سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مدیر وبلاگ
 
آمار واطلاعات
بازدید امروز : 3
بازدید دیروز : 12
کل بازدید : 31149
کل یادداشتها ها : 154
خبر مایه


< 1 2 3

2 ) « و الی? عاد اخاهم هودا ج قال یا قوم اعبدوا الله ما لکم مِن ال?ه غیره ص إن انتم ألا مفترون. یا قوم لا اسئلکم علیه اجرا ص إن اجری إلا علی الذی فطرنی ج أفلا تعقلون. و یا قوم استغفروا ربکم ثم توبوا الیه یرسل السماء علیکم مدراراً و یزدکم قوةً إلی? قوتکم و تتولوا مجرمین. قالوا یا هود ما جئتنا ببینة و ما نحن بتارکی آلهتنا عن قولک و ما نحن لک بمؤمنین. إن نقول إلا اعتراک بعض آلهتنا بسوءٍ ق قال إنی اُشهد الله و اشهدوا أنی بریءٌ مما تُشرکون. مِن دونه ص فکیدونی جمیعاً ثم لَا تُنظرون. إنی توکلت علی الله ربی و ربکم ج ما مِن دابةٍ إلا هو آخذ بناصیتها ج إن ربی علی? صراطٍ مستقیم. فإن تولوا فقد أبلغتکم ما اُرسلتُ بهِ الیکم ج و یستخلف ربی قوماً غیرکم و لا تضرونه شیئا ج إن ربی علی کل شیءٍ حفیظ. و لما جاء امرنا نجینا هوداً والذین آمنوا معه برحمة منا و نجیناهم من عذاب غلیظ. و تلک عادٌ ص جحدوا بآیات ربهم و عصوا رسله واتبعوا امر کل جبار عنید. و اُتبعوا فی هذه الدنیا لعنة و یوم القیامة ق ألا إن عاداً کفروا ربهم ق ألا بُعداً لِعادٍ قوم هود. ( 50- 60 هود ) » .

   آیه ی 50  هود دلالت بر این دارد که رسالت حضرت هود با رفتن به سوی قومش این بوده که به آنان بگوید که تنها خدای یکتا را که جز او خدایی برایشان نیست را بپرستند و از افترا بستن به خدا بپرهیزند و دست از شرک بردارند. در واقع نخستین رسالت پیامبران خدا از جمله حضرت هود ع فرا خواندن قومشان به سوی اصل توحید دین و یا همانا یکتا پرستی بوده است.[1]

    آیه ی 51 هود می رساند که برای تبلیغ آیات خدا و یاری دین او بر اساس آیات کتابش، نباید از مخاطبین مزدی خواست چه آنکه این سخن حضرت نوح در آیه ی 29 هود و در این جا سخن حضرت هود ع بوده است. در واقع می شود پی برد که یکی از نشانه های رسولان خدا بودن این پیامبران این بوده است که آنان مزد کارِ رسالت خود را فقط بر خدا می دانسته اند و از مردم چیزی نمی خواسته اند، امری که باید مد نظر مبلغین دین بر اساس آیات خدا باشد، و برابر بخش اخیر این آیه در آن خردمندی صورت گیرد که وقتی کسی به عنوان رسول الاهی بابت رسالتش که نخستین آن اصل توحید است مزدی از کسی نمی خواهد پس این رسول الاهی به عنوان مبشر و منذر است. خردمندی روی این امر؛ موضوعی که هود ع به قومش یادآور شده بود.

   آیه ی 52 هود گویای این امر است که آمرزش خواستن از خدا و سپس توبه کردن به درگاه او است که باعث ریزش رحمت الاهی از آسمان و فزونی در توانایی ها می شود و نه گناهکاری و فساد روی زمین. به عبارت دیگر انجام گناهان و پافشاری بر آن باعث می شود تا با بسته شدن درِ آسمان که از آن باران و نزولات می بارد و زمین بدان شاداب و زنده و جویبارها روان و درختان پر بار ، و بدان کشاورزی در فصول گوناگون انجام می شود و ....؛ دیگر خبری از آبادانی نباشد و خشکسالی جای آن را بگیرد و بحران آب ایجاد شود و گیاهان و حیوانات هم به پای گناهان بنی آدم بسوزند و  پژمرده شده بمیرند و ... پس برای برخورداری از فزونی نعمت های الاهی و باز شدن درِ آسمان و بارش نزولات که رحمت الاهی اند، باید برای گناهان از خدا آمرزش خواست و به درگاهش توبه و بازگشت نمود، چه آنکه این آیه فقط مصداق قوم هود و دیگر اقوام نبوده بلکه هر قوم گناهکاری؛ بدین سبب خشم خدا را بر خود می خرد و موجبات عدم بارش نزولات آسمانی را که خشک سالی و بی آبی را در پی خود دارد فراهم می نماید به نحوی که تبعات آن دامن دیگر جانداران را نیز می گیرد. پس راه برخورداری دوباره و همیشگی از نعمت های خدا در آمرزش خواستن از او بابت کرده های بد و نیز توبه کردن به درگاهش است که او هم غفور رحیم است و هم تواب رحیم. و این امری است که در آیات 10- 14 سوره ی نوح هم بدان اشاره شده است، همانگونه که در آیه ی 3   همین سوره یعنی هود نیز خداوند بدان هشدار داده و پرداخته است[2].  

