گفتار دوم : حضرت ابراهیم ع دومین پیامبر الواالعزم الاهی
1 ) « وَ إِذْ قَالَ إِبْرَاهِیمُ لِأَبِیهِ آزَرَ أَتَتَّخِذُ أَصْنَامًا آلِهَةً إِنِّی أَرَاکَ وَقَوْمَکَ فِی ضَلَالٍ مُبِینٍ ?74? و کَذَلِکَ نُرِی إِبْرَاهِیمَ مَلَکُوتَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ وَ لِیَکُونَ مِنَ الْمُوقِنِینَ ?75? فَلَمَّا جَنَّ عَلَیْهِ اللَّیْلُ رَأَى کَوْکَبًا قَالَ هَذَا رَبِّی فَلَمَّا أَفَلَ قَالَ لَا أُحِبُّ الْآفِلِینَ ?76? فَلَمَّا رَأَى الْقَمَرَ بَازِغًا قَالَ هَذَا رَبِّی فَلَمَّا أَفَلَ قَالَ لَئِنْ لَمْ یَهْدِنِی رَبِّی لَأَکُونَنَّ مِنَ الْقَوْمِ الضَّالِّینَ ?77? فَلَمَّا رَأَى الشَّمْسَ بَازِغَةً قَالَ هَذَا رَبِّی هَذَا أَکْبَرُ فَلَمَّا أَفَلَتْ قَالَ یَا قَوْمِ إِنِّی بَرِیءٌ مِمَّا تُشْرِکُونَ ?78? إِنِّی وَجَّهْتُ وَجْهِیَ لِلَّذِی فَطَرَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ حَنِیفًا وَمَا أَنَا مِنَ الْمُشْرِکِینَ ?79? وَحَاجَّهُ قَوْمُهُ قَالَ أَتُحَاجُّونِّی فِی اللَّهِ وَقَدْ هَدَانِ وَلَا أَخَافُ مَا تُشْرِکُونَ بِهِ إِلَّا أَنْ یَشَاءَ رَبِّی شَیْئًا وَسِعَ رَبِّی کُلَّ شَیْءٍ عِلْمًا أَفَلَا تَتَذَکَّرُونَ ?80? وَکَیْفَ أَخَافُ مَا أَشْرَکْتُمْ وَلَا تَخَافُونَ أَنَّکُمْ أَشْرَکْتُمْ بِاللَّهِ مَا لَمْ یُنَزِّلْ بِهِ عَلَیْکُمْ سُلْطَانًا فَأَیُّ الْفَرِیقَیْنِ أَحَقُّ بِالْأَمْنِ إِنْ کُنْتُمْ تَعْلَمُونَ ?81? الَّذِینَ آمَنُوا وَلَمْ یَلْبِسُوا إِیمَانَهُمْ بِظُلْمٍ أُولَئِکَ لَهُمُ الْأَمْنُ وَهُمْ مُهْتَدُونَ ?82? وَتِلْکَ حُجَّتُنَا آتَیْنَاهَا إِبْرَاهِیمَ عَلَى قَوْمِهِ نَرْفَعُ دَرَجَاتٍ مَنْ نَشَاءُ إِنَّ رَبَّکَ حَکِیمٌ عَلِیمٌ ?83? . (سوره ی انعام )[1] » .
الف ) آیه ی 74 انعام گویای این امر است که رسالت حضرت ابراهیم ع به عنوان پیامبر اولوا العزم، مبارزه با بت پرستی به عنوان گمراهی روشن و یادآوری این موضوع به بت پرستان که نخستین آنها پدرش باشد بوده است، چرا که برابر این آیه ی کریمه آن حضرت؛ پدرش را خطاب قرار داده که او و قومش را به خاطر اختیار کردن بت ها به عنوان خدا در گمراهی روشن می بیند. حال اینکه چرا بت پرستی گمراهی روشن است امری است که انشاءالله در مباحث آتی بدان پرداخته خواهد شد هر چند که مرتبط با داستان حضرت هود ع به آن اشاره ای شد.
