3/ ب ) برای دانستن اینکه خدای یکتا چگونه آخرت را برای " مردم " ثابت می کند ، نظر بر این است که باید موکدن کلام مقدس الاهی را مبنا قرار داد و بر آن اساس برای رسیدن به پاسخ ضمن ایمان داشتن، یا پس از آمدن دانش و هدایت؛ ایمان آورد و در این زمینه به پیش رفت.
- ) خدای یگانه در آیه ی 65 نحل می فرماید: « وَاللَّهُ أَنْزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَحْیَا بِهِ الأرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا إِنَّ فِی ذَلِکَ لآیَةً لِقَوْمٍ یَسْمَعُونَ ?65? . »
این آیه ی کریمه همانطور که می بینیم اشاره به این امر دارد که خدای یکتا با بارش آب از آسمان در قالب باران یا برف، زمین مرده را بدان وسیله زنده می نماید. اما نکته ی پایانی این آیه این است که باید این امر را به عنوان آیه ای از سوی خدا شنید. در واقع با شیندن کلام مقدس الاهی است که می شود به حقایق امور از جمله مقوله ی " رستاخیز " پی برد. به هر جهت این آیه ی کریمه می رساند که با آب است که زمین مرده زنده می شود ، هر چند که پیش از آن جز خشکی روی زمین دیده نمی شد. به عبارت دیگر اگر همه ی شرایط لازم و کافی فراهم باشد؛ چیزی برابر سنت خداوندی رخ خواهد داد.
-) « فَانْظُرْ إِلَى آثَارِ رَحْمَةِ اللَّهِ کَیْفَ یُحْیِی الأرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا إِنَّ ذَلِکَ لَمُحْیِی الْمَوْتَى وَهُوَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ ?50 روم ?
این آیه ی کریمه میرساند که خدایی که با فرو فرستادن آب از آسمان ، زمین مرده را که در بالا شرحی بسیار کوتاه پیرامونش رفت زنده میگرداند[1]، لذا در ادامه می فرماید که او توانا بر این است که در قیامت هم مردگان را زنده کند. در واقع خدای یکتا با توجه به پدیده های طبیعی است که " آخرت " را برای همه ثابت می نماید. فقط باید به آثار رحمت الاهی نگاه کرد و با اندیشه و خردورزی روی آنها به این امر ایمان آورد. البته خدای یکتا این موضوع را طی آیه ای دیگر به نحوی دیگر بیان می فرماید: « وَمِنْ آیَاتِهِ أَنَّکَ تَرَى الأرْضَ خَاشِعَةً فَإِذَا أَنْزَلْنَا عَلَیْهَا الْمَاءَ اهْتَزَّتْ وَ رَبَتْ إِنَّ الَّذِی أَحْیَاهَا لَمُحْیِی الْمَوْتَى إِنَّهُ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ ?39?. » ( سوره ی فصلت ) .
- ) «إِنَّ اللَّهَ فَالِقُ الْحَبِّ وَالنَّوَى یُخْرِجُ الْحَیَّ مِنَ الْمَیِّتِ وَمُخْرِجُ الْمَیِّتِ مِنَ الْحَیِّ ذَلِکُمُ اللَّهُ فَأَنَّى تُؤْفَکُونَ ?95? » . (سوره ی انعام ) .
که خدای یکتا طی این آیه ی کریمه چند و چون زنده کردن مردگان را که بر این کار دانا و تواناست، باز با توجه به طبیعت و پدیدارها و دگرگونی های آن توضیح می دهد تا در رابطه با اثبات قیامت و رخ دادن آن اتمام حجت نموده باشد.
توضیح پیرامون این آیه اینکه همانطور که می بینیم، یک هسته ی میوه مرده است اما وقتی شرایط فراهم شد، یعنی آن هسته ی مستعد کاشته شد، آب داده شد و ...، در فصل و موسمش شکافته می شود و جوانه ای از آن بیرون می آید و ساقه و برگ و طی سالیانی بعد میوه می دهد و ...، تا آن زمان که خدا بخواهد. حال این خدای یکتاست که به عنوان " فالق " هسته را طی شرایطش که از سنت قرار داده شده ی او برای نمونه برای این هسته می باشد می شکافد و آن جوانه سر به بیرون می گذارد، که این هسته می شود در واقع مرده ای که با شکافته شدن طی شرایطش، جوانه ای از آن بیرون می آید که " زنده " است. چرا که همانطور که دیده ایم و می بینیم آن جوانه رشد می کند و لذا این می شود آن مرحله از صفت و توانایی خدا که " زنده را از مرده بیرون " می کشد، و مرحله ی دوم آنجاست که پس از مدتی از سال، همان درخت میوه می دهد، میوه ای که مغذی و دارای فوایدی به لحاظ ویتامین های مربوطه است، اما این میوه همانطور که به طور بی شمار دیده ایم، زنده نیست بلکه از درخت زنده ای پدید آمده و به عبارتی محصول درختی است که پیش از آن در همان سال میوه ای نداشته و حتی فصولی از سال نیز بدون برگ و بار بوده است و با سال جدید دوباره برگ و بار داده است، که در این جا این مهم می شود همان صفت و توانایی خدای یکتا و قادر متعال مبنی بر اینکه او " مرده را از زنده بیرون " می کشد و ... لذا او بدینگونه آیاتش را بیان میکند تا دانسته و ایمان آورده شود که آری قیامتی هست و روزی که تنها او از آن با خبر است بر پا خواهد شد. بنابراین طی یک سخن کوتاه باید گفت که " نوروز " ناشی از گاه شمار خورشیدی،نمودی از " رستاخیز " است که خدای یکتا برای اینکه مردم نگاه کنند و اندیشه نمایند و ایمان آورند؛ آن را قرار داده است و طی آیاتش به شرح گزیده ی فوق آن را بیان فرموده است که روزی رخ خواهد داد و البته که این از اخبار غیب است و لازمه ی این وقوع همانطور که گذشت تحقق شرایطش می باشد.
- ) « وَ هُوَ الَّذِی یُرْسِلُ الرِّیَاحَ بُشْرًا بَیْنَ یَدَیْ رَحْمَتِهِ حَتَّى إِذَا أَقَلَّتْ سَحَابًا ثِقَالا سُقْنَاهُ لِبَلَدٍ مَیِّتٍ فَأَنْزَلْنَا بِهِ الْمَاءَ فَأَخْرَجْنَا بِهِ مِنْ کُلِّ الثَّمَرَاتِ کَذَلِکَ نُخْرِجُ الْمَوْتَى لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ ?57? وَالْبَلَدُ الطَّیِّبُ یَخْرُجُ نَبَاتُهُ بِإِذْنِ رَبِّهِ وَالَّذِی خَبُثَ لا یَخْرُجُ إِلا نَکِدًا کَذَلِکَ نُصَرِّفُ الآیَاتِ لِقَوْمٍ یَشْکُرُونَ ?58?». سوره اعراف.
برابر این آیه های کریمه؛ اینکه خدای یکتا در آیه ی 65 سوره ی نحل فرموده که باید سخنش را شنید اینجا روشن می شود که چرا و به چه منظور باید اینگونه باشد؟ آری از آن جهت که " آبی " که از آسمان به زمین می بارد مقدمه اش " ابرها " هستند و ... این یعنی اینکه برای وقوع یک امر باید شرایط و اسباب آن فراهم باشد که مرتبط با قیامت با توجه به کلام مقدس الاهی که نشانه های قیامت را در پدیده ها و در واقع آفریده هایش به عنوان " فعلش " قرار داده و آن را طی آیاتش به عنوان " کلامش " یا قولش ، بیان نموده نیز بدینگونه است که باید به اذنش توسط ملک مامور در صور دمیده شود و ... اما آنچه مهم است اینکه با توجه به این آیاتِ خدا اعم از " قولی" و فعلی " باید خرد ورزید و به قیامت که روز حساب و کتاب و دیدن نتیجه ی اعمال است ایمان آورد.
××××× ) « هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ الرِّیَاحَ بُشْرًا بَیْنَ یَدَیْ رَحْمَتِهِ وَأَنْزَلْنَا مِنَ السَّمَاءِ مَاءً طَهُورًا ?48? لِنُحْیِیَ بِهِ بَلْدَةً مَیْتًا وَنُسْقِیَهُ مِمَّا خَلَقْنَا أَنْعَامًا وَأَنَاسِیَّ کَثِیرًا ?49? » . سوره ی فرقان . و این آیه ی کریمه در ادامه ی مطلب قبل می رساند که نه تنها لازمه ی بارش آب از آسمان، فرستاده شدن ابر توسط خداوند است؛ بلکه آبی را که او از آسمان و نظر رحمتش فرو می فرستد تا هم زمین مرده بدان زنده شود و هم بسیاری از آفریده های او از آن سیراب شوند؛ آبی " پاکیزه " است .
[1] - البته شایان یادآوری است که خدای یکتا با آب پاکیزه ای که از آسمان فرو می فرستد و بر زمین می باراند؛ تنها با آن زمین مرده را زنده نمی گرداند و در واقع با آن فقط گیاهان را نمی رویاند و جای جای زمین را بدان سر سبز و خرم نمیگرداند و تنها هدف و حکمت آن هم این امر گذرا یعنی شادابی زمین نیست؛ بلکه همانطور که گذشت یادآوری رستاخیز نیز برابر شرایطش هست؛ اما نکته ی والاتر اینکه باید دانست که او هر جنبنده ای را اعم از خزنده، چرنده، درنده، و به طور کلی دو پا و چهار پا را نیز از آب آفریده : « وَاللَّهُخَلَقَکُلَدَابَّةٍمِنْمَاءٍفَمِنْهُمْمَنْیَمْشِیعَلَىبَطْنِهِوَمِنْهُمْمَنْیَمْشِیعَلَىرِجْلَیْنِوَمِنْهُمْمَنْیَمْشِیعَلَىأَرْبَعٍیَخْلُقُاللَّهُمَایَشَاءُإِنَاللَّهَعَلَىکُلِشَیْءٍقَدِیرٌ . (45) . » ( سوره ی نور ) . جنبندگانی که هیچ نبوده اند اما خدای یکتا آنان را بدین واسطه آفریده است و پس از مدتی معین می میراند و سپس باز به لحاظ توانایی اش باز در قیامت زنده می کند تا به حسابها رسیدگی کند و هر کس را به سزای اعمالش از خوب یا بد برساند که او همانا به کسی ستمگر نبوده و نیست و نخواهد بود. اما آنچه به عنوان تفاوت در این ماده ی نخست و اصلی برای پیدایش جانداران و در واقع ایجادشان باید گفت این است که : گیاهان از آبِ پاک است که نمود و نمو پیدا می کنند؛ اما دو گروه حیوان و انسان از آبِ خوار و جهنده و بد بو است که در آفرینش خود برابر شرایط مربوطه یعنی قرابت و تزویج نمود پیدا می کنند اما باید برای نمو و تداوم زندگی از همان آبِ پاکیزه بنوشند و انسان با همان آب خود را تمیز و پاک نیز بنماید و ... تا زمانی که خدا بخواهد تمام موجودات هستند و در نهایت بازگشتشان به سوی اوست که یگانه است.
