سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مدیر وبلاگ
 
آمار واطلاعات
بازدید امروز : 7
بازدید دیروز : 12
کل بازدید : 31153
کل یادداشتها ها : 154
خبر مایه


< 1 2 3 >

 2) « و الی? ثمود اخاهم صالحاً ج قال یا قوم اعبدواالله ما لکم من ال?هٍ غیره ص هو انشأکم من الارض واستعمرکم فیها فاستغفروه ثم توبوا الیه ج ان ربی قریب مجیب. قالوا یا صالح قد کنت فینا مرجوا قبل هذا ص أتنهانا ان نعبد ما یعبد آباؤنا و اننا لفی شک مما تدعونا الیه مریب . قال یا قوم أرءیتم ان کنت علی بینة من ربی و آتانی منه رحمة فمن ینصرنی من الله إن عصیته ص فما تزیدوننی غیر تخسیر. و یا قوم هذه ناقة الله لکم آیة فذروها تأکل فی ارض الله و لا تمسوها بسوءٍ فیأخذکم عذاب قریب. فعقروها فقال تمتعوا فی دارکم ثلاثة ایام ص ذالک وعدٌ غیر مکذوب. فلما جاء امرنا نجینا صالحاً و الذین آمنوا معه برحمة منا و من خزی یومئذٍ ج ان ربک هوالقوی العزیز. و اخذ الذین ظلموا الصیحة فاصبحوا فی دیارهم جاثمین. کَأن لم یغنوا فیها ق الا ان ثمودا کفروا ربهم ق الا بعدا لثمود. (61-67 هود) » .

 الف) آیه ی 61 هود می رساند که خداوند یکتا حضرت صالح را به عنوان برادرشان ( همانند رسالت حضرت نوح و هود ع ) به سوی قومش ثمود فرستاده تا طی رسالتش، آنان را به پرستش خدای یگانه (الله) که جز او خدایی نیست فرا بخواند. یعنی دعوت به سوی اصل توحید به عنوان نخستین رسالت خود که در عین حال نخستین اصل دین اسلام است. آن حضرت نیز علاوه بر این کار به قوم خود یعنی ثمود ، موضوع آفریده شدنشان از خاک در روی زمین توسط پروردگارشان را یادآور می شود و اینکه برابر این موضوع لازم است که در آن یعنی زمین ، تنها به آبادانی بپردازند و در واقع در پی سامان کارها باشند و نه فساد و تباهکاری روی زمین، و اینکه بابت گناهان خود از خدای یکتا آمرزش بخواهند و سپس به درگاهش توبه کنند چرا که او نزدیک است و دعای بندگانش را برای آمرزش گناهان و پذیرش توبه اجابت می کند.  

    آنچه به طور خلاصه از این آیه ی کریمه بر می آید اینکه همه بدانند که به عنوان انسان؛ در روی زمین و از خاک آفریده شده اند و البته این بدان معناست که سرآغازِ بنی آدم، یعنی آدم ع به اراده ی خداوندی که عینیت یافته ی انسان در قالب بشر است ، از خاک آفریده  شده و نسل او یا همان بنی آدم از مایع منی یا آب خوار و بد بو و جهنده طی ازدواج مرد و زنی تا کنون رو به فزونی گذاشته است که در این خصوص در بخش نخست در حد دانش عطا شده توسط خداوند مطالبی آورده شد: « الذی احسن کل شیءٍ خلقه ص و بدأ خلق الانسان من طین. ثم جعل نسله من سلالة من ماءٍ مهین. ثم سوی?ه و نفخ فیه من روحه ص و جعل لکم السمع و الابصار و الافئده ج قلیلا ما تشکرون. (7-9 سجده) »  و دوم اینکه زمین با توجه به نعمت های الاهی داده شده به هر فرد و جامعه ای برای آبادانی و عمران است و نه خرابکاری و فساد روی آن. خواه پرستش غیر خدای یکتا باشد(سبحان الله) و خواه ستم به دیگران و ... سوم اینکه باید با آمدن هدایت الاهی بر مبنای آیاتش که برای فردی یا قومی خوانده می شود؛ مشمولین امر از خدای یگانه بابت گناهانشان آمرزش بخواهند و به درگاهش توبه و انابه کنند و بدانند که او در اجابت کردن دعاها توانا و نزدیک است و جز او کسی نه آمرزنده است، نه توبه پذیر و نه اجابت کننده ی دعاها و ..  که پیرامون آثار و برکات آمرزش خواستن از خدا و توبه به پیشگاه او آن هم به خاطر گناهان انجام شده؛ در دو بخش پیش مطالبی مستند به آیات الاهی گذشت و چهارم اینکه روشن می شود که این مهم یعنی فراخواندن قوم خود توسط رسولان الاهی به آمرزش خواستن از خداوند و توبه به سوی او بابت گناهان و کرده های بد، از جمله رسالت های آنان نیز بوده است که باید نصب العین مومنین قرار گیرد چرا که انجام کارهای بد و تباهکاری و خرابکاری بجای عمران و آبادانی روی زمین، تبعات خود را همچون خشکسالی، بروز آفات زراعی و سرمازدگی درختان مثمر و نیز بروز و شیوع بیماری های نوپدید و باز پدید ، شیوع آسیب های اجتماعی اخلاقی و ... خواهد داشت و تنها راه مرتفع شدن این موارد نیز همانطور که بر اساس کلام مقدس الاهی گذشت در آمرزش خواستن از او و توبه به درگاهش است که همانا خداوند بسیار آمرزنده ی مهربان و اجابت کننده ی دعاهاست.

    ب )آیه ی 62 هود می رساند که قوم ثمود که حضرت صالح ع آنان را به سوی یکتا پرستی می خوانده به رسم پدرانشان بت پرست و مشرک بوده اند و از این منظر روی زمین به فساد پرداخته بودند؛ پرستش غیر خدای یگانه، امری که قوم ثمود به آن حضرت می گویند که از « رسالتش ) در شک و تردیدند و بر آن فعل یعنی شرک خویش باقی خواهند ماند و به دعوت او به یکتا پرستی ( عبادت الله ) پاسخ مثبت نخواهند داد و فرمان او را نخواهند برد.

    پ )آیه ی 63 هود دلالت بر این موضوع دارد که مومنین باید هدایت خود و ... را از جانب خدا و از رحمت او بدانند که بدانان عطا کرده است و نیز بدانند که نافرمانی از فرمان خدا پس از آمدن بینات و آیات و هدایت الاهی نتیجه اش چیزی جز این نخواهد بود که از یاری خدا بی بهره خواهند شد و کسی هم جز او یاور کسی نخواهد بود و دیگر اینکه همدمی و همنشینی بسیار با کفار و مشرکین، نتیجه اش چیزی جز زیان بردن و زیان دیدن نیست و نخواهد بود، و این همه مواردی است که حضرت صالح ع به قومش یادآور شده است مبنی بر اینکه وی دست از رسالتش عطا شده از جانب خدای یکتا و ایمانش به او و ... بر نخواهد داشت و به دین آنان که جز شرک و کفر نیست نخواهد گروید، هر چند که عباراتی همچون : تو پیش از دعوی رسالت امید ما بودی[1] و ... را در باره اش بکار گیرند تا بلکه دست از دعوتش به یگانه پرستی و ... بردارد و به کیش آنان بگرود؛ پس باید به خدا از این موارد پناه برد و از او در امور برای ثابت قدم تر شدن حاجت خواست.

   ت ) آیه ی 64 هود همانند آیه ی مربوطه در سوره ی اعراف به موضوع ناقه ی خدا به عنون آیه ی از آیات او بر قوم ثمود، که حضرت صالح این موضوع را بدانان یادآور می شود و اینکه آن را آزاد بگذارند و به قصد سوء دنبالش نکنند چرا که عذاب خدا را برایشان در پی خواهد داشت اشاره دارد، آن هم عذابی که نزدیک است.