ب ) آیه ی 75 انعام می رساند که خداوند یکتا به خاطر مجاهده ی فی سبیل الله حضرت ابراهیم ع ، ملکوت آسمان ها و زمین را به او نشان داد تا از یقین کنندگان باشد. به عبارت دیگر گام برداشتن در راه خدا بی نتیجه نیست و این پاداش بزرگ برای حضرت ابراهیم ع به خاطر مبارزه با بت پرستی پدرش آذر و قومش بود که آنان را در گمراهی روشن با این کارشان خطاب کرد و در این راه هم برایش فرق نمی کرد که مخاطب او چه کسی باشد؛ پدرش یا قومش؛ در واقع مجاهده در راه خدا و بازداشتن از شرک، نسبت نمی شناسد، و لذا برابر این امر باید گفت که هر مجاهده ای در راه خدا حتا اگر دعوت به عدل و برقراری آن باشد و ... نیز اجر خود را از جانب خدا برای چنان فردی که البته عامل بدان نیز باشد در بر خواهد داشت و ... والله اعلم.
پ ) آیات 76-78 انعام که در واقع نتیجه ی همان نشان دادن ملکوت آسمانها و زمین توسط خداوند به حضرت ابراهیم ع به خاطر تذکر به بت پرستان به لحاظ در " گمراهی روشن " بودنشان است باعث می شود تا آن حضرت بتواند بر اساس حکمت و خردورزی به پدرش و قوم او بگوید که چرا نباید بتان را خدای خود از غیر خدای یکتا بگیرند که همانا این همانطور که گفته شد " گمراهی روشن " است. آری نتیجه این لطف خدا برابر این آیات ( 76-78 انعام ) این است که حضرت ابراهیم ع به ترتیب با دیدن ستارگان، ماه و خورشید؛ یکی را پس از دیگری پروردگار خود بداند و به ترتیب که یکی را کنار می گذارد دیگری را پروردگار خود بداند تا برسد به خورشید، به خورشید هم که میرسد باز آن را به کناری می نهد و به قوم خود می گوید که من از آنچه شما بدان شرک می ورزید بیزارم. که البته دلیل این کار او برابر مضمون همین آیات این است که او از " افولِ " این سه پدیده یا آفریده یعنی به ترتیب ستارگان، ماه و خورشید که با اینکه در آنها یک حجتی هست که بتوان در وهله ی نخست و پیش از ترتبِ " افول " بر آنها به خاطر در واقع " نورشان " که از ضعف تا شدت است به آنها به عنوان پروردگار خود ( سبحان الله ) استناد کرد؛ اما وقتی همین پدیده ها با مقوله ی " افول " پس از " طلوع " روبرو می شوند؛ پس می شود پی برد که هر چیزی همانطور که برابر شرایطی از ظهور برخوردار است از افول نیز برخوردار و در واقع از زوجیت برخوردار باشد، پس باید خود دارای پروردگاری و خدایی یگانه باشد که این نظم و آن ویژگی " نورانی " بودن و " هدایت " یافتن و در واقع پیدا کردن راه را در آنها به خاطر همان برخورداری از نور قرار داده باشد و ...
جان کلام اینکه حضرت ابراهیم ع با این احتجاج نه تنها بت پرستی را که حجتی در آن نیست رد کرد بلکه ثابت نمود که آنچه از آفریده ها و پدیده ها هم که در آن همانند ستارگان، ماه و خورشید در آنها حجتی مثل" نور " باشد باز بدان خاطر که از " غروب و افول " برخوردارند، پس نمی توانند خدای کسی باشند، بلکه آن کسی پروردگار همه چیز است که بتواند بدون هیچ کاستی و نقصانی هر آنچه را که آفریده و اندازه ای برایش قرار داده هدایت کند. همانگونه که مرتبط با ماه و خورشید و ستارگان اینگونه است که در مداری مشخص با طلوع و غروب تا آن زمان که او بخواهد در گردشند و اینها همه از آیات و نشانه های او می باشد. فقط باید دانش داشت و اندیشه نمود و خرد ورزید تا از این طریق پی به یگانگی خدا برد و ایمان آورد.
