سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مدیر وبلاگ
 
آمار واطلاعات
بازدید امروز : 13
بازدید دیروز : 88
کل بازدید : 32687
کل یادداشتها ها : 154
خبر مایه


< << 6 7 8

ز ) اینکه خداوند یکتا بنی آدم را کرامت بخشیده و بر بسیاری از آفریده هایش برتری داده است. « وَلَقَدْ کَرَّمْنَا بَنِی آدَمَ وَحَمَلْنَاهُمْ فِی الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَرَزَقْنَاهُمْ مِنَ الطَّیِّبَاتِ وَفَضَّلْنَاهُمْ عَلَى کَثِیرٍ مِمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِیلا (70 اسراء)». پس روشن می شود که باید قدر این فضل الاهی و کرامت عطا شده را بدانیم و از مومنین واقعی و کنندگان کارهای شایسته باشیم.

ژ ) اینکه اگر پیامبر اسلام ص نیز فریب کفار و مشرکین را می خورد و از راه راست و هدایت الاهی بعد از آمدن علم آن لغزش پیدا می کرد؛ مشمول عذاب مضاعف الاهی می شد . پس باید در ایمان خود ثابت قدم بود و به عقب باز نگشت . « وَإِنْ کَادُوا لَیَفْتِنُونَکَ عَنِ الَّذِی أَوْحَیْنَا إِلَیْکَ لِتَفْتَرِیَ عَلَیْنَا غَیْرَهُ وَإِذًا لاتَّخَذُوکَ خَلِیلا (73) وَلَوْلا أَنْ ثَبَّتْنَاکَ لَقَدْ کِدْتَ تَرْکَنُ إِلَیْهِمْ شَیْئًا قَلِیلا (74) إِذًا لأذَقْنَاکَ ضِعْفَ الْحَیَاةِ وَضِعْفَ الْمَمَاتِ ثُمَّ لا تَجِدُ لَکَ عَلَیْنَا نَصِیرًا (75 اسراء)» .

س ) اینکه آیات 78-79 اسرا با توجه به آیات 80-81 به وجوب نمازهای پنجگانه و نیز بر پا داشتن نماز شب تصریح دارد. « أَقِمِ الصَّلاةَ لِدُلُوکِ الشَّمْسِ إِلَى غَسَقِ اللَّیْلِ وَقُرْآنَ الْفَجْرِ إِنَّ قُرْآنَ الْفَجْرِ کَانَ مَشْهُودًا (78) وَمِنَ اللَّیْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نَافِلَةً لَکَ عَسَى أَنْ یَبْعَثَکَ رَبُّکَ مَقَامًا مَحْمُودًا (79 اسراء) » .

ش ) اینکه قرآن کریم که بر حضرت محمد ص فرو فرستاده شده و برای همه ی مردم است؛ مایه ی شفا و رحمت برای مومنین است و ستمکاران تنها بر زیانکاری شان افزوده می شود. « وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاءٌ وَرَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِینَ وَلا یَزِیدُ الظَّالِمِینَ إِلا خَسَارًا (82 اسراء)». پس روشن می شود که برای جلوگیری از زیانکاری باید از ستم کردن بر خود و دیگران دست بر داشت و رو به قرآن و ایمان به آن و شنیدن و فرمان بردن آیات خدا آورد تا از شفا و رحمت آن هم برخوردار شد. یعنی برای درمان و شفا یافتن آنچه که در درون سینه هاست و برای یافتن پاسخ پرسش ها و یا مرتفع شدن شک و شبهه ها پیرامون دین باید به قرآن ایمان آورد تا در واقع از شفا و رحمت آن برخوردار شد و به راه راست به لطف خداوند و از جانب او هدایت شد و ...، در غیر این صورت تکذیب آیات قرآن و یا اعراض از آن به عنوان ستم بر خود؛ نتیجه اش همانا زیانکاری است. والله اعلم.