   ث )آیه ی 65 هود؛ عذاب شدن قوم ثمود به خاطر پی کردن ناقة الله و در واقع نافرمانی از امر خدا و رسولش اشاره دارد، مبنی بر اینکه پس از پی کردن ناقه ی الاهی با انگیزه ی بد، بواسطه ی ابلاغ وحی توسط حضرت صالح ؛ بدانان گفته شد که تا سه روز در خانه هایشان به بهره بردن از دنیا مشغول شوند که همانا وعده ی عذاب غیر قابل تکذیب خداوندی بر آنان جاری خواهد شد. که این امر می رساند این قوم به جای بیم ناکی از این امر و آمدن خشم الاهی و در پیش گرفتن راه ایمان و آمرزش از خدا و توبه به درگاهش برای مورد رحمت و مهربانی او قرار گرفتن؛ همان راه بهره بردن از دنیا و متاع آن را در این سه روز پیشه ی خود کردند و لذا عذاب الاهی واقع و آنان را هلاک و نابود کرد.

  ج ) آیه ی 66 هود می رساند که تنها این حضرت صالح و مومنین به او به واسطه ی رسالتش بودند که از عذاب الاهی واقع شده بر قوم ثمود رهایی یافتند و البته که این رهایی یافتن آنان از این عذاب واقع؛ تنها و تنها به خاطر رحمت الاهی بر آنان بوده است. یعنی باز رحمت الاهی شامل آن حضرت و پیروانش از مومنین شده است، همانگونه که مرتبط با رسولان پیش از او و مومنان بدانان اینگونه بوده است. پس باید همیشه امیدوار و مومن به رحمت الاهی بود، چه آنکه اگر رحمت الاهی نبود، حضرت صالح و مومنان با او از آن بلای سخت جان سالم به در نمی بردند و این ها همه به توانایی و دانایی خداوندی بر می گردد که در حالی که قومی را به خاطر انجام گناهان و مفسده ها روی زمین، مورد عذاب وعده داده شده قرار می دهد، در عین حال هم توانا به لحاظ دانایی اش بر بندگانش از مومن و کافر؛ توانا بر این است که فرستاده اش به سوی آن قوم را به همراه دیگر مومنانِ به او، از آن عذاب محافظت کرده و رهایی ببخشد که این به همان موضوع " قوی العزیز " بودن خدا بر می گردد و دست دیگری در کار نبوده و نیست و همه چیز تحت فرمان و در واقع فرمانبردار او هستند و اگر بنی آدم هم با آمدن هدایت، فرمان او را ببرد از رستگاران به لطف حضرتش خواهد بود؛ در غیر اینصورت از زیانکاران خواهد بود و این همه آثار و تبعات دنیایی ستمکاری بر خود است، آخرت که جای خود را دارد و تنها خدا بدان داناست.

   چ ) آیات 67-68 هود می رساند که عذاب الاهی قوم ثمود را آن هم به خاطر کفر به پروردگارشان، شبانگاهان فرا گرفت، آنگونه عذابی شدید که گویی هر گز در آن دیار نبوده اند و لذا خدای یکتا به مردم اعم از مومنین و غیر آن تذکر می دهد که آگاه باشید و بدانید که این قوم نه تنها به خاطر کفر و ناسپاسی به پروردگارشان از آن جهت که نعمت های زیاد بدانان داده بود و برای هدایت شان رسولی را از بین خودشان به عنوان برادرشان برایشان فرستاده بود؛ اما آنان استفاده ی مشروع از آن نعمت ها نمی کردند و فرمان رسول خدا را نیز  مرتبط با رسالتش و ناقة الله نمی بردند، پس مورد عذاب خدا واقع شدند؛ بلکه می افزاید آگاه باشید که به خاطر این ناسپاسی و نافرمانی از خدا و رسولش؛ از رحمت خداوند نیز دور شدند. به عبارت دیگر خدای یکتا به همه هشدار می دهد که نتیجه ناسپاسی و کفر به پروردگار هنگامی که هدایت الاهی می آید؛ چیزی جز عذاب و دوری از رحمت گسترده ی او نیست و نخواهد بود، آخرت که جای خود دارد و خدا رحم نماید.



[1] - بازگشت و با توجه به آیه ی 12 سوره ی هود.


  

گفتار دوم : حضرت صالح رسول قوم ثمود

1 ) : « و الی ثمود اخاهم صالحاً ق قال یا قوم اعبدواالله ما لکم من ال?هٍ غیره ص قد جاءتکم بینةٌ‌ من ربکم ص هذه ناقة الله لکم آیةً فذروها تأکل فی ارض الله ص و لا تمسوها بسوءٍ فیأخذکم عذاب الیم. واذکروا اذ جعلکم خلفاء من بعد عادٍ و بوّأکم فی الارض تتخذون من سهولها قصوراً و تنحتون الجبال بیوتاً ص فاذکروا آلاءالله و لا تعثوا فی الارض مفسدین. قال الملأ الذین استکبروا من قومه للذین استضعفوا لمن آمن منهم أتعلمون أن صالحاً مرسلٌ من ربه ج قالوا إنا بما ارسل به مؤمنون. قال الذین استکبروا انا بالذی آمنتم به کافرون. فعقروا الناقة و عتوا عن امر ربهم و قالوا یا صالح ائتنا بما تعدنا ان کنت من المرسلین. فاخدتهم الرجفة فأصبحوا فی دارهم جاثمین. فتولی? عنهم و قال یا قوم لقد ابلغتکم رسالة ربی و نصحت لکم ول?کن لا تحبون الناصحین. (73-79 اعراف) » .

   الف ) بخش نخست آیه ی 73 اعراف به روشنی گویای این امر است که اهم و اولای رسالت حضرت صالح ع آن هم در طول رسالت انبیای پیش از خود[1]، فرا خواندن قوم خویش به سوی پرستش خدای یگانه که جز او خدایی برای کسی از جمله آن قوم نمی باشد؛ بوده است. او در ادامه به آن قوم این امر را یادآور می شود که با مراعات حقوق آیه و نشانه ی خدا یعنی آزاد گذاشتن ناقه در چرای روی زمین و آهنگ بد برای او نکردن، خود را از عذاب الاهی به دور نگاه دارند چرا که هرگونه قصد سوئی نسبت به این آیه ی الاهی مساوی با این خواهد بود که عذاب خداوندی آنان را در بر خواهد گرفت.

   ب ) آیه ی 74 اعراف به این امر اشاره دارد که قوم ثمود ،جانشین قوم عاد روی زمین بوده است و حضرت صالح ع نیز پیامبر تبلیغی پس از حضرت هود بر این قوم؛ آنگونه که آن حضرت این مطلب را به قومش گفته تا یادآور آن شوند و سپس اینکه قوم ثمود باز نعمت های خدا را بر خودشان همچون توانایی یافتن بر استفاده از خاک نرم و یا ساختن خانه ها از سنگ کوههای سخت، علاوه بر موضوع جانشینی فوق به یاد داشته باشند و از تباهکاری و فساد روی زمین بپرهیزند.