    آیه ی 53 هود روشن می سازد که قوم عاد بر بت پرستی خود و دست بر نداشتن از این امر تاکید کردند و به حضرت هود ع گفتند که از مومنین نمی باشند، آن هم با این توجیه که بینه و دلیلی برایشان نیاورده که چرا باید خدایانشان را با حرف و سخن او ترک و رها کنند و رو به یکتا پرستی در واقع بیاورند. البته باید گفت که حضرت هود ع برابر آیه ی 71 اعراف دلیل اینکه چرا نباید قومش ، و به عنوان یک حجت دیگر باورمندان به این موضوع در هر زمان و مکانی، بت پرست نباشند را یادآور شده است.

   آیه ی 54 هود که سخن قوم عاد آن هم در ادامه ی آیه ی قبل است؛ می رساند که این قوم تازه مدعی شدند که آنچه حضرت هود به آنها می گوید و آنان را به ترک بت پرستی و رو آوردن به یگانه پرستی فرا می خواند، بدان خاطر است که برخی از خدایانشان به او آسیب رسانیده اند. و این یعنی اینکه این قوم قائل به این بوده اند که خدایان آنها یعنی بت های دست سازشان دارای ویژگی و توانایی آسیب و ضرر رساندن نیز بوده اند و اگر چنین باوری داشته اند مسلمن به نقطه ی مقابل آن یعنی نفع و فایده رساندن خدایانشان یا برخی از آنها هم باز باور داشته اند و این باز خود همانگونه که دانش آن را و نیز باور به آن داریم دلیلی دیگر است بر اینکه خدای یکتا هیچ حجتی از لحاظ نفع یا ضرر رساندن در آفریده ی از آفریده های خود هر چند که دست ساز انسان از کسانی که آنان را شریک خدا قرار می دهند که در واقع همان موضوع بحث یعنی بت باشد؛ قرار نداده است. باری؛ امری که حضرت هود ع با گفتن این عبارت که او از شرک بیزار است و در این راه خدا و نیز خود آنان را از آن جهت که ابلاغ رسالت و دعوت به توحید می کند را گواه گرفته است.

   آیات 55- 56  سوره ی هود می رساند که حضرت هود ع به قومش از بت پرستان میگوید که حال هر مکر و نیزنگی را که می خواهید برای من به کار برید که همانا من بر پروردگار خودم و پروردگار شما تکیه کرده ام که مهار هر چیزی در دست او و وی بر راه راست است. برآیند این آیه اینکه مومنین باید در طریق حق بر خدای یکتا تکیه کنند و بدانند که در این راه کسی هر نیرنگ و دسیسه ای که علیه اش به کار ببرد موثر نخواهد بود چرا که او خیر الماکرین و بر صراط مستقیم و مدافع مومنین است.

   آیه ی 57 هود روشن می سازد که هود ع با قومش اتمام حجت کرده که اگر به واسطه ی ابلاغ رسالتش که یگانه پرستی است و دوری از شرک، ایمان نیاورند؛ نتیجه اش برایشان این خواهد بود که خدا به جای آنان قومی دیگر را خواهد آورد و هیچ کس هم به او از آن جهت که خداوند یگانه نگاهبان هر چیزی است ضرری نمی تواند برساند. پس برابر این آیه ی کریمه ثابت می شود که اگر قومی با آمدن رسول الاهی به رسالتش ایمان نیاورده است از شرک و بت پرستی و ستم به خود به عنوان گناهی کبیره دست بر ندارد، نتیجه اش این خواهد بود که خداوند یکتا آن قوم را نابود و قومی دیگر را جایگزین آن خواهد کرد. چرا که فساد روی زمین با آمدن و بودن رسول خدا و آیاتش دیگر محلی از اعراب ندارد. همانگونه که در آیه ی 69  اعراف آمد که قوم عاد جانشین قوم نوح شدند، آن هم به خاطر ایمان نیاوردن به حضرت نوح ع و رسالتش و تکذیب آیات خدا و ...