ت ) آیه ی 79 انعام در ادامه ی سه آیه ی قبل است که حضرت ابراهیم ع پس از برائت از بت پرستی و نیز برائت از شرک مبتنی بر ستاره و ماه و خورشید و ذکر این نکته که اگر پروردگار من " افول " داشته باشد پس نمی تواند هادی من باشد، بنابراین اعتراف می کند که من از تمام این ها که شرک است رویگردانم و در نهایت اینکه من توجه خودم را معطوف خدایی می کنم که آسمانها و زمین را به حق سرشته است. و پس از این باز تاکید می کند که من از مشرکین نیستم و این یقین همه اش به خاطر همان لطف الاهی بود که ذکر آن در آیه ی 75 انعام گذشت. فقط باید از این اسباب که همان فضل الاهی است در راه او استفاده کرد و از دست نداد که خدا پاداش هر کار خوبی را که در راه او باشد را خواهد داد. والله اعلم. انشاءالله. به عبارت دیگر حضرت ابراهیم ع با این احتجاج خواست به پدرش و قومش که بت پرست بودند، ثابت و یادآوری کند که شما چگونه چیزی یا چیزهایی را می پرسیتد که هیچ حجتی در آن نیست؛ در حالی که ستارگان و ماه و خورشید نیز با آنکه حجتی در آنها هست که همانا " نور " باشد؛ باز برایتان ثابت شد که نمی توانند پروردگار و خدای کسی باشند، زیرا که اینها نیز همانطور که دیدید و می بیند و برایتان یادآوری شد؛ از " افول " برخوردارند. و بنابراین پروردگار من کسی است که تمام این ها را آفریده و برایشان اندازه ی قرار داده است و راهنمایی شان می کند.
ث ) آیات 80-81 انعام که می رساند پس از این، قوم او با آن حضرت به محاجه و خصومت در رابطه با این عقیده ی او یعنی دعوت به یکتا پرستی و منع بت پرستی بر آمدند، امری که حضرت ابراهیم ع به آنان می گوید که آیا شما در باره ی " الله " که مرا " هدایت " کرده محاجه می کنید؟ سپس ادامه می دهد که من از آنچه شریک خدا قرار داده اید نمی ترسم[2] مگر اینکه خدای یگانه چیزی را بخواهد چرا که دانش او همه چیز را فرا گرفته است[3]. بالاخره باز حضرت ابراهیم به آنان یادآور می شود که من چگونه از آنچه برای خدا شریک و انباز قرار داده اید بترسم در حالی که شما از شرک آوردن به " الله " که هیچ حجتی در شرک و بت پرستی قرار نداده، نمی ترسید. بعد با این استدلال به آنان می گوید که حال کدام از این دو حق هستند؟ الله؛ یعنی آنکه همه چیز را آفریده و هدایت می کند یا آنچه که شما در پرستش برای او شریک قرار داده اید، در حالی که او در این کار هیچ حجتی برای شما قرار نداده است تا بدان وسیله راه یابید؟ . به هر جهت او یادآور می شود که امنیت و آرامش در یکتاپرستی است و نه جز آن.
چ ) آیه ی 82 انعام اشاره به این امر دارد و خیلی روشن بیان می فرماید که چه کسانی برایشان آرامش و امینت و هدایت است. آری برای آنانکه ایمان آورده اند و بنابراین این ایمانشان را به ستمگری آلوده نکردند؛ امنیت و هدایت از سوی خداوند است.
پس مومنین باید بدانند که زمانی در امنیت و آرامش هستند و از جانب خدا بواسطه ی ایمانشان؛ راهنمایی و رستگار می شوند که " ایمانشان " به خدای یکتا و آنچه که او بدان دستور داده است را، به " پوشش ستم " آلوده نکنند.