گفتار سوم : حضرت ابراهیم ع و اثبات توحید و معاد
الف ) توحید
پیشتر و مرتبط با مبحث حضرت ابراهیم ع و قومش مبنی بر اینکه او با آوردن دلایل و حجت هایی، پدرش و قومش را از شرک و بت پرستی باز می داشت و با بر شمردن اوصافی برای خدای یکتا همچون اینکه او آفریننده ی همه است و تنها هدایت گر به راه راست و گفتار پاکیزه است و ... مطالبی آورده شد، اما در این جا جهت تکمیل بحث ، باز به موردی دیگر در این خصوص اشاره می شود که البته او دارد یکتایی خدا را با توجه به صفاتش برای پادشاه زمانه که نمرود باشد طی احتجاجاتی اثبات می نماید. به هر جهت باید از یکتا پرستان برابرِ کیش حضرت ابراهیم ع بود که خدای یکتا بدان دستور داده است و از این استدلالات و احتجاجات برای فرا خواندن مشرکین و کفار به سوی یکتاپرستی به لطف خدا بهره ها برد و بر اساس آیات خدا؛ یگانگی اش را اثبات شده دانست و برای مردم ثابت کرد. انشاءالله: « أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِی حَاجَّ إِبْرَاهِیمَ فِی رَبِّهِ أَنْ آتَاهُ اللَّهُ الْمُلْکَ إِذْ قَالَ إِبْرَاهِیمُ رَبِّیَ الَّذِی یُحْیِی وَیُمِیتُ قَالَ أَنَا أُحْیِی وَأُمِیتُ قَالَ إِبْرَاهِیمُ فَإِنَّ اللَّهَ یَأْتِی بِالشَّمْسِ مِنَ الْمَشْرِقِ فَأْتِ بِهَا مِنَ الْمَغْرِبِ فَبُهِتَ الَّذِی کَفَرَ وَاللَّهُ لَا یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ ?258? . » (سوره ی بقره با توجه به آیات 255-257 ).
ب ) معاد
همانگونه که مرتبط با " اصل توحید " و پی بردن به آن اشاره شد که بهترین سخن برای اثبات آن همان " کلام خدای یگانه " است؛ چه در پذیرش و چه در ترویج آن، بنابراین در رابطه با " اصل معاد "نیز باید و لازم است یادآوری شود که برای پی بردن به این مقوله و تبلیغ آن باید کلام مقدس الاهی را مبنا قرار داد؛ مبنی بر اینکه رستاخیزی هست و از زمان وقوع آن تنها خدای یکتا آگاه است و اینکه تنها او شایسته ی اثبات این موضوع است و ... که در این خصوص به مواردی اشاره می شود تا اینکه یقین به این روز و مالک آن به لطف حضرتش هر چه بیشتر گردد و از انجام گناهان دوری شود و ضمن ایمان کارهای شایسته انجام گیرد و ....
1 / ب ) « أَوْ کَالَّذِی مَرَّ عَلَى قَرْیَةٍ وَهِیَ خَاوِیَةٌ عَلَى عُرُوشِهَا قَالَ أَنَّى یُحْیِی هَذِهِ اللَّهُ بَعْدَ مَوْتِهَا فَأَمَاتَهُ اللَّهُ مِائَةَ عَامٍ ثُمَّ بَعَثَهُ قَالَ کَمْ لَبِثْتَ قَالَ لَبِثْتُ یَوْمًا أَوْ بَعْضَ یَوْمٍ قَالَ بَلْ لَبِثْتَ مِائَةَ عَامٍ فَانْظُرْ إِلَى طَعَامِکَ وَشَرَابِکَ لَمْ یَتَسَنَّهْ وَانْظُرْ إِلَى حِمَارِکَ وَلِنَجْعَلَکَ آیَةً لِلنَّاسِ وَانْظُرْ إِلَى الْعِظَامِ کَیْفَ نُنْشِزُهَا ثُمَّ نَکْسُوهَا لَحْمًا فَلَمَّا تَبَیَّنَ لَهُ قَالَ أَعْلَمُ أَنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ ?259) . » (سوره ی بقره ) .
این آیه ی کریمه رخداد قیامت توسط خداوند را آن هم مبتنی بر به وجود آمدن پرسشی توسط شخصی مبنی بر اینکه خداوند چگونه باز مردگان را زنده می کند؟ ثابت فرموده است.
2 / ب ) « وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِیمُ رَبِّ أَرِنِی کَیْفَ تُحْیِی الْمَوْتَى قَالَ أَوَلَمْ تُؤْمِنْ قَالَ بَلَى وَلَکِنْ لِیَطْمَئِنَّ قَلْبِی قَالَ فَخُذْ أَرْبَعَةً مِنَ الطَّیْرِ فَصُرْهُنَّ إِلَیْکَ ثُمَّ اجْعَلْ عَلَى کُلِّ جَبَلٍ مِنْهُنَّ جُزْءًا ثُمَّ ادْعُهُنَّ یَأْتِینَکَ سَعْیًا وَاعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَزِیزٌ حَکِیمٌ ?260? . » ( سوره ی بقره ) .
این آیه ی کریمه میرساند که خدای یکتا وقوع قیامت را که تردید و تخلفی در آن نیست را برابر درخواست حضرت ابراهیم ع از او اثبات نموده است. که البته این امر در بر گیرنده ی مطالبی دیگر نیز علاوه بر اثبات قیامت می باشد که اهم آنها این است که " پرسش " پیرامون اصول دین توسط یک مومن از دیگر مومنین عالم در امر دین اشکالی ندارد همانگونه که حضرت ابراهیم ع برای آرامش دل خود و اطمینان قلب از خدا خواست که اثبات قیامت را به وی نشان دهد.
به هر جهت این آیه و مثال آن باید نصب العین مومنین قرار گیرد و با دانش به کتاب قرآن به پرسش ها پاسخ داده شود تا یقین حاصل گردد، همانطور که حضرت ابراهیم ع با آنکه از یکتا پرستان بود و در این راه با شرک و مشرکان از بت پرستان و غیر آن مجاهده و محاجه کرد و در واقع مرتبط با یکتاپرستی به " یقین کامل " رسیده بود؛ اما به لحاظ آرامش یافتن قلبش پیرامون اصل " معاد " از خداوند خواست که با آنکه به آخرت ایمان دارد اما برای اطمینان قلبش؛ کیفیت زنده کردن مردگان را به وی نشان دهد؛ که خداوند یگانه هم پس از پرسش پیرامون اینکه آیا به آن اصل ایمان نداری و شنیدن پاسخ حضرت ابراهیم مبنی بر اینکه : آری ایمان دارم، اما برای آرامش یافتن دلم است ، لذا کیفیت زنده کردن مردگان در آخرت را که همان " وقوع معاد " است را به وی برابر شرح آیه ی مذکور نشان می دهد. به عبارت دیگر ؛ پرسش ها، رفع شبهه ها می کنند و فرد را به یقین می رسانند و در اینجا خداوند با تندی با پیامبرش یعنی حضرت ابراهیم ع در قبال این پرسش او سخن نگفت یا بر او خشم نگرفت، یا وی را از خویش دور نکرد و انگ کفر بر او نزد و ... بلکه پس از شنیدن اینکه او به این اصل یعنی معاد ایمان دارد؛ پاسخش را با احتجاج و بینه ی روشن داد تا دلش آرام گیرد و ایمانش استوارتر شود و به حق الیقین برسد.
به هر جهت اینکه این امر باید نصب العین مومنین قرار گیرد و مرتبط با اصول دین بر اساس تحقیق و پرسش و پاسخ بر پایه ی کلام مقدس الاهی به پیش بروند .
البته این دو از مواردی بودند که اثبات قیامت را خدای یکتا به این دو نشان داده بود، اما برای اینکه به مردم نشان دهد که قیامت هست و واقع خواهد شد و تخلفی در وعده اش نیست؛ آیات بی شمار دیگری را در کتاب قرآن آورده است که به مواردی از آنها اشاره می شود.