ص ) اینکه روح، از امر پروردگار جهانیان است و تنها اندکی از دانش آن به آدمی داده شده است. « وَیَسْأَلُونَکَ عَنِ الرُّوحِ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّی وَمَا أُوتِیتُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِلا قَلِیلا (85 اسراء)    با توجه به آیات 86-90. »

ض ) اینکه خداوند یکتا فرموده که هیچ چیزی مردم را از ایمان آوردن هنگامی که هدایت آمد باز نداشت مگر آنکه گفتند آیا خدا بشری را به رسالت فرستاده است؟ امری که خداوند یگانه می فرماید اگر روی زمین فرشتگان هم راه می رفتند برای آنها از جنس خودشان از آسمان رسولی را که فرشته باشد می فرستادیم. « وَمَا مَنَعَ النَّاسَ أَنْ یُؤْمِنُوا إِذْ جَاءَهُمُ الْهُدَى إِلا أَنْ قَالُوا أَبَعَثَ اللَّهُ بَشَرًا رَسُولا (94) قُلْ لَوْ کَانَ فِی الأرْضِ مَلائِکَةٌ یَمْشُونَ مُطْمَئِنِّینَ لَنَزَّلْنَا عَلَیْهِمْ مِنَ السَّمَاءِ مَلَکًا رَسُولا (95 اسراء)با توجه به آیات 96-98 » .

    و این بدان معناست که اولن زمین، جایی از آفرینش خداست که به طور طبیعی هر کس از جن و انس که روی آن باشد؛ لازمه اش برای هدایت یافتن و گمراه نشدن و رو به علو و فساد و ظلم نیاوردن؛  این است که حتمن خداوند برایشان رسولی را بفرستد تا با خواندن آیاتش بر آنان به واسطه ی وحی راه راست را بپیمایند تا به رستگاری برسند و از زیانکاران نباشند. به عبارت دیگر اقوام انسانی روی زمین هیچگاه بدون رسول الاهی نبوده و نمی باشند؛ خواه تا زمان پیامبر خاتم ص با برانگیختن انبیایش اعم از تشریعی و تبلیغی ضمن خواندن آیاتش بر آنن بوده باشد و خواه پس از حضرت ختمی مرتبت ص با قرار داده شدن ائمه ی دوازدهگانه که آخرین آنها از دیده ها پنهان است تا آن زمان که اراده ی خداوندی بر ظهورش برای زدودن فسادها روی زمین و اصلاح امور قرار گیرد که البته دانش زمان این ظهور تنها نزد خداوند یگانه است و بدان ایمان داریم . و همینطور است مرتبط با این که اگر فرشتگان روی زمین می بودند همانگونه که خداوند یکتا فرموده است. و دوم اینکه سنت خداوند بر این است که برای هدایت خلق و بیرون آوردنشان از گمراهی شرک و فساد نکردن روی زمین؛ رسولانی را از جنس و به زبان خودشان که بشر باشد برایشان بفرستد، که شرح حال برخی از آنها تا کنون بر اساس آیات قرآن کریم آمد. سوم اینکه روشن می شود که آنچه مانع ایمان آوردن افراد پس از آمدن هدایت شده این سخن و باور آنان و حتا شاید آخرین توجیه و ابزار برای در جهل نگه داشتن بیشتر دیگران و یا دنیا دوستی خودشان با طرح این موضوع توسط طراحان و بیان کنندگانش بوده که می گفته اند آیا خدا بشری را برای رسالت به سوی ما فرستاده است و ... ؟