    آیات 58-60 هود می رساند که خدای یکتا با اتمام رسالت حضرت هود ع، قوم عاد را مورد عذاب قرار داد و تنها این حضرت هود ع و مومنین با او بودند که از عذاب رهایی شان داد و نجاتشان بخشید آن هم بدان خاطر که به آیات خدا کافر شدند و فرمان افراد ستمگر و دشمن خدا و رسولش را بردند و لذا در هر دو سرا از زیانکاران شدند. و لذا خداوند یگانه می فرماید که آگاه باشید که قوم عاد به پروردگارشان کافر شدند و آگاه باشید که رحمت خدا برای عاد از قوم هود به دور است. و این یعنی ستمکار نبودن خدا نسبت به بندگانش چرا که این خود بندگان هستند که به خودشان علیرغم بودن رسول خدا و آیاتش بین شان باز به خود ستم می کنند در واقع می توان چنین نتیجه گرفت که این از سنت های خداوند است که برای قومی که گناهی بزرگ را همچون شرک و بت پرستی پیشه ی خود میکنند و ترویج می دهند؛ برایشان رسولی از خودشان بفرستد تا آیاتش را به آنان طی رسالتش ابلاغ نماید. حال هر کس طی این ابلاغ رسالت که زمانی خاص و مشخص دارد و تنها خدای یکتا از آن آگاه است ایمان نیاورد، چون با وی طی این رسالت اتمام حجت شده است پس مشمول وعده ی خداوند میشود و عذابش آن قوم را و افراد گناهکار و مشرک را در بر می گیرد، همانگونه که مرتبط با قوم عاد و پیش از آن با قوم نوح بود که همراه با رسولانشان هود و نوح ع به خدا و آیاتش ایمان نیاوردند و فرمان آنها را نبردند. پس به واسطه ی عذاب الاهی نابود و هلاک شدند.  

    اما نکته ی دیگر اینکه در طی این ابلاغ رسالت ، تنها باید فرمان خدا و فرستاده اش را برد و نه فرمان هر خودخواه ستمگری را. چرا که نتیجه اش برای یک قومی که پیروی رسول خدا را نکند اما پیروی همنوعان خود از مستکبرین ستمگر را بنماید، چیزی جز نابودی و عذاب قوم و در واقع آمدن قومی دیگر به جای این قوم که میشود گفت این هم از جمله سنت های خداوند است ، توسط او نخواهد بود. و البته شاید بتوان گفت منظور از " جبار عنید " در بطن آیه ی 59 اعراف از بخش " و اتبعوا امر کل جبار عنید " همان ملأ یا دانشمندان دینی است که در آیین بت پرستی و بر کفر و دنیا دوستی خود با آوردن دلایلی باقی ماندند و پیروان محض شان را نیز برای اینکه منافع دنیایی شان از ناحیه ی تبلیغ بت پرستی بر اثر رسالت الاهی رسولان خدا از جمله حضرت هود ع از قوم عاد به خطر نیفتد را در بت پرستی نگاه داشتند که به هر جهت هر دو از راهبر و رهرو در آیین بت پرستی هنگام آمدن عذاب الاهی مشمول آن شدند و این بدان معناست که با آمدن حق طی رسالت الاهی و ابلاغ آیات او توسط رسولش، هرکس باید خویشتن اندیشه و خردورزی نماید و تنها فرمان خدا و فرستاده اش را ببرد و نه اینکه پیرو محض خود خواهان و دشمنان خدا و فرستاده اش باشد.

    و نکته ی دیگر در این ارتباط این که عذاب شدن یک قوم در اثر باقی ماندن بر گناه کبیره ای همچون بت پرستی ، تنها نابود شدن یک قوم ستمکار و آمدن قومی دیگر به جای آن نیست بلکه تبعات دیگری هم دارد که از جمله ی آنها مورد نفرین واقع شدن در این جهان و آن جهان هر دو است و اینجا روشن میشود که چه کسانی لعن و نفرین ابدی را در هر دو سرا برای خود می خرند و گرفتار آن می شوند. آری با این موارد باید گفت که شرک و پیروی از هر خودخواه ستمگری از جمله ی آنهاست. و اما از دیگر تبعات ستمگری یک قوم بر خود و حتا شاید یک فرد بر خود این است که دنباله و نسل ستمگر برابر سنت الاهی بریده و به اصطلاح مقطوع النسل می شود که قوم عاد در این زمره هستند. همانگونه که خدای یکتا بیان فرموده است.