ح ) آیه ی 83 انعام می رساند که آری این حجت ما بود که به ابراهیم ع برای قومش دادیم تا بدین واسطه دست از بت پرستی بردارند و یگانه پرست شوند. در واقع حضرت ابراهیم ع با حجت و استدلال بود که می خواست به قومش ثابت کند که نه تنها بت پرستی عین گمراهی روشن است چرا که خدای یگانه هیچ سلطان و حجتی در آن قرار نداده بلکه هر آنچه را هم که حجتی در آن همانند خورشید و ماه و ستارگان قرار داده باشد ، نیز چون " افول " دارد و هدایتگر تام و تمام آدمی نیست و مدام در حال تغییر وضع از طلوع تا غروب است؛ پس آن هم اگر پرستش شود شرک است و لذا باید یکتاپرست بود تا هم به واسطه ی ایمان به خدا از جانب او هدایت شد و هم اینکه در امنیت و آرامش بود. و لذا وظیفه ی مومنین تبلیغ آیات خدا برای مردم است.
خدای یکتا در ادامه ی این آیه می فرماید که ما درجات هرکس را که بخواهیم بالا می بریم که همانا پروردگار تو درستکردار داناست. و این بدان معنا می تواند باشد که خدا اگر حکمتی و علمی را به ابراهیم ع پس از آن بیانش به پدرش در آیه ی 74 انعام داد تا با قوم بت پرستش احتجاج کند تا بلکه دست از شرک بردارند و یکتاپرست شوند؛ بدان خاطر بود و می باشد که خدای یکتا " حکیم و علیم " است و میداند که چه کسی یا کسانی در راهش مجاهده می کنند و چه کسانی تحت نام " مومن " لباس ستم بر ایمانشان می پوشند و چه کسانی گمراهند و .... پس پاداش و کیفر اعمال را بر همان مبنا می دهد.
خ ) لازم به ذکر است که خداوند یکتا در آیه ی 84 انعام اشاره به این امر دارد که او علاوه بر دادن حجت به حضرت ابراهیم، اسحاق و یعقوب را نیز به او بخشیده است و تمام این ها به خاطر همان مجاهده در راه حضرتش جل عظمته می باشد.
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
لا حول و لا قوة الا بالله العلی العظیم
برگزیدگان و فرستادگان خدای یکتا
بخش هفتم : حضرت ابراهیم ع
پیش گفتار
در پنج بخش اخیر بر اساس آیات کتاب مقدس الاهی یعنی قرآن مجید پیرامون رسالت حضرت نوح ع به عنوان نخستین برگزیده و فرستاده ی خداوند یکتا از بنی آدم و بلکه نخستین پیامبر اولوا العزم دارای شریعت[1] ، و نیز پیرامون رسالت دیگر رسولان خدا که پس از آن حضرت و همه تبلیغی بودند[2] و همینطور پیرامون رسالات هر یک از آنان مرتبط با اقوامشان سخن به میان آمد و در پایان بخش اخیر (ششم) نیز اینگونه نتیجه گیری شد که مومنین علاوه بر ایمان به اصل توحید یعنی یکتاپرستی که در واقع پرهیز از هرگونه شرکی است؛ باید و لازم است که نه تنها در این خصوص پرهیزگار باشند یعنی انبازی برای خدا قرار ندهند ( سبحان الله ) که همانا او منزه از این امر است ، بلکه بایسته است مرتبط با آنچه که او برابر آیاتش که همه در قرآن کریم است هم فرمانش را ببرند و از گناهانی همچون استکبار و خود بزرگ بینی، مکر، شتاب در کارهای بد پیش از کارهای خوب، فحشای لواط، اعراض و یا تکذیب آیات خداوندی، باز داشتن از راه خدا و کج جلوه دادن آن، کم فروشی و ... که همه صفات اقوام عاد و ثمود و لوط و مدین و حجر بوده بپرهیزند و در واقع در این موارد هم علاوه بر یکتاپرستی و پرهیز از شرک که صفت قوم نوح بوده؛ تقوای الاهی داشته باشند، چرا که تمام این گناهانْ ستمگری و فساد روی زمین است و نتیجه اش پس از آمدن هدایت الاهی و اتمام حجت؛ اگر حتا توسط گروندگان و مومنین انجام شود چیزی جز خشم و عذاب خداوندی نخواهد بود. آخرت که جای خود دارد و خداوند یگانه تنها از آن با خبر است .