 پ ) برآیند این دو آیه با توجه به رسالت حضرت نوح ع و هود ع و نیز در اینجا حضرت صالح ع اینکه خدای یکتا و دانا و توانای به تمام امور به محض اینکه فسادی روی زمین و بین قومی از انسان بروز و سپس شیوع پیدا کرده تا آن حد که فراگیر شده و موجبات غفلت آنان را از تبعات این فساد و حکمت از آفرینششان روی زمین فراهم کرده؛ بنابراین به عنوان یک سنت تغییر ناپذیر، رسولی را از میان همان قوم به عنوان برادرشان می فرستاده است تا با خواندن آیاتش بر آنان، دست از فساد و تباهی روی زمین برداشته به اصلاح و سامان امور بپردازند و به یاری خدا از گمراهی و تاریکی بیرون آمده و به راه راست راهنمایی و وارد نور شوند. و نخستین رسالت این رسولان الاهی نیز همانگونه که گذشت فراخواندن و دعوت قومشان به یگانه پرستی و اصل توحید بوده و بعد اصل معاد و سپس یادآوری نعمت های خدا به آن قوم مبنی بر اینکه آنان باید بدانند که اگر توانمندی و برتری ایی دارند تنها به خاطر فضل و رحمت الاهی است که این نعمت قدرتمندی و توانایی را به ایشان داده است و لذا نباید از آن در مسیر فساد روی زمین و ستم به دیگران استفاده کنند؛ بلکه باید آن را مایه ی آزمایشی از سوی خدا دانسته و در جهت سامان و اصلاح امور روی زمین استفاده کنند وگر نه اگر بر شرک خود و پرستش غیر خدای یگانه علیرغم آمدن رسول و آیات الاهی پافشاری کنند و نعمت های خدادادی را در راه غیر مشروع و در واقع تباهکاری روی زمین به کار گیرند و منکر آیات خدا شوند و فرمان رسول را نبرند و راه پرهیزگاری را در پیش نگیرند عذاب خواهند شد و ... که تا کنون به خاطر این سرپیچی ها؛ سر انجام اقوام نوح و عاد که رسولان آنها به ترتیب حضرت نوح ع و هود ع بودند گذشت. حال باید بر اساس آیات به حق الاهی دید که سرانجام قوم ثمود که پیامبرشان حضرت صالح ع بود چه شد؟ آیا راه رشد را با توجه به این رسالت در پیش گرفتند و به تبع آن راهنمایی و رستگار شدند و یا اینکه راه غی و طغیان را و بنابراین مثل اقوام نوح و عاد گرفتار عذاب خدا شدند؟ .

    به هر جهت برابر بخش دوم این آیه ی کریمه (74 اعراف ) روشن می شود که خدای یکتا قدرت و توانایی بسیار به عنوان نعمت هایش به قوم ثمود داده بوده است تا آن حد که می توانسته اند منازل خود را با تراشیدن سنگ از کوههای سخت که مسلما (والله اعلم) اثری از وسایل امروزی نبوده است و خدا این توانایی را بدانان داده بوده است بسازند. حال اینکه این قوم چه فسادی روی زمین به واسطه ی این نعمت خدادادی انجام داده اند که در بخش پایانی این آیه ی کریمه (74 اعراف) ، حضرت صالح ع ضمن تذکر به نعمت های الاهی بدانان می گوید که از تباهکاران روی زمین نباشند؛ امری است که انشاءالله در ادامه و بر اساس آیات الاهی پیرامون این قوم و پیامبرشان بدان پرداخته خواهد شد.

   ت ) آیات 75-76 اعراف، همانند گروه مشابه در اقوام نوح و عاد به این امر اشاره دارد که باز این ملأ کافر و یا پیشوایان دینی قوم ثمود هستند که به مخالفت با رسالت حضرت صالح ع بر می خیزند و در این جا از مومنینِ به آن حضرت می پرسند که آیا به رسالت الاهی وی ایمان دارند؟ که آن مومنین پاسخ آری می دهند. اما آن کفار می گویند که به این رسالت و باور آن مومنین که از مستضعفان بوده اند کافر می باشند.

    در واقع این دو آیه می رساند که در این جا با دو گروه مستکبر یا خودخواه که « ملأ » قوم ثمود باشند و گروه مستضعف آن قوم که به رسالت حضرت صالح ع ایمان آورده اند و راه رهایی خود را از دست ستم های گروه اول در این ایمان آوردن دانسته اند؛ روبرو می باشیم، همانگونه که در داستان رسالت حضرت نوح ع ، «ملأ» آن قوم ، آن حضرت را خطاب قرار می دادند که اراذل به او ایمان آورده اند و ... پس با این چکیده روشن می شود که مستکبرین یک قوم با آمدن رسالت و هدایت الاهی، حفظ منافع خود را در مخالفت با رسول خدا و آیات الاهی می دیده اند و گروه مستضعفِ همان قوم که همیشه فرمانبردار محض و تحت ستم آن گروه بوده اند، تابع و مومن به این رسالت رسولان الاهی می شده اند تا به اذن خدا برابر وعده اش، از راهنمایی شدگان و رستگاران دو سرا و متمکنین روی زمین باشند. حال کمیت اینکه چه تعداد از گروه اخیر و حتا گروه نخست به لطف الاهی به حضرت صالح و حتا دیگر رسولان او ایمان آورده اند را تنها خدای یکتا می داند که دانای به تمام امور از پیدا و پنهان است.

    ث ) آیه ی 77 اعراف می رساند که ملأ این قوم پس از اعلام کفرشان به رسالت رسول خدا حضرت صالح ع و آنچه که مومنینِ به او باور دارند؛ رفتارها و گفتارهایی داشتند که مورد عذاب خدا واقع شدند. اولین رفتار آنان این بود که بر خلاف هشدار حضرت صالح ع در آیه ی 73 همین سوره، ناقه ی خدا را که آیه ی او برای آن قوم بود را دنبال کردند و بعد، از دستورِ پروردگارشان سرپیچی کردند مبنی بر اینکه برابر همان آیه ی 73 بگذارند که آن ناقه روی زمین بچرد و آن را به بدی مس نکنند و سوم اینکه با گفتارشان از حضرت صالح خواستند که حال به لحاظ آن دو رفتارشان، عذابی را که وعده داده شده را برایشان بیاورد اگر از راستگویان است و این امری است که مشترک کفار از دو قوم پیش از این قوم در رابطه با رسالت حضرت نوح و حضرت هود ع که شرحشان گذشت نیز بوده است. هم تکذیب آیات خدا و هم درخواست تحقق وعده ی عذاب الاهی. سبحان الله .

   ج ) آیه ی 78 اعراف می رساند که کفار قوم ثمود به خاطر آن رفتار و گفتارهای مذکور با آمدن عذاب الاهی که زلزله ای سهمگین بوده در منازل محکم خود همه هلاک و نابود شدند. و این بدان معناست که سرپیچی از فرمان خدا و نیز تکذیب وعده ی عذاب خداوند و یا درخواست عذاب وعده داده شده توسط رسول او، نتیجه اش چیزی جز این و آنچه که بر سر اقوام پیشین که همه برخوردار از رسالت تشریعی و تبلیغی تا حضرت خاتم النبیین ص بودند؛ نخواهد بود. و دیگر اینکه باید دانست ساختن خانه های محکم همچون قوم عاد و یا قوم ثمود با توجه به قدرت عطا شده ی خداوندی بدانان، مانع این نمی شود که خداوند قادر متعال، آن قوم را به خاطر استفاده ی نامشروع از قدرت داده شده به آنان؛ ضمن فرستادن رسول از جانب خود در صورت باقی ماندن بر کفر و استکبار و ستمگری ، مورد عذاب وعده داده شده ی خود قرار ندهد، و بدیهی است که کیفیت عذابهای خداوند هم متفاوت است؛ پیرامون اقوام نوح و عادْ این موضوع گذشت اما این قوم یعنی ثمود دچار زلزله شدند چرا که فکر می کردند ساختن خانه های محکم  از سنگ کوهها می تواند آنها را از عذاب خدا به خاطر ستم گری بر خودشان و ستمگر بودنشان رهایی بخشد که اینگونه نشد چرا که قدرت خداوند، مطلق و بالاترین و سخت ترین و پاینده ترین قدرت هاست.

   چ ) آیه ی 79 اعراف به این امر اشاره دارد که حضرت صالح با دیدن علایم عذاب، از قوم خود روی بر می گرداند و بدانان یادآور می شود که من رسالت پروردگار خود را با شما انجام دادم و شما را پند دادم؛ اما چه می شود کرد که شما پند دهندگان را دوست ندارید. پس نتیجه اینکه کفار این قوم عذاب شدند. و نکته ی دیگر اینکه ناصح بودن از ویژگی رسولان خداست همانگونه که تا کنون علاوه بر این ، پیرامون رسالت حضرت نوح ع و حضرت هود ع خواندیم و برابر آیات الاهی یادآوری شد که آنان نیز از ناصحین بوده اند، یعنی رسالت الاهی آنها اینگونه بوده است تا با اذن حضرتش جل عظمته قومشان را پند دهند و البته که پند دادن آن اقوام تنها بر اساس آیات الاهیِ وحی شده بدانان بوده است و نه سخنی جز آن.