[1]  - رجوع به آیه ی 26 هود مبنی بر اینکه نخستین ابلاغ حضرت نوح ع در رسالتش مرتبط با قومش که پیش از حضرت هود ع بوده همانا دعوت قومش به توحید به عنوان اصل نخست دین بوده است. و همین طور است مرتبط با سایر فرستادگان خدا که انشاءالله در جای خود بدان اشاره خواهد شد.

[2] - بسم الله الرحمن الرحیم. الر ج کتاب اُحکمت آیاته ثم فصلت مِن لدن حکیم خبیر. ألا تعبدوا الا الله ج اننی لکم منه نذیر و بشیر. و ان استغفروا ربکم ثم توبوا إلیه یُمتعکم متاعاً حسنا الی أجل مسمیً و یؤت کل ذی فضل فضله ص و ان تولوا فإنی اخاف علیکم عذاب یومٍ کبیر. الی الله مرجعکم ص و هو علی کل شیءٍ قدیر. (1-4 هود) .


  

گفتار دوم :   

 رسالت حضرت هود ع پیامبر قوم عاد

 1 )   « و الی عادٍ أخاهم هودا ج قال یا قوم اعبدوا الله ما لکم من إله غیره ج أفلا تتقون. قال الملأ الذین کفروا مِن قومه انا لنری?ک فی سفاهة و إنا لَنظنک مِن الکاذبین. قال یا قوم لیس بی سفاهةٌ ول?کنی رسولٌ مِن رب العالَمین. أُبلغکم رسالات ربی و انا لکم ناصحٌ أمین. أوَ عجبتم أن جاءکم ذکر مِن ربکم علی? رجلٍ مِنکم لینذرکم ج و اذکروا إذ جعلکم خلفاء مِن بعد قوم نوحٍ و زادکم فی الخلق بسطة ص فاذکروا آلاءالله لعلکم تفلحون. قالوا أجئتنا لِنعبدالله وحده و نذر ما کان یعبد آباؤنا ص فأتنا بِما تعدنا اِن کنت من الصادقین. قال قد وقع علیکم من ربکم رجسٌ و غضب ص أتجادلوننی فی أسماءٍ سمیتموها انتم و آباؤکم ما نزل الله بها من سلطان ج فانتظروا انی معکم من المنتظرین. فأنجیناه و الذین معه برحمة منا و قطعنا دابر الذین کذبوا بآیاتنا ص و ما کانوا مؤمنین. ( 65- 72 اعراف ) » .

    آیه 65 اعراف میرساند که خدای یکتا حضرت هود ع را به عنوان برادرشان به رسالت در قوم خود یعنی عاد فرستاده است تا همانند حضرت نوح ع [1] مردم قومش را به یگانه پرستی و پرهیزگاری از هر گونه شرکی فرا بخواند و برابر آیه 66 اعراف روشن می شود که این « ملأ » یا گروه کافر از قومش بوده اند که همانند داستان نبوت حضرت نوح ع[2] به مخالفت با او بر خاسته و در مقابل او و رسالتش جبهه گرفته و گفته اند که نه تنها تو را در بی خردی می بینیم بلکه از دروغگویان نیز هستی. در واقع این گروه کافر؛ آن حضرت را از آن جهت که آنان را به یگانه پرستی یعنی همان پرستش الله و دوری از بت پرستی فرا می خوانده را بی خرد و دروغگو یعنی کسی که مرتبط با رسالتش دروغ میگوید دانسته اند.

    آیه ی 67 اعراف بیان می دارد که حضرت هود ع پاسخ این گروه کافر را میدهد مبنی بر اینکه نه تنها از بی خردان نیست بلکه فرستاده ی پروردگار جهانیان است.[3] . البته توضیح اینکه مخالفین حضرت نوح ع برابر آیه ی 60 اعراف؛ او را در گمراهی و مخالفین حضرت هود ع او را برابر آیه ی 66 اعراف در بی خردی خطاب کرده و دانسته اند؛ امری که این دو رسول برابر آیات 61 و 67 اعراف نه تنها رد کرده بلکه تاکید و گواهی کرده اند که فرستاده ی پروردگار جهانیانند.

    آیه ی 68 اعراف به مثابه آیه ی 62 همین سوره اشاره به این دارد که حضرت هود همانند حضرت نوح ع ابلاغ رسالت الاهی می نماید و از ناصحان و پند دهندگان امین و درستکار خداوند برای قومش است.