ط ) اینکه هدایت یافته ی واقعی آن کس است که خدا یعنی "الله" او را هدایت کرده باشد، چه آنکه انسان گمراه؛ ولی و سرپرستی به جز خدا برایش نخواهد بود و اهل دوزخ است. « وَمَنْ یَهْدِ اللَّهُ فَهُوَ الْمُهْتَدِ وَمَنْ یُضْلِلْ فَلَنْ تَجِدَ لَهُمْ أَوْلِیَاءَ مِنْ دُونِهِ وَنَحْشُرُهُمْ یَوْمَ الْقِیَامَةِ عَلَى وُجُوهِهِمْ عُمْیًا وَبُکْمًا وَصُمًّا مَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ کُلَّمَا خَبَتْ زِدْنَاهُمْ سَعِیرًا (97) ذَلِکَ جَزَاؤُهُمْ بِأَنَّهُمْ کَفَرُوا بِآیَاتِنَا وَقَالُوا أَئِذَا کُنَّا عِظَامًا وَرُفَاتًا أَئِنَّا لَمَبْعُوثُونَ خَلْقًا جَدِیدًا (98 اسراء) با توجه به آیات 99-100 ».

ظ ) اینکه قرآن؛ به حق فرو فرستاده شده و به حق هم فرو آمده است و پیامبر ص هم تنها بشیر و نذیر است. « وَبِالْحَقِّ أَنْزَلْنَاهُ وَبِالْحَقِّ نَزَلَ وَمَا أَرْسَلْنَاکَ إِلا مُبَشِّرًا وَنَذِیرًا (105 اسراء)» . پس باید دانست که تنها کلامِ حق، کلام خدای یگانه است که باید شنید و پیروی آن را کرد.

ع ) اینکه بهترین و نیکوترین نامها برای خداست که می توان او را با اسامی " الله" ، " رحمان" و ... خواند. « قُلِ ادْعُوا اللَّهَ أَوِ ادْعُوا الرَّحْمَنَ أَیًّا مَا تَدْعُوا فَلَهُ الأسْمَاءُ الْحُسْنَى وَلا تَجْهَرْ بِصَلاتِکَ وَلا تُخَافِتْ بِهَا وَابْتَغِ بَیْنَ ذَلِکَ سَبِیلا (110 اسراء)».

غ ) اینکه خدا یعنی "الله" بزرگ است؛ بنابراین باید او را بزرگ دانست و به بزرگی یاد کرد که بزرگی همانا شایسته اوست و نه کسی جز او. یعنی همان وجود مقدسی که یگانه است و انبازی در ملک ندارد و فرزندی نگرفته و ولی و سرپرستی را از سر ناچاری نگرفته است چرا که یگانه است و ولی و سرپرستی برای کسی جز او نیست. « وَقُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی لَمْ یَتَّخِذْ وَلَدًا وَلَمْ یَکُنْ لَهُ شَرِیکٌ فِی الْمُلْکِ وَلَمْ یَکُنْ لَهُ وَلِیٌّ مِنَ الذُّلِّ وَکَبِّرْهُ تَکْبِیرًا (111 اسراء)».  

2 ) این که به موسی ع کتاب " تورات " از سوی خدای یکتا داده شده که مایه ی هدایت و رحمت و بشارت و نور و ... است.  

3 ) اینکه پیروان حضرت موسی ع که از بنی اسراییل باشند، یهود نام گرفته اند که در قرآن نیز از آن یاد شده و در واقع به عنوان اهل کتاب هستند. یعنی قومی که خدا با نزول تورات بر حضرت موسی ع به آنان کتاب آسمانی داده و راه راست را بدانان نموده است؛ همانگونه که کتاب قرآن بر حضرت محمد ص فرو فرستاده شده و در دسترس همه به طور مشهود و ملموس وجود دارد و هم تصدیق آنچه است که بوده و هم تفصیل همه ی امور است. به هر جهت آنچه باید افزود اینکه این قوم یعنی بنی اسراییل با آنکه به واسطه ی لطف الاهی و رسالت حضرت موسی ع از دست فرعون و یارانش نجات یافتند؛ اما پس از آن در زمان حیات خود آن حضرت و برادرش حضرت هارون؛ نافرمانی هایی را از امر خدا و آن حضرت انجام دادند و او را اذیت کردند و ...؛ باری نافرمانی و فساد روی زمین، اموری که هر چند پس از موسی ع نیز پیامبرانی اولوا العزم همچون عیسی ع و محمد ص برایشان آمد؛ اما تا این زمان و هنوز در آنان جاری است که ان شاءالله در جای خود بدان پرداخته خواهد شد با یادآوری این نکته که تنها این آیات خدا و خواندن آن توسط مومنین برایشان است که می تواند آنها را و همه مشرکین و کفار روی زمین را از فساد و نافرمانی باز دارد و به یاری خدا که به هدایت یافتگان داناتر است؛ به راه راست هدایت کند.