6 ) « وَ إِنَّ مِنْ شِیعَتِهِ لَإِبْرَاهِیمَ ?83? إِذْ جَاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِیمٍ ?84? إِذْ قَالَ لِأَبِیهِ وَ قَوْمِهِ مَاذَا تَعْبُدُونَ ?85? أَئِفْکًا آلِهَةً دُونَ اللَّهِ تُرِیدُونَ ?86? فَمَا ظَنُّکُمْ بِرَبِّ الْعَالَمِینَ ?87? فَنَظَرَ نَظْرَةً فِی النُّجُومِ ?88? فَقَالَ إِنِّی سَقِیمٌ ?89? فَتَوَلَّوْا عَنْهُ مُدْبِرِینَ ?90? فَرَاغَ إِلَى آلِهَتِهِمْ فَقَالَ أَلَا تَأْکُلُونَ ?91? مَا لَکُمْ لَا تَنْطِقُونَ ?92? فَرَاغَ عَلَیْهِمْ ضَرْبًا بِالْیَمِینِ ?93? فَأَقْبَلُوا إِلَیْهِ یَزِفُّونَ ?94? قَالَ أَتَعْبُدُونَ مَا تَنْحِتُونَ ?95? وَاللَّهُ خَلَقَکُمْ وَمَا تَعْمَلُونَ ?96? قَالُوا ابْنُوا لَهُ بُنْیَانًا فَأَلْقُوهُ فِی الْجَحِیمِ ?97? فَأَرَادُوا بِهِ کَیْدًا فَجَعَلْنَاهُمُ الْأَسْفَلِینَ ?98? وَقَالَ إِنِّی ذَاهِبٌ إِلَى رَبِّی سَیَهْدِینِ ?99? رَبِّ هَبْ لِی مِنَ الصَّالِحِینَ ?100? فَبَشَّرْنَاهُ بِغُلَامٍ حَلِیمٍ ?101? فَلَمَّا بَلَغَ مَعَهُ السَّعْیَ قَالَ یَا بُنَیَّ إِنِّی أَرَى فِی الْمَنَامِ أَنِّی أَذْبَحُکَ فَانْظُرْ مَاذَا تَرَى قَالَ یَا أَبَتِ افْعَلْ مَا تُؤْمَرُ سَتَجِدُنِی إِنْ شَاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّابِرِینَ ?102? فَلَمَّا أَسْلَمَا وَتَلَّهُ لِلْجَبِینِ ?103?وَنَادَیْنَاهُ أَنْ یَا إِبْرَاهِیمُ ?104? قَدْ صَدَّقْتَ الرُّؤْیَا إِنَّا کَذَلِکَ نَجْزِی الْمُحْسِنِینَ ?105? إِنَّ هَذَا لَهُوَ الْبَلَاءُ الْمُبِینُ ?106? وَفَدَیْنَاهُ بِذِبْحٍ عَظِیمٍ ?107? وَتَرَکْنَا عَلَیْهِ فِی الْآخِرِینَ ?108? سَلَامٌ عَلَى إِبْرَاهِیمَ ?109? کَذَلِکَ نَجْزِی الْمُحْسِنِینَ ?110? إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُؤْمِنِینَ ?111? وَبَشَّرْنَاهُ بِإِسْحَاقَ نَبِیًّا مِنَ الصَّالِحِینَ ?112? وَ بَارَکْنَا عَلَیْهِ وَ عَلَى إِسْحَاقَ وَ مِنْ ذُرِّیَّتِهِمَا مُحْسِنٌ وَ ظَالِمٌ لِنَفْسِهِ مُبِینٌ ?113? . » ( سوره ی صافات ) .
الف ) آیه ی 83 صافات که خدای یکتا با توجه به آیات 75-82 همین سوره که مرتبط با داستان نبوت حضرت نوح ع است ؛ حضرت ابراهیم ع را از شیعیان و پیروان آن حضرت یعنی نوح ع ذکر کرده است و شیعه یعنی کسی که به تمام معنا به عنوان رهرو، پیرو راهبر خود در اخلاص و ایمان و تقوا و صالح بودن و ... هر آنچه که خدا بدان دستور داده است می باشد.
ب ) آیات 84-87 صافات همانطور که گذشت به رسالت حضرت ابراهیم ع از سرِ اخلاص و پاکیزه دلی با عنایت الاهی اشاره دارد مبنی بر اینکه پدر و قومش را از بت پرستی بر حذر می داشت و به یکتا پرستی فرا می خواند.
پ ) آیات 88-93 صافات به شرحی دیگر به برخورد آن حضرت با بت های بتکده ی قومش پرداخته است مبنی بر اینکه با نگاه کردن به ستارگان به قوم خود می گوید که بیمار است، پس با آنان بیرون نمی رود و سپس وارد بتکده می شود و از بتان می پرسد که آیا غذا نمی خورید؟ چرا سخن نمی گویید؟ سپس محکم بر بت ها ضربه زد و در واقع آنها را فرو ریخت و در هم شکست. آنچه از آیات 91-92 مذکور بر می آید اینکه این دو خود باز دلیلی است بر اینکه خدای یکتا هیچ " حجتی " در بت پرستی حتا خوردن غذا یا سخن گفتن قرار نداده است و لذا از این جهت است که خداوند فرموده که " بت پرستی " « گمراهی » روشن است.
ت ) آیات 94-96 صافات به واکنش قوم ابراهیم به این عملش یعنی در هم ریختن بت ها و نیز پاسخ ابراهیم ع اشاره دارد دال بر اینکه او در جواب قومش گفت که آیا شما آنچه را که به دست خود می تراشید می پرستید؟ سپس می افزاید و بدانان می گوید: در حالی که خدای یکتا " الله " شما و آنچه را که انجام میدهید[1]؛ آفریده است.
ث ) آیات 97-98 صافات به تصمیم قوم ابراهیم برای برخورد با آن حضرت اشاره دارد مبنی بر اینکه آنان گفتند ابراهیم را در آتش بیندازید. و منظور همان تهیه نمودن بنیانی از آتش است که در آیات پیشین مرتبط با این بحث مطالبی آمد که خدای یکتا آن آتش فراهم شده بدین منظور توسط بت پرستان را بر حضرت ابراهیم ع سرد و سلامت نمود و به عبارت دیگر، آن آتش به فرمان خدا بر آن حضرت سرد و سلامت گردید. در واقع این قوم به جای خردورزی روی استدلال های ناشی از رسالت حضرت ابراهیم ع برای دست برداشتن از شرک و بت پرستی و رو آوردن به یکتاپرستی، باز بر سنت باطل خود تاکید و تکیه کردند و به جای آن تصمیم گرفتند که ابراهیم ع را در آتش بیندازند تا بسوزد و ... با این هدف خام و خیال باطل که خدایان خود از بت ها را یاری کنند.
ج ) آیه ی 99 صافات بیانگر این است که آن حضرت پس از عنایت الاهی که همانا سرد و سلامت نمودن آتش بر او بود که از آن رهایی یافت؛ به قومش و پدرش گفت که من به سوی " پروردگارم " که یکتا و آفریننده ی همه چیز و پروردگار جهانیان و رهایی دهنده ی من از تصمیم و عمل شما یعنی آتش و ... است می روم که به زودی راهنمایی ام کند. در واقع باید ایمان داشت که تنها هدایت خداست که هدایت است و جز او راهنما و هدایت گری به راه راست نیست.
چ ) آیه ی 100 صافات به درخواست و دعای حضرت ابراهیم ع از خداوند یکتا اشاره دارد که از او می خواهد که فرزندی شایسته به او عطا کند.
ح ) آیه ی 101 صافات گویای این امر است که خدای یکتا می فرماید که ما هم دعای او را اجابت کردیم و به او نوید فرزند بردباری را دادیم. که همانا حضرت اسماعیل ع باشد. والله اعلم.
خ ) آیات 102-106 صافات به سر بلند بیرون آمدن حضرت ابراهیم ع از آزمایش الاهی مبنی بر ذبح فرزندش اسماعیل اشاره دارد و این جاست که بردباری آن فرزندِ مژده داده شده به او در آیه ی 101 مذکور روشن می شود که وقتی پدر یعنی حضرت ابراهیم ع به او خوابش را که ذبح فرزند باشد میگوید؛ او پاسخ میدهد که ای پدر، آنچه را که به آن ماموری انجام بده که اگر خدا بخواهد مرا از شکیبایان خواهی یافت و لذا چون حضرت ابراهیم ع بهمراهی فرزندش از این آزمایش سر بلند بیرون می آید به وی می گوید که خوابت درست بود و تو ماموریت خود را انجام دادی. فلذا اینجاست که او از طرف خدا پاداش نیکوکاران را میگیرد.
د ) آیات 107-108 صافات به این امر اشاره دارد که خدای یکتا به جای آن یعنی ذبح حضرت اسماعیل؛ ذبحی بزرگ را فدا ساخت و حتا آن را در آیندگان باقی گذاشت. به عبارت دیگر این ذبح باید انجام می گرفت که پس از موفقیت حضرت ابراهیم ع از آن آزمایش؛ خدای یکتا برای تحقق آن، ذبح بزرگ را برایش قرار داد و برای دیگران هم از همگنان و آیندگان واگذارد تا انجامش دهند. حال اینکه این ذبح و این رسم ذبح کردن توسط دیگران چیست؛ مقوله ای است که انشاءالله در مباحث آتی بدان پرداخته خواهد شد.
ذ ) آیات 109-111 صافات به سلام الاهی بر ابراهیم ع اشاره دارد و اینکه او پاداش محسن بودن و نیکوکاری اش را از خدا گرفت. در آیه ی 111 هم می فرماید که آن حضرت از مومنین بوده است. یعنی از مشرکین نبوده است.
ر ) آیه ی 112 صافات باز به این امر اشاره دارد که از جمله عنایات او در پاداش دادن به حضرت ابراهیم ع که از نیکوکاران و گروندگان بوده این است که به وی مژده ی فرزند دیگری به نام " اسحاق " که پیامبری از شایسنگان است را داده است.[2]
خداوند یکتا در این آیه می فرماید که به ابراهیم ع و نیز اسحاق ع برکت و فزونی دادیم. که برخی از نسل و دودمان شان از نیکوکاران و برخی هم دانسته از ستمکاران بودند و این بدان معناست که هر کس بار خود را بر می دارد و لذا با آمدن هدایت الاهی باید از نیکوکاران بود همانگونه که حضرت ابراهیم ع در راه خدا با بت پرستی مبارزه کرد و پاداشش را گرفت. آخرت که جای خود دارد.