جان کلام اینکه به عنوان یک مومن باید پایبندِ اصولِ توحید و نبوت و معاد بود و این هر سه با هم است که مومنین را به لطف خدا راهنمایی و رستگار می کند. یعنی کسی که به خدا ایمان داشته باشد؛ لذا با انجام فروع دین از جمله نماز، تنها او را می پرستد و تنها او را می خواند و اجابت دعاها را از او می خواهد و ... بدنبال آن به فرستاده وپیامبرش ایمان دارد از آن جهت که آیاتش را که همه در قرآن کریم است را به او وحی و نازل کرده و او هم آنان را به مردم قومش از نوح ع تا محمد ص رسانده است و در واقع علاوه بر گواهی به یکتایی خدا به رسالت رسولانش از همان نوح ع تا محمد ص گواهی می دهد و بعد اینکه به معاد یا آخرت نیز نه تنها ایمان داردمبنی بر اینکه بازگشت همه به سوی او یعنی خداوند است، بلکه یقین دارد که حساب و کتابی در آن روز است چون نتیجه ی آنها را می بیند پس به او و رسول و آیاتش ایمان می آورد و عمل می کند و به آنچه بدان امر کرده عمل و از آنچه نهی کرده پرهیز می نماید که همانا از جمله ی این پرهیزها علاوه بر دوری از شرک؛ انجام ندادن یا ترک گناهان مذکور است. در واقع می شود گفت چنین مومنی تقوای الاهی دارد.
باری؛ تا کنون برابر شرح داستان رسولان خدا در بخش های دوم تا ششم که همه مستند به آیات الاهی آمده در قرآن کریم بود، ثابت شد که رسالت نوح،هود، صالح، لوط و شعیب ع پیرامون همین اصول ضمن دعوت به تقوی الله بود، آن هم به عنوان برگزیده و فرستاده ای از رسولانش به سوی اقوامشان. و هم اکنون در ادامه و در واقع در این بخش به شرح رسالت رسولی دیگر از رسولان خدا که همانا دومین پیامبر اولوا العزم الاهی و دارای شریعتی از دین اسلام است[3] ، و پیرامون همین اصول دین و همانا در ضمن آن دعوت به تقوی الله است پرداخته خواهد شد، امید اینکه به خوبی به یاری خدای یکتا به پیش برود و موثر اثر واقع شود. آمین یا رب العالمین.
گفتار نخست : توضیحات
همانطور که گفته شد این بخش از بحثِ " برگزیدگان و فرستادگان خداوند یگانه " به بیان رسالت حضرت ابراهیم ع به عنوان دومین پیامبر بزرگ الاهی اختصاص دارد که مرتبط با رسالت وی نیز انشاءالله بر اساس آیات خدا و البته فضل او در این کار به پیش خواهیم رفت تا دانسته شود که حکمت رسالت او چه بوده است و ... ؟ اما با این همه لازم است توضیحاتی پیش از آن داده شود.
الف ) شایان یادآوری است که در ضمن بیان رسالت حضرت لوط ع طی آیاتی پیرامون موضوع " میهمانان حضرت ابراهیم ع و حضرت لوط " سخن از این پیامبر اولواالعزم نیز به میان آمد، مبنی بر اینکه این میهمانان؛ " رسولان خدا از فرشتگان " بودند که به حضرت ابراهیم ع مژده و نوید فرزند دار شدن را در حالی که در کهنسالی بود دادند که این فرزند همانا اسحاق بود و پس از آن فرزندش یعقوب ع که انشاءالله پیرامون رسالت این دو رسول نیز در جای خود بحث خواهد شد. اما از سوی دیگر این میهمانان یا فرشتگان که رسولان خداوند بودند نه تنها به نجات لوط و اهلش به جز همسرش که از بازماندگان بود برابر ماموریت الاهی شان وعده دادند بلکه به این امر نیز اشاره کردند که آنان ماموریت دیگرشان عذاب قوم او به خاطر انجام کار خبیث و منکر و فحشای لواط است که در نهایت هر دو یعنی نجات لوط ع و مومنین، و عذاب قوم لوط انجام شد. پس با این گزیده ی اندک، روشن و در واقع یادآوری شد که مرتبط با این بخش از زندگانی حضرت ابراهیم ع به واسطه ی رسالتش که مژده ی فرزند دار شدن توسط رسولان خدا یا فرشتگان و میهمانانش بوده، آیاتی ذکر گردیده است که بدین لحاظ در این بخش به همین سابقه و ارجاع علاقمندان به آن بخش بسنده می شود.