   آیه ی 69 اعراف نیز در راستای آیه ی 63 اعراف و همانند سخن حضرت نوح ع به قومش به این اشاره دارد که حضرت هود ع به قومش می گوید و در واقع از آنان می پرسد که آیا شما از این امر شگفت زده اید که یک مردی از میان خودتان آمده و دارد ذکری از پروردگارتان را به عنوان یک بیم و انذار برایتان گوشزد می کند که دست از شرک بردارید و راه یگانه پرستی و پرهیزگاری را در پیش گیرید. در واقع این آیه می رساند که مردم هیچ قومی نباید هنگامی که فرستاده یا بنده ای مومن از بندگان خدا؛ کسانی را یا قومی را به واسطه ی آیاتش و به اذن حضرتش بیم و آنان را باز تنها بر اساس سخن و آیات روشن الاهی به خاطر انجام گناهان و دوری از انجام اعمال بد پند می دهد، شگفت زده شوند و یا عَلَم مخالفت بر افراشته سازند، بلکه باید پند گیرند و راه پرهیزگاری را پیشه ی خود نمایند. ادامه ی این آیه گویای این امر است که قوم عاد جانشینان پس از قوم نوح بوده اند که خدای یکتا بر آفرینش آنها افزوده است و از سوی دیگر اینکه حضرت هود ع هم پیامبر تبلیغی پس از حضرت نوح ع بوده است که از میان قوم عاد توسط خداوند به عنوان برادرشان بر انگیخته و به سویشان فرستاده شده است تا هم نکته ی جانشینی قوم نوح را به آنان یادآور شود و هم اینکه بدانان بگوید که راه رستگاری در یاد کردن نعمت های خداوند است و نه ناسپاسی نعمت های او.

    آیه ی 70 اعراف می رساند که قوم عاد هم همانند قوم نوح ع بت پرست بوه اند و لذا به عنوان یک سنت پدری آن را ادامه داده اند و حال که حضرت هود ع آنان را به واسطه ی رسالتش از این امر باز می دارد، می گویند که آیا تو به سوی ما آمده ای که یگانه پرست شویم و الله را بپرستیم و دست از سنت پدرانمان که بت پرستی است برداریم؟ آنان پس از این توجیه غیر منطقی به هود ع میگویند که حال عذابی را که به خاطر بت پرستی به ما می دهی را اگر راست می گویی بر ما واقع کن. یعنی این قوم نه تنها به سخنان و انذارها و اندرزهای هود ع گوش فرا نمی دهند و راه پرهیزگاری را در پیش نمی گیرند بلکه وعده ی عذاب را نیز به خاطر شرک شان باور نمی کنند و به او می گویند در این خصوص به وعده اش به آنان عمل کند اگر راست میگوید که کار آنان یعنی بت پرستی؛ عذاب خدا را برایشان در پی دارد چرا که با آنان اتمام حجت شده است.

    البته باید یادآور شد وقتی سخن از سنت پدران در اینجا به میان می آید مبنی بر اینکه قوم عاد از کفار به رسول الاهی حضرت هود می گویند که بت پرست بودن آنها به سنت پدرانشان بر می گردد؛ این دلیل بر این نیست که هر چه به عقب برگردیم؛ آباء و اجداد آنها همه بت پرست بوده اند؛ بلکه باید این امر را در نظر داشت که این سنت بت پرستی در بین این قوم که از سال آن تنها خدای یکتا آگاه است، پس از رحلت حضرت نوح ع و رو آوردن مردم به غفلت و ... منجر به این فساد روی زمین شده است، زیرا که همه ی کسانی که با حضرت نوح ع در کشتی بودند و از عذاب الاهی بر کفار قوم نوح به اراده ی خداوندی رهایی یافتند؛ همه از مومنین بودند و پس از فرو نشستن عذاب به امر الاهی و پیاده و پخش شدن آنان در زمین؛ این گروه نیز که از دودمان همان نجات یافتگان مومن بودند و در این نقطه از زمین مستقر شده بودند؛ به تدریج از یگانه پرستی دور و بت پرست شدند و .... تمام اینها یعنی اینکه اگر پس از رحلت رسولی از رسولان خدا ، حتا اگر خاتم النبیین ص باشد؛ و در بین مردم از سوی او حجتی نباشد؛ نتیجه اش چیزی جز این نیست و نخواهد بود که مردم رو به ستم به یکدیگر و فساد و علو روی زمین می آورند و به قدرت خود که همه از نعمت های خداست مغرور می شوند و ... که نتیجه اش چیزی جز نابودی قوم ستمگر و آمدن قومی دیگر به جای آن برابر سنت خداوندی نخواهد بود. شایان یادآوری است که البته خدای یکتا برای آن قوم ستمگر پیش از هلاکش؛ منذر و بیم دهنده ای را می فرستد تا بوسیله ی آیات خدا با آنان اتمام حجت کند، حال اگر بیم یافتند که راهنمایی و رستگار می شوند و اگر ایمان نیاوردند و از کرده های بد خود از خدا آمرزش نخواستند و به درگاهش توبه نکردند؛ عذاب خواهند شد. (والله اعلم) . 