4 ) اینکه حضرت موسی ع هم، همانند حضرت نوح ع و حضرت ابراهیم ع دارای شریعت الاهی در دین اسلام می باشد.: «  شَرَعَ لَکُمْ مِنَ الدّینِ ما وصّی بِه نوحَاً وَ الَذی اَوحَیْنا اِلَیکَ وَ مَا وَصّینا بِه اِبْراهیمَ وَ موسی وَ عیسی ص أن اَقیموا الدین وَ لا تَتَفَرقوا فیه ج کَبُرَ عَلی الْمُشْرِکین ما تَدعوهُم اِلَیه ج اَللهُ یَجْتَبی اِلَیْهِ مَنْ یَشاء وَ یَهْدی اِلَیْهِ مَنْ یُنیبُ. (13 شورا) ».

5 ) اینکه موسی ع و برادرش هارون، پس از پیامبران تشریعی و تبلیغی فوق که تا کنون شرح حالشان طی بخش های قبلی رفته از سوی خدا برانگیخته شده و به سوی فرعون و ملأ و قوم او با آیات الاهی رفتند هر چند که آنان استکبار ورزیدند و بدین لحاظ از گناهکاران بودند: « ثُمَّ بَعَثْنَا مِنْ بَعْدِهِمْ مُوسَى وَهَارُونَ إِلَى فِرْعَوْنَ وَمَلَئِهِ بِآیَاتِنَا فَاسْتَکْبَرُوا وَکَانُوا قَوْمًا مُجْرِمِینَ (75 یونس)» .

6 ) از آنجا که در بسیاری از آیات قرآن به شرح رسالت این رسول بزرگوار الاهی و نیز به تبع آن قوم بنی اسراییل و یهود پرداخته شده؛ لذا در بسیاری جاها از مطالبی که طی گفتارهایی جداگانه ان شاءالله خواهد آمد؛ تنها به ذکر شماره ی آیات مربوطه در متن و یا در پاورقی بسنده خواهد شد. امید است که ان شاءالله طالبان و علاقمندان جهت آگاهی هر چه بیشتر از چند و چون موضوع، به آیات مورد نظر مذکور در قرآن کریم رجوع نمایند و از هدایت و رحمت و نور و ... آن هم به فضل رحمتش بهره مند گردند.

7 ) اینکه در خصوص حضرت موسی ع و آنگاه که در بین قوم مدین بود؛ مطالبی در بخش مربوط به حضرت شعیب ع و شرح رسالت وی آورده شد.


  

 

گفتار نخست: توضیحات

1 ) اینکه هر چند سوره ای به نام این نبی خدا در قرآن کریم نیست؛ اما سوره ی هفدهم این کتاب یعنی قرآن کریم که دارای صد و یازده آیه ی کریمه است، به نام " اسرا " می باشد که از آن با عنوان بنی اسراییل هم یاد شده است که این سوره نیز خود در بر گیرنده ی موضوعات بسیاری است که در زیر به چند نمونه ی آن اشاره می شود :