ب ) اینکه همانند حضرت نوح ع و حضرت هود ع، سوره ای از سوره های قرآن کریم به نام این پیامبر بزرگ یعنی " ابراهیم " است که آن چهاردهمین سوره ی قرآن و دارای پنجاه و دو آیه ی کریمه می باشد که در زیر به برخی موضوعات آن اشاره می شود:
ب / 1 ) آیه ی یک این سوره یعنی ابراهیم به این ویژگی کتاب قرآن اشاره دارد که برای بیرون بردن " مردم " از تاریکی ها به سوی نور آن هم به اذن پروردگارشان به سوی راه خدای ستوده است. در واقع این آیه ی کریمه به این امر اشاره دارد که قرآن " نور " است و بدان واسطه است که مردم از تاریکی ها به سوی روشنایی با اذن پروردگارشان بیرون می روند: « بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ. الر کِتَابٌ أَنْزَلْنَاهُ إِلَیْکَ لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِ رَبِّهِمْ إِلَى صِرَاطِ الْعَزِیزِ الْحَمِیدِ ?1 ابراهیم? . »
ب / 2 ) آیات 2 و 3 سوره ی ابراهیم علاوه بر اثبات یگانگی خدا به معنایی از اینکه کفار چه کسانی هستند اشاره دارد. آری آنان کسانی هستند که زندگانی دنیا را بر آخرت برگزیده اند و از راه خدا باز می دارند و آن را کج جلوه می دهند و بنابراین به خاطر این کارهایشان در گمراهی دور هستند: « اللَّهِ الَّذِی لَهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ وَ وَیْلٌ لِلْکَافِرِینَ مِنْ عَذَابٍ شَدِیدٍ ?2? الَّذِینَ یَسْتَحِبُّونَ الْحَیَاةَ الدُّنْیَا عَلَى الْآخِرَةِ وَیَصُدُّونَ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ وَیَبْغُونَهَا عِوَجًا أُولَئِکَ فِی ضَلَالٍ بَعِیدٍ ?3? » .( سوره ی ابراهیم ) . یعنی بر خلاف بت پرستان که در گمراهی آشکارند.
ب / 3 ) آیه ی 4 سوره ی ابراهیم به این امر اشاره دارد که خدای یکتا نه تنها رسولانش را از بین همان اقوامِ خودشان بر می گزیند، بلکه به " زبان " خودشان هم می فرستد. یعنی رسولان الاهی هم از میان همان اقوام و در واقع یا همشهری شان بوده و هم اینکه همزبان آنها بوده تا به خوبی بتواند با آنها رابطه ی کلامی برقرار نماید و سخن هم دیگر را بفهمند و رسالت الاهی اش را با توجه به پشینیه ی زندگی میان آنان و شناختی که از یکدیگر در دوران زندگی شان دارند به انجام رساند: « و َمَا أَرْسَلْنَا مِنْ رَسُولٍ إِلَّا بِلِسَانِ قَوْمِهِ لِیُبَیِّنَ لَهُمْ فَیُضِلُّ اللَّهُ مَنْ یَشَاءُ وَیَهْدِی مَنْ یَشَاءُ وَهُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ ?4?. » ( سوره ی ابراهیم ) .