    آیه ی 71 اعراف نه تنها به این اشاره دارد که بت پرستی و خواستار وعده ی عذاب خدا شدن باعث واقع شدن پلیدی و خشم از سوی خدا برای مشمولین امر می شود بلکه بت پرستی امری است که هیچ حجت و دلیلی بر آن نیست که بشود در این کار که شرک در پرستش است توجیهی یافت چرا که آنان ساخته ی خود بشرند و علاوه بر آن نام هایشان نیز توسط خو سازندگان شان بر آنها گذاشته شده است. پس این عین گمراهی است که کسی ساخته ی دست خود را که نامی هم برایش گذاشته است بپرستد. بنابراین روسن می شود که خدای یکتا که آفریننده ی هر چیزی و قرار دهنده ی ویژگی هایی در آفریده هاست، هیچ حجت و سلطانی را برای بت پرستی دست کم به خاطر این دلایل قرار نداده و در واقع فرو نفرستاده است و حال هر کس پس از آمدن رسول و آیات و ذکر الاهی، باز بر اساس همان سنت پدران و پیشینیان به صورت تقلید کورکورانه به پیش برود؛ نتیجه اش چیزی جز همان پلیدی و خشم خدا نخواهد بود. والله اعلم. باری؛ این آیه ی کریمه و این بحث می رساند که یکی از دلایل بطلان و بیهودگی بت پرستی این است که خدا نامی برایشان قرار نداده است بلکه این سازندگان آن و حتا پرستندگانشان هستند که این نام ها را برایشان گذاشته اند.

   آیه ی 72 اعراف نتیجه ی این رسالت را می رساند مبنی بر اینکه حضرت هود ع و مومنین با او از خشم خدا رهایی یافتند؛ اما کفار او قوم عاد به واسطه ی اینکه آیات خدا را دروغ شمردند و از گروندگان نشدند، پس خشم خدا آنان را در بر گرفت و دنباله و نسل شان هم قطع و بریده شد. در واقع و به عبارت دیگر، ایمان نیاوردن به آیات الاهیِ ابلاغ شده توسط رسول او و نیز تکذیب آیاتش نه تنها خشم خدا را در پی دارد بلکه باعث می شود در کنار عذاب شدن، نسلِ چنین قومی نیز قطع شود. و نکته ی دیگر اینکه تنها باید به آیات خدا گوش فرا داد و از دروغ شمردن آنها پرهیز نمود و نه کلامی جز آن. چرا که تنها آیات و کلام خدا حق است و نه سخنی جز آن یعنی بر اساس ظن و گمان چیزی را گفتن و یا داوری و باور و ترویج و عمل کردن.



[1]  - برابر آیه ی 59 سوره ی اعراف .

[2] - برابر آیه ی 60 سوره ی اعراف .

[3] - با توجه به آیه ی 61 سوره ی اعراف .


  

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

لا حول ولا قوة الا بالله العلی العظیم.

برگزیدگان و فرستادگان خدای یگانه

بخش سوم

رسالت حضرت هود ع

 

پیش گفتار

 

   در بخش دوم گذشت که حضرت نوح ع نخستین برگزیده از نسل آدم ع به عنوان نبی الله بر بنی آدم از قوم خود بود که برابر رسالتش ، مبشر و منذر بود و قوم خود را در طول رسالتش به سوی خدای یگانه و پرستش او که جز او خدایی نیست و نیز سرای دیگر یعنی آخرت فرا می خواند و اینکه از خدا بپرهیزند و در واقع تقوای الاهی داشته باشند و فرمان او را به عنوان فرستاده ی خدا ببرند و ... که در نهایت چون اندکی به او ایمان آوردند و بیشتر قوم او تکذیبش و نیز تکذیب آیات خدا و در واقع بر بت پرستی خود تاکید و پافشاری نمودند، پس نتیجه این شد که به جز کسانی که به همراه حضرت نوح ع سوار بر کشتی بودند بقیه مورد عذاب خدا واقع و غرق شدند.

