می گذرید؛ آیا ای مشمولین امر از فحشای لواط؛ آیا نمی خواهید که خردورزی پیشه کنید و بدانید که سرانجام گناه کبیره ی لواط چیزی جز عذاب الاهی نخواهد بود؟

    آری؛ باید این آیات را برای مردم بخصوص کسانی که در غرب یا هر کجای دیگر جهان که عامل به این امر هستند و حتا برای کسانی که قائل به این امرند که باید برای فاعلین این فحشا و عمل زشت، حقوقی را متصور بود همانگونه که در کشورهای غربی و یا پیروی کنندگان از این طرز تفکر، چنین حقوقی را برای همجنس گراها لحاظ نموده اند؛ خواند تا دست از آن بکشند و از خدا آمرزش بخواهند و به درگاهش توبه کنند، باشد که خدای یکتا برابر سنت دگرگون ناپذیرش آنان را بیامرزد و مورد مهربانی اش قرار دهد و به راه راست از جانب خویش راهنمایی و در نهایت رستگار کند. به هر جهت کلید تمام این ها و رهایی از عذاب الاهی به خاطر ستمگر بودن بر خود به خاطر انجام گناهان بزرگ و کوچک در عین دانایی به بد و فاسد بودن آنها، در ایمان به آیات خدا و گوش فرا دادن به آنهاست و همانطور که گذشت این از وظایف مومنین است که ضمن عامل بودن به قرآن؛ آیات خدا را به گوش همه ی مردم و مومنین برسانند.

5 ) « ...فآمن له لوطٌ و قال انی مهاجرٌ الی ربی ص انه هو العزیز الحکیم. (26 عنکبوت ) ».

   این آیه ی کریمه با توجه به آیات 16-25 همین سوره یعنی عنکبوت همانگونه که در گفتار نخست این بخش گذشت میرساند که حضرت لوط ع همگن حضرت ابراهیم ع و از مومنین به رسالت او بوده است که پس از ایمان آوردن به سوی قوم خود لوط می رود.


  

  گفتار دوم : حضرت لوط ع پیامبر الاهی قوم لوط

   1 ) « و لوطاً إذ قال لقومه أتأتون الفاحشة ما سبقکم بها من احد من العالمین. إنکم لتأتون الرجال شهوةً مِن دون النساء ج بل انتم قومٌ‌ مسرفون. و ما کان جواب قومه إلا أن قالوا اخرجوهم مِن قریتکم ص إنهم اُناسً یتطهرون. فانجیناه و اهله إلا امرأته کانت من الغابرین. و اَمطرنا علیهم مطرا ص فانظر کیف کان عاقبة المجرمین.(80-84 اعراف)

الف ) آیات 80-81 اعراف اشاره به رسالت حضرت لوط در بین قومش دارد مبنی بر اینکه او آنان را از کار زشت و فحشای لواط باز می دارد. به عبارت دیگر قوم لوط نخستین کسانی از اقوام بنی آدم بوده اند که به کار فحشا و پلید لواط روی آورده اند و این کار در بین اقوام پیشین وجود نداشته است. به هر جهت حضرت لوط ع قومش را طی رسالتش از این کار ننگ باز می دارد و متوجه این می کند که با زنانشان به طور مشروع معاشرت داشته باشند. در واقع می توان گفت که رسالت حضرت لوط ع این بوده که قومش را از فعل ناپسند لواط یا همان همجنس گرایی؛ باز دارد. چرا که این خود نوعی اسراف روی زمین است و اسراف کنندگان یعنی قومی که با این کارشان فساد روی زمین می کنند و در پی سامان امور روی زمین نیستند[1].

ب ) آیه 82 اعراف به واکنش قومش به رسالت حضرت لوط ع اشاره دارد مبنی بر اینکه اولنْ آنان آن حضرت و پیروانش را تهدید به بیرون کردن از شهر و یا دیارشان می کنند و دوم و در عین حال اینکه آنان به پاک بودن آن حضرت و کسانش از مومنین اذعان دارند چرا که اهل آن کار زشت نبودند.