الف ) بردن پیامبر اسلام ص از مسجدالحرام به مسجد الاقصا طی یک شب توسط خداوند شنوای بینا برای نشان دادن آیاتش به او. « بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم. سُبْحَانَ الَّذِی أَسْرَى بِعَبْدِهِ لَیْلا مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الأقْصَى الَّذِی بَارَکْنَا حَوْلَهُ لِنُرِیَهُ مِنْ آیَاتِنَا إِنَّه هُوَ السَّمِیعُ الْبَصِیرُ(1 اسراء). »

 که این موضوع نشان دهنده ی توانایی خداوند یکتا به انجام امور خارق العاده است؛ همانگونه که آتش را بر ابراهیم ع سرد و سلامت کرد و همانگونه که یونس ع را به خاطر تسبیح به حمد خدا و ستمکار دانستن خود از شکم ماهی رهایی بخشید و همانگونه که اسباب بیرون آمدن یوسف ع از چاه و بعد زندان را برایش فراهم ساخت و بالاتر از همه ی اینها؛ همانطور که اقوام پیشین از مومنین را به همراهی رسولشان از عذاب خود به خاطر ستمکاری مشرکین و مفسدین از آن اقوام نجات بخشید؛ لذا در این جا هم پیامبر خاتم ص را طی یک شب از مسجد الحرام به مسجد الاقصا برده است تا آیاتش را به او نشان دهد، که این کارها برای او آسان است هنگامی که اراده اش به چیزی تعلق می گیرد فقط کافی است بگوید بشو پس می شود[1]. فقط باید بیش از پیش ایمان آورد تا به واسطه ی رحمت گسترده اش بیش از پیش به راه راست هدایت شد. ان شاءالله.

ب ) اینکه قرآن مایه ی راهنمایی برای آنچه که آن استوارتر است و نیز مایه ی مژده و نوید برای مومنین است و البته منظور مومنینی است که یکی از ویژگی های آنها این است که کارهای شایسته می کنند. « إِنَّ هَذَا الْقُرْآنَ یَهْدِی لِلَّتِی هِیَ أَقْوَمُ وَیُبَشِّرُ الْمُؤْمِنِینَ الَّذِینَ یَعْمَلُونَ الصَّالِحَاتِ أَنَّ لَهُمْ أَجْرًا کَبِیرًا (9 اسراء)» . و این بدان معناست که اگر مومنین خواهان برخورداری از بشارت قرآن هستند نباید بدنبال کارهای بد باشند. والله اعلم.

پ ) اینکه عاقبت ایمان نیاوردن به آخرت؛ عذاب دردناک الاهی است. « وَأَنَّ الَّذِینَ لا یُؤْمِنُونَ بِالآخِرَةِ أَعْتَدْنَا لَهُمْ عَذَابًا أَلِیمًا (10 اسراء)» .

ت ) اینکه هر انسانی کتابی از اعمال دارد که به گردنش آویخته است و در آخرت به او گفته می شود آن را بخواند. « وَکُلَّ إِنْسَانٍ أَلْزَمْنَاهُ طَائِرَهُ فِی عُنُقِهِ وَنُخْرِجُ لَهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ کِتَابًا یَلْقَاهُ مَنْشُورًا (13) اقْرَأْ کِتَابَکَ کَفَى بِنَفْسِکَ الْیَوْمَ عَلَیْکَ حَسِیبًا (14اسراء)».