   به عبارت دیگر و طی یک نتیجه گیری کلی اینکه قوم حضرت نوح ع به خاطر بت پرستی و شرک، علیرغم آمدن رسول خدا ( نوح ع) برایشان که از خودشان بود مورد خشم خدا در اثر طوفان قرار گرفتند و هلاک و نابود شدند و لذا این یعنی اینکه شرک و به طریق اولی? بت پرستی که هیچ حجتی خدا در آن قرار نداده است از گناهان کبیره و بزرگ است.

   اما آنچه که باز در بخش دوم بر اساس آیات الاهی بدان اشاره شد این بود که خدای یکتا متذکر گردیده که پس از حضرت نوح ع، رسولان دیگری را برای دیگر اقوام و امت ها برگزیده و به سویشان فرستاده است؛ حال اینکه آن اقوام چه کسانی بودند و رسولانشان نیز چه کسانی و به چه دلیل خداوند آن رسولان را برای اقوامشان فرستاده و فسادشان چه بوده و در نهایت سرانجامشان چه شده است و ...؟ تمام این ها مواردی است که انشاءالله در ادامه ی بحث به آن اشاره و پرداخته خواهد شد که در این زمینه به طور کلی می توان به این آیات کریمه اشاره داشت تا روشن شود که مخالفینِ این رسولان از جمله رسول پس از نوح ع یعنی هود ع در وهله ی نخست همان مصادیق مخالفین رسالت حضرت نوح ع یعنی « ملأ » یا در واقع دانشمندان و پیشوایان دینی قوم مشرک همان رسولان الاهی بوده اند و ... : « ... ثم انشأنا مِن بعدهم قرناً آخرین. فارسلنا فیهم رسولاً مِنهم ان اعبدوالله ما لکم من اله غیره ج أفلا تتقون. و قال الملأ مِن قومه الذین کفروا و کذبوا بلقاء الآخرة و اترفناهم فی الحیاة الدنیا ما هذا إلا بشرٌ مثلکم یأکل مما تأکلون مِنه و یشرب مما تشربون. و لئن اطعتم بشراً مثلکم انکم اذاً لخاسرون. أیعدکم أنکم إذا متم و کنتم تراباً و عظاماً أنکم مخرجون. هیهات هیهات لِما توعدون. إن هی إلا حیاتنا الدنیا نموت و نحیا و ما نحن بمبعوثین. ان هو إلا رجُل افتری علی الله کذبا و ما نحن له بمؤمنین. قال رب انصرنی بما کذبون. قال عما قلیلٍ لیصبحن نادمین. فأخذتهم الصیحة بالحق فجعلناهم غُثاءً ج فبعداً للقوم الظالمین. ثم انشأنا مِن بعدهم قروناً آخرین.[1] ( 31-42 مومنون ) . »

     لیکن بر اساس آیات قرآن که بنای بحث نیز بر پایه ی آن می باشد؛ نکته ای که باید در ادامه یادآور شد این است که رسولان پس از حضرت نوح ع یا تبلیغی بوده اند و یا تشریعی یعنی دارای شریعتی از دین اسلام[2]، که به یاری خدا تلاش خواهد شد به ترتیبِ رسالتشان انشاءالله بدانها پرداخته شود.

    و مورد دیگر اینکه هر چند نبوت با رسالت حضرت محمد ص خاتمه یافته[3] اما لازم می آید که باز به مقوله ای تحت عنوان « امامت » که آنان هم یعنی امامان، برگزیده گان خدایند و در قرآن کریم هم بدان اشاره شده پرداخته شود و این یعنی اینکه خدای یگانه ی دانا هیچ گاه زمین و اهل آن از بنی آدم را از حجت خالی نگذاشته است تا به اذن حضرتش راهنمای مردم به سوی خدا و دین و راه راست که راه خداست به اذن حضرتش باشند و ...

گفتار نخست:

 توضیح

     پیش از هر چیز بایسته است طی توضیحی گفته شود که حضرت هود ع نخستین رسول الاهی پس از حضرت نوح ع، به عنوان پیامبر تبلیغی از سوی خداوند برای قوم خود عاد است که در قرآن از آن ذکر به میان آمده است؛ امری که انشاءالله مستند آن که همان آیات الاهی باشد ذکر خواهد شد و این گفته بدان خاطر است که خدای یکتا، داستان آن حضرت و رسالتش را بیان نموده است، چه آن که او خود فرموده که داستان همه ی رسولانش را برای پیامبر ص بیان نکرده است[4] و لذا بدین خاطر است که گفته می شود هود ع نخستین برگزیده ی پس از حضرت نوح ع و فرستاده شده به سوی قوم خویش یعنی عاد برای انجام رسالتش بوده است.