پ ) آیه های 83-84 اعراف به سرانجام این قوم که فحشای لواط را پیشه ی خود کرده بودند و به رسالت حضرت لوط ع ایمان نیاورده بودند اشاره دارد مبنی بر اینکه آنها مشمول عذاب الاهی از نوع بارش سخت سنگ از آسمان شدند؛ و حتی همسر آن حضرت را نیز این عذاب در بر گرفت چرا که هم عقیده با لواط کاران و در واقع مجرمین و گناهکاران بود. و البته در این بینْ تنها این حضرت لوط و مومنین همراه او از کسانش و دیگر مومنان بودند که از عذاب الاهی رهایی یافتند. حال برای پی بردن به کم و کیف امر و سر انجام این قوم باید دیگر آیات در این زمینه را نیز مورد تدقیق و تحقیق قرار داد. انشاءالله به یاری خدای یکتا. نتیجه اینکه برابر آیه ی 84 اعراف روشن می شود که لواط در زمره ی جرم هاست و عاقبت مجرمی اینگونه و آلوده به این فحشا از سوی خداوند همانطور که مرتبط با سرانجام قوم لوط گذشت؛ عذاب سخت او می باشد.

2 ) « کذبت قوم لوط المرسلین. إذ قال لهم اخوهم لوطٌ ألا تتقون. إنی لکم رسولٌ امین. فاتقوا الله و اطیعون. و ما اسئلکم علیه من اجر ص إن اجری إلا علی رب العالمین. أتأتون الذکران من العالمین. و تذرون ما خلق لکم ربکم من ازواجکم ج بل انتم قومٌ عادون. قالوا لئن لم تنته یا لوط لتکونن من المخرجین. قال انی لعملکم من القالین. رب نجنی و اهلی مما یعملون. فنجیناه و اهله اجمعین. الا عجوزا فی الغابرین. ثم دمرنا الاخرین. وامطرنا علیهم مطرا ٌ فساء مطر المنذرین. ان فی ذالک لأیة ص و ما کان اکثرهم مؤمنین. و ان ربک لهو العزیز الرحیم. (160-175 شعراء) » .      

الف) آیه ی 160 شعراء اشاره به این امر دارد که قوم لوط هم رسولان خدا را تکذیب کردند و این یعنی گناهی بزرگ برای کسانی که فرستاده ی خدا بر آنان آمده و آیاتش را برایشان می خواند تا از تاریکی به سور نور بیرون روند و ...

ب ) آیات 161-164 شعراء که به رسالت حضرت لوط ع، آن هم در طول رسالت رسولان پیشین مرتبط با اقوامشان و نیز رسولانشان اشاره دارد که ضمن اینکه آن حضرت قوم خود را به پرهیزگاری دعوت می کند، بدانان نیز می گوید که او فرستاده ی امین و درستکار خدا برایشان است که از جانب خدا این رسالت را مرتبط با آنان پیدا کرده و بدان توفیق یافته است ؛ پس تقوای الاهی داشته باشند و فرمانش را ببرند و البته بدانند که او بابت انجام رسالتش مزدی از آنان نمی خواهد و کافی است با کمی اندیشه و خردورزی این کار را حمل بر صحت رسالت الاهی او بنمایند و بدانند که مزد کارش نه تنها با خداست، بلکه کسی که بابت کاری و رسالتی الاهی از کسی مزد و پاداشی نخواهد پس ادعای رسالتش از سوی خدا برایشان درست خواهد بود. رسول امین خدا بودن و بابت رسالتْ مزدی نخواستن؛ از صفات و بیان رسولان پیش از حضرت لوط ع نیز بوده است که شرح آن گذشت و البته که تا نزول قرآن این از جمله رسالت الاهی رسولانش بوده که انشاءالله در جای خود مورد بحث واقع خواهد شد.   البته لازم به یادآوری است که وحی آیات الاهی به حضرت محمد ص پایان پذیرفته است. و مومنین فقط باید آیات خدا را که همه در قرآن کریم است را به گوش دیگران برسانند و خود هم بدان عامل باشند بدون اینکه از کسی بابت این کار مزدی بخواهند بلکه باید پاداش کارشان را بر خدا بدانند. پس تا اینجا روشن می شود که رسالت حضرت لوط ع این بوده که قوم تبهکارش را بر اساس رسالت و امانتداری اش به تقوای الاهی و فرمان بردن از خویش بدون درخواست هیچ مزدی فرا بخواند تا بلکه قومش دست از فحشای لواط بردارند.

پ ) آیات 165-166 شعرا گویای این امر است که آن حضرت به قومش می گوید و طی رسالتش یادآور می شود که آیا شما لواط با ذکور و مردان را انجام می دهید و زنان را که پروردگارتان به عنوان همسر برایتان آفریده تا به طور مشروع با آنان آمیزش نمایید رها می کنید؟ بعد ادامه می دهد براستی که شما متعدی از امر خدا هستید. در واقع عمل لواط یک نوع تعدی از امر خدا به حساب می آید.