 

[1] - در رابطه با رسالت حضرت نوح ع در این خصوص آیه 59 سوره ی اعراف و در رابطه با رسالت حضرت هود ع آیه ی 65 همین سوره یعنی اعراف . .


  

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

لا حول و لا قوة الا بالله العلی الکبیر

برگزیدگان و فرستادگان خدای یکتا

 بخش چهارم : حضرت صالح ع

پیش گفتار

    در دو بخش اخیر گذشت که به ترتیب دو پیامبر خدا یکی اولواالعزم یعنی حضرت نوح ع و دیگری تبلیغی یعنی حضرت هود ع ، بر اساس رسالتشان از سوی خداوند یکتا اقوام خود یعنی به ترتیب قوم نوح و عاد را به سوی پرستشِ الله که جز او خدایی نیست و نیز ترس از عذاب روز عظیم و در واقع اصول توحید و معاد و نیز فرمانبری از خودشان به عنوان رسول خدا ضمن پرهیزگاری یعنی شریک قرار ندادن برای خدای یکتا و دوری از تکذیب آیات او فرا خواندند که چون بسیاری از قوم آنان کافر شدند پس به عذاب خداوند یکی به طوفان و دیگری به صاعقه ی تند باد گرفتار شدند که در این میان تنها این دو پیامبر و مومنین همراه آن دو بودند که از عذاب الاهی رهایی و نجات یافتند. و این عذاب الاهی بر این اقوام به خاطر همان ستمگری بر خودشان به لحاظ گناهان کبیره ی شرک و بت پرستی و استکبار، غره شدن به قدرت خود؛ عطا شده توسط خدای یکتا و ستم به دیگر همنوعان زمانه (عاد) و نیز دروغ شمردن  رستاخیز بود؛ یعنی تکذیب آنچه که این دو رسول برایشان آورده و آیات خدا را ابلاغ کرده بودند. پس روشن می شود که باید از این دو امر یعنی شرک و نیز استکبار به لحاظ ابرقدرت دانستن خود و قدرتی را سخت تر و فراتر از خود ندیدن و ستم بر دیگران پرهیز نمود چرا که از گناهان بزرگ است و عذاب خدا را در پی خواهد داشت.

گفتار نخست : توضیح

    اینکه لازم به یادآوری است که حضرت صالح ع نیز پیامبر تبلیغی خداوند به سوی قوم خود یعنی ثمود می باشد، به نحوی که این قومی است که جانشین قوم عاد شده و رسول الاهی برگزیده و فرستاده شده بر آنان حضرت صالح ع می باشد. حال اینکه چرا و چند و چون این رسالت الاهی آن حضرت و سرانجام آن قوم کدام است؛ مواردی است که انشاءالله در گفتارهای بعد از این بحث بر اساس آیات الاهی کتاب قرآن کریم بدان پرداخته خواهد شد.

   نکته ی دیگر اینکه کلمه ی صالح و هم خانواده ی آن در جای جای قرآن کریم به کار رفته است که در اصطلاح به معنای شایسته می باشد؛ امری که خدای یکتا پس از دستور به ایمان، به انجام اعمال صالح یا کارهای شایسته برای راهنمایی و رستگار شدن و نیز دوری از زیانکاری و ... امر کرده است. که برای نمونه به سوره ی والعصر اشاره می شود: « بسم الله الرحمن الرحیم. والعصر. ان الانسان لفی خسر. الا الذین آمنوا و عملوا الصالحات و تواصوا بالحق و تواصوا بالصبر. » . و صورت ویژه این امر آنجاست که خدای یکتا ، برای رستگار شدن؛ به مومنین دستور به انجام کارهای خیر داده است . : « یا ایها الذین آمنوا ارکعوا و اسجدوا واعبدوا ربکم و افعلوا الخیر لعلکم تفلحون. (77 حج با توجه به آیه ی 78) » . و یا اینکه این تنها عمل صالح یا انجام کار شایسته است که کلمه ی پاکیزه ی توحید یا الله را به سوی او بالا می برد و نه امری جز این از فساد یا ستم یا علو و گناهکاری یا مکر و نیرنگ و ... چرا که تنها این کلمه ی پاکیزه است که به سوی خدا بالا می رود و نه جز آن[1] و اینکه هر عملی آثار و تبعات خود را اعم از خوب یا بد دارد : « من کان یرید العزة فلله العزة جمیعا ج إلیه یصعد الکلم الطیب و العمل الصالح یرفعه ج والذین یمکرون السیئات لهم عذاب شدیدٌ ص و مکر اولائک هو یبور. (10 فاطر ) » . و ...



[1]  - یعنی باور به همان: جعل کلمه الذین کفروا السفلی ق و کلمة الله هی العلیا ق والله عزیز حکیم. (40 توبه ) .


  

گفتار سوم :

 نتیجه گیری بحث

 1 – اینکه همانطور که در بخش دوم گذشت؛ قوم نوح به خاطر تکذیب آیات الاهی و انجام عمل بت پرستی و شرک، بر اثر طوفان که همزمان با جوشش یا فوران آب از زمین[1] و بارش باران از آسمان همراه بود، مورد خشم و عذاب الاهی واقع و نابود و هلاک شدند و تنها   حضرت نوح ع که رسول خدا در بین آنان و از خودشان بود و مومنین همراه او که در کشتی بودند به یاری خدا نجات و رهایی یافتند.

2 – اینکه قوم عاد، جانشین قوم نوح با اراده ی خداوندی شدند و چون راه پرستش غیر خدا را در پیش گرفتند پس خدای یکتا هم برادرشان حضرت هود ع را برای ابلاغ رسالاتش مبنی بر پرهیز از شرک و اقدام به پرستش خدا یعنی همان " الله " به سویشان فرستاد، که آنان علیرغم این، بر بت پرستی تاکید و به تکذیب و انکار آیات خدا و رسولش پرداختند. البته شایان یادآوری است که شرک و بت پرستی تنها عمل ناشایست آنها نبود، بلکه این قوم از نیرو و قدرت و مکنتی که خدا در اختیارشان قرار داده بود نیز بدان مغرور و از آن استفاده ی نامشروع می کردند و به ستم به دیگران مشغول شده بودند که نتیجه ی تمام این ها یعنی شرک و تکذیب و انکار آیات خدا و فرستاده اش و ستم به دیگران با عنوان ابر قدرتی و دلبستگی به دنیا و درخواست عذاب الاهی و دروغ شمردن سرای دیگر و ... این شد که مورد عذاب خدا واقع شدند و این تنها حضرت هود ع و مومنین همراه او بودند که به فضل الاهی نجات و رهایی یافتند.

3 – اینکه عذاب نازل شده بر این قوم به خاطر آن ستمکاری ها بر خودشان با آنکه حضرت هود از جانب خدا برایشان به رسالت آمده بود؛ از نوع " تند باد سخت و سنگین طی هفت شبانه روز " بود که هیچ چیز و هیچ گس تاب مقاومت در برابر آن را نداشته و ریز ریز می شده است.

4 – اینکه نه تنها عمل ناشایست و غیر صالح بت پرستی و شرک از گناهان کبیره و بزرگ است؛ بلکه به قدرت و توانمندی خویش بالیدن و نازیدن و تکیه کردن، آن هم به واسطه ی امکانات و توانایی های در دسترس که همه خدادادی می باشد؛ و از آن در جهت ستم به دیگران استفاده کردن نیز از گناهان کبیره است که پس از آمدن هدایت الاهی و باقی ماندن بر آن، خشم و عضب و عذاب خدای یکتای دانا و توانا به تمام امور را در پی خواهد داشت.