ب / 4 ) آیات 11 و 12 سوره ی ابراهیم به توجه به آیه های قبل به این موضوع اشاره دارد که رسولان الاهی خودشان هم معتقد بوده و اذعان داشته اند و به اقوامشان گفته اند که ما هم بشری مثل شما هستیم و به آنچه شما در رابطه با رسالت ما می گویید باور داریم که جز بشری مثل شما بیشتر نیستیم، اما حکمت رسالت آنها و رسول الاهی بودنشان این است که خدا بر آنها منت نهاده و به عنوان رسول خود بر قومشان برانگیخته تا به اذن الاهی آیات او را برای مردم بخوانند تا دست از شرک و گناه برداشته و راهنمایی و رستگار شوند. در واقع رسولان الاهی چیزی از جانب خود به قومشان نمی گفته اند بلکه همه وحی الاهی بوده است که این هم، یعنی « وحی »؛ دلیل همان تفاوت رسول خدا به عنوان بشری با دیگران از مصادیق بشر بوده و می باشد : « قَالَتْ لَهُمْ رُسُلُهُمْ إِنْ نَحْنُ إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُکُمْ وَلَکِنَّ اللَّهَ یَمُنُّ عَلَى مَنْ یَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَمَا کَانَ لَنَا أَنْ نَأْتِیَکُمْ بِسُلْطَانٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ وَعَلَى اللَّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُؤْمِنُونَ ?11? وَمَا لَنَا أَلَّا نَتَوَکَّلَ عَلَى اللَّهِ وَقَدْ هَدَانَا سُبُلَنَا وَلَنَصْبِرَنَّ عَلَى مَا آذَیْتُمُونَا وَ عَلَى اللَّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُتَوَکِّلُونَ ?12? » . ( سوره ی ابراهیم ) .
ب / 5 ) آیه ی 22 سوره ی ابراهیم به گفتار شیطان در آخرت پرداخته است که او اذعان می کند که مشرکین سزای عملشان را که دوزخ است خواهند دید و از او کاری بر نمی آید چرا که نباید به وعده ی یاری او در دنیا مبنی بر اینکه اگر راه کفر و شرک به خداوند را در پیش می گرفتند در آخرت یاری شان خواهد کرد اعتماد می کردند بلکه باید وعده ی تخلف ناپذیر خدا را می شنیدند و به کار می بستند که شیطان و پیروان او جایگاهشان دوزخ است. پس نباید گول وعده های شیطان را خورد : « قَالَ الشَّیْطَانُ لَمَّا قُضِیَ الْأَمْرُ إِنَّ اللَّهَ وَعَدَکُمْ وَعْدَ الْحَقِّ وَ وَعَدْتُکُمْ فَأَخْلَفْتُکُمْ وَ مَا کَانَ لِیَ عَلَیْکُمْ مِنْ سُلْطَانٍ إِلَّا أَنْ دَعَوْتُکُمْ فَاسْتَجَبْتُمْ لِی فَلَا تَلُومُونِی وَ لُومُوا أَنْفُسَکُمْ مَا أَنَا بِمُصْرِخِکُمْ وَ مَا أَنْتُمْ بِمُصْرِخِیَّ إِنِّی کَفَرْتُ بِمَا أَشْرَکْتُمُونِ مِنْ قَبْلُ إِنَّ الظَّالِمِینَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ ?22? ». ( سوره ی ابراهیم ) .
ب / 6 ) آیه ی 23 ابراهیم روشن بیان می فرماید که تنها با ایمان و انجام کارهای شایسته است که می توان برابر وعده ی تخلف ناپذیر الاهی وارد بهشت شد و از نعمت های آن بهره مند گردید: « وَأُدْخِلَ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا بِإِذْنِ رَبِّهِمْ تَحِیَّتُهُمْ فِیهَا سَلَامٌ ?23 ابراهیم? » .