ث ) اینکه هدایت و ضلالت هر کس برای خودش است و هیچ کس بار دیگری را بر نمی دارد و خداوند هم تا برای قومی مفسد رسولی بر نیانگیزد، عذابش نمی کند. پس باید ایمان آورد و دست از فسق و تباهکاری روی زمین برداشت که سنت خدا دگرگون ناپذیر است و دیگر اینکه باید از سرانجام اقوام پیشین درس عبرت گرفت که همانا تمام اینها به آگاه و بینا بودن خداوند یکتا به اعمال بندگانش بر می گردد. « مَنِ اهْتَدَى فَإِنَّمَا یَهْتَدِی لِنَفْسِهِ وَمَنْ ضَلَّ فَإِنَّمَا یَضِلُّ عَلَیْهَا وَلا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى وَمَا کُنَّا مُعَذِّبِینَ حَتَّى نَبْعَثَ رَسُولا (15) وَإِذَا أَرَدْنَا أَنْ نُهْلِکَ قَرْیَةً أَمَرْنَا مُتْرَفِیهَا فَفَسَقُوا فِیهَا فَحَقَّ عَلَیْهَا الْقَوْلُ فَدَمَّرْنَاهَا تَدْمِیرًا (16) وَکَمْ أَهْلَکْنَا مِنَ الْقُرُونِ مِنْ بَعْدِ نُوحٍ وَکَفَى بِرَبِّکَ بِذُنُوبِ عِبَادِهِ خَبِیرًا بَصِیرًا (17 اسراء)».

ج ) اینکه خداوند یکتا مددکار دو گروه دنیا خواه و آخرت طلب است؛ اما همان بهتر که آدمی به عنوان مومن در پی آخرت باشد و برای آن البته تلاش و سعی نماید که این بسی بهتر و ماندگار تر و برخوردار از درجات و فضل بزرگتر است؛ چه آنکه عاقبت دنیا خواهی چیزی جز دوزخ نخواهد بود. « مَنْ کَانَ یُرِیدُ الْعَاجِلَةَ عَجَّلْنَا لَهُ فِیهَا مَا نَشَاءُ لِمَنْ نُرِیدُ ثُمَّ جَعَلْنَا لَهُ جَهَنَّمَ یَصْلاهَا مَذْمُومًا مَدْحُورًا (18) وَمَنْ أَرَادَ الآخِرَةَ وَسَعَى لَهَا سَعْیَهَا وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولَئِکَ کَانَ سَعْیُهُمْ مَشْکُورًا (19) کُلا نُمِدُّ هَؤُلاءِ وَهَؤُلاءِ مِنْ عَطَاءِ رَبِّکَ وَمَا کَانَ عَطَاءُ رَبِّکَ مَحْظُورًا (20) انْظُرْ کَیْفَ فَضَّلْنَا بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ وَلَلآخِرَةُ أَکْبَرُ دَرَجَاتٍ وَأَکْبَرُ تَفْضِیلا (21 اسراء)» .

چ ) اینکه قرار دادن خدایی با خدای یگانه؛ عاقبتش نکوهش و خواری و دوزخ است. « لا تَجْعَلْ مَعَ اللَّهِ إِلَهًا آخَرَ فَتَقْعُدَ مَذْمُومًا مَخْذُولا (22 اسراء).ذَلِکَ مِمَّا أَوْحَى إِلَیْکَ رَبُّکَ مِنَ الْحِکْمَةِ وَلا تَجْعَلْ مَعَ اللَّهِ إِلَهًا آخَرَ فَتُلْقَى فِی جَهَنَّمَ مَلُومًا مَدْحُورًا (39) أَفَأَصْفَاکُمْ رَبُّکُمْ بِالْبَنِینَ وَاتَّخَذَ مِنَ الْمَلائِکَةِ إِنَاثًا إِنَّکُمْ لَتَقُولُونَ قَوْلا عَظِیمًا (40 اسراء)».

ح ) اینکه باید یکتا پرست بود و به پدر و مادر نیکی کرد و حق خویشان و محرومین را داد و از زیاه روی دوری کرد و فرزندان را به خاطر فقر نکشت و ایمان داشت که روزی رسان خداست و به زنا نزدیک نشد و کسی را به ناحق نکشت و به مال یتیم نزدیک نشد و به عهد و پیمانها وفادار بود و ترازو را به عدالت نگاه داشت و بدون دانش بر چیزی توقف نکرد و دانست که گوش و چشم و دل همه مسئولند و روزی از آنها پرسیده خواهد شد، و روی زمین با خودخواهی راه نرفت؛ چرا که خلاف این ها عمل کردن؛ همه نزد خداوند یکتا، ناپسند و مکروه است؛ اموری که بر پیامبر مکرم اسلام از روی حکمت وحی شده است.[2]