7 ) « وَاذْکُرْ فِی الْکِتَابِ إِبْرَاهِیمَ إِنَّهُ کَانَ صِدِّیقًا نَبِیًّا ?41? إِذْ قَالَ لأبِیهِ یَا أَبَتِ لِمَ تَعْبُدُ مَا لا یَسْمَعُ وَلا یُبْصِرُ وَلا یُغْنِی عَنْکَ شَیْئًا ?42? یَا أَبَتِ إِنِّی قَدْ جَاءَنِی مِنَ الْعِلْمِ مَا لَمْ یَأْتِکَ فَاتَّبِعْنِی أَهْدِکَ صِرَاطًا سَوِیًّا ?43? یَا أَبَتِ لا تَعْبُدِ الشَّیْطَانَ إِنَّ الشَّیْطَانَ کَانَ لِلرَّحْمَنِ عَصِیًّا ?44? یَا أَبَتِ إِنِّی أَخَافُ أَنْ یَمَسَّکَ عَذَابٌ مِنَ الرَّحْمَنِ فَتَکُونَ لِلشَّیْطَانِ وَلِیًّا ?45? قَالَ أَرَاغِبٌ أَنْتَ عَنْ آلِهَتِی یَا إِبْرَاهِیمُ لَئِنْ لَمْ تَنْتَهِ لأرْجُمَنَّکَ وَاهْجُرْنِی مَلِیًّا ?46? قَالَ سَلامٌ عَلَیْکَ سَأَسْتَغْفِرُ لَکَ رَبِّی إِنَّهُ کَانَ بِی حَفِیًّا ?47? وَأَعْتَزِلُکُمْ وَمَا تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَأَدْعُو رَبِّی عَسَى أَلا أَکُونَ بِدُعَاءِ رَبِّی شَقِیًّا ?48? فَلَمَّا اعْتَزَلَهُمْ وَمَا یَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَهَبْنَا لَهُ إِسْحَاقَ وَیَعْقُوبَ وَکُلا جَعَلْنَا نَبِیًّا ?49? وَوَهَبْنَا لَهُمْ مِنْ رَحْمَتِنَا وَجَعَلْنَا لَهُمْ لِسَانَ صِدْقٍ عَلِیًّا ?50? . » ( سوره ی مریم ) .
الف) آیه ی 41 مریم خطاب به رسول گرامی اسلام ص و مرتبط با داستان نبوت حضرت ابراهیم ع است که به وی می فرماید که آن پیامبر اولواالعزم ع که از راستگویان و درستکاران بود را در کتاب قرآن یاد کند.
ب ) آیات 42-48 مریم به شرح و بیان چرایی این خطاب و یادآوری اشاره دارد مبنی بر اینکه او پدرش را که از مشرکین بود، از بت پرستی با آوردن دلایلی روشن همچون اینکه چرا تو چیزی را می پرستی که نه می شنود و نه توانایی دیدن یا بی نیاز کردنت را در قبال چیزی که از آنها بخواهی دارد؟ منع و اضافه می نماید که تمام این نهی ها به خاطر دانشی است که خدا به او عطا کرده اما به وی یعنی پدرش داده نشده است.[3]
به هر جهت آن حضرت به پدرش می گوید که هدایت شدنش به راه راست در گرو و مشروط به پیروی او می باشد. آن حضرت سپس از پدرش می خواهد که شیطان را که نافرمانی خدا را کرده نپرستد[4]، چرا که نه تنها اگر خشم خدا بیاید از دست شیطان و آن بت ها کاری ساخته نیست بلکه در آن سرا هم از یاران شیطان در دوزخ خواهد بود.
آیه ی 46 مریم به پاسخ و واکنش پدر ابراهیم ع اشاره دارد دال بر اینکه به او می گوید که آیا تو نسبت به خدایان من بی عقیده و بی رغبت شده ای؟ سپس او را تهدید به سنگسار شدن و راندن از خود در صورت دست بر نداشتن از مبارزه با بت پرستی خویش و قومش می کند. خلاصه اینکه حضرت ابراهیم ع ضمن فرستادن درود و سلام بر پدرش و درخواست سلامتی برای او ، به وی می گوید که به زودی برای تو از پروردگارم آمرزش خواهم خواست که همانا او در حق من ( ابراهیم ) لطف زیاد دارد[5]. پس از آن به قومش می گوید که من از شما و خدایانتان دوری می کنم و خدای یکتا را می خوانم که وقتی او را بخوانم مرا محروم و ناامید نمی گرداند.
پ ) آیه های 49 و 50 مریم به نتیجه ی کار ابراهیم ع که در آیه ی 48 مریم ذکر شد اشاره دارد که وقتی او بت پرستان که پدر و قومش باشند و بت های مورد پرستش آنان را ترک کرد و به عبارتی دیگر وقتی به حرفش در آیه ی 48 مذکور ، برابر آیه ی 49 یعنی همین آیه عمل کرد؛ لذا خداوند پاداش این کارش را داد و آن این بود که به وی اسحاق و یعقوب را ضمن مژده از پیش؛ بخشید و از پیامبران قرارشان داد و برابر آیه 50 مریم آنان را علاوه بر این ها مورد رحمتش قرار داد و آوازه شان را جهانی کرد.
البته در خصوص مورد اخیر باید به آیات 83-84 شعراء اشاره کرد که او یعنی حضرت ابراهیم ع فرزند شایسته و مشهور شدن را از خدای یکتا خواسته بود.
برآیند این آیات از سوره ی فرخنده ی مریم اینکه:
1 – حضرت ابراهیم ع در این آیات اغلب پدرش را مخاطب قرار داده تا دست از بت پرستی بردارد و یکتا پرست شود. به عبارت دیگر اینکه حضرت ابراهیم ع؛ دعوت به یکتا پرستی و دوری از بت پرستی را نخست از پدرش و سپس از قومش آغاز کرد.
2 – اینکه خدای یکتا پس از ترک بت ها و بت پرستان، اسحاق و یعقوب را به او بخشیده و آنان را مورد رحمتش قرار داده و شهرتشان را عالم گیر کرده است.
8 ) « وَ إِذْ قَالَ إِبْرَاهِیمُ رَبِّ اجْعَلْ هَذَا الْبَلَدَ آمِنًا وَاجْنُبْنِی وَبَنِیَّ أَنْ نَعْبُدَ الأصْنَامَ ?35? رَبِّ إِنَّهُنَّ أَضْلَلْنَ کَثِیرًا مِنَ النَّاسِ فَمَنْ تَبِعَنِی فَإِنَّهُ مِنِّی وَمَنْ عَصَانِی فَإِنَّکَ غَفُورٌ رَحِیمٌ ?36? رَبَّنَا إِنِّی أَسْکَنْتُ مِنْ ذُرِّیَّتِی بِوَادٍ غَیْرِ ذِی زَرْعٍ عِنْدَ بَیْتِکَ الْمُحَرَّمِ رَبَّنَا لِیُقِیمُوا الصَّلاةَ فَاجْعَلْ أَفْئِدَةً مِنَ النَّاسِ تَهْوِی إِلَیْهِمْ وَارْزُقْهُمْ مِنَ الثَّمَرَاتِ لَعَلَّهُمْ یَشْکُرُونَ ?37? رَبَّنَا إِنَّکَ تَعْلَمُ مَا نُخْفِی وَمَا نُعْلِنُ وَمَا یَخْفَى عَلَى اللَّهِ مِنْ شَیْءٍ فِی الأرْضِ وَلا فِی السَّمَاءِ ?38?. » (سوره ی ابراهیم ) .
این آیات کریمه به راز و نیاز حضرت ابراهیم ع با پروردگار جهانیان در باره ی شهر مکه ، خویشتن، فرزندانش و مردم اشاره دارد و اینکه هیچ چیز از خدا پنهان نیست و نمی باشد.
این موردِ اخیر مقوله ای است که مومنین باید چراغ راه خود قرار دهند و هیچ کس چنین نپندارد که اگر چیزی را از مردم پنهان کرد؛ پس همانا از خداوند هم پنهان است. به هر جهت هر کس باید بداند نتیجه ی اعمال آدمی اعم از خوب و بد یا پیدا و پنهان، به همین آگاه بودن خداوند به همان اعمال آشکار و پنهان و حتا آنچه که در درون سینه هاست بر می گردد. پس باید ایمان استوار آورد.
[1] - منظور تراشیدن و پرداختن بت هاست.
[2] - آری؛ و تمام این پاداش ها همانطور که خدای یکتا فرموده به خاطر نیکوکاری آن حضرت و مومن بودنش به خدای یکتا و گام برداشتن در راه او و بیرون آمدن از آزمایش الاهی و ... بوده است.
[3] - پس روشن می شود که گام برداشتن در راه خدا اگر بر پایه ی حکمت و فرزانگی و آوردن حجت و دلیل باشد ، نیازمند عطا شدن دانش آن از سوی خداوند یگانه است که حضرت ابراهیم ع بدان اشاره و اذعان دارد.