5- اینکه همه ی انسان ها در هر زمان و مکان و سرزمینی و با هر گرایش و بینشی با پند گرفتن از سر انجام قوم عاد ، که البته خواندن این آیات بر دیگران از وظایف مومنین به عنوان یک جهاد فی سبیل الله است؛ باید بدانند که از آنچه از قدرت و مکنت در مال و فرزندان و دیگر توانایی ها که خدا بدانان داده است، تنها و تنها باید در جهت اصلاح امور روی زمین استفاده کنند و نه اینکه به عنوان ابزاری برای انجام فساد و تباهی با نام ابر قدرت و غیر آن؛ روی زمین با ستمگری به دیگران و چپاول و کشتارشان همراه باشد. چه آنکه عاقبت دنیایی آن چیزی جز آنچه که قوم عاد که رسولشان حضرت هود ع بود، برایشان نخواهد بود. و این یک سنت دگرگون ناپذیر خداوندی است که حتا در زمانه ی خودمان مرتبط با حکومت های ستمگر و سر انجام بدشان شاهدش بوده ایم. امری که خدای یکتا بدان طی آیاتی دیگر اشاره فرموده است: « ألم ترکیف فعل ربک بعادٍ. إرَم ذات العماد. التی لم یُخلق مثلها فی البلاد. [2]« (6-8 فجر) . پس هیچ قومی نباید از قدرت و توانایی داده شده به او توسط خداوند در جهت فساد روی زمین بهره ببرد زیرا کسی روی زمین در اقتدار و مکنت همانند قوم عاد که آنگونه به خاطر استفاده ی سوء از این امکان خدادادی مورد عذابش واقع شد و آیاتش نیز پیشتر ذکر شد نبوده است. پس باید صاحبان قدرت، اسباب خشم و عذاب الاهی را به این خاطر یعنی استفاده ی نامشروع و بد از آن؛ بر خود هموار ننمایند که سنت الاهی دگرگون ناپذیر است.

6- اینکه حضرت هود ع پیامبر تبلیغی برای قوم عاد با فراخواندن آنها به سوی توحید و بیم دهنده شان از رستاخیز و روز بزرگ و عذاب سخت آن بوده است؛ امری که پیش از آن نیز حضرت نوح ع به عنوان پیامبر اولواالعزم برای قوم خود چنین رسالتی بر اساس دو اصل توحید و معاد داشته است. پس باید بدانها به همراه اصل نبوت ایمان آورد وگر نه عذاب الاهی پس از آمدن هدایت را در پی خواهد داشت همانگونه که مرتبط با این دو قوم اینگونه بود. سرای دیگر که جای خود دارد و تنها خدای یکتا از حساب و کتاب ها مطلع است تا آنگاه که هر فرد را از آنچه که در دنیا بوده و انجام می داده با خبر سازد.

7- اینکه با الگو گرفتن و آویزه ی گوش و چراغ راه خود قرار دادن قوم عاد؛ باید پذیرفت و ایمان آورد که خودخواه شدن و کبر ورزیدن و استفاده ی نادرست کردن از قدرت و مکنتی که خدای یکتا به یک قوم و ملتی و حتا فردی داده است تا آن حد که از یک سو چنین قومی کسی را ابر قدرت تر و قدرتمند تر از خود در قدرت و توانمندی نبیند و از سوی دیگر بر مبنای همین قدرت و توانمندی به ستمگری و زورگویی به دیگران بپردازد؛ نتیجه اش چیزی جز این نخواهد بود که سرانجامِ قوم عاد را پیدا خواهد کرد. چرا که همان خدایی که قدرتی را به قومی می دهد ، قادرِ مطلق است و بالاتر و فوق و سرآمد تمام قدرت هاست و در صورت فسادِ آن قوم روی زمین بواسطه ی چنین قدرتی، آن قوم را همانند قوم عاد که پیامبرشان حضرت هود ع بود، نابود و هلاک خواهد کرد و این بدان معناست که نه تنها نوع انسان باید بداند که خداوند قادر متعال، بالاترین و صاحب بلا منازع و قدرت مطلق است؛ بلکه باید بداند که مغرور شدن به قدرت و از مستکبرین و جبارین بودن در این زمینه، از گناهان کبیره است و تبعات خود را دارد که قوم عاد سرآمد این اندیشه و این پیامد هستند که چون مغرور به قدرت و مکنت عطا شده به آنان توسط خداوند شدند و در مسیر غیر حق از آن استفاده کردند و به رسالت حضرت هود ع گوش فرا ندادند و عذاب الاهی را خواستار شدند، پس مورد خشم خدا با صاعقه قرار گرفتند و این امری است که نه تنها مومنین باید متذکر آن باشند، بلکه باید این آیات را بر دیگران از بنی آدم به ویژه ابر قدرت ها بخوانند تا دست از فساد روی زمین بردارند. انشاءالله

8-  اینکه نه تنها بواسطه ی قدرت مذکور نباید از مستکبرین و جبارین یا خودخواهان و خود بزرگ بینان و نیز ستمگران بود، بلکه کسی هم نباید پیروی چنین کسانی را بنماید زیرا نه تنها قدرتمند و ابر قدرت بودن نمی تواند فریادرس قوم مستکبر و جبار باشد؛ آن هنگام که قادر متعال به خاطر همان عصیان بر آن قوم غضب می نماید و عذاب می کند، بلکه در آن سرا نیز یار و یاوری برای کسی از مستکبر و مستضعف و یا همان راهبر و رهرو در این زمینه به جز خدای یکتا نخواهد بود و در واقع تنها یار و یاور در هر دو سرا خدای یکتا یا همان الله است که در این خصوص نیز باید از ایمان آورندگان بود و نه جز آن.[3]

9 – نتیجه گیری کلی این بخش از بحث همانطور که اشاره شد اینکه، نه تنها بت پرستی و شرک؛ از گناهان بزرگ و کبیره است بلکه مغرور شدن به قدرت و مکنتی هم که خداوند به قومی داده است و از آن در جهت خود بزرگ بینی و ستمگری به دیگران استفاده میشود نیز از گناهان بزرگ و کبیره است؛ همانگونه که تکذیب و دروغ شمردن رسالت پیامبران و انکار آیات خدا و روز جزا از گناهان بزرگ و کبیره است، که تمامی اینها ، خشم و عذاب خداوندی را بدنبال خود خواهد داشت؛ بدان سان که پیرامون قوم نوح به لحاظ بت پرستی و پیرامون قوم عاد به لحاظ هم شرک و هم مغرور شدن به قدرت و اقتدار خود و خدا را فراتر از قدرت خود ندیدن و نیز تکذیب آخرت اینگونه بود. پس آدمی باید آیات خدا را ملاک و مبنای گفتارها و رفتارهای خود قرار دهد و از مومنین یعنی از کسانی که به آنچه که خدای یکتا بدان دستور داده است باشد تا راهنمایی و رستگار شود و از خشم و غضب و عذاب خداوندی در هر دو سرا به دور و در امان باشد.انشاءالله. آمین یا رب العالمین.

با سپاس بیکران خدای یکتا را به خاطر این منت و نعمت های بی شمارش . 30/07/1396



[1]  - کانون یا چشم طوفان آنگونه که اخیرا مرتبط با دو طوفان برخی ایالات آمریکا دیدیم که از این کانون در قرآن کریم با عنوان" تنور " و جوشش آن یاد شده است، امری که شرحش مستند به آیات الاهی در بخش مرتبط با داستان نبوت حضرت نوح ع و قومش گذشت.

[2] - ای رسول آیا ندیدی که خدای تو با قوم عاد چه کرد. و نیز به اهل شهر ارم چگونه کیفر داد؟ در صورتی که مانند آن شهری در استحکام و بزرگی و تنعم در شهرهای جهان نبود.

[3] - که در این خصوص می توان به آیات 28-37 سوره ی مبارکه ی سبا  اشاره کرد.