   پس روشن می شود که حضرت لوط ع قومش را که به لواط روی آورده بودند را از این کار نهی و به امر مشروع ازدواج و هم بستری با همسرانشان از زنان امر کرده است چرا که لواط نوعی از فحشا است.

 ت ) آیات 167-168 شعراء باز به ادامه ی گفت و شنود لوط ع و قومش اشاره دارد که قوم لوط به او می گویند اگر باز آنان را از کارشان نهی کند از شهر بیرونش می کنند؛ و لوط ع پاسخ می دهد که وی دشمنِ کار پلیدِ آنان است. یعنی آن حضرت بر رسالت الاهی و ایمان خود در این راه باقی می ماند و به اصطلاح کنار نمی کشد تا بلکه آن قوم آلوده به کار پلید لواط را با ابلاغ رسالتش از این کار باز دارد و به لطف حضرت حق به راه راست راهنمایی نماید تا از مومنین و کنندگان کارهای شایسته شوند و تقوای الاهی داشته باشند و از عذاب الاهی به دور بمانند.

ث ) آیه ی 169 شعراء گویای این امر است که در این جا دیگر حضرت لوط ع از خدا خواسته که او را از دست این قومِ کننده ی عمل زشت لواط نجات دهد. و این بدان معناست که در کارها باید از خدا حوائج و نیازها را خواست و او را در همه حال اعم از سختی و آسانی خواند که نجات بخشی و اجابت کننده ای جز او نیست. و مورد دیگر اینکه این آیه می رساند که این رسول الاهی از پروردگار خود درخواست رهایی و نجات خویش و کسانش را از دست قومش   نموده است همانگونه که حضرت نوح ع از خدا این خواسته را داشت و بدان رسید. یعنی با رهایی این رسولان و مومنینِ همراه آنان به لطف خداوندی؛ اقوام کافر آنان همه طی عذاب الاهی به هلاکت رسیدند و نابود شدند. یعنی تا زمانی که پیامبران الاهی در میان آنان بوده اند؛ از عذاب خداوند نیز به خاطر ستمکاری بر خودشان ایمن بوده اند. ولله اعلم.

جیم ) آیات 170-172 شعراء می رساند که خدای یکتا دعای آن حضرت را اجابت کرد و او را و بلکه اهل او را هم که از مومنین بودند همه را به جز پیرزنی ( همسر حضرت لوط ع) رهایی بخشید و از سوی دیگر ما بقی آن مردم مبتلا به فحشای لواط را با بارش باران سنگ مورد عذاب سخت خود قرار داد.

 چ ) خداوند یگانه سپس همانند آیات 121، 139 و 158 همین سوره یعنی شعراء در آیه ی 174 می فرماید که همانا در این رسالت و این عذابِ قوم لوط به خاطر عمل فحشای لواط و گوش ندادن به آیات خدا و تکذیب پیامبرشان حضرت لوط؛ نشانه هایی برای مردم است تا از آن پند گیرند و از این عمل زشت دوری نمایند و به آیات خدا ایمان آورند؛ اما چه می شود که بیشتر مردم ایمان نمی آورند.

ح ) به هر جهت همانطور که در بخش های قبلی و پیرامون رسالت پیامبران الاهی؛ حضرت نوح، هود و صالح ع گذشت؛ خداوند یکتا در آیه ی 175شعراء فرموده است که او " عزیز و رحیم " است .و بنابراین هر کس که همچون قوم کافر لوط به گناه لواط روی آورد و رسالت رسولش را تکذیب کند و منکر آیات و وعده ی عذابش شود؛ عزیز بودنش که همان عذابش بر اساس اقتدارش باشد او یا آن قوم را در بر می گیرد چرا که این امر، فساد روی زمین و به عنوان گناه کبیره است. و در غیر این صورت اگر کسی یا قومی به آیات خدا و رسولانش ایمان آورد و کار شایسته کند و تقوای الاهی داشته باشد؛ مشمول رحیم بودن او می شود و نجات می یابد. همانگونه که حضرت لوط و اهلش و مومنین همراه او از عذاب الاهی بر قوم لوط به لحاظ عمل ناشایست لواط به مهربانی و رحیم بودن خدا رهایی یافتند.



[1] - آیات 151-152 شعراء .


  




طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