[4] - و این بدان معناست که سوق دادن مردم به سوی بت پرستی؛ از اعمال و اوامر شیطان است و لذا هر کس از این امر پیروی کند و بت پرستی را پیشه ی خود نماید، جز این نیست که پیروی شیطان را کرده است که عاقبتش چیزی جز خشم خدا نخواهد بود و اما خدای یکتا پیش از هر گونه عذابی؛ رسولانش را همچون حضرت ابراهیم ع می فرستد تا با آنان بواسطه ی آیاتش اتمام حجت نماید و ... ؛ امری که خداوند یگانه در آیه ی 90 سوره ی مائده بدان اشاره و آن را یادآوری کرده است : « یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا إِنَّمَا الْخَمْرُ وَ الْمَیْسِرُ وَ الْأَنْصابُ وَ الْأَزْلامُ رِجْسٌ مِنْ عَمَلِ الشَّیْطانِ فَاجْتَنِبُوهُ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ. »
[5] - البته باید دانست که حضرت ابراهیم ع؛ گفتارش مبنی بر آمرزش خواستن از خدای آمرزنده برای پدرش که به او وعده داده بود را عملی نمود و از او برایش آمرزش خواست؛ ( 86 شعراء ) .اما پدرش چون راه شرک و بت پرستی را همچنان برگزید و ادامه داد پس به عنوان دشمن خدا تلقی گردید و بنابراین از پدرش بیزاری جست و او را ترک گفت . و این بدان معناست که همانطور که خداوند فرموده باید ایمان داشت که نه تنها هر گناهی غیر از شرک در صورت آمرزش خواستن از خدا و توبه به درگاهش آمرزیده می شود: « إِنَّ اللَّهَ لَا یَغْفِرُ أَنْ یُشْرَکَ بِهِ وَیَغْفِرُ مَا دُونَ ذَ?لِکَ لِمَنْ یَشَاءُ ? وَمَنْ یُشْرِکْ بِاللَّهِ فَقَدِ افْتَرَى? إِثْمًا عَظِیمًا. » ( 48 نساء ) // « إِنَّ اللَّهَ لَا یَغْفِرُ أَنْ یُشْرَکَ بِهِ وَیَغْفِرُ مَا دُونَ ذَلِکَ لِمَنْ یَشَاءُ وَمَنْ یُشْرِکْ بِاللَّهِ فَقَدْ ضَلَّ ضَلَالًا بَعِیدًا . » ( 116 نساء ) .؛ چرا که همانطور که از بخش اخیر هر یک از این آیات بر می آید نتیجه ی شرک به خدا چیزی جز افترا به عنوان گناه بزرگ و نیز گمراهی دور نخواهد بود؛ بلکه به عنوان یک مومن باید بدانیم که مجاز نیستیم که برای مشرکین از خداوند آمرزش بخواهیم، حتا اگر از نزدیکان باشند، همانطور که مرتبط با پدر حضرت ابراهیم ع اینگونه بود : « مَا کَانَ لِلنَّبِیِّ وَالَّذِینَ آمَنُوا أَنْ یَسْتَغْفِرُوا لِلْمُشْرِکِینَ وَلَوْ کَانُوا أُولِی قُرْبَى مِنْ بَعْدِ مَا تَبَیَّنَ لَهُمْ أَنَّهُمْ أَصْحَابُ الْجَحِیمِ ?113? وَمَا کَانَ اسْتِغْفَارُ إِبْرَاهِیمَ لأبِیهِ إِلا عَنْ مَوْعِدَةٍ وَعَدَهَا إِیَّاهُ فَلَمَّا تَبَیَّنَ لَهُ أَنَّهُ عَدُوٌّ لِلَّهِ تَبَرَّأَ مِنْهُ إِنَّ إِبْرَاهِیمَ لأوَّاهٌ حَلِیمٌ ?114? وَمَا کَانَ اللَّهُ لِیُضِلَّ قَوْمًا بَعْدَ إِذْ هَدَاهُمْ حَتَّى یُبَیِّنَ لَهُمْ مَا یَتَّقُونَ إِنَّ اللَّهَ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ ?115?. » ( سوره ی توبه ) .
3 ) « وَ إِذْ قَالَ إِبْرَاهِیمُ لِأَبِیهِ وَ قَوْمِهِ إِنَّنِی بَرَاءٌ مِمَّا تَعْبُدُونَ ?26? إِلَّا الَّذِی فَطَرَنِی فَإِنَّهُ سَیَهْدِینِ ?27? و جَعَلَهَا کَلِمَةً بَاقِیَةً فِی عَقِبِهِ لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ ?28? » . (سوره ی زخرف) .
با توجه به آیات ذکر شده در این زمینه از سوره ی انعام می توان گفت که نه تنها حضرت ابراهیم ع از پدرش و قومش به خاطر شرک و بت پرستی بیزاری جسته بلکه به این امر اشاره نموده که پروردگار او کسی است که علاوه بر اینکه آسمانها و زمین را سرشته و آفریده؛ خود او را نیز سرشته و آفریده است. و بنابراین از آنجا که تنها او را می پرستد، پس بزودی راهنمایی اش خواهد کرد. خدای یکتا هم می فرماید که او این یکتاپرستی ابراهیم ع را در نسلش باقی گذاشت تا به او رجوع نمایند. یعنی از یکتاپرستان باشند.
4 ) « وَ إِبْرَاهِیمَ إِذْ قَالَ لِقَوْمِهِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ اتَّقُوهُ ذَلِکُمْ خَیْرٌ لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ تَعْلَمُونَ ?16? إِنَّمَا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَوْثَانًا وَ تَخْلُقُونَ إِفْکًا إِنَّ الَّذِینَ تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ لَا یَمْلِکُونَ لَکُمْ رِزْقًا فَابْتَغُوا عِنْدَ اللَّهِ الرِّزْقَ وَاعْبُدُوهُ وَاشْکُرُوا لَهُ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ ?17? و إِنْ تُکَذِّبُوا فَقَدْ کَذَّبَ أُمَمٌ مِنْ قَبْلِکُمْ وَ مَا عَلَى الرَّسُولِ إِلَّا الْبَلَاغُ الْمُبِینُ ?18? أَوَلَمْ یَرَوْا کَیْفَ یُبْدِئُ اللَّهُ الْخَلْقَ ثُمَّ یُعِیدُهُ إِنَّ ذَلِکَ عَلَى اللَّهِ یَسِیرٌ ?19? قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانْظُرُوا کَیْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ یُنْشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ إِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ ?20? یُعَذِّبُ مَنْ یَشَاءُ وَیَرْحَمُ مَنْ یَشَاءُ وَإِلَیْهِ تُقْلَبُونَ ?21? وَ مَا أَنْتُمْ بِمُعْجِزِینَ فِی الْأَرْضِ وَلَا فِی السَّمَاءِ وَ مَا لَکُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ وَلِیٍّ وَلَا نَصِیرٍ ?22? وَ الَّذِینَ کَفَرُوا بِآیَاتِ اللَّهِ وَلِقَائِهِ أُولَئِکَ یَئِسُوا مِنْ رَحْمَتِی وَ أُولَئِکَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ ?23? فَمَا کَانَ جَوَابَ قَوْمِهِ إِلَّا أَنْ قَالُوا اقْتُلُوهُ أَوْ حَرِّقُوهُ فَأَنْجَاهُ اللَّهُ مِنَ النَّارِ إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَاتٍ لِقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ ?24? وَ قَالَ إِنَّمَا اتَّخَذْتُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَوْثَانًا مَوَدَّةَ بَیْنِکُمْ فِی الْحَیَاةِ الدُّنْیَا ثُمَّ یَوْمَ الْقِیَامَةِ یَکْفُرُ بَعْضُکُمْ بِبَعْضٍ وَیَلْعَنُ بَعْضُکُمْ بَعْضًا وَمَأْوَاکُمُ النَّارُ وَمَا لَکُمْ مِنْ نَاصِرِینَ ?25? فَآمَنَ لَهُ لُوطٌ وَ قَالَ إِنِّی مُهَاجِرٌ إِلَى رَبِّی إِنَّهُ هُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ ?26? وَ وَهَبْنَا لَهُ إِسْحَاقَ وَ یَعْقُوبَ وَ جَعَلْنَا فِی ذُرِّیَّتِهِ النُّبُوَّةَ وَالْکِتَابَ وَ آتَیْنَاهُ أَجْرَهُ فِی الدُّنْیَا وَ إِنَّهُ فِی الْآخِرَةِ لَمِنَ الصَّالِحِینَ ?27? . » (سوره ی عنکبوت) .
الف ) آیه ی 16 عنکبوت می رساند که پس از آن احتجاج، در این جا حضرت ابراهیم ع به رسالت رسیده است. والله اعلم. و لذا بر این اساس به قومش می گوید که خدای یکتا یعنی " الله " را بپرستند و تقوای الاهی داشته باشند که همانا اگر بدانند این کار یعنی پرستش " الله " برایشان بهتر است.
ب ) آیه ی 17 عنکبوت به ادامه ی رسالت آن حضرت در رابطه با قومش اشاره دارد مبنی بر اینکه آنان چیزهایی را از غیر خدا می پرستند که خود پرداخته اند و به دروغ نام خدا برایشان نهاده اند چه آنکه یکی دیگر از مواردی که بر این امر دلالت دارد که خدای یکتا هیچ حجتی در بت پرستی قرار نداده این است که آنان " روزی دهنده ی " کسی نیستند، در حالی که روزی و رزق نزد خدای یکتایی است که شایسته ی پرستش است و پرهیز از او و نیز سپاسگزاری برایش به خاطر این نعمت و بلکه تمام نعمت هایش. به هر جهت آن حضرت به قومش می گوید که پایان کارشان این است که بی هدف آفریده نشده اند و پس از مرگ به سوی او یعنی همان " الله " باز می گردند.
پ ) آیات 18-23 عنکبوت خطاب به رسول خاتم ص است مبنی بر اینکه تکذیب رسولان خدا ، کار اقوام پیشین نیز بوده و رسالت رسولانش فقط رساندن و ابلاغ آیات خدا به اقوامشان و مردم به صورت روشن است. یعنی آنچه که بدانان وحی شده را به مردم رسانده اند. دیگر موارد مرتبط با ایجاد کردن و بازگشت دادن امور به سوی خود توسط خداوند قادر متعال است و لذا می گوید که برای رسیدن به این مهمْ در زمین به گردش بپردازند و بدانند که خدا هر که را بخواهد عذاب می کند و یا مورد رحم و مهربانی خود قرار می دهد و هیچ کس را یارای این نیست که بتواند او را در آسمان یا زمین عاجز و ناتوان کند چرا که یار و یاوری برای کسی جز خدا نیست، و این بدان معناست که همه چیز در آسمانها و زمین آفریده ی اویند و بازگشت آنها هم به سوی اوست؛ پس باید فرمان او و رسولانش را به عنوان یک مومن برد و دانست و برابر آیه ی 23 عنکبوت ترویج کرد که کسانی که به آیات خدا و لقای او کافر شوند، نه تنها ناشی از این است که از " رحمت " خدا ناامیدند؛ بلکه برایشان عذاب دردناک است. پس باید به آیات خدا ایمان آورد و امیدوار رحمت او بود تا از عذابش در امان ماند. انشاءالله. والله اعلم.
ت ) آیه ی 24 عنکبوت بازگشت به داستان رسالت حضرت ابراهیم ع است مبنی بر اینکه جواب قوم او مرتبط با دعوت به یکتاپرستی یعنی عبادت " الله " و تقوای او این بود که گفتند او را بکشید و یا در آتش بیفکنید. که در خصوص موضوع اخیر مواردی بر اساس آیات سوره ی انبیاء در این زمینه آمد که به دستور خدای دانا و توانا؛ آتش بر او سرد و سلامت شد. امری که خدای یکتا آن را برای مومنین یک " نشانه " می داند تا بدانند و ایمان بیاورند و یقین پیدا کنند که خداوند، قادر بر هر کاری خارق العاده و شگفت انگیز هست. پس باید ایمان محکم و استوار آورد.