  

3 ) « کذبتْ عادٌ المرسلین. إذ قال لهم اخوهم هودٌ ألا تتقون. انی لکم رسولٌ امین. فاتقوا الله و اطیعون. و ما اسئلکم علیه مِن اجر ص اِنْ اجری إلا علی رب العالمین. أتبنون بکل ریع آیة تعبثون. و تتخذون مصانع لعلکم تخلدون. و اذا بطشتم بطشتم جبارین. فاتقوالله و اطیعون. واتقوا الذی امدکم بما تعملون. امدکم بانعام و بنین. و جناتٍ و عیون. انی اخاف علیکم عذاب یوم عظیم. قالوا سواءٌ علینا اَوَعظت ام لم تکن من الواعظین. ان هذا إلا خُلُقُ الاولین. و ما نحن بمعذبین. فکذبوه فاهلکناهم ق إنَ فی ذالک لآیة ص و ما کان اکثرهم مؤمنین. و ان ربک لهو العزیز الرحیم. ( 123-140 شعراء ) ».

    آیه ی 123 شعراء اشاره دارد به اینکه قوم عاد رسولان خدا را تکذیب کردند و این بدان معناست که یک مومن باید به تمام رسولان خدا ایمان داشته باشد و این در واقع بخشی از معنای ایمان است چرا که دروغ پنداشتن رسالت رسولان خدا و یا فرق گذاشتن میان آنان تبعات خود را دارد[1].  

    آیات 124-135 شعراء به آنچه از رسالت حضرت هود که به قومش عاد گفته است تا بلکه از آن پند گیرند و ایمان آورند؛ اشاره دارد. همانند اینکه دست از شرک بردارند و پرهیزگار شوند و اینکه او فرستاده ی امین خداست پس تقوای الاهی پیشه کنند و فرمان او را به عنوان رسول الله ببرند و بدانند که او برای رسالتش مزدی از آنان نمی خواهد چرا که پاداش کارش بر خدایی می باشد که او را به رسالت بر آنان فرستاده است.

   از سوی دیگر آن حضرت به آنان می گوید که با ساختن بناهای محکم و بلند فکر نکنند که عمر جاویدان خواهند داشت بلکه مرگ آنان را نیز در بر خواهد گرفت و البته که سرای دیگری نیز خواهد بود و هر کس باید پاسخگوی کارهایش باشد. و دیگر اینکه ستمگر به دیگران نباشند و در رابطه با دیگران قساوت و سنگدلی با استفاده از قدرت داده شده بدانان توسط خداوند به کار نگیرند بلکه به جای این ها باز باید تقوای الاهی پیشه کنند و فرمان او را که رسول خداست ببرند. در ادامه او قومش را به نعمت هایی که خدا بدانان از جمله چارپایان و فرزندان و چشمه سارها و ... داده است متذکر می سازد و از عذاب روز بزرگ بر آنان به خاطر اعمالشان که از آن می ترسد برایشان می گوید تا بلکه آنان متذکر شده و ایمان بیاورند و بدانند که هر آنچه دارند همه از آن خداست که بدانان داده است و اگر بخواهد از آنان می گیرد و با آوردن قومی دیگر بدانان می دهد و این کار برایش آسان است؛ پس باید شکر گزار نعمت های خداوند بود که فزونی در دارایی و فرزندان را بدنبال خود خواهد داشت و نه کافر و نا سپاس به نعمت هایش که تغییر در آنها را در پی خود خواهد داشت و این نیز از سنت های دگرگون ناپذیر الاهی است.

    اما برابر آیات 136-138 شعراء؛ جواب قوم او که گویای همان تکذیب رسول خداست این است که او یعنی هود چه آنان را پند دهد و چه پند ندهد برایشان یکسان است ، زیرا مرگ را سرنوشت همه ی پیشینیان می دانند و به روز قیامت و حساب و کتاب و برانگیخته شدن در آن روز و عذاب آن هم به خاطر اعمال بد دنیایی باور ندارند.

    و اما آیات 139-140 شعراء بیانگر این است که نتیجه ی کار قوم عاد به خاطر آن تکذیب های رسول خدا و رسالت هایش به شرح آیات نازل شده بر او و خوانده و ابلاغ شده بر آن قوم این بود که خدای یکتا آن مکذبین رسول خدا را نابود و هلاک کرد و آن را نشانه ای قرار داد تا دیگران از آن پند و عبرت بگیرند هر چند که اکثر آنها از مومنین نمی باشند.

    به هر جهت باید دانست که خدای یکتا مقتدر مهربان است. یعنی اگر قومی علیرغم آمدن رسول خدا و خواندن آیاتش بر آنان ، راه پرهیزگاری و فرمان بردن از او را پیشه ی خود نکرده و به جای ایمان آوردن تکذیب هر چیز از جمله قیامت و عذاب الاهی را نمود؛ پایانش چیزی جز خشم و عضب خدا به واسطه ی عزیز بودنش نخواهد بود و اگر قومِ آن رسول به رسالتش ایمان آوردند و راه پرهیزگاری و فرمانبرداری رسول خدا را در پیش گرفتند پس همانا راهنمایی و رستگار خواهند شد که این به رحیم بودن خدا بر می گردد که هم رسولی را برای قومی گناهکار ناغافل از امور می فرستد تا با آنان با خواندن آیاتش برایشان ، طی پند و نصیحت اتمام حجت نماید و هم اینکه وقتی ایمان آوردند نجاتشان می دهد. آخرت که برای هر دو گروه جای خود را دارد. پس باید بواسطه ی آیات الاهی از مومنین و متقین بود.

4 ) « ... فإن أعرضوا فقل انذرتکم صاعقةً مثل صاعقةٍ عادٍ و ثمود. إذ جاءتهم الرسل مِن بین ایدیهم و مِن خلفهم ألا تعبدوا الا الله ص قالوا لو نشاء ربنا لأنزل ملائکة فإنا بما اُرسلتم به کافرون . فأما عادٌ فاستکبروا فی الارض بغیر الحق و قالوا مَن اشد مِنا قوةً ص أوَلَم یروا ان الله الذی خلقهم هو اشد منهم قوة ص و کانوا بآیاتنا یجحدون. فارسلنا علیهم ریحاً صرصرا فی ایام نحسات لِنذیقهم عذاب الخزی فی الحیاة الدنیا ص و لَعذاب الاخرة اخزی ص و هم لا ینصرون. ( 13-16 فصلت ) ».

    هم اکنون برابر این آیات کریمه دانسته و پی برده می شود که چرا و چگونه قوم عاد مورد خشم خدا قرار گرفته و چند و چون عذاب خدا بر آنان چگونه بود و چرا باید از پرهیزگاران و گروندگان بود و ...

    آری بر اساس این آیات روشن می شود که قوم عاد[2] را صاعقه ای در بر گرفته است آن هم از آن جهت که رسول خدا حضرت هود ع برای آنان از سوی خداوند آمد و بدانان گفت که یکتا پرست ( پرستنده ی الله ) باشند و نه پرستشگر کسی جز او. اما آن قوم با دلایلی از جمله اینکه اگر خدا می خواست فرشته ای را برای رسالت برایشان می فرستاد و یا به دلایلی که در آیات دیگر گذشت اشاره می کردند. به طور کلی اینکه این قوم با این دلایل و توجیهات به رسالت حضرت هود ع کافر شدند و به جای پند گرفتن از رسالت های آن حضرت، همانگونه که در آیاتی از سوره ی شعراء در این زمینه آمد، به ساختن بناهای بلند پرداختند و سپس به ستم به دیگران تا آن حد که می گفتند کسی نیرومند تر و ابر قدرت تر از ما به اصطلاح نیست، و این در حالی بود که آنان باید می دیدند و می دانستند که خدایی که آنان را آفریده و در راه یادآوری این امر برایشان رسولی از خودشان را به عنوان برادرشان برایشان فرستاده، از آنان توانمند تر است و بدین ترتیب این قوم خدا را انکار کردند و در واقع منکر آیات خدا شدند و بنابراین نتیجه ی کار آن قوم به خاطر گناهکاری و کفر و انکار آیات خدا و دروغ شمردن رسولش حضرت هود ع این بود که آنان با وزش تند بادی در روزهایی نحس و شوم به امر خدای یکتا مورد عذاب او قرار گرفتند و آن عذاب دنیایی را این قوم چشیدند. سرای دیگر هم بدون اینکه یار و یاوری داشته باشند و یا اینکه یاری شوند از رسوا شدگانند.