   نکته ی دیگر اینکه سوره ی یازدهم قرآن کریم که دارای صد و بیست و سه آیه است به نام این رسول خدا یعنی « هود » می باشد که در برگیرنده ی موضوعات گوناگون از جمله شرح رسالت رسولانی از رسولان او از حضرت نوح ع به بعد که حضرت هود ع نیز در زمره ی آنهاست می باشد که انشاءالله همانطور که پیرامون حضرت نوح ع گذشت؛ متناسب رسالت هر یک از آنان که در این سوره یادی از آنان و داستان رسالتشان شده است ذکر خواهدشد.



[1]  - برگردان فارسی: پس از هلاک قوم نوح باز قوم دیگر ایجاد کردیم. بر آن قوم باز رسولی از خودشان فرستادیم که به خلق بگوید خدای یکتا را پرستش کنید که جز او شما را خدایی نیست. آیا پس خدا ترس نمی شوید. باز آن رسول را نیز مانند نوح ع اشراف و اعیان قوم وی که ما در زندگانی دنیا بهره مندشان کرده بودیم و آنها نیز کافر شدند و عالم آخرت را تکذیب کردند به مردم گفتند که این شخص بشری مانند شما بیش نیست که از هر چه شما می خورید و می آشامید او هم می خورد و می آشامد. و شما مردم اگر بشری مانند خود را اطاعت کنید بسیار زیانکار خواهید بود. آیا به شما نوید می دهد که پس از آنکه مردید و استخوان های شما پوسید و خاک شد باز زنده می شوید و از خاک سر بر می آورید؟ هیهات که این وعده ها که به شما می دهد از آخرت و زندگی ابد راست باشد. زندگانی جز این جند روزه ی دنیا بیش نیست که زنده شده و خواهیم مرد و دیگر هر گز از خاک بر انگیخته نخواهیم شد. و این شخص جز آنکه مردی است دروغگو که بر خدا افترا می بندد هیچ مزیت ندارد و ما هر گز به او ایمان نخواهیم آورد. آن رسول هم عرض کرد خدایا مرا بر این قوم که تکذیب من کردند یاری فرما. خدا فرمود که اندک زمانی نگذرد که قوم او از تکذیب و انکار خود سخت پشیمان خواهند شد. تا آنگاه که صیحه و بانگ عذاب آنها را در بر گرفت و ما آنان را خاشاک بیابان ساختیم، که همانا قوم ستمکار از رحمت الاهی دور باد. پس از هلاک اینان باز اقوامی دیگر پدید آوردیم.

نکته:

     اینکه این قوم همانا عاد می باشد که خدا حضرت هود ع را برایشان فرستاد و او به رسالت خود پرداخت و ... امری که توضیحات پیرامون این موضوع و ادعا و اثبات آن بر اساس آیات الاهی انشاءالله در ادامه ی بحث بدان پرداخته خواهد شد.

[2] - شرع لکم من الدین ما وصی به نوحا و الذی اوحینا الیک و ما وصینا به ابراهیم و موسی و عیسی ص أن اقیمو الدین و لا تتفرقوا فیه ج کبِر علی المشرکین ما تدعوهم الیه ج الله یجتبی الیه من یشاء و یهدی الیه من ینیب. (13 شورا ) . خدا شرع و آیینی که برای شما قرار داد حقایق و احکامی است که نوح را هم به آن سفارش کرد و بر تو نیز همان را وحی کردیم و به ابراهیم و موسی و عیسی هم آن را سفارش نمودیم که دین خدا را بر پا دارید و هرگز تفرقه و اختلاف در دین مکنید مشرکان را که به خدای یگانه و ترک بتان دعوت می کنی بسیار در نظرشان بزرگ می آید. خدا هر کس را بخواهد به سوی خود بر میگزیند و هر که را به درگاه او انابه و توبه کند را به سوی خویش راهنمایی می کند.

[3] - ما کان محمد ابا احد مِن رجالکم و لکن رسول الله و خاتم النبیین ق و کان الله بکل شیءٍ علیما. ( 40 احزاب ) .

[4] - و لقد ارسلنا رسلاً‌ مِن قبلک منهم مَن قصصنا علیک و منهم مَن لم نقصص علیک ق و ما کان لرسول أن یأتی بآیة إلا بإذن الله ج فإذا جاء امر الله قضی بالحق و خسر هنا لِک المبطِلون. (78 غافر ) .


  




طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