ث ) آیه ی 25 در ادامه ی آیه ی قبل است که آن حضرت به قومش می گوید که شما علیرغم این همه احتجاج و رسالت من مبنی بر نفی شرک و بت پرستی، این کار را به خاطر دنیا دوستی تان انجام میدهید در حالی که در آخرت بعضی از شما برخی دیگر را کافر شمرده و نفرین می کنید اما با این احوال جایگاه همگی تان به لحاظ اصرار و باقی ماندن بر بت پرستی، دوزخ است بدون اینکه یاری کننده ای برایتان باشد.
ج ) آیات 26-27 عنکبوت به ایمان آوردن حضرت لوط ع به حضرت ابراهیم ع و عطا شدن اسحاق و از پس او یعقوب به آن حضرت یعنی ابراهیم ع ضمن قرار دادن پیامبری و کتاب برایشان و دادن پاداش دنیایی، ضمن اینکه در آخرت از شایستگانند اشاره دارد.
5 ) « وَ اتْلُ عَلَیْهِمْ نَبَأَ إِبْرَاهِیمَ ?69? إِذْ قَالَ لِأَبِیهِ وَ قَوْمِهِ مَا تَعْبُدُونَ ?70? قَالُوا نَعْبُدُ أَصْنَامًا فَنَظَلُّ لَهَا عَاکِفِینَ ?71? قَالَ هَلْ یَسْمَعُونَکُمْ إِذْ تَدْعُونَ ?72? أَوْ یَنْفَعُونَکُمْ أَوْ یَضُرُّونَ ?73? قَالُوا بَلْ وَجَدْنَا آبَاءَنَا کَذَلِکَ یَفْعَلُونَ ?74? قَالَ أَفَرَأَیْتُمْ مَا کُنْتُمْ تَعْبُدُونَ ?75? أَنْتُمْ وَآبَاؤُکُمُ الْأَقْدَمُونَ ?76? فَإِنَّهُمْ عَدُوٌّ لِی إِلَّا رَبَّ الْعَالَمِینَ ?77? الَّذِی خَلَقَنِی فَهُوَ یَهْدِینِ ?78? وَالَّذِی هُوَ یُطْعِمُنِی وَیَسْقِینِ ?79? وَإِذَا مَرِضْتُ فَهُوَ یَشْفِینِ ?80? وَالَّذِی یُمِیتُنِی ثُمَّ یُحْیِینِ ?81? وَالَّذِی أَطْمَعُ أَنْ یَغْفِرَ لِی خَطِیئَتِی یَوْمَ الدِّینِ ?82? رَبِّ هَبْ لِی حُکْمًا وَأَلْحِقْنِی بِالصَّالِحِینَ ?83? وَاجْعَلْ لِی لِسَانَ صِدْقٍ فِی الْآخِرِینَ ?84? وَاجْعَلْنِی مِنْ وَرَثَةِ جَنَّةِ النَّعِیمِ ?85? وَاغْفِرْ لِأَبِی إِنَّهُ کَانَ مِنَ الضَّالِّینَ ?86? وَلَا تُخْزِنِی یَوْمَ یُبْعَثُونَ ?87? یَوْمَ لَا یَنْفَعُ مَالٌ وَلَا بَنُونَ ?88? إِلَّا مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلِیمٍ ?89? وَأُزْلِفَتِ الْجَنَّةُ لِلْمُتَّقِینَ ?90? وَبُرِّزَتِ الْجَحِیمُ لِلْغَاوِینَ ?91? وَقِیلَ لَهُمْ أَیْنَ مَا کُنْتُمْ تَعْبُدُونَ ?92? مِنْ دُونِ اللَّهِ هَلْ یَنْصُرُونَکُمْ أَوْ یَنْتَصِرُونَ ?93? فَکُبْکِبُوا فِیهَا هُمْ وَالْغَاوُونَ ?94? وَجُنُودُ إِبْلِیسَ أَجْمَعُونَ ?95? قَالُوا وَهُمْ فِیهَا یَخْتَصِمُونَ ?96? تَاللَّهِ إِنْ کُنَّا لَفِی ضَلَالٍ مُبِینٍ ?97? إِذْ نُسَوِّیکُمْ بِرَبِّ الْعَالَمِینَ ?98? وَمَا أَضَلَّنَا إِلَّا الْمُجْرِمُونَ ?99? فَمَا لَنَا مِنْ شَافِعِینَ ?100? وَلَا صَدِیقٍ حَمِیمٍ ?101? فَلَوْ أَنَّ لَنَا کَرَّةً فَنَکُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ ?102? إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَةً وَمَا کَانَ أَکْثَرُهُمْ مُؤْمِنِینَ ?103? وَإِنَّ رَبَّکَ لَهُوَ الْعَزِیزُ الرَّحِیمُ ?104? . » ( سوره ی شعراء ) .
الف ) آیه ی 69 شعراء خطاب به پیامبر مکرم اسلام ص است تا خبر و داستان نبوت حضرت ابراهیم ع را برای امتش بخواند.
ب ) آیات 70-71 شعراء بدنبال آیه ی 69 همین سوره به کم و کیف این خبر و در واقع رسالت حضرت ابراهیم ع اشاره دارد که از پدرش و قومش می پرسد که چه می پرستند؟ یعنی از خود آنان نوع معبودشان را می پرسد تا به عبارتی ببیند آیا آگاه به امر عبادت خود هستند یا نه. که آنان می گویند ما بت هایی را می پرستیم و در این کار خود هم ثابت قدمیم.! پس روشن شد که قوم ابراهیم ع و پدرش اذعان به پرستش بتانی کرده اند که خود ساخته و پرداخته بودند. یعنی مصنوع خود را از غیر خدای یکتا، معبود خود قرار داده بوده اند. در حالی که سزاوار است آفریده شده؛ آفریننده ی خود را که همان " الله " باشد بپرستد و نه جز او را و در این راه کسی را برایش انباز قرار ندهد. چه آنکه هر چند این بت ها یا هر بتی ساخته ی دست انسان است، اما چون این مصنوعات جان ندارند؛ پس اصلن شایسته ی این نیستند که حتا بگوییم لازم و بایسته است که صانع خود یعنی همان سازندگان خود را بپرستند ( العیاذ بالله )، چه رسد به اینکه تازه همین سازندگان بت ها یا صانعان آنها؛ مصونع خود را معبود خویش قرار داده و خود عابد برای بت ها باشند. ( سبحان الله ). و این یعنی اینکه براستی باید پذیرفت و گفت که خدای یکتا هیچ حجتی در بت پرستی قرار نداده است. پس تنها این خالق یا آفریننده است که شایسته است توسط مخلوق یا آفریده شده تحت نام عابد؛ خدا را به عنوان معبود بپرستد و نه غیر او را.
پ ) آیات 72-74 شعراء به ادامه ی پرسش و پاسخ حضرت ابراهیم ع و پدر و قومش در این رابطه اشاره دارد مبنی بر اینکه آن حضرت از آنان می پرسد که حال بگویید که این بت ها وقتی شما آنها را می خوانید و صدا می زنید؛ می شنوند؟ یا اینکه به شما سودی می رسانند؟ یا زیانی را از شما بر طرف می کنند؟ که پاسخ قومش این است که این سنت پدران ما است.
پس با توجه به آیات 72 و 73 روشن می شود که از دیگر مواردی که خدای یکتا در بت پرستی " حجت " قرار نداده است، یکی عدم توانایی بت ها در شنیدن صداهاست هنگامی که توسط بت پرستان خوانده می شوند، همانگونه که به عنوان یک امر بدیهی می بینیم که جماداتی همچون سنگ اینگونه اند و حتا جاندارانی مثل گیاهان. و دوم اینکه جمادات از جمله بت ها که بت پرستان شریک خدا قرار داده اند و یا میدهند (سبحان الله ) نمی توانند از کسی دفع ضرری نموده و یا نفعی را به کسی برسانند و ... پس نتیجه اینکه باید خردمندی پیشه کرد و بر اساس سنت پدران یا پیشینیان در امور به پیش نرفت بلکه باید بر اساس کلام مقدس الاهی در امور اندیشه و خردورزی نمود و به پیش رفت تا به یاری خدا راهنمایی و رستگار شد.
ت ) آیات 75-77 شعراء به اتمام حجت حضرت ابراهیم ع با پدرش و قومش با صراحت هر چه بیشتر اشاره دارد، مبنی بر اینکه آن حضرت کار این بت پرستان و پیشتر از آن کار شرک پدرانشان را این می داند که تمام این ها به جز " پروردگار جهانیان " به عنوان دشمنی برای او یعنی آن حضرت هستند؛ چرا که بت پرستی نتیجه اش چیزی جز گمراهی آشکار نیست. پس نتیجه اینکه بت پرستی دشمن آدمی است و فقط یکتا پرستی دوست آدمی است.
ث ) آیات 78-82 شعراء به تبیین حضرت حق و پروردگاری او که پروردگار جهانیان است توسط حضرت ابراهیم ع اشاره دارد، باشد که مشرکین با خردمندی راه ایمان را بر گزینند.
آن حضرت پروردگار جهانیان را اینگونه معرفی می نماید: او آن کسی است که مرا آفریده و راهنمایی می کند، آنکه مرا روزی می دهد و سیرابم می کند و آنکسی که هنگامی که بیمار شوم شفایم می دهد و آنکس که وقتی می میرم پس از آن زنده ام می کند و آن کسی که آز و طمع دارم که خطاها و بدی هایم را روز جزا بیامرزد. نتیجه ی این موارد اینکه ای مشرکینِ بت پرست؛ نخست بدانید که این امور فقط از " پروردگار جهانیان " ساخته است و نه بت هایی که شما می پرسیتد و دشمن مردمند. و دوم اینکه بدانید پس از مرگ ، زنده شدن و رستاخیز و حساب و کتابی هست که مالک آن روز یعنی همان پروردگار جهانیان که دوستدار بندگانش است تا ایمان آورند و راهنمایی شوند و ... همه را به خاطر اعمالشان به عنوان " مالک یوم الدین " جزا خواهد داد.