5 ) « واذکر اخا عادٍ إذ أنذر قومه بالاحقاف و قد خلت النُذُر مِن بین یدیه و مِن خلفه ألا تعبدوا الا الله انی اخاف علیکم عذاب یوم عظیم. قالوا أجئتنا لتأفکنا عن آلهتنا فأتنا بما تعدنا إن کنت من الصادقین. قال إنما العلم عندالله و اُبلغکم ما اُرسلت به ولکنی اری?کم فوماً تجهلون. فلما رأوه عارضا مستقبل أودیتهم قالوا هذا عارض ممطرنا ج بل هو ما استعجلتم به ص ریحٌ فیها عذاب الیم. تُدمر کل شیءٍ بامر ربها فاصبحوا لا یری? إلا مساکنهم کذالک نجزی القوم المجرمین . و لقد مکناهم فیما ان مکناکم فیه و جعلنا لهم سمعاً و ابصاراً و افئدة فما اغنی عنهم سمعهم و لا ابصارهم و لا افئدتهم مِن شیءٍ اذ کانوا یجحدون بآیات الله و حاق بهم ما کانوا به یستهزءون. و لقد اهلکنا ما حولکم من القری و صرفنا الآیات لعلهم یَرجعون. فلولا نصرهم الذین اتخذوا مِن دون الله قرباناً آلهة ص بل ضلوا عنهم ج و ذالک إفکهم و ما کانوا یفترون . (21-28 احقاف ) . »                             

    آیه ی 21 احقاف به این امر دلالت دارد که حضرت هود هم همانند دیگر پیامبران الاهیِ پیش و پس از خود؛ منذر و بیم دهنده بوده و رسالت اصلی او باز همانند دیگر رسولان خدا این بوده که قوم خود را به پرستش خدای یگانه فرا خواند و از عذاب الاهی در دنیا و آخرت به خاطر ستمکاری بر خودشان به لحاظ شرک و بت پرستی و زورگویی به دیگران با مغرور شدن به قدرتشان که خدا بدانان داده انذار کرده و بترساند.

    آیات 22-23 احقاف همانگونه که پیشتر و مبتنی بر آیات الاهی در رابطه با رسالت آن حضرت گذشت به گفتگوی هود ع با قومش عاد اشاره دارد که آنان در سرزمینی به نام احقاف[3] که نام سوره ای از سوره های قرآن کریم است سکونت داشته اند (والله اعلم)، که قوم او ازکفار نه تنها بر بت پرستی خود تاکید دارند بلکه به وی می گویند آن عذاب بزرگ که می گویی و وعده می دهی را برایمان بیاور. که آن حضرت می گوید که شما مردمی نادان هستید.

    در این رابطه اینکه شاید و در واقع از آن جهت که آنان آیات خدا را از زبان رسولش که از خود آنان و برابر کلام مقدس الاهی " برادرشان " است را می شنوند و بیم داده می شوند ولی باز عذاب الاهی را درخواست میکنند و نمی دانند که وعده ی الاهی شدنی است و او بر این کار توانا؛ بنابراین نادان خطابشان کرده است. والله اعلم.. اما نکته ی دیگر مرتبط با آیه ی 23 احقاف اینکه این مهم که " دانش قیامت نزد خداست " ؛ باید نصب العین تمام مومنین باشد و آن را ترویج نیز بدهند چرا که هیچ کس از این روز و یا وعده ی عذاب خدا بر کفار و مشرکین و مجرمین و فاسقین و بدکاران و ... جز خدای یکتا خبر ندارد و این یعنی از اخبار غیب بودن امر که باید به عنوان یک پرهیزگار بدان ایمان داشته باشیم. اگر در پی برخورداری از راهنمایی شدن از کتاب قرآن هستیم.[4] انشاءالله .

    آیات 24-25 این سوره به چند و چون مورد عذاب واقع شدن این قوم مشرک یعنی عاد پرداخته است و اینکه آنان باز اثر آمدن عذاب را که به صورت ابری بوده دیده اند اما پنداشته اند که بدان باران خواهد بارید ولی غافل از اینکه باید چشم باز می کردند و ایمان می آوردند و چون با این فکر خوابیدند، عذاب خدا در قالب تندبادی سخت بر آنان جاری شد به نحوی که صبحگاهان تنها اثری از منازل آنها باقی مانده بود و آنان به عنوان قومی گناهکار اینگونه دچار عذاب الاهی که حتا خواستار آن از حضرت هود ع گشته بودند، شدند. آخرت آنها که جای خود دارد و تنها خدای یکتا از آن روز و سر انجام هرکس از جمله این قوم آگاه است.

   البته خدای یکتا در جایی دیگر از قرآن مجید به جزئیات این تند باد سهمگین و اثر مخرب آن بر این قوم نیز اشاره کرده است مبنی بر اینکه این تند باد خزان بوده و هر چیزی را که سر راهش بوده را مثل تکه ی استخوانی پوسیده می گردانیده است. حال باید دید سرانجام آن قوم با آن قدرت و مکنت چه بوده است.: « و فی عادٍ إذ ارسلنا علیهم الریح العقیم. ما تذرِ مِن شیءٍ أتت علیه إلا جعلته کالرمیم. (41-42 ذاریات ) » [5]. و البته خدای یکتا در ضمن آیه ی 50 سوره ی نجم به این امر اشاره و بر آن ، که باید بدان ایمان داشته باشیم؛ تاکید و تصریح کرده است که این او بوده که قوم عاد را هلاک و نابود کرده همانگونه که پیش از آن، قوم ستمکار نوح را مورد خشم و عذاب خود قرار داد. در واقع می شود گفت که کسی نباید فکر کند که این مهم از حوادث طبیعی بوده است هر چند که ابر و باد و ... از لشکرهای خدایند و فرمانبر او. زیرا اگر این واقعه کار طبیعت دانسته شود پس لازم می آید که همه ی قوم را در بر گرفته باشد چرا که این هم به طبیعت مخرب همان تند باد در اینجا بر میگردد؛ درحالیکه اینگونه نبوده و حضرت هود ع و مومنین همراه او همه به یاری خدا رهایی یافته اند و این بدان معناست که این عذاب کار خدای یکتا بوده که تنها قوم ستمکار و تکذیب کننده ی آیات خدا و رسولش حضرت هود را در برگرفته است و نه رسولش یا مومنین همراه او را. : « و انه اهلک عادًا الاولی?. (50 سوره ی نجم با توجه به آیات 51-62 ) ».

    و بدینگونه است در این رابطه آیات 18-22 سوره ی قمر که با توجه به آیه ی اخیر آن که انشاءالله ذکر خواهد شد باید از سرانجام اقوام پیشین پند گرفت و خود را از عذاب خدا ایمن ندانست و دست از ستمکاری بر خود و بر دیگران برداشت و بر اساس آیات خدا زندگی و بندگی نمود.: « کذبت عادٌ فکیف کان عذابی و نُذُر. انا ارسلنا علیهم ریحاً صرصراٌ فی یوم نحس مستمر. تنزع الناس کأنهم اعجازُ نخل منقعر. فکیف کان عذابی و نُذُر. و لقد یسرنا القرآن للذکر فهل من مُدَکر. (18-22 قمر[6]) ».  