ب / 7 ) آیه ی 31 سوره ی ابراهیم به اهمیت و وجوب نماز و انفاق مرتبط با مومنین از بندگان خدا تا زمانی که زنده اند اشاره دارد، چرا که پس از مرگ امکانی برای این دو مقوله و انجامش برای برخورداری از اجر و برکاتش نیست. به عبارت دیگر در این سرا و هنگام زنده بودن است که می توان بنده ی مومن خدا بودن را با نماز و انفاق که به نوعی یک بیع و خلال یا ابراز دوستی با اوست اثبات کرد. و برزخ و آن سرا دیگر جای عمل نیست بلکه جای دیدن نتیجه ی اعمال بدون هیچ ستمی توسط خدای یکتا و سریع الحساب است: « قُلْ لِعِبَادِیَ الَّذِینَ آمَنُوا یُقِیمُوا الصَّلَاةَ وَیُنْفِقُوا مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ سِرًّا وَعَلَانِیَةً مِنْ قَبْلِ أَنْ یَأْتِیَ یَوْمٌ لَا بَیْعٌ فِیهِ وَلَا خِلَالٌ ?31 ابراهیم ? . »
ب / 8 ) و اما آیه ی 52 ابراهیم به اینکه قرآن یک بلاغی برای همه ی " مردم " در همه ی زمان ها و مکان هاست تا اینکه بدان وسیله بیم داده شوند و بدانند که خدایی جز خدای یکتا نیست و اینکه صاحبان خرد نیز یادآور موضوع شوند؛ اشاره دارد: « هَذَا بَلَاغٌ لِلنَّاسِ وَ لِیُنْذَرُوا بِهِ وَلِیَعْلَمُوا أَنَّمَا هُوَ إِلَهٌ وَاحِدٌ وَ لِیَذَّکَّرَ أُولُو الْأَلْبَابِ ? 52 ابراهیم ? ».
پس قرآن به عنوان " نور " و " ذکر " برای همه ی مردم در همه ی زمانها و مکانها است.
پ ) اینکه خدای یکتا، حضرت ابراهیم ع را از پیروان و شیعیان حضرت نوح ع ذکر فرموده است؛ امری که توضیحات آن انشاءالله در جای خود خواهد آمد.
ت ) اینکه حضرت اسماعیل ع نیز به عنوان رسول الاهی و فرزند حضرت ابراهیم ع در مواردی همچون سربلند بیرون آمدن این پیامبر اولوا العزم از آزمایش الاهی و نیز ساخت کعبه همراه با پدر بود که این نیز در جای خود و ترجیحن در همین بخش انشاءالله بدان پرداخته خواهد شد.
ث ) اینکه حضرت ابراهیم ع با احتجاج و استدلال بر اساس آیات و دانش الاهی عطا شده به او با مشرکین از بت پرستان قومش که پدرش نیز در زمره ی آنها بوده ، در راه خدا و یکتاپرستی مجاهده کرده و از این جهت مژده ی اسحاق و یعقوب نیز به وی داده و عطا شده است . که البته کوشش خواهد شد در همین بخش به این سه رسول از آل ابراهیم نیز پرداخته شود. انشاءالله.
ج ) از آنجا که مقرر است انشاءالله داستان سه رسول دیگر که اسماعیل و اسحاق فرزندان ؛ و یعقوب ع نواده ی حضرت ابراهیم ع باشند نیز در همین بخش بدان پرداخته و طرح موضوع شود؛ بنابراین امکان دارد که آیه یا آیاتی از قرآن کریم مرتبط با شرح رسالت هر یک از این رسولان بیاید که مکرر باشد، پس لازم است دلیل آن برای غنای بحث آن دانسته و ذکر شود که این از آن جهت است که نام این چهار رسول در این آیات الاهی بدنبال هم آمده است و ... که باید به آنها و آنچه بدانها نازل شده است ایمان آورد.
[1] - آیه ی 13 سوره ی شورا.
[2] - که البته لازم به ذکر است که منظور آن رسولانی است که در این گفتارها از آنها تا کنون سخن به میان آمده است؛ یعنی حضرت هود، صالح، لوط و شعیب ع .
[3] - آیه ی 13 سوره ی شورا.