ج ) آیات 83-89 شعراء به دعاهای حضرت ابراهیم ع مرتبط با دو گیتی اشاره دارد مبنی بر اینکه؛ پروردگارا مرا حکمرانی ببخش و به شایستگان بپیوندانم و برایم زبانی نیکو و راست و درست در آیندگان قرار ده و مرا از وارثان بهشت پر نعمتت قرار ده و پدرم را بیامرز که از گمراهای است و روزی که خلق بر انگیخته می شوند رسوایم مگردان. یعنی آن روزی که دارایی و فرزندان بسیار برای کسی سودمند نیست. مگر برای آن کسی که از روی اخلاص و پاکیزه دلی به درگاه " الله " در آید.
پس روشن می شود که باید قلب سلیم داشت تا از رسوا شدگان در روز برانگیخته شدن نباشیم.
چ ) آیات 90-102 شعرا به روشنی گویای این امر است که بهشت برای پرهیزگاران است یعنی آنانکه از گناهانی همچون شرک و بت پرستی که عین گمراهی روشن است می پرهیزند، که همانا دوزخ جایگاه ستمگران و گمراهان است، آن هم به خاطر بت پرستی و شرک و ستمگری و به طور کلی فساد روی زمین و البته به همراه شیطان و سربازانش، تا آن اندازه که در آنجا به مناظره با یکدیگر به خاطر عامل گمراه شدنشان می پردازند، که نه تنها کسی " یاور " آنها نیست بلکه " شفیعی " نیز برایشان وجود ندارد و آرزویشان این است که بدنیا برگردند و از مومنین باشند؛ امری که برابر سنت دگرگون ناپذیر الاهی امکان ندارد.
ح ) آیات 103-104 شعراء همچون داستان سایر رسولانی که شرحشان گذشت به این امر دلالت دارد که همانا در این داستان نیز نشانه ای است اما بیشتر مردم ایمان نمی آورند. ولی آنان باید بدانند که خدای یکتا " عزیز و رحیم " است؛ یعنی برای ریشه کن شدن مفسده ای همچون بت پرستی روی زمین، رسولی را از میان خودشان برایشان می فرستد که این به " رحیم بودن " خدا بر می گردد و چون قوم مفسد به اتمام حجت رسول خدا گوش فرا ندادند، پس مورد خشم خدا واقع شدند که این به همان " عزیز " بودن خداوند بر می گردد تا آن فساد از زمین رخت بر بندد. اما چه می شود کرد که وقتی زمان می گذرد، انسان از روی جهل و غفلت و همان پیروی سنت پیشینیان و ... رو به چنین مفسده هایی می آورد چه آنکه در زمان نخستین رسول بزرگ الاهی یعنی حضرت نوح ع نیز قومش بت پرست بودند و ... تا زمان حضرت ابراهیم ع که باز پدرش و قومش از بت پرستان شدند و این می رساند که اگر آیات خدا و حجت های او بین مردم نباشند و مردم پیروی آیات و حجت هایش را ننمایند؛ نتیجه اش چیزی جز فساد روی زمین از هر نوعش نخواهد بود. تا آنگاه که آخرین حجتش به اراده ی حضرتش جل عظمته ظهور و بر سامان و اصلاح امور و زدودن فسادها روی زمین مبادرت نماید.
2 ) « وَ لَقَدْ آتَیْنَا إِبْرَاهِیمَ رُشْدَهُ مِنْ قَبْلُ وَ کُنَّا بِهِ عَالِمِینَ ?51? إِذْ قَالَ لِأَبِیهِ وَ قَوْمِهِ مَا هَذِهِ التَّمَاثِیلُ الَّتِی أَنْتُمْ لَهَا عَاکِفُونَ ?52? قَالُوا وَجَدْنَا آبَاءَنَا لَهَا عَابِدِینَ ?53? قَالَ لَقَدْ کُنْتُمْ أَنْتُمْ وَ آبَاؤُکُمْ فِی ضَلَالٍ مُبِینٍ ?54? قَالُوا أَجِئْتَنَا بِالْحَقِّ أَمْ أَنْتَ مِنَ اللَّاعِبِینَ ?55? قَالَ بَلْ رَبُّکُمْ رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ الَّذِی فَطَرَهُنَّ وَ أَنَا عَلَى ذَلِکُمْ مِنَ الشَّاهِدِینَ ?56? وَ تَاللَّهِ لَأَکِیدَنَّ أَصْنَامَکُمْ بَعْدَ أَنْ تُوَلُّوا مُدْبِرِینَ ?57? فَجَعَلَهُمْ جُذَاذًا إِلَّا کَبِیرًا لَهُمْ لَعَلَّهُمْ إِلَیْهِ یَرْجِعُونَ ?58? قَالُوا مَنْ فَعَلَ هَذَا بِآلِهَتِنَا إِنَّهُ لَمِنَ الظَّالِمِینَ ?59? قَالُوا سَمِعْنَا فَتًى یَذْکُرُهُمْ یُقَالُ لَهُ إِبْرَاهِیمُ ?60? قَالُوا فَأْتُوا بِهِ عَلَى أَعْیُنِ النَّاسِ لَعَلَّهُمْ یَشْهَدُونَ ?61? قَالُوا أَأَنْتَ فَعَلْتَ هَذَا بِآلِهَتِنَا یَا إِبْرَاهِیمُ ?62? قَالَ بَلْ فَعَلَهُ کَبِیرُهُمْ هَذَا فَاسْأَلُوهُمْ إِنْ کَانُوا یَنْطِقُونَ ?63? فَرَجَعُوا إِلَى أَنْفُسِهِمْ فَقَالُوا إِنَّکُمْ أَنْتُمُ الظَّالِمُونَ ?64? ثُمَّ نُکِسُوا عَلَى رُءُوسِهِمْ لَقَدْ عَلِمْتَ مَا هَؤُلَاءِ یَنْطِقُونَ ?65? قَالَ أَفَتَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ مَا لَا یَنْفَعُکُمْ شَیْئًا وَلَا یَضُرُّکُمْ ?66? أُفٍّ لَکُمْ وَلِمَا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَفَلَا تَعْقِلُونَ ?67? قَالُوا حَرِّقُوهُ وَانْصُرُوا آلِهَتَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ فَاعِلِینَ ?68? قُلْنَا یَا نَارُ کُونِی بَرْدًا وَسَلَامًا عَلَى إِبْرَاهِیمَ ?69? وَأَرَادُوا بِهِ کَیْدًا فَجَعَلْنَاهُمُ الْأَخْسَرِینَ ?70? وَنَجَّیْنَاهُ وَلُوطًا إِلَى الْأَرْضِ الَّتِی بَارَکْنَا فِیهَا لِلْعَالَمِینَ ?71? وَوَهَبْنَا لَهُ إِسْحَاقَ وَیَعْقُوبَ نَافِلَةً وَکُلًّا جَعَلْنَا صَالِحِینَ ?72? وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً یَهْدُونَ بِأَمْرِنَا وَأَوْحَیْنَا إِلَیْهِمْ فِعْلَ الْخَیْرَاتِ وَإِقَامَ الصَّلَاةِ وَإِیتَاءَ الزَّکَاةِ وَکَانُوا لَنَا عَابِدِینَ ?73? .» ( سوره ی انبیاء ) .
الف ) آیه ی 51 انبیاء می رساند که اگر حضرت ابراهیم ع در راه خدا گام برداشت و با شرک قوم مشرکش که بت پرستی بود با کفار مجاهده و احتجاج کرد بدان خاطر بود که خدای یکتا پیش از آن وی را در این زمینه به رشد رسانده و در عین حال او یعنی خداوند بدین امر دانا بود.
و این بدان معنی است که برای مجاهده در راه خدا نیاز به لطف و رحمت الاهی برای رسیدن به رشد و کمال در این زمینه است.
ب ) آیات 52-54 انبیاء به پرسش حضرت ابراهیم ع از پدرش و قومش که این بت ها چیست که شما می پرستید و بر آن توقف کرده اید؟ ؛ و نیز به پاسخ پدر و قومش مبنی براینکه این سنت پدرانشان است، و در ادامه باز به گفتار آن حضرت در قبال این پاسخ آنان مبنی برا ینکه شما و پدرانتان در گمراهی آشکارید، اشاره دارد.
نتیجه اینکه تنها باید بر اساس سنت الاهی که همه در آیاتش هست به پیش رفت و در امور خردمندی داشت و نه اینکه بر اساس سنت پیشینیان و با پیروی کورکورانه، امور را پذیرا شد و انجام داد ؛ تا از گمراهی رهایی یافت.
پ ) آیه ی 55 انبیاء باز به واکنش قومش پرداخته است که می گویند: ای ابراهیم آیا بر آنچه می گویی حجتی قاطع داری؟ یا آنکه سخن به بازیچه می گویی؟ یعنی این قوم می گویند اگر حجتی و دلیلی داری که بت پرستی ما و پدرانمان عین گمراهی آشکار است، پس آن استدلال و حجت را بیاور. در واقع این قومی بوده اند که از آن حضرت برای بازداشتنشان از شرک و بت پرستی، دلیل قاطع یا منطقی می خواهند.
ت ) آیه ی 56 انبیاء به سخن و دلیل حضرت ابراهیم ع برای قومش اشاره دارد که او پروردگار آنان را سرشت کننده ی آسمان ها و زمین می داند، امری که او خود به این یکتاپرستی گواهی می دهد. یعنی همان موضوعی که در آیات سوره ی انعام آمد و پس از برائت از شرک پدر و قوم مشرک و بت پرستش، طی احتجاجی ثابت کرد که ستاره ها و ماه و خورشید هم پروردگارش نیستند و نمی توانند باشند و لذا با این احتجاج بدانجا رسید و حجت آورد و اعتراف کرد که خدای او سرشت کننده ی آسمانها و زمین است و گواهی داد که از مشرکین نیست همانگونه که در این آیه گواهی به یکتایی خدای آفریننده ی آسمانها و زمین داد.