 و باز بدینگونه است در این خصوص یعنی کم و کیف مورد عذاب خدا واقع شدن قوم عاد، البته در اینجا بواسطه ی دروغ شمردن سرای دیگر، که پیامبر شان حضرت هود ع [7]بود : « بسم الله الرحمن الرحیم. الحاقة. ماالحاقة. و ما ادری?ک ما الحاقة. کذبت ثمود و عادٌ بالقارعة. فأما ثمود فاُهلکو بالطاغیه. و اما عاد فاُهلکوا بریح صرصرٍ عاتیة. سخرها علیهم سبع لیالٍ و ثمانیة ایام حسوما ص فتری القوم فیها صرعی? کأنهم اعجاز نخل خاویة. فهل تری لهم مِن باقیة[8]. ( 6-8 الحاقه با توجه به آیات 1-3 ) » .

     ادامه ی بحث اینکه آیه ی 26 این سوره یعنی احقاف با نظر داشت آیه ی 15 فصلت      می رساند که قدرتی که قوم عاد بدان می بالیدند و بدان واسطه بر دیگران ستم می کردند، امری بوده که از جانب خدا بدانان داده شده بوده است، قدرتی که به پیامبر خاتم ص یادآور می شود که به قریه ی شما داده نشده[9]. اما آنچه مهم است اینکه آنان از این نعمت خدا و قدرت زیاد تنها در راه امیال دنیایی خود با ستم بر دیگران استفاده کردند و لذا نتیجه ی آن را هم طی عذاب الاهی دیدند.

    اما علاوه بر این قدرت و مکنت؛ خدای یکتا به نعمت گوش، چشم و دل که به آنان عطا کرده بود ولی از آنها استفاده ی درست نکردند نیز اشاره دارد و این مهم می رساند که همه ی انسان ها از این سه عضو به عنوان نعمت الاهی برخوردارند؛ پس باید بدانند که اگر همانند قوم عاد، آیات خدا را که بدانان رسانیده و برایشان خوانده می شود را انکار کنند؛ نتیجه اش از یک سو این است که بر این اعضا مهر ختم می خورد تا آن حد که چشم هر چند بینا و باز است اما آیات خدا را نمی بیند و گوش هر چند کر نیست اما آیات خدا را نمی شنود و دل هر چند آماده است اما به باور نمی رسد و این یک نتیجه ی انکار آیات خدا توسط هر کسی از بنی آدم است و نتیجه ی دیگرش در دنیا همان وقوع عذاب خداست. نتیجه اینکه برای به فعلیت رسیدن این سه عضو، لازم است که به آیات الاهی ایمان آورده شود و نه اینکه تکذیب یا انکار و یا از آنها اعراض و یا آنکه به استهزاء و ریشخند گرفته شود. به عبارت دقیقتر اینکه اندیشه و به دست آوردن دانش پیرامون هر امری و خردمندی روی آنها و ایمان آوردن به خدا و ... در سایه ی این سه عضو است و در حقیقت این سه برای دریافتن حق لازم و ملزوم یکدیگرند و تا گوشی نباشد که آیات خدا را بشنود و چشمی نباشد که آیات خدا را که همان آفرینش و محسوسات است را ببیند نمی تواند به دل امری را بر اساس حق و نه ظن باور کند و هر روز که می گذرد با کسب دانش بیشتر پیرامون آفرینش از راه گوش و چشم راه کمال علمی و معنوی را طی نماید و بر ایمانش به یاری خدا افزوده و وی به واسطه ی ایمانش راهنمایی شود.

   آیات 27-28 احقاف هم به هلاکت اقوام پیش از پیامبر خاتم ص به خاطر پند نگرفتن از آیات خدا و پرستش غیر او اشاره دارد و اینکه باید از آیاتش عبرت و پند گرفت و از مومنین بود.



[1]  - آمن الرسول بما اُنزل الیه مِن ربه والمؤمنون کل آمن بالله و ملائکته و کتبه و رسله لا نفرق بین احد من رسله ج و قالوا سمعنا و اطعنا ص غفرانک ربنا و الیک المصیر. ( 285 بقره ).

[2] - و نیز بدنبال آن قوم ثمود که در جای خود انشاءالله بدان پرداخته خواهد شد.

[3] - سوره ی چهل و ششم قرآن کریم که دارای سی و پنج آیه ی کریمه می باشد.

[4] - بسم الله الرحمن الرحیم. الم. ذالک الکتاب لا ریب فیه هدی للمتقین. الذین یؤمنون بالغیب و یقیمون الصلاة و مما رزقناهم ینفقون. ( 1- 3 بقره با توجه به آیات 4-5) .

[5] - برگردان فارسی : و نیز در قوم عاد که بر هلاکشان تند باد خزان فرستادیم. که آن باد هلاکت به چیزی نمی گذشت جز آنکه آن را مانند استخوان پوسیده می گردانید.

[6] - برگردان فارسی: قوم عاد نیز پیامبرشان هود را تکذیب کردند، پس باز بنگرید که عذاب و تنبیه ما چگونه سخت بود. ما بر هلاکت آنها تندبادی در روز پایدار نحس فرستادیم. که آن باد مردم را از جا بر می کند چنانکه ساق درخت خرما از ریشه افکنند. پس باز بنگرید که عذاب و تنبیه ما چگونه سخت بود. و ما قرآن را برای وعظ و اندرز در فهم آسان کردیم، آیا کیست که از آن پند گیرد؟ .

[7] - و البته در این آیات؛ قوم ثمود که پیامبرشان حضرت صالح ع بود که انشاءالله در جای خود مورد بحث قرر خواهد گرفت.

[8] - برگردان فارسی: به نام خداوند بخشنده ی مهربان. قیامت آن روز حق و حقیقت است که حقوق خلق و حقایق امور در آن به ظهور رسد. و تو چه دانی که آن چه روز هولناک سختی است. چگونه سختی و عظمت آن روز را درک توانی کرد؟ قوم ثمود و عاد آن روز موعود را تکذیب کردند. اما قوم ثمود به کیفر طغیان و سرکشی هلاک شدند. و اما قوم عاد نیز به بادی تند و سر سخت به هلاکت رسیدند. که آن تند باد را خدا هفت شب و روز پی در پی بر آنها مسلط کرد که دیدی آن مردم گویی ساقه نخل خشکی بودند و به خاک در افتادند. آیا هیچ بینی که دیگر به روزگار از آنان اثری باشد؟

نکته:

 پس برابر این آیات روشن می شود که باید از تکذیب قیامت دوری کرد و آیات خدا را برای دیگران از غیر مومنین خواند تا آنها نیز به اذن خدا از مومنین شوند و گرنه بدانند که دروغ شمردن آخرت وقتی هدایت خداوندی به واسطه ی فرستاده ای از فرستادگانش آمد، خشم خدا را بر مشمولین امر حتا در دنیا نیز در پی خواهد داشت همانگونه که قوم ثمود و عاد را این عذاب در دنیا در بر گرفت. و این یعنی همان دو اصل توحید و معاد که توسط نبی خدا که آن نیز از جمله ی آن اصول است برای مردم بیان می شود و تمامن در قران کریم آمده است. پس ایمان به آخرت نیز از اجزای ایمان است. و مورد دیگر اینکه تندباد مورد نظر که مستمر و در روز نحس بوده و در آیات پیشین بدان اشاره شد؛ اینکه هفت شبانه روز بر آنها به عنوان عذاب خدا بر قوم عاد وزیدنی سخت گرفته است و اهل این قوم را که کافر بودند و عذاب خدا را می خواستند و ... به این طرف و آن طرف پراکند و نابودشان کرد در حالی که راه خودخواهی و خود بزرگ بینی به لحاظ قدرت خود در پیش گرفته بودند و بر آن می بالیدند حتا هنگامی که حضرت هود ع به آنان یادآور می شد که دست از ستم و غرور بردارند و از خدا آمرزش خواهند و به درگاه او توبه کنند تا نعمت هایش بر آنان فزونی یابد و ...؛ اما آنان گوش فرا ندادند و راه استکبار را در پیش گرفتند که نتیجه ی کارشان عذاب خدا بود.  

[9] - و کأین من قریة هی اشد قوة مِن قریتک التی اخرجتک اهلکناهم فلا ناصر لهم. (13 محمد)


  




طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