خ ) اینکه همه چیز در آسمانهای هفتگانه و زمین و آنچه میان آنهاست؛ تسبیح خدای یگانه را می گویند ولی انسان از فهم آن ناتوان است. «  تُسَبِّحُ لَهُ السَّمَاوَاتُ السَّبْعُ وَالأرْضُ وَمَنْ فِیهِنَّ وَإِنْ مِنْ شَیْءٍ إِلا یُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَلَکِنْ لا تَفْقَهُونَ تَسْبِیحَهُمْ إِنَّهُ کَانَ حَلِیمًا غَفُورًا (44 اسراء)».

د ) اینکه رستاخیز بدون شک بر پا خواهد شد و هیچ انکاری مانع این امر نخواهد بود[3]. پس باید ضمن ایمان ، بدان یقین نیز داشت و از انجام اعمال بد دوری کرد که اعمال بد عاقبت خوشی نخواهد داشت. 

ذ ) اینکه برابر حکم خداوند؛ انسان باید آنچه را که بهتر است با دیگران بگوید تا شیطان نتواند بین آنها جدایی و تفرقه بیندازد و کینه و دشمنی ایجاد کند. که همانا پروردگار جهانیان از ما انسانها به خودمان داناتر است و اگر بخواهد مورد رحمت و یا عذاب خود قرار می دهد. به هر جهت باید دانست که خداوند یکتا حضرت محمد ص را به عنوان ابلاغ کننده ی آیاتی که به وی وحی می شود و همه در قرآن کریم است، برانگیخته و نه وکیل و کارگزار کسی؛ چه آنکه وکیل و نگاهبان و کارگزار هر کسی خداوند است: « وَقُلْ لِعِبَادِی یَقُولُوا الَّتِی هِیَ أَحْسَنُ إِنَّ الشَّیْطَانَ یَنْزَغُ بَیْنَهُمْ إِنَّ الشَّیْطَانَ کَانَ لِلإنْسَانِ عَدُوًّا مُبِینًا (53) رَبُّکُمْ أَعْلَمُ بِکُمْ إِنْ یَشَأْ یَرْحَمْکُمْ أَوْ إِنْ یَشَأْ یُعَذِّبْکُمْ وَمَا أَرْسَلْنَاکَ عَلَیْهِمْ وَکِیلا (54 اسراء)با توجه به آیه ی 55 » . پس روشن می شود که خدای یگانه، تنها به انجام کارهای خوب و شایسته دستور نمی دهد بلکه به گفتن سخن نیکو هم دستور می دهد.

ر ) اینکه همه ی قریه های روی زمین پیش از بر پا شدن رستاخیز نابود یا عذاب خواهند شد و این امری است که در کتاب الاهی آمده است. « وَإِنْ مِنْ قَرْیَةٍ إِلا نَحْنُ مُهْلِکُوهَا قَبْلَ یَوْمِ الْقِیَامَةِ أَوْ مُعَذِّبُوهَا عَذَابًا شَدِیدًا کَانَ ذَلِکَ فِی الْکِتَابِ مَسْطُورًا (58 اسراء)».



[1] - آیه ی 82 سوره یاسین .

[2] - ایات 23-38 سوره ی اسرا .

[3] - آیات 49- 52 سوره ی اسرا .

 

 

 


  

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

لا حول ولا قوة الا بالله العلی العظیم.