ث ) آیه ی 57 انبیاء میرساند که حضرت ابراهیم ع نه تنها با گفتار از مشرکین تبری و بیزاری جست بلکه باز با همان گفتارش تهدید کرد که زمانی که شما از بت خانه روی برگردانید ، بت هایتان را در هم خواهم شکست.
ج ) آیه ی 58 انبیاء به این امر پرداخته که حضرت ابراهیم ع بدون ترس و واهمه ا ی از بتان که قومش آنان را می پرستیدند[1] ، وارد بت خانه شد و تهدیدش را برابر آیه ی 57 این سوره عملی نمود و تمام بتها را به جز بت بزرگ شکست و در هم ریخت. به عبارت دیگر او تنها به « گفتار » همراه با حجت در نفی بت پرستی بسنده نکرد بلکه در « رفتار » نیز با بت پرستی که همراه با شکستن بت ها بود در راه خدا مبارزه و مجاهده نمود.
در واقع او با این کارش قصد هدایت بت پرستان قومش را اعم از پدرش و غیر آنها داشت و با آنها یعنی بت پرستان تنها احتجاج می کرد و نه نزاع تا به یاری خدا ایمان بیاورند و از یکتاپرستان و موحدین گردند و مشرک از دنیا نروند.
چ ) آیات 59-67 انبیاء به آگاه شدن قومش از این امر و دنباله های آن اشاره دارد مبنی بر اینکه وقتی این وضع را در بتخانه دیدند گفتند که انجام دهنده ی آن از ستمگران است؛ و پس از کنکاشی به این نتیجه رسیدند که این تنها کار جوانی به نام " ابراهیم " می تواند باشد چرا که آنان پیش از این[2] از او شنیدند که وی به خدای یکتا سوگند خورد که بت هایتان را خواهم شکست. پس او را آوردند تا در جمع مردم به این کار گواهی و شهادت دهد و در واقع از او اعتراف بگیرند، که بعد از پرسش از او در رابطه با این کار؛ وی یعنی حضرت ابراهیم ع می گوید که این کار را بزرگ بتان انجام داده است و می توانند از آنان در این خصوص بپرسند. حال اینجا روشن می شود که چرا خدای یکتا در آیه ی 58 همین سوره یعنی انبیاء فرموده که او به جز بت بزرگ همه را شکست. آری برای اینکه بت پرستان به او یعنی بت بزرگ برای شکایت که چرا این وضع را برای بت خانه و سایر بت ها پیش آورده مراجعه و سخن ابراهیم ع را به وی برای گرفتن پاسخ منتقل نمایند؛ البته اگر توانایی بر سخن گفتن داشته باشد، و چون ببینند که او نمی تواند سخن بگوید پس منقلب شوند و دست از شرک به خدای یکتا بردارند و ...
به هر جهت ابراهیم ع نه تنها در این زمینه بت پرستان را به بت بزرگ ارجاع می دهد و می گوید که از بت های شکسته بپرسند؛ بلکه می افزاید که البته اگر آنها کسانی هستند که می توانند سخن بگویند، پس از ایشان پیرامون این وضع بپرسید. به عبارت دیگر آن حضرت " حجتی آشکار " می آورد تا بدان وسیله به بت پرستان قومش و حتا به عنوان نصب العین به همه ی بت پرستان زمین بگوید که وقتی بت ها اعم از بزرگ و کوچک " سخن " نمی گویند، پس شما در گمراهی آشکار هستید چرا که خدای جهانیان در آنها حجتی قرار نداده است.
آیات 64-65 انبیاء می رساند که بت پرستان نه تنها با شنیدن این حجت حضرت ابراهیم ع به خودشان مراجعه می کنند که آری ما به خاطر این گمراهیِ ناشی از فعل بت پرستی از ستمکارانیم، بلکه با سرافکندگی به آن حضرت می گویند و اعتراف می کنند که تو می دانی که بتان سخن نمی گویند. و برابر آیه ی 66 مذکور است که بلافاصله آن حضرت به آنان طی حجتی دیگر پس از این اعتراف شان می گوید که آیا شما چیزهایی را از غیر خدای یگانه می پرستید که بر " سود و زیان " شما هیچ اختیاری و توانی ندارند؟ سپس برابر آیه ی 67 انبیا به شرح فوق می افزاید که: اف بر شما به خاطر آنچه که از غیر خدای یگانه می پرسیتد. پس آیا حال با این حجت های آشکار که خواسته بودید تا بر نفی شرک و بت پرستی شما که عین گمراهی آشکار است؛ و اینکه خدایی جز خدای یکتا نیست، بیاورم، نمی خواهید خردمندی را پیشه ی خود کنید؟ به هر جهت از بخش اخیر می شود پی برد که تنها با "خردورزی " روی استدلالات و حتا مکمل آن اعتراف به حق بودن همان حجت و دلیل هاست که می شود دست از گمراهی آشکار بت پرستی برداشت و به لطف خدا و با ایمان آوردن از یکتا پرستان شد.
ح ) آیه ی 58 انبیاء، اما می رساند که قوم ابراهیم به جای پند گرفتن از این احتجاجات و استدلالات و خردورزی روی آنها و ایمان آوردن به خدای یگانه و دست برداشتن از شرک و بت پرستی، آمدند و تصمیم گرفتند که ابراهیم ع را در آتش بسوزانند و خدایانشان را اگر یاری کننده اند یاری کنند. (سبحان الله). و این مهم می رساند که این پیشنهادِ کسانی از آن قوم بوده که برای اینکه حضرت ابراهیم ع بیش از این حجت نیاورد و مردم حاضر که بیشترشان از پیروی کنندگان بوده اند؛ با اندیشه و خردورزی، روی به یکتا پرستی نیاورند و در واقع دست از بت پرستی بر ندارند، بنابراین خیلی سریع دستور سوزاندن ابراهیم ع در آتش را با هدف یاری خدایانشان داده اند چرا که این گروه نان و نامشان در این بوده که بت خانه و بت پرستی بر قرار باشد؛ حتا اگر ابراهیم ع استدلال کند و حجت بیاورد و آنان اعتراف نمایند به اینکه بت ها به عنوان خدایانشان سخنی نمی توانند بگویند و سود و زیانی برایشان ندارند و حتا اینکه نمی توانند از خود در قبال در هم شکنننده ای همچون حضرت ابراهیمِ بت شکن تاب مقاومت و دفاع داشته باشند. البته آنچه باید افزوده شود اینکه برهان های حضرت ابراهیم ع برای همه ی بت پرستان اعم از راهبر و رهرو روشن و قانع کننده و منطقی بوده است و لذا دیگر توجیهی برایشان نمی مانده که بخواهند همان راه شرک را ادامه دهند. به عبارت دیگر احتجاجات او در نفی بت پرستی تنها مرتبط با افرادی خاص نبوده است بلکه برای همه بوده است و می باشد.
خ ) آیه ی 69 انبیاء می رساند که در این جا و مرتبط با این تصمیمِ بت پرستان، امری خارق العاده که تنها از خدای یگانه ساخته و انجامش شدنی است رخ داده و آن این بوده که هر چند آنان ابراهیم ع را به آتش در افکندند، اما به امر خدای یگانه ؛ آتش بر او سرد و سلامت شده است و این بدان معناست که خدا یار و یاور مومنین است و از دست کسی جز او ، مرتفع شدن چنین امور متعارفی که به اصطلاح عادی است و کار آتش سوزاندن است و ...، به عنوان یک کار خارق العاده یعنی سرد و سلامت شدن آتش برای آن حضرت امکان پذیر نیست.
د ) آیه ی 70 انبیاء می رساند که این قوم نه تنها با احتجاجات ابراهیم ع به راه ایمان و هدایت گام نگذاشتند بلکه پس از دیدن این امر خارق العاده که همانا سرد و سلامت شدن آتش بر حضرت ابراهیم ع به امر حضرتش یعنی خدای یگانه باشد نیز درس نگرفتند و راه حق را بر نگزیدند و باز برای آن حضرت کید و مکرها به کار بستند، که خدای یکتا آنان را از زیانکارترین ها قرار داد.
ذ ) و اما آیه ی 71 انبیاء به این امر اشاره دارد که خدای یکتا ، ابراهیم ع و لوط ع را رهایی بخشید و به سوی سرزمینی که در آن مایه ی برکت جهانیان است فرستاد. حال اینکه این سرزمین با برکت کجا می تواند باشد؛ امری است که انشاءاله در مباحث آتی از همین بخش بدان پرداخته خواهد شد.
ر ) آیه ی 72 انبیاء گویای این است که همانطور که گذشت خدای یکتا به خاطر مجاهده ی حضرت ابراهیم ع در راهش، نه تنها یاور او بود بلکه اسحاق و یعقوب را نیز به او بحشید و آنان را از شایستگان قرار داد چرا که او بواسطه ی رسولانش مژده ی این دو را به حضرت ابراهیم ع که شرحش در بخش رسالت حضرت هود آمده داده بود.
ز ) آیه ی 73 انبیاء می رساند که خدای یکتا نه تنها اسحاق و یعقوب را از صالحین قرار داد بلکه آنان را از امامان و پیشوایانی قرار داده که به امر او مردم را راهنمایی می کردند و بواسطه ی وحی موظف به این بودند که کارهای نیک کنند و نماز به پای دارند و زکات دهند و تنها پرستنده ی خدای یکتا باشند. و تمام این ها یعنی اهمیت انجام کار نیک و فروع نماز و زکات و اصل توحید و پرستش خدای یکتا. یعنی کسی حق ندارد تحت نام دین ، کارِ بد کند بلکه هرکس که پیرو خدا و رسولانش است و همه در قرآن کریم آمده باید که کار نیکو کند، نماز بخواند، زکات بدهد و تنها خدای یکتا را بپرستد. مورد دیگر اینکه در این جا به مقوله ی " امامت " پی برده می شود و اینکه امام کسی است که از جانب خدا برگزیده و قرار داده شود و ضمن عمل به آن دستورات، به امر او ، مردم را به راه راست راهنمایی کند و ...
[1] - بازگشت به آیات سوره ی مبارکه ی انعام در این زمینه .
[2] - برابر آیه ی 57 همین سوره یعنی انبیاء .