بخش یازدهم:

الف ) حضرت موسی ع

ب ) حضرت هارون ع

پیش گفتار

   از آغاز بحث تا کنون و طی دو بخش جداگانه به شرح حال رسالت دو نبی اولواالعزم الاهی یعنی حضرت نوح ع وحضرت ابراهیم ع پرداخته شد و هم اکنون به یاری خداوند یگانه قصد بر این است تا در این بخش به شرح رسالت سومین نبی اولواالعزم الاهی که از دیگر برگزیدگان و فرستادگانش بر قومی دیگر از اقوام انسانی روی زمین است ؛ یعنی حضرت موسی ع پرداخته شود. البته بایسته است گفته شود که نکاتی متفاوت مرتبط با این رسول الاهی نسبت به دو رسول اولوا العزم قبلی وجود دارد که یکی این است که دو سوره از سوره های قرآن ، یکی به نام نوح و دیگری به نام ابراهیم است در حالی که این امر در رابطه با حضرت موسی ع اینگونه نیست. دوم اینکه طی آیاتی از قرآن کریم به چند و چون زندگانی  موسی ع از بدو زایش[1] و مراحل پس از آن تا رسیدن به مقام نبوت اشاره شده اما مرتبط با دو نبی مذکور پیش از وی اینگونه نمی باشد و سوم به لحاظ ماهیت رسالت این انبیای الاهی اینکه اگر چه رسالت حضرت نوح ع و حضرت ابراهیم ع، نفی شرک و نهی قومشان از بت پرستی و فرا خواندن آنها به ایمان به خدا و تقوای الاهی بوده، اما در این جا یعنی در رابطه با رسالت حضرت موسی ع موضوع فرق می کند چرا که رسالت وی به طریق اولی بازداشتن فرعون از علو و فساد روی زمین، و بازداشتن ملأ او از استکبار و نیز بازداشتن قوم فرعون از در واقع " نوع پرستی " و به عبارتی دیگر بازداشتن از مثلت زور و تزویر  و زر بوده است.[2] تا بر اساس بخش دیگر رسالتش که دعوت آنان به توحید و تقوی الله همانند دیگر انبیای الاهی بوده است؛ ایشان راه راست را بر گزینند. و چهارم اینکه رسالت این حضرت مرتبط با مصر بوده است؛ جایی که پیش از آن برخوردار از رسول الاهی یعنی حضرت یوسف ع بوده که شرح آن گذشت. به عبارتی دیگر چنین نبوده که این شهر یا ملک یا مردم آن از پیش بی بهره از رسول الاهی بوده باشند؛ بلکه با رسالت آن رسول یعنی یوسف ع از بت پرستی دست کشیده و در گذر زمان نوعی دیگر از ستمگری به خود و البته به قوم بنی اسراییل که شاید کسانی باشند که در زمان همان حضرت به همراه حضرت یعقوب ع به مصر آمده باشند (والله اعلم)، در تاریخ بشریت و تاریخ مصر بروز کرده که چیزی جز همان علو و استکبار فرعون و قومش و فساد روی زمین نبوده است و بنابراین به اراده ی خداوند یکتا و برای به راه آوردن آنها و اصلاح امور روی زمین؛ حضرت موسی ع را بر انگیخته و به سوی فرعون و ملا و قومش فرستاده است. حال اینکه به ترتیب سر انجام این سه گانه ی" زور و تزویر و زر " ، و نیر سرانجام قوم موسی که همان بنی اسراییل باشند چه شد؛ موضوعی است که در گفتارهای بعد به یاری خداوند بدان پرداخته خواهد شد، هر چند که به عنوان پنجمین مورد و تابع مورد چهارم می شود پی برد که رسالت الاهی حضرت موسی ع مرتبط با نمادهای فوق بر اساس آیات و بینات الاهی با اولویت منع فرعون از علو و فساد روی زمین بوده است.



[1] - که البته باید گفت احتمالن این بدان خاطر بوده که به دستور فرعون، پسران بنی اسراییل را می کشته اند و زنانشان را زنده می گذاشته اند والله اعلم .

[2] - امری که ان شاءالله در مباحث آتی بدان بر اساس آیات الاهی آمده در قرآن کریم که بدان ایمان داریم پرداخته خواهد شد.


  




طